یکشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۹

1 اسفند 89

قرار نيست كه باز همه در خيابان آزادي جمع بشويم و شما هم بيايد برانيد و بتارانيد و بدرانيد و بكشيد و جنازه را بدزديد و تشييع كنيد به نام خودتان...

مبارزه‌هاي خلاق ديگري هم هست كه حتي تمام لباس شخصي‌ها هم نمي‌توانند مسدود كنند

مسافر سوار مي‌كند. ضبط ماشين روشن است.

صدا را بلند مي‌كند:

همش دلم مي‌گيره
همش تنم اسيره....

به نهضت حسين
به فرودگاه خمين
به حامله باكره
به شهيد زنده...

آهنگ‌ها را رد مي‌كند تا مي‌رسد به يكي مي‌گذارد ثابت بماند.
يكي پياده مي‌شود
مسافر بعدي را سوار مي كند
نامجو بلند مي‌خواند:

امان از دستت اي مقام معظم
....
بر هم رسانندهء دو خط ِ حتي موازي
....
باز يكي مي‌رود و يكي‌مي‌آيد

طنين آهنگ بلندتر از مرگ بر ديكتاتور تو فضاي صبح همه آدمهايي كه سوار و پياده شده‌اند مي‌شيند


هیچ نظری موجود نیست: