چهارشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۹۵

عطش

عطش نوشتن، خواب می بیننم که داستان نوشتم. یک داستان عجیب. یک "سیال ذهن دو طرفه" می دانم که عبارت بی معنی است، ولی این طوری بود انگار در خواب..
خواب می بینم دفتر قرمز دستم است و دارم روایت های روزانه را دوباره زنده می کنم.
خطم به هم ریخته است. انگار دستم بسته بوده است.
در خواب ذهن تند و تند جمله ها را می چیند و برگه ها پر می شوند.