دوشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۶

زن + بچه = نيم مرد؟

نفيسه بيشتر از همه اذيت شده است. 7-8 ساعت بازجويي و انواع و اقسام تهمت و افترا. حالا با آن جسارت ستودنيش بخشي از اتفاقات آن روز را نوشته.
شنبه نفيسه را ديدم. رنگش زرد بود و خنده بزرگ و شادش محو شده بود. چشمهايش خيره بود و مبهوت انگار دارد به خيلي چيزها فكر مي كند. اتفاق افتاده بود و وقتي داشت با لهجه شيرينش پشت همهمه جلسه تعريف مي‌كرد كه چه‌ها بهش گفتند، من فقط نگاهش مي كردم.
از نفيسه هم راجع به بچه پرسيدند.
دكتر حكيمي هم روز چهارشنبه از ناهيد پرسيد چي خوانده؟ بعدكه ناهيد گفت دانشجوي دكتراي جامعه شناسي است پرسيد بچه دارد يا نه؟ و بعد از محبوبه و بعد از جواب هر دو خنديد و گفت كارهاي اصل كاريتان مانده است. و بلافاصله خودش را جمع و جور كرد و گفت البته نه اينكه اينها اصلي نباشد.
كديور را هم قبلن نوشته بودم،‌ چند همسري را براي بچه‌دار شدن، اگر همسر اول نابارور است مجاز دانسته بود.
نمي دانم اشك اين بچه كه اين پايين گذاشتم را نمي‌توانستم اين بالا تاب بيآورم.

***

اين وبلاگ را تو بلاگ لوا ديدم: گويا پرسش و پاسخ احمدي نژا با دانشجوها را مرتب آپ مي‌كند.

هیچ نظری موجود نیست: