شنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۷

شلاق او از شلاق تو شلاق تر است.

کار ساده ای نیست که تکلیفمان را با همه چیز روشن کنیم.
اینکه من با اعدام مشکل دارم یا با اعدام زنان؟
اینکه من با تحت سلطه قرار گرفتن آدمها مشکل دارم یا با تحت سلطه قرار گرفتن عزیزانم؟
اینکه من با خشونت و مبارزه مصلحانه مشکل دارم یا با تجاوز به دوستان و آشنایانم؟
اینکه من با روشهایی مخالفت می ورزم، به دلیل اینکه روشهای غیر انسانی است یا به این دلیل که چون اعمال آن روشها بر آدمهای دوست داشتنی از نظر من، احساسات من را جریحه دار می کند، مخالفم؟ یا جریحه دارتر می کند؟


اگر در یک مسابقه دو، با سه شرکت کننده که دو نفر از آنها از دوستان من هستند، به عمد به هر سه شرکت کننده صده زده بشود، من به آسیب رساندن عمدی و غیر انسانی به آن سه اعتراض می کنم یا به آسیب رساندن عمدی به دوستانم؟

حالا اگر من یک کنشگر اجتماعی باشم که دغدغه ام فراتر از دوستان و نزدیکانم است، انتظار می رود که واکنشم چه تفاوتی داشته باشد با وقتی که هدفهایم در حد زندگی فردی- شخصی خودم کوچک هستند؟
گاهی مبارزه اجتماعی را می بازیم چون هنوز تکلیفمان با چیزهای جزئی اینچنینی روشن نیست.

مرضیه مرتاضی لنگرودی
ناهید جعفری
نسرین افضلی
رضوان مقدم
اخیرن حکمهای خشونت بار و تحقیرآمیز شلاق را هم در کنار حکمهای دیگرشان داشتند.
بلند بلند حرف زدن راجع به چنین حکم رسمی خشونت باری، در مورد تک تک آنها از طرف تمام فعالان حوزه زنان، صدای خشونت قضایی را به گوش مردم می رساند، وگرنه که حتمن هرکس خانواده و دوستان و آشنایانی دارد که معترض گونه راجع به آن در محفلهای شخصی و عمومی خودشان صحبت کنند.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

azizam hagh ba toee bayad nevesh. manam minevisam be zoodi. bia post akharamo bekhon

ناشناس گفت...

khoobi parastoo jan!

ناشناس گفت...

سلام
برای منم خیلی عذاب آور بود شنیدن این خبر.
راستی مسلحانه درسته و نه مصلحانه
اگه خواستی این کامنتو پاک کن

Parastoo گفت...

نازلی جانم سر می زنم. و منتظر نوشته هایت هستم.

ندا جان من ایمیل تو را از دست دادم، بهو خبر بده و مرسی که سر زدی.

ستاره جان حق با تو استو غلط دیکته ای دارم :).
مرسی که گفتی، گرچه یادم نمی آید خواسته باشم چیزی حذف کنم یا پاک کنم.