یکشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۷

آرامش

اول از حسم شروع می کنم:
آرام...
فکری اما نه آنجور که بهم بریزد و زیر و رو کندم...

سکوت...
بی حرف اما نه آنجور که، نظری نداشته باشم...

منتظر...
مترصد اما نه آنجور که در پی اتفاقی باشم...


مسیر آرامش را خواهم ساخت...،خواهیم ساخت
راه را برای گفتگو باز خواهم گشود...، باز خواهیم گشود
اتفاق را به وجود خواهم بخش...، به وجود خواهیم بخش

۲ نظر:

ناشناس گفت...

کامل و پر انرژی بود
خواندش برای شروع یک روز خوب کافیه
یاد یکی از شعرهای خواهرم افتادم
وبلاگش اولین لینک از بلاگم است

"سرو "



بی پروا تر از آنم
که از هرزه بادهای ولگرد بهراسم
من این جا
هنوز ایستاده ام
سبز و استوار
این جا دختری ست که همواره
با لبخند
صورتش را رو به باد می گیرد...

Parastoo گفت...

چه شعر قشنگی بود بهمن جان، ممنون و تشکر از خواهر خوش ذوفت