‏نمایش پست‌ها با برچسب حقوق زنان. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب حقوق زنان. نمایش همه پست‌ها

یکشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۹

5- نمايندگان (مخالف) حامي لايحه ضد خانواده

و اما آقاي علي مطهري كه كلن افاضاتشان راجع به زنان شاهكار بوده است.
گرچه ايشان جز مخالفان بيشتر مواد اعتراضي لايحه محسوب مي‌شوند، ولي دفاع هايي مي كنند در اكثر موارد گل زدن به دروازه خودي محسوب مي‌شود.

از ويكي پدياي فارسي:
علی مطهری از چهره‌های شاخص اصولگرایان و مخالفان جدی اصلاح‌طلبان بود که به مجلس راه یافت. صلاحیت علی مطهری برای نامزدی در انتخابات رد شد اما در پی رایزنیها و تجدیدنظرخواهیها، شورای نگهبان رأی به صلاحیت وی برای ورود به رقابتهای انتخاباتی داد.

وی از نمایندگان فعال مجلس هشتم بوده و در استیضاح علی کردان، وزیر کشور دولت نهم، نقش اصلی را بر عهده داشت.

مطهری پس از برگزاری انتخابات، از منتقدین به نحوه برخورد حکومت با معترضین بود. وی به نقدهای صریح در این باره روی آورد که این امر موجب اعتراض چهره های اصولگرا و گاه تخریب آنان شد. وليكن قايل به تقلب در انتخابات نبوده و آنرا لغزش سياسي نخبگان مي داند.

- نماینده دوره‌های دوم و چهارم حوزه انتخابیه کرمان

×××
با اينكه با مخالفت با لايحه يك جاهايي حرف هاي خوب زده است:
مطهری: این تفکر که بانوان طرفدار حقوق زنان هستند و مردان حامی حقوق مردان، تفکر غلطی است
اما خوب يك جاهايي هم چنان ...:

- ملاک اصلح بودن افراد است، چه زن باشند چه مرد. مثل اینکه نمی‌توان گفت نیمی از نمایندگان مجلس باید زن باشند! چون از وجود متخصصان درجه یک مرد محروم می‌شویم.

- اعمال قدرت در اين گونه مسائل - در موارد ضروري- عين آزادي است واجبار دربرخی مسائل فرهنگی ازقبیل نوع پوشش انسانها برای آن که
” نظر به افزايش موارد ناهنجار در برخي شهرهاي بزرگ، لازم است دستي از آستين بيرون آيد و كاري بكند “
بنیان خانواده ها محفوظ بماند نیز امری پسندیده وعین آزادی است".

- مطهری تصویب هرطرحی را منوط به رضایت بانوان عنوان کردوبا تاکیدبر نقش صداوسیما در پیشبرد اهداف این طرح گامهای عملی بعدی را اینطور برشمرد:
1-تاسیس مرکزی برای آموزش آمران به معروف و ناهیان از منکر درباب حجاب
2- معرفی حجاب استانداردکه به گفته مطهری عبارتست از:شلوار ومانتوی راحت و بلند حداقل تازانووروسری یا مقنعه وبه طریق اولی چادر
3-جلوگیری ازورود مراجعان باپوشش ناهنجار به ادارات دولتی(شلوارتنگ وبلوزبرای بانوان وشلوارتنگ وسینه باز برای آقایان)
4-ایجاد امکانات اختصاصی برای ورزش (ورزش صبحگاهی-دوچرخه
5-بازداشت زنانی که درخیابانها پرسه میزنند.
6-پسرانه یا دخترانه کردن دانشگاههای مختلط که به گفته مطهری زمینه ساز فحشا و به ادعای وی یادآور کاخهای جوانان زمان شاه است.
7-نظارت برپوشش دختروپسر وعدم آرایش بانوان در ورودی دانشگاهها
8-احداث تاسیسات ویژه شنای بانوان ونظارت بر ساحل ها
9-برخوردبا زن و شوهری که بالباس ناهنجاردرخیابان درحال قدم زدن باشند.
10-بازرسی ازاماکن فرهنگی مثل موسسات پخش محصولات تصویری یا بازیهای رایانه ای

- مطهری: انتخاب وزیر زن پیشنهاد مشایی است

- به گزارش شبکه ایران علی مطهری در پاسخ به سوالی در مورد اظهارات فائزه هاشمی گفت:
سخنان ایشان تازگی ندارد، در حدود سال 79 که ایشان روزنامه زن را منتشر می کرد نیز اینگونه مطالب فمینیستی و ضد نظام خانوادگی اسلام زیاد منتشر می کرد. حکم تعدد زوجات که البته باید در جای خود و با شرط توانایی جسمی، روحی و مالی مرد انجام شود یکی از افتخارات اسلام است و از حقوق زن است نه از حقوق مرد. معمولا در اجتماعات بشری تعداد زنان آماده ازدواج از تعداد مردان آماده ازدواج بیشتر است.


و صحبت هاي جالب اين برنامه كه عكسش هستن

و صحبت هاي امروز جناب:

علی مطهری نماینده مردم تهران نیز در مخالفت با حذف ماده 22 و تاکید بر موثر بودن این ماده در لایحه حمایت از خانواده گفت: الزام ثبت ازدواج موقت در صورت باردارشدن زوجه راه سوء استفاده را می بندد و تاکید بر ثبت ازدواج موقت در ابتدا زمینه محدودیت ازدواج موقت را فراهم می کند و این موضوع با ماهیت ازدواج موقت که قرار است ازدواجی آسان باشد همخوانی ندارد

شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹

4- نمايندگان حامي لايحه ضد خانواده

خانم دكتر لاله افتخاري


با توجه به ذكر مشخصات خانم افتخاري در وبلاگ شخصي خودشان، حدس مي‌زنم كه دكتراي خانم افتخاري به خاطر حفظ كل قرآن كريم باشد.

دکتر لاله افتخاری
نماینده هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر)
رئیس فراکسیون قرآن و عترت

کاندیدای نمایندگی هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی
رییس فراکسیون حمایت از مخترعین ، نخبگان و نوآوران
عضو هیات رییسه کمیسیون فرهنگی
دبیر فراکسیون ایثارگران
استادیار دانشگاه

- لاله افتخاري: اميدوارم حمايت از بانوان فعال قرآني ادامه يابد

- بنده لاله افتخاری هستم فرزند شهید محمد حسین افتخاری و همسرشهید محمد علی عامریان

- بنده در زمان طاغوت در شهرستان شاهرود در خانوده ای مذهبی واهل علم متولد شدم و در همانجا به تحصیل علم پرداختم ولی بیشتر از دوره ابتدائی نتوانستم در آموزشگاههای شهر خودمان شرکت کنم و با اینکه رتبه اول را به دست آورده بودم ولی به علت نامناسب بودن فضای آموزشی مجبور به ترک تحصیل شدم مادرم فرمودند: اگر می توانید رعایت اصول دینی و حفظ حجاب نمائیدبروید و در همین مدارس درس بخوانید فقط باید در مقابل خداوندجواب داشته باشید و اختیار ادامه تحصیل را به خودم واگذارکردند، ولی خودم هرچه فکر کردم دیدم باید رضای خدا را به دست آورم و چون در مدارس آن زمان خیلی سخت گیری می کردند و با اسلام مخالفت می شد بنابراین تصمیم گرفتم تحصیلات کلاسیک را رها کنم ونزد مادر بزرگوارم که به تدریس علوم حوزوی برای خانمها مشغول بود ادامه تحصیل دهم. مادرم در حال حاضر در حسینیه ای که به نام شهید افتخاری نامگذاری شده و پدر شهیدم آن را بنا و اداره می کرد، مشغول تبلیغ و تدریس هستند. در این حسینیه به امورفرهنگی فرزندان شهدا از سال های اول انقلاب توسط پدر و مادرم پرداخته می شد و هنوز هم ادامه دارد در سن 16 سالگی به راهنمایی پدر و مادرم در حوزه علمیه سمنان به تدریس و حتی اداره آنجا مشغول شدم پس از چند ماه بر اثر مزاحمتها واشکال تراشی های ساواک مجبور به بازگشت به شهر خودم شدم و یک سال قبل از انقلاب با همسرم ازدواج کردم و در زمان ازدواج هم شرط کردم که در صورت ایجاد شرایط مناسب تحصیل، اجازه ادامه تحصیل داشته باشم که خوشبختانه این شرط توسط خانواده همسرم پذیرفته و استقبال شد. در اوائل انقلاب هم به دلیل کوچکی فرزندان موفق به ادامه تحصیل نشدم چرا که برای من از همه چیزمهم تر تربیت صحیح فرزندان بود و هر موقع که احساس می کردم ومی کنم که فرزندان نیاز به توجه بیشتر دارند مهمترین کارهای خود را از جمله درس خواندن را تعطیل می کنم. بالاخره در سال 68 موفق شدم در دوره متوسطه فارغ التحصیل شوم ودر همان سال نیز در کنکور شرکت کردم و در رشته الهیات در شهرمشهد پذیرفته شدم (رتبه سوم رشته علوم انسانی سهمیه شاهد) وعملا از سال 69 این دوره را شروع و در سال 73 با معدل بالای نوزده فارغ التحصیل شدم و رتبه اول کلیه گرایشهای رشته الهیات را به دست آوردم و در همین سال برای کارشناسی ارشد شرکت کردم و بحمد الله بدون استفاده از سهمیه، رتبه اول علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران و تربیت مدرس را به دست آوردم. این دوره را هم در سه ترم فشرده با معدل بالای 19 به اتمام رساندم و در سال 75در دوره دکترای همین رشته شرکت کردم و با رتبه اول قبول و درحال حاضر ترم پنجم این دوره را می گذرانم و بحمد الله معدل همه این ترمها بالای 19 است. پایان نامه دوره کارشناسی ارشد باعنوان «مفردات غریب القرآن » پایان نامه برگزیده اولین نمایشگاه دستاوردهای علمی پژوهشی دانشجویان ممتاز بسیجی سراسرکشور شد. در سال های 75 و 76 و 77 در پنجمین و ششمین و هفتمین مجمع سراسری طلاب و دانشجویان ممتاز شاهد و ایثارگر به عنوان دانشجوی برتر انتخاب شدم. هم چنین در سال 75 به عنوان دانشجوی نمونه شاهد دانشگاه تهران و در سال 77 به عنوان دانشجوی نمونه کشوری برگزیده و لوح تقدیر از دست ریاست محترم جمهوری دریافت کردم.


- مشاور امور بانوان مجمع تقريب مذاهب اسلامي گفت: در رسانه‌هاي غربي به زن نگاه منفعت ‌طلبانه دارند و زن را به عنوان صغير و كودك دانسته و نگاه خليفة‌اللهي به او ندارند و همین مساله باعث شده كه مشكلات زنان بيشتر شود.

و از صحبت هاي اخير راجع به لايحه :

- این لایحه علاوه بر اینکه می تواند جلوی اشک ریختن بسیاری از مادران و فرزندان را بگیرد لایحه بسیار عالی است چرا که می تواند کمک کند بنیان خانواده هایی که در حال حاضر بسیار سست شده را از نو بسازد و استحکام بخشد.

- وی در پایان گفت: افرادی که بیرون از مرزها کد می دهند برای ما بسیار تاثیرگذارند چرا که مواردی که آن ها مخالفت می کنند نشان دهنده ضرورت و مفید بودن مساله و همچنین اهمیت آن است و این نشان می دهد که ما در دنیا حرف برای گفتن داریم و با دیدگاه های کارشناسانه و پیشنهادات سازنده می توانیم اگر ایراداتی هم وجود دارد آنها را برطرف کنیم

- ما نباید آنچه را که مجامع بین المللی می خواهند بگوییم،باید ببینیم حکم خدا و شرع مقدس چیست و بر اساس آنچه که به صلاح است عمل کنیم.


- در شرع مقدس هم الزام رضایت همسر اول برای ازدواج مجدد نیامده است. اگر عده ای با این لایحه مخالفت می کنند، از سوی دیگر، علما نیز با الزامی کردن رضایت همسر مخالفت خواهند کرد و شورای نگهبان نیز این مسئله را رد می کند.

- مطلبی در مورد تقاضای دیدار آنها نشنیده ایم. ائتلاف اسلامی زنان و مخالفان این لایحه معمولا از یک طیف هستند. اکثریت آنها از طیف بسیار میانه رو هستند که حداقل اصولگرایی را دارند. البته اصولگرایانی بسیار رقیق هم در میان آنها هست.

- زنان مجلس با لایحه حمایت از خانواده موافقند

- ممکن است برخی افراد ندانسته مسایلی را تحت تاثیر برخی القائات مطرح کنند ولی ما با واقعیتها روبه رو هستیم و هم اکنون نیز ما پاسخگوی مردم هستیم نه آنها. مردم از ما انتظار دارند و در مراجعاتی که به ما برای طرح مشکلات و مسائلشان می کنند می بینیم که زنان با این لایحه موافق هستند ولی باید برخی اصلاحات در آن انجام شود.

3- نمايندگان حامي لايحه ضد خانواده

زهره الهيان- نماينده اسلامشهر



در جستجوي اينترنتي فقط يك جا، نام خانم نماينده با عنوان دكتر برده شده بود، بدون مشخص نمودن رشته ي دكتري و يا جايي كه اين نشان را به ايشان داده اند.

صحبت هاي خانم الهيان خيلي زياد و وسيع بوده است.

از سمت وزارت ايشان شروع مي شود كه نپذيرفته اند:

زهره الهیان: به احترام مراجع وزارت را نپذیرفتم

تا
عضو کمیسیون امنیت ملی با اشاره به تایید وزیر اطلاعات در مورد کمک یک میلیاردی آمریکا به سران فتنه گفت: بخشی از کمک های مالی غرب به جریان فتنه از سوی سفارت خانه های غربی صورت گرفت.

تا سخنان فراوان در مورد لايحه خانواده


- مدافعان حقوق زنان با سیاه نمایی نسبت به لایحه تلاش می کنند نارضایتی در بین جامعه زنان ایجاد کنند و لایحه را از دستور کار مجلس خارج کنند که این موضوع امری محال است به جهت اینکه لایحه حمایت از خانواده دارای نکات مثبت فراوانی است و با کار کارشناسی سعی در کم کردن مشکلات زنان در دادگاه خانواده دارد.

كه خيلي شباهت به صحبت هاي بازجويان محترم دارد و نيز:

برخي از فعالان حقوق زن مي‌خواهند كه ايران به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان بپيوندد. آنها نمي‌خواهند زنان قوانين حقوقي خاص ايران را داشته باشند

- عضو فراكسيون زنان مجلس يكي ديگر از نقاط برجسته لايحه حمايت از خانواده را در نظر گرفتن كانون هاي مشاوره در دادگاه هاي خانواده عنوان كرد و گفت:‌ وجود گروه هاي مشاوره، متخصص و روانشناس در دادگاه ها به حل مسائل مربوط به خانواده بسيار كمك مي كند و به عبارتي شايد با اين مشاوران بسياري از مشكلات خانوادگي حل و فصل شود.

- وي در خصوص اظهارات اخير زهرا رهنورد در مورد لايحه حمايت از خانواده مبني بر اينكه اين لايحه تعدد زوجات را براي مردان مطرح مي كند، گفت: متاسفانه ما شاهديم برخي افراد از جمله رهنورد لايحه حمايت از خانواده را به طرق مختلف محكوم مي كنند و تنها نكته اي كه به آن اشاره دارند همان موضوع چند همسري است در حالي كه در اين لايحه شرايط خاص و ويژه اي براي چند همسري در نظر گرفته شده است.

- وي گفت: شروط موجود در لايحه حمايت از خانواده ازدواج مجدد را منوط به شرط هايي دانسته است لذا بايد از افرادي مثل رهنورد و برخي فعالان حقوق زن يا همان فمنيست ها پرسيد آيا بايد هرج و مرج و بي قانوني را در چند همسري قبول كرد يا قانونمند شدن اين موضوع را

از آن جالب تر تيتري كه روي حرف هاي دو- سه بند آخر حرف هاي خانم دكتر!!! زده شده است:
”اعتراض زهره الهيان به سخنان زهرا رهنورد و فائزه هاشمی“

2- نمايندگان حامي لايحه ضد خانواده

يكي ديگر از نمايندگان موافق لايحه ضد خانواده:

فاطمه رهبر


راجع به اين خانم در ويكي پدياي فارسي اين طوري نوشته شده است:
نماینده محافظه کار تهران در مجلس هفتم و هشتم ،و عضو فراکسیون زنان و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی بوده[۱][۲]. وی از حامیان اصلی محمود احمدی نژاد است . وی سه روز پیش از انتتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ چنین گفت : " منتظر رای ۲۴ میلیونی احمدی نژاد باشید . توجه به شورهیجایی که در شهرهای مختلف درخصوص انتخابات ایجاد شده بیش از ۳۵ میلیون از مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد که حدود ۷۰ درصد آرا متعلق به آقای احمدی‌نژاد خواهد بود. " اصلاح طلبان این سخن وی را نشانه آگاهی اش از انچه مهندسی انتخابات می‌خوانند ، می‌دانند.

بازتاب مناظره احمدي نژاد و موسوي-7
فاطمه رهبر:‌ موسوي قادر به پاسخگويي به سؤال‌ها نبود

شوخی رییس مجلس با فاطمه رهبر دردسر آفرین شد

اين عكس هاي دردسر





نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری برنا، در رابطه با جو مجلس هنگام بررسی لایحه حمایت از خانواده به حضور نمایندگان ادوار اصلاح طلب در مجلس انتقاد کرد و گفت: امروز در حین اخطارها و پیشنهادات نمایندگان در صحن علنی، 5 خانم اصلاح طلب دوره های قبلی مجلس کف می زدند. وی در این باره گفت: کف زدن این نمایندگان نشان دهنده رفتار دوگانه آنها است چرا که در حضور نمایندگان رفتاری قانونی از خود نشان می دهند و این در حالی است که در جایگاه میهمان در مقابل نظرات موافق کف زدند.

پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹

1- نمايندگان حامي لايحه ضد خانواده

اين روزها بحث لايحه حمايت از خانواده در صحن علني مجلس است.

يك دست مريزاد ويژه به نماينده هاي زن مجلس 5 و 6 كه هر روز بررسي اين لايحه در صحن تماشگران حضور داشتند و قبل از ان هم جلسه مشتركي با رئيس مجلس برگزار كردند.

اما در خبرها اسم نمايندگاني ذكر مي شود كه سخنراني هاي غرايي در حمايت از لايحه حمايت (ضد) خانواده !!! كرده اند. نمونه اش :

سيد محمد جواد ابطحي
سايت شخصي ابطحي


تاريخ تولد : 5/5/1335

نام پدر: حجه الاسلام حاج سيد نعمت اله ابطحي

وضعيت تاهل : متاهل داراي 4 فرزند 3پسر و 1 دختر

تحصيلات : ليسانس حقوق قضايي و فوق ليسانس حقوق خصوصي

دروس حوزوي : تا سطح ( لمعتين )‌

در دوره دبستان : مسئول مراسم صبحگاهي دبستان پيمان (‌حاج شيخ محمد حسين نجفي )

دبيرستان : كورش و عماد سيادت – مسئول كتابخانه و كلوپ مذهبي

تاريخ اخذ ديپلم : خرداد 53 علوم طبيعي – دبيرستان عماد سيادت

محل سكونت قبلي : فروشان ، محله ميانجوي

محل سكونت فعلي : منظريه – كوي فرهنگيان – فاز 2

در خانواده اي روحاني متولد شده فرزند پنجم خانواده داراي 4 برادر و 2 خواهر

جد پدري : مرحوم حجه الاسلام سيد مصطفي حكيم

جد مادري : مرحوم حجه الاسلام ملا مصطفي انوشي معروف به حاج آخوند

به تشويق پدر و خال معظم مرحوم حضرت آيت اله فياض همزمان با تعليم در دبيرستان وارد حوزه علميه اماميه فروشان و حضرت آيت ا... مشكوة ( خوزان ) شده و تا لمعتين را نزد اساتيدي چون مرحوم
حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد علي مصطفوي – حجه الاسلام حاج شيخ محمد علي آقايي رحمه الله عليه – حاج آقا جاني – حاج آقا نصر و سپس با ورود به دانشگاه همزمان با تحصيل در رشته حقوق قضايي دانشگاه شهيد بهشتي ( ملي سابق ) ارتباط خود را با حوزه علميه مروي تهران برقرار و پس از فراغت از تحصيل اصول فلسفه را نزد حجه الاسلام و المسلمين مرحوم دكتر ابوالبركات خوانده و در سال 68 در رشته كارشناسي ارشد حقوق خصوصي دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان پذيرفته شده و پايان نامه خود را تحت عنوان معاملات صوري و به راهنمايي استاد دكتر گودرز افتخار جهرمي به رشته تحرير در آورده است .

سوابق شغلي :

1 – داديار دادگاه انقلاب اسلامي نجف آباد

2 – مسئول دايره عقيدتي سياسي پايگاه نهم شكاري بندرعباس

3 – مدرس مراكز تربيت معلم اصفهان

4 – دبير دبيرستانهاي ناحيه دو اصفهان و راهنماي آموزشي آن ناحيه

5 – عضو رئيس هيات رسيدگي به تخلفات اداري كاركنان آموزش و پرورش استان اصفهان

6 – مدرس دانشگاههاي آزاد اسلامي خوراسگان – خميني شهر و موسسه آموزش عالي صبح صادق – دانشكده بهزيستي و دانشكده بانك

سوابق و فعاليت هاي اجتماعي – مذهبي و سياسي :

1 – موسس صندوق انفاق مسجد ملا حيدرعلي (فروشان )

2 – موسس انجمن اسلامي ثار الحسين (ع) فروشان

3 – عضو و موسس خيريه حضرت سجاد عليه السلام

4 – فعال سياسي شهرستان و هماهنگ كننده تظاهرات ضد رژيم پهلوي و پخش كتب و اعلاميه هاي حضرت امام (ره)

5 – مدرس و سخنران پايگاههاي بسيج شهرستان و مساجد و ساير مراكز فرهنگي

6 – عضو سابق شوراي مركزي تشكل اسلامي دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي

7 – عضو و رياست هيات نظارت بر انتخابات هاي مختلف شهرستان

8 – مسئول سابق دفتر نظارت و بازرسي شوراي نگهبان واحد خميني شهر

9 – عضو هيات امناء دانشگاه پيام نور شهرستان

10 – عضو ائتلاف نيروهاي انقلاب اسلامي شهرستان

11 – بازيكن و مربي سابق تيم هاي فوتبال :سپاس – دارايي و سروش شهرستان

12 – حضور در جبهه هاي حق عليه باطل – بعناوين رزمي و پشتيباني

13 – همكاري با دفتر امام جمعه خميني شهر

سوابق علمي – فرهنگي – هنري

1 – عضو تدوين كننده مجموعه موضوعي كتاب انتشارات جهاد سازندگي

2 –عضو تدوين كننده كتاب خلق عظيم نبوي دفتر شوراي نگهبان استان اصفهان

3 عضو شوراي بررسي كتاب استان اصفهان

4 – عضو كميته علمي آموزشي ديني كشور

5 – نويسنده مقالات الف ) آشنايي با حقوق و مقررات اداري منتشره در دوهفته نامه پرتو مهر سازمان آموزش و پرورش استان و كيهان ويژه اصفهان ب ) عملكرد امپرياليسم – ج ) رساله اي در باب شهادت و گواهي د ) رساله لوازم عقد – ﻫ ) نقد و بررسي مجموعه كتاب تبيين جهان ( سازمان منافقين خلق ) و ) مقاله ارتباط فقه و حقوق – ز ) معاملات صوري

و اما كارهاي معاصر:

سيد محمد جواد ابطحي تصميم دارد تا به عنوان يك كانديداي مستقل با علي لاريجاني براي رياست مجلس در سال سوم رقابت كند


اسامي نمايندگانی که خواهان محاکمه سریع موسوی، کروبی و ...شده اند: محمدجواد ابطحي


سید محمد جواد ابطحی عضو کمیسیون امور شورا ها و سیاست داخلی مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری برنا، در خصوص شکایت احزاب مشارکت و مجاهدین از سپاه مبنی بر تقلب در انتخابات اظهار داشت: در جریان فتنه، عوامل فتنه برای مستند سازی ادعای ناروای تقلب مطالبی را از گوشه و کنار ساختند و در رسانه ها و سایت های آنها مانند کلمه به آن پروبال دادند.


محمد جواد ابطحی:تبرئه مرتضوی بعید نیست

دوشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۹

باز هم لايحه خانواده

گزارش خبرگزاری زنان از صحن علنی مجلس؛ لایحه حمایت از خانواده امروز در کارگروه تخصصی حقوق خصوصی بررسی می شود


يعني گيري دادند به همسرهاي متعدد هاااااا. يكي نيست بگويد بابا شما كه اكثرن دو زنه و چه بسا سه زنه هستيد ديگر با مردم بيچاره كه پول خانه و گوشت و ميوه شان را با بدبختي با يك همسر جور مي‌كنند چه كار داريد؟

تعداد امضاء کنندگان بیانیه اعتراضی علیه لایحه «حمایت از خانواده» از مرز 3000 نفر گذشت

تو اين وانفسا كه روزي 2-3 تا بيانيه نوشته مي‌شود و پاي هر كدام 200-300 تا اسم ثابت است، 3000 نفر يعني باباجان ول كنيد اين لايحه مفتضاحنه تان را...

حالا اگر فهميدند!

شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۷

ازدواج 2

همیشه برای من عجیب بوده است که در ایران، در جامعه حال حاضر، مردها ( به ویژه آنهایی که در صحبت، افکار باز و آزاده ای دارند) به چه دلیلی ازدواج می کنند؟
نه که دلیل آن را نفهمم یا ندانم، اما فکر می کنم یک فاصله بزرگ هست بین دلایل واقعی ازدواج چنین مردهایی با زنان (حتی زنانی در سطحی مشابه از نظر فکری- فرهنگی) هستند. و نیز فاصله بزرگی هست بین آنچه که تصور عموم است و گاه خودشان بیان م کنند و انچه که در تحلیل عمقی موضوع به بار می آید.
زنان مجرد، مطلقه یا بیوه که از سن عرفی ازدواج بالاتر هستند یا در همان حدود، به وضوح بیش از زنان دیگر ( تاکید می کنم بیش از زنان دیگر، یعنی این شرایط برای زنان دیگر هم وجود دارد اما برای این گروه خاص بیشتر است)، زیر ذره بین جامعه هستند.

از پله اول یعنی خانواده ها شروع می کنم که یا با توجیه نگرانی و سایه حمایتی و یا رسمن به دلیل ترس از خطا و گناه (رابطه جنسی خارج از ازدواج)، این گروه از زنان را زیر فشار کنترل و یا تفتیش و یا اجبار و ... در بهترین حالت، نگاه همیشگی نامحسوس ( همان کنترل نامحسوس پلیسی خودمان) قرار می دهند.
با یک پله فاصله، آشنایان، دوستان و نزدیکان با نگاه متهم جنسی، یا اغواگر جنسی به این گروه نگاه می کنند، مگر اینکه عکسش ثابت بشود.
بعد از این دو گام (step) تازه اصل ماجرا شروع می شود، افراد در ارتباط با این گروه در جامعه دو دید متفاوت ولی تحقیرآمیز دارند:
یکی این دید که این گروه به خاطر نداشتن رابطه جنسی (ازدواج) دارای عقده های جنسی فروخفته و یا سرکوب شده و یا عصیان گر هستند و تمام رفتارها و صحبت ها و کنش های آنان را با همین پیش فرض تحلیل می کنند و واکنش نشان می دهند. (جمله معروف را شنیدید که می گویند: "بابا فلانی پیر دختره یا ترشیده است، بی خود سر به سرش نگذار، همین است دیگر!")
اما دید دوم این است که این گروه باز به خاطر نداشتن رابطه جنسی رسمی(ازدواج)، هر رابطه جنسی غیر رسمی خواهند داشت و گاهی این دید آنقدر وقیحانه و متوقعانه و ابزاری است که رسمن با آن گروه از زنان به عنوان کارگران جنسی برخورد می کنند؛ (به ویژه ظاهر حرفهای روشنفکر مآبانه را اگر حذف کنید، گاهی این دید چنان بین مردان گسترده است که حتی به عنوان پارتنر هم توقع و برخورد همان است که گفتم.)

در مقابل مردان در این جامعه چگونه می گذرانند؟ مردانی در سن ازدواج یا بالاتر یا مطلقه یا ... (قبلش توضیح بدهم که مواردی که می گویم از نظر من هرگز ضد ارزش یا مورد مناقشه لااقل از این منظر نیستند،گرچه باز در این بحث هم هیچ کدامشان را تایید نمی کنم. فقط بحث من مقایسه نوع نگاه جنسیتی است.)
تجربه های جنسی فراوان داشتن، ( با تاکید قبل از ازدواج) به طور رسمی جزء توانمندیهای مردانه به حساب می آید. و با در نظر گرفتن گستردگی فرهنگی و با در نظر گرفتن تخمین و نسبی دانستن کل قضیه، گاهی قدرتمندی مردانه نیز سهمی بزرگی از این تجربه ها می گیرد ( یک دلیل دم دستی و در عین حال ریشه ای، دشنامهایی است که بین مردم رد و بدل می شود و ریشه تاریخی کت و کلفتی هم دارد).
دیگر اینکه استقلال مردانه پیش از ازدواج، نشاندهنده باز هم توانمندی، قدرت مالی و توانایی مدیریت زندگی شخصی محسوب می شود و دارای ارزش مثبت است.
مردها قبل از ازدواج تقربین بدون کنترل، فشار و تفتیش روابط آزادی دارند، با افراد هم جنس یا غیر هم جنس. روابط جنسی و یا غیر. روابطی با حداقل مسئولیت و تعهد. تعهد و مسئولیت قانونی و رسمی در حد هیچ، چون به لطف قانون مردانه، همیشه در چنین شرایطی جرم زنان از نظر قانونی و یا فشار عرفی چندین ده برابر مردان است که آنها را از قانونی کردن چنین موضوعی منصرف می کند.
تعهد و مسئولیت انسانی- عاطفی هم باز در حداقل خودش، چون نگاه تاریخی- عرفی که در مورد زنان در بالا گفتم تا اینجای کار هم امتداد پیدا می کند و طبیعی است که ... .

با این مقایسه کلی و حداقلی، مردی که روابط آزاد جنسی و بعضن احساسی متنوعی داشته و دارد، کمترین مسئولیت و تعهد رسمی و غیر رسمی را عهده دار بوده است، ( به ویژه که باز به لطف قوانین و عرف، به عهده گرفتن بار تعهد مالی خانواده بیشتر از مرد انتظار می رود.) و این مسئولیت بعد از ازدواج سنگین و قانونی می شود و آزادی ظاهری قضیه را محدود می کند و تنوع طلبی را نیز با شرایط احتیاط ملزم می کند؛ دلایل یک مرد برای ازدواج چه چیز دیگری می تواند باشد؟

من چند تا مورد کوچک که به ذهنم می رسد را به عنوان دلیل پیشنهاد می دهم که می تواند در مورد بعضی افراد درست باشد یا نه:
روابط قبل از ازدواج هرچقدر هم آزاد و متنوع، فاکتوری به عنوان پایداری کم دارند؛ پایداری که در هر رابطه ای میزان به نسبه بزرگی امنیت و اعتماد به نفس فردی ایجاد می کند. چون هر چقدر هم عمق رابطه را زیاد متصور بشویم، اما هیچ چیزی مثل یک قرارداد رسمی نمی تواند فرد را ملزم به ماندن در یک رابطه کند. کاری که قانون ازدواج در ایران برای مردها پایداری دائمی را تضمین می کند ( دست کم در ظاهر). که عکسش در مورد ازدواج برای زنان به هیچ وجه این گونه نیست. (نه در ظاهر و ه به واقع).
یک مورد دیگر که (کمی غیر منصفانه اما متاسفانه و به تلخی واقعی است): وقتی مسئول یک سازمان هستی، از یک زمانی که سازمان گسترده میشود نیاز به معاون کاری پیدا می کنی که کارهایی را بهش تفویض کنی و بار کار را سبک کنی... همین مثال کافی است به نظرم.

همین مقایسه ها باشد تا به جمع بندی کل داستان ازدواج برسم.

سه‌شنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۶

هويت زنانه!!!

{روانشناسي زنان در جامعه ما نيز نشان مي‌دهد كه "هراس از ازدواج مجدد شوهر"، هراسي است كه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود، و بي‌آن كه خود متوجه باشند يا ساختار خانوادگي طبقات متوسط جديد با اين مسئله همخوان باشند،‌اين هراس به حافظه تاريخي زنان منتقل مي شود. در واقع امكان به وجود آمدن اين فاجعه هر چند در اكثر خانواده‌ها ممكن است هرگز اتفاق نيافتد اما خواهي نخواهي سايه شوم هميشگي خطر را بر قلب و روح زن، تحميل مي‌كند. حداقل تاثير اين "هراس" سبب مي‌شود، رابطه زن و مرد تا ميزان معيني خدشه‌دار و معيوب شود.
روشن است كه در چنين وضعيتي پيوند ازدواج، رابطه‌اي نيست كه يك زن بتواند از آن، منزلت و هويت مشخص و پايداري اخذ كند....
اما در تاريخ جوامع تحت سلطه نظام حقوقي چند همسري، ... اگر زني در زندگي يك مرد بزرگ مطرح باشد مادر اوست و نه همسرش. يعني نقش همسري به دليل عدم ثبات‌اش نمي‌تواند جايگاه مهمي براي زنان تلقي شود، جامعه و فرهنگ عمومي هم به نوبه خود در پيدايي اين وضع سهم بسزايي دارد....
در واقع رابطه "مادر- پسر" در نبود ديگر روابط اطمينان بخش، به رابطه بسيار حياتي تبديل شده است كه هم براي فرزند پسر و هم براي مادر خود، از اهميت برخوردار است.
به دليل جايگاه مادري در چنين نظامي،‌ازدواج براي زن، وسيله‌اي براي رسيدن به هويت مادري است. زيرا مادري، به اين ترتيب به يگانه نقش كليدي در زندگي زنان تبديل مي‌شود كه از طريق آن تا حدودي آزادي پيدا مي‌كنند، هويتي پايدار مي‌يابند و مي‌توانند از طريق فرزندان‌شان در جامعه رويت پذير شوند و نيز به يك رابطه عاطفي و با ثبات نيز دست يابند....}
از كتاب جنبش يك ميليون امضا: روايت از درون/ نوشته نوشين احمدي خراساني

دكتر محسن كديور امروز در سخنراني كه در كمسيون زنان مشاركت داشت، به مناسبت بررسي لايحه حمايت از خانواده دولت، به تاكيد اشاره كرد كه چند همسري جايز نيست مگر در شرايط خاص،‌كه يكي از آن شرايط در صورت نابارداري زن است و مثلن حالتي كه مرد هم حتمن بچه مي‌خواهد و از طرفي زن و مرد همديگر را دوست دارند و براي از هم نپاشيدن چنين خانواده پر مهري ( كه آقا نمي‌تواند از تمايل فرزند شخصي داشتن بگذرد براي مهر خانوادگيش) اينجا ازدواج مجدد جايز است. ‌يعني تاكيد دوباره و دوباره بر بي‌هويتي زنان به طور مستقل و هويت يابي از طريق فرزند. اما هيچ حرفي از ناباروري مرد گفته نشد.
دكتر كديور جز صاحب‌نظران در امور فقهي و تطبيق فقه به روز محسوب مي‌شوند. به جايي رسيديم كه بايد به اين استدلال هم اميدوار باشيم.

*** پي‌نوشت: در مود نااميدي به سر مي‌برم.

یکشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۶

انتقادي بر انتقاد به استقلال جنبش زنان

محمد‌رضا جلايي‌پور در مقاله‌اي به نام "جامعه، دموكراسي و مبارزات فمنيست‌ها" كه در سمينار تجربه دموكراسي كه در روزهاي 2 و 3 ارديبهشت سال 86 در دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي كه مركز و كرسي حقوق بشر، صلح و دموكراسي يونسكو برگزار كرد، در انتها چنين نتيجه‌گيري كرد كه فمنيستهاي ايراني بهتر است مطالباتي را كه با جامعه كنوني ايران سازگارتر است پي‌گيري كنند و حركت مبارزاتي زنان در اين راه، حركتي در چهارچوب مبارزه فراگير دموكراسي خواهي در ايران باشد.
با توجه به بحث‌هايي كه در اين زمينه اين روزها باب شده است، دوستي پيشنهاد كرد كه اگر مخالف نظرش هستيم، بايد بتوانيم آن را نقد كنيم.
يك موضوع اصلي كه وجود دارد، در مقاله مذكور ايران با جوامع غربي مقايسه شده است و بعد بين تفاوت‌هاي كنوني ايران و 50 سال قبل جوامع اروپايي تاكيد شده است و با همين استدلال استقلال جنبش زنان ايران را اكنون ‌پر هزينه و بي‌فايده قلمداد كرده‌است.
يك مورد مهم كه به نظرم از نظر نويسنده مقاله به كلي ناديده‌گرفته شده است، تفاوت بزرگي است كه ايران و به ويژه حكومت فعلي آن با تمام مدلهاي كلاسيك و طبقه‌بندي شده ‌آكادميك دنيا دارد و اكثر صاحب‌نظران مدل كردن ايران را با ديگر كشورهاي دموكراتيك و نيز توسعه يافته نادرست مي‌دانند و تنها آگاهي از تجربه‌هاي كشورهاي مختلف را مفيد مي‌دانند وگرنه بر اين اتفاق نظر هست كه مدل ايران قابل مقايسه با هيچ يك از مدلهاي ديگر نيست. در بحث دموكراسي نيز نويسنده به طور بديهي ايران را در شرايط گذار به دموكراسي مطرح كرده است، در صورتي كه در بخشي از مقاله مرحله قبل از آن يعني تمهيد دموكراسي را اينطور تعريف مي كند:
"مرحله اول مرحله «تمهيد دموکراسي» است. در اين مرحله منظور فقط تحقق مقدمات ساختاري لازم براي دموکراسي (مثل رشد شهرنشيني، رشد طبقه متوسط جديد، نفوذ و گسترش گفتمان دموکراسي در برابر اقتدارگرايي) نيست بلکه آمادگي «عامليتي» و «فعاليتي» شهروندان نيز مدنظر است، يعني تا چه اندازه شهروندان منفعل ديروز، براي تغيير وضعيت نابرابر و پيگيري «حقوق» تحقق نيافته خود، آماده فعاليت شده اند، چقدر خود را آگاه کرده اند و سازمان داده اند. به بيان ديگر تا زماني که شهروندان منفعل در زمين هاي بازي و تمرين دموکراسي (منظور شرکت در جلسات بحث و گفت وگو، فعاليت جمعي و مدني، تشکل يابي سياسي، گروه هاي خودياري براي کمک به اقشار در معرض تبعيض) فعاليت نکنند جامعه همچنان در روند دموکراسي در مرحله اول درجا مي زند."
با توجه به تعريف خودشان به نظر ايران حتي از اين مرحله هم عبور نكرده است، تا چه برسد كه آن را در مرحله گذار به دموكراسي بدانيم. و بسياري ايران را چيزي بين مرحله تمهيد و مرحله گذار مي‌دانند.
نكته‌ديگري كه ايشان در مقايسه بين ايران و كشورهاي اروپايي آورده‌اند اين كه:
"جوامع غربي از دهه شصت قرن بيستم از لحاظ جامعه شناسي وارد «تيپ جديدي» از جامعه شدند که جامعه شناسان از آن تحت عنوان جوامع «پسانوسازي» ياد مي کنند.جنبش هاي مستقل زنان در غرب در شرايط مساعد جوامع «پسانوسازي» رخ دادند. حال چرا جوامع مذکور براي جنبش هاي مستقل زنان مساعد بوده اند؟ در جوامع نوسازي شده يکي از انگيزه هاي قوي مردم اهداف مادي (مثل رفع کمبودهاي غذايي، مسکوني، بهداشتي و درماني) است؛ در صورتي که در جوامع پسانوسازي بخش قابل توجهي از مردم به کيفيت فرامادي زندگي توجه نشان مي دهند و جامعه يي انساني تر که فضاي بازتري براي استقلال افراد (اعم از زن و مرد) و انعطاف پذيري نقش ها، بيان هاي متفاوتي از خود دارند، ايجاد مي کنند. به تعبيري ديگر جوامع غربي در نتيجه چالش هاي نوسازي (مانند صنعتي شدن، شهري شدن، بوروکراتيزه شدن، دموکراتيزاسيون) توانايي هاي بهتري براي بقا، اميد به زندگي و سطح بالاي صحت و سلامت شهروندان به دست آورده است. البته اين توانايي ها به قيمت اقتدار عقلانيت و رفتار ابزاري و يکه تازي علم و تکنولوژي تمام شد. اما در جامعه پسانوسازي از اقتدار خشک مذکور کاسته شده و زمينه براي عقلانيت و رفتار ارزشي و انساني تر فراهم شده است."
اول اين كه با توجه به اين همه متون تاريخي در مورد فمنيسم چطور مي‌شود چنين به صراحت مبارزات مستقل جنبش زنان غرب را از دهه شصت به بعد به حساب‌آورد؟ و حال به فرض محال كه حق با ايشان است و زنان غربي وقتي استقلال يافته‌اند كه وارد مرحله پسانوسازي شده‌اند، بهتر است در اين شرايط مقايسه‌اي هم بين مطالبات زنان غرب و مطالبات كنوني جنبش زنان ايران هم انجام مي‌دادند.
ايشان در تعريف خودشان از جامعه در حال نوسازي اهداف را مادي مانند كمبودهاي غذايي، مسكوني، بهداشتي و درماني ذكر مي‌كنند. و معتقدند ايران در بسياري از مناطق همچنان در اين مرحله است.
اتفاقن از اين منظر كاملن حق با ايشان است اما سوال مهم اينجا است كه مگر مطالبات جنبش زنان و يا به طور خاص كمپين يك ميليون امضا چي است كه آن را فرامادي و مربوط به جوامع در حال پسانوسازي مي‌دانند؟ حق تمكين كه جز حقوق ثابت آقايان است، ساده‌ترين رفتار زن را موكول به اجازه شوهر مي‌كند. حق خروج از منزل، حق كار، حق تعيين محل سكونت، حق اختيار در رابطه جنسي با همسر و و و ....
حالا مي‌خواهم مستقيم بپرسم آقاي جلايي پور! اين كه كسي از نظر قانون حق داشته باشد براي تامين نياز مادي خودش،‌ براي به دست آوردن حداقل درآمد براي خوراك از خانه خارج بشود با تصميم و اختيار خودش، به نظر شما حق فرامادي است؟ (و اگر حتي در مقابل نفقه را هم بگذاريد، تا بتوان از نظر قانوني ثابت كرد كه مرد نفقه نداده‌است،‌ تكليف گرسنگي و تشنگي زن در اين مورد با چه كسي است؟) يا اگر كسي بخواهد از نظر قانوني حق اين را داشته باشد كه تعيين زمان رابطه جنسي با همسرش را با توجه به سلامتي جسمي و رواني خود اختيار كند و چوب قانوني براي تمكين بي‌قيد و شرط بر سرش نباشد تا به هزاران بيماري روحي و افسردگي و ناتواني جسمي مبتلا نشود، اين حداقل خواست براي بهداشت جسمي-رواني، به نظر شما خواست فرامادي است؟
مي‌دانيد و مي دانيم كه زني حتي اگر در معرض آزار و اذيت رواني قرار دارد هم تا زماني كه پروسه طولاني قانوني طي نشود و دادگاه اجازه ندهد نمي‌تواند و نبايد خانه را ترك كند و در تمام اين مدت بايد انواع و اقسام شكنجه‌هاي جسمي و رواني را تحمل كند. حال خواستن حق انتخاب مسكن در قانون به نظر شما امري فرامادي است؟
كم نيست نمونه‌هاي چنيني و هيچ فراتر از اين نيست مطالبات مطرح شده در كمپين به عنوان نمونه پيشرو در جنبش زنان كنوني. بنابراين اين مطالبات كه شما آن را ناديده انگاشتيد و به جاي آن مطالبات پيشنهادي خود را مطرح كرده‌ايد : "فمينيست هاي ايراني به جاي تاکيد بر «استقلال جنبش زنان» مي توانند بر مطالباتي تاکيد کنند که با شرايط جامعه ايران تناسب بيشتري دارد مانند دفاع از تامين اجتماعي و بيمه زنان خانه دار، استقلال اقتصادي زنان، نقد خانواده مردسالار، حضور زنان در سلسله مراتب مديريتي، استفاده برابر از امکانات تفريحي، حضور فزاينده آنها در سپهرهاي علمي- آموزشي، هنري- فرهنگي، تقويت نهادهاي مدني و گروه هاي خودياري و کمک رسان به زنان آسيب ديده."
بسيار مادي تر و در سطح پايين‌تر است.
ديگر اين كه اگر در نمونه مطرح‌شده خودتان و با فرض درست بودن آن:" تاريخ دويست ساله جوامع غربي شاهد مبارزات فمينيستي بوده است، اما فمينيست ها بخشي از نيروهاي تشکيل دهنده جنبش هاي سراسري دموکراتيک (ليبرالي) و جنبش هاي کارگري (سوسياليستي) بوده اند." در ايران حاضر چه جنبش فراگير يا چه حزب يا گروهي وجود دارد كه با توجه به منافع مردم و به طور واقعي دموكراتيك‌ بازي سياسي كند كه زنان خودشان را از آن مستقل اعلام كرده‌اند؟
اگر جبهه اصلاحات را مثال بزنيد، در بسياري موارد و حتي در مواقعي كه جنبش دانشجويي بيشترين هزينه را براي حمايت از آن مي‌داد، نه به خاطر دموكراسي و آزادي‌خواهي بلكه صرفن از روي منافع قدرتي و شخصي چنان سكوت اختيار كرد و عقب كشيد كه نه هيچ جايگاهي بين مردم برايشان باقي ماند و نه ديگر هيچ جنبشي به حمايت ازشان برخواست. شايد در بحث‌ها زياد مطرح شده باشد كه انتخابات آخر رياست جمهوري نشان دهنده بازي بد اصلاح‌طلبان بود، ‌اما واقعيت اين است كه خرد جمعي مردم اشتباه نمي‌كند و به كساني كه منافع گروهي و شخصي برايشان ارزشمند‌تر از منافع مردم و دموكراسي است، براي بار دوم اعتماد نمي‌كنند.
حال پيشنهاد شما به جاي استقلال زير لواي كدام جنبش يا حزب يا گروه رفتن است؟
خوشبختانه امروز جنبش دانشجويي، جنبش زنان و نيز جنبش كارگري و به تازگي جنبش‌هاي صنفي مثل معلمان كه هر كدام از قدرت و حكومت جدا هستند و در بين قشر مردم پخش مي شوند در عين استقلال از قدرت سياسي كه حالا امروز بازي را در دست دارد يا نه( اصولگرايان و يا شما اصلاح‌طلبان) همپوشاني‌هايي با هم دارند و اتفاقن به هم در پيشرفت و گسترش هم كمك مي كنند.
آقاي جلايي پور! اگر امروز جنبش زنان مستقل به نظر ميآيد و شما را به فكر توصيه مي‌اندازد، نه سطح فرامادي و درنظر نگرفتن شرايط كل جامعه است، بلكه جا نگرفتن در ساختار منفعت طلب و قدرت طلب و غير دموكراتيك بقيه احزاب و دارندگان صندلي‌هاي قدرت است.
جنبش زنان از هر گروهي كه بخواهد ازشان حمايت كند و در تقسيم هزينه‌ها شريك باشد، به گرمي استقبال مي‌كند اما نمي‌تواند نيازهاي بسيار بديهي و اوليه مادي خودش را در سيستم‌هاي قدرت طلبِ نه چندان دموكراتيك جا بدهد تا حمايت مردمي را كه مسكن و امنيت و كار و غذا و بهداشت جز مطالباتشان است را از دست بدهد چنان كه انتخابات‌هاي اخير نشان داد كه شما از دست داديد.
***بي ربط: نيما خان نامداري به چشم، در اولين فرصت ذهنم را مرتب مي كنم
لينك همين مطلب تو گويا نيوز

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

5) قانون مدني با تبصره‌هايي براي دور زدن تكاليف

قوانين مربوط به طلاق:

اولين قوانين مربوط به طلاق سال 1314 در ايران به تصويب رسيده است. چيزي حدود 70 سال پيش. اما با اين وجود نابرابريهايي كه هنوز در آن وجود دارد بسيار پررنگ است:

اول اين كه در قانون طلاق‌دهنده تحت هر شرايطي مرد است. ممكن است طبق تبصره‌هايي كه اضافه شده، به زن حق داده كه در يك شرايط خاص تقاضاي طلاق كند، اما در اين شرايط هم فاعل طلاق مرد محسوب مي شود.

حتي در مواردي كه زنان شرط طلاق را به عنوان شرط ضمن عقد، در سند ازدواج هم وارد مي‌كنند، اين شرط به اين صورت منتقل مي‌شود كه مرد طبق سند محضري( كه اين خيلي مهم است و علاوه بر شرط ضمن عقد اين مورد هم حتمن لازم است.) به زن وكالت مي‌دهد كه از طرف مرد خودش را طلاق بدهد. يعني حتي اگر زني حق طلاق را هم خودش بگيرد، اجازه دارد از طرف شوهر خودش را طلاق بدهد، و گرنه كه اين حق به خود زن به عنوان يك انسان به طور كامل داده نمي‌شود.

يك توضيحي هم همين جا اضافه كنم، ‌در سال 1358 قانون خانواده تغييراتي كرد كه به موجب قوانين جديد، نابرابريها به ضرر زنها چندين برابر شد.

مساله تقسيم اموال به دست آمده در دوران زندگي مشترك و دادن نصف آن به زن فقط در صورتي است كه اولن مرد تقاضاي طلاق كرده باشد و بعد اين كه دليل طلاق موارد زير نباشد: 1. سوء رفتار زن نباشد 2. زن از انجام وظايف همسري كوتاهي نكرده باشد.( تمام نيازهاي جنسي مرد برآورده شده باشد. عدم تمكين نباشد.)

يكي اين كه وقتي دلايل طلاق مرد دو مورد بالا نباشد، يعني مرد زني را مي‌خواهد طلاق بدهد كه همه نيازهاي جنسي او را هميشه برآورده كرده است و به تمام وظايفش طبق قانون(از جمله تمكين) به خوبي عمل كرده است و ديگر اين كه از نظر رفتاري و اخلاقي هم مشكلي بين آنها وجود نداشته است.

پس كاملن جاي فكر دارد كه چه لزومي در اين شرايط براي طلاق مي‌ماند جز بي‌مسئوليتي و يا هوس‌انگارانه پيش رفتن كه قانون آن را در نظر گرفته است؟ كاملن تاسف آور و ظالمانه است. مرد به صرف مرد بودن حق دارد در چنين شرايطي زنش را طلاق بدهد چه او بخواهد و چه نخواهد و بدتر اين كه زن هرگز چنين حقي ندارد حتي در مواردي هم كه دلايل محكم و منطقي داشته باشد، تقاضاي زن بسيار سخت مورد قبول ممكن است واقع بشود، چه برسد به زماني كه دليل منطقي و قانوني(قانون فعلي ايران منظور است) نداشته باشد.

به نظر مي‌رسد اين تقسيم اموال به عنوان حق منطقي و بديهي زن بعد از مدتها زندگي مشترك در نظر گرفته نشده است، بلكه فقط نوعي باج‌دادن است كه در اين شرايط مرد بتواند راحت طلاق زن را بدهد؛ و گرنه اين كه زندگي مشترك يعني سهيم بودن در اموالي كه در طي آن به دست آمده است نه به عنوان حق طبيعي و نه قانوني هيچ جايگاهي براي زن در زندگي خانوادگي و پيشرفت مالي قائل نيست.

و تازه اين مواردي كه براي در نظر گرفتن اين حق براي زن وضع شده است آن قدر سست است كه به راحتي مي‌شود گفت عملن اجرا شدني نيست. كم نبوده مواردي كه مرد آن قدر زن را تحت فشار و آزار قرار داده است تا زن مجبور به ترك خانه شده است و مرد خيلي راحت ادعاي عدم تمكين از طرف زنش كرده است و تمام! او را طلاق داده است بدون دليل خاصي و بدون اين كه يك ريال بابت تمام سالاي زندگي مشترك به او چيزي داده باشد.

اين همه تبعيض، نابرابري و خوار در نظر گرفتن زن در حقوق مدني ايران واقعن تعجب‌آور است.

چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

4) قانون مدني: زن= فقط دستگاه توليد مثل

مي‌گويد به بچه‌ها اجازهء حمام دادند؛ دوش مي‌گيرم بعد مي‌نشينم پاي كامپيوتر!
مي‌گويد بچه‌ها اعتصاب غذاي خشك كردند؛‌ تمام روز را مي‌چرخم بدون اينكه يادم باشد، چيزي بخورم و حالا كه آب و آب و آب...
مي‌گويد ام اس پروين اذيتش مي‌كند؛ تمام شب مي‌خوابم و باز مي‌پرم و باز...
مي‌گويد ژيلا تازه تبرئه شده بود؛ ياد دوره‌هاي بي‌پايان دانشگاه مي‌افتم و اين كه يك صدم اينها هم نبود...
مي‌گويد مينو چهار سال حكم زندان تعليقي داشت؛ ياد تعليق و تعليق و تعليق مي‌افتم...
مي‌گويد سارا، زارا، نيلوفر، محبوبه،‌ پرستو،‌ ناهيد،‌ فريده، سميه، آزاده،‌مريم، ساقي، ساغر، فاطمه، مهناز، نسرين و شايد چند تاي ديگر بار اولشان است؛ فكر مي‌كنم همه چيز اولش هول بسيار دارد.
نوشين، شادي، سوسن، شهلا،‌ فاطمه، ناهيد پرونده‌شان قطورتر مي‌شود؛ پرونده‌هاي كلفتِ محاكمه كافكا كي يادش است؟...
با همهء اينها از قوانين مي‌نويسم كه همه‌ي دوست‌داشتني‌ترينهايمان براي اينها نيستند كنارمان!

حضانت و ولايت.
دو تا سه تا جملهء معركه دارد قانون اساسي در اين باره:
يكي اين كه "رياست خانواده جز خصايص مرد است." حالا چطور چند تا حقوق دان و فقه‌دان مي‌توانند خصايص ذاتي مرد را تشخيص بدهند؟ و با چه صلاحيتي؟ بماند!
ديگر اين كه "ولايت فرزندان، تا وقتي به سن رشد برسند به طور قهري به عهدهء پدر و يا جد پدري است." ولايت قهري يعني اين كه اين از حقوق طبيعي است. و پدر يا جد پدري نمي توانند در زمان حيات، ‌اين حق را از خود سلب كنند و به غير واگذار كنند.
دقت كنيد حقوق طبيعي. اما باز چطور مي‌شود حقوق مربوط به انسانهاي ديگر را جز حقوق طبيعي آدمها به حساب آورد؟

هيچ بحثي راجع به سن رشد در دختر و پسر، سن حضانت مادر، تفاوت اين قوانين با كشورهايي مثل سوريه و عراق و مصر كه همگي مسلمانند نمي‌كنم، فقط حلقه گمشده اين وسط آن موجودي است كه يكي از كورموزمهاي بچه‌ي مورد بحث از او است. موجودي كه نه ماه جنين را از خون خودش تغذيه مي‌كند و به دنيا مي آورد.

چه اهميت دارد بگويم زن يا يك دستگاه توليد مثل با يك كورموزوم اضافي؟!!!

"مادر مجبور نيست به طفل خود شير دهد مگر در شرايطي كه تغذيه‌ي طفل جز با شير مادر ممكن نباشد."
تاكيد چند صد باره بر صرف دستگاه توليد مثل بودن. اصلن طبق قانون بچه متعلق به پدر است و خودش مسئول همه چيز او است. اگر لازم بداند به دستگاه توليد مثل پولي هم مي‌دهد بابت تغذيه بچه‌ي خودش.
بعد آقايان مورد آخر را در بوق و كرنا مي‌كنند كه اين طبق نص صريح قرآن است و ببينيد كه اسلام بسيار سهل‌گيرانه با زنان برخورد كرده است و اين از روشن بودن عقايد آن است.

حالا شايد بشود نگاه و ديد ابزاري به زن را بهتر معني كرد.

دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵

قانون مدني/ بردگي جنسي (3

نفقه طبق قانون مدني ايران شامل مسكن، غذا، اسباب و لوازم خانه، لباس و ساير مايحتاج لازم كه شوهر مكلف است همه‌ي آنها را متناسب با وضعيت خانوادگي و اجتماعي زن تهيه كرده و در اختيار او قرار بدهد. كه البته شرايط احراز چنين حقي تمكين است.
حالا اين كه تمكين چي است؟

تمكين به معناي برآوردن نيازهاي شوهر و اجابت كردن خواسته‌هاي مشروع او است. كه يكي از اين موارد و وظايف رابطه‌ي جسمي و جنسي است.

همين اول اين كه معيار مشروعيت يك خواسته چي است؟ ابهامي است كه در قانون وجود دارد.
مورد بعد اين كه چطور مي‌توان ثابت كرد كه فلان خواسته غير مشروع بوده است؟
ديگر اينكه موضوعي كه به اتاق خواب و بستر مربوط مي‌شود را كدام قانون و كدام قاضي مي‌تواند مشروع بودن يا نبودنش را تعيين كند و فرضن هم كه تعيين شد، بعد از كلي فشار روحي و رواني كه به فرض محال زن بتواند ثابت كند كه ديگر آن موقع به نظر كار از كار گذشته و به روح آزار ديده او چطور مي شود آرامش داد؟

بعد نابرابر بودن هم اينجا به وضوح به چشم مي‌خورد. وظيفه شوهر برآورده كردن نيازهاي فيزيكي است، هر نيازي كه براي يك موجود زنده لازم است. ( از مثالي كه مي‌زنم متاسفم اما اگر حيوان خانگي هم قرار باشد نگه‌داري كنيم، آب و غذا و جا و ... لازم دارد، حالا يك فرق كوچك كرده است و آن اين كه موجود خانگي يك زن است و لباس و چيزهايي از اين قبيل هم لازم دارد.) در عوض وظيفه زن برآوردن تمام خواسته‌هاي مرد است.( بهتر است بگويم تمام نيازهاي جسمي و جنسي و هر چه كه موجب لذت باشد.)
تمكين موارد ديگر هم دارد و آن اينكه زن مجبور است جايي زندگي كند كه شوهر تعيين مي كند، حالا تو يك قصر، تو يك آلونك، يك جايي آن سر دنيا، تو يك جزيره يا هر جاي ديگر كه مرد تعيين كند، حتي اگر با زندگي قبلي كلي فاصله داشته باشد، حتي اگر مجبور بشود، تمام تحصيلات و تجربه و كار و زندگيش را هم بابت آن تغيير بدهد و يا ناديده بگيرد. و اگر بدون دليل موجه آنجا را ترك كند و يا حتي بي‌اجازه از آنجا خارج بشود، يعني عدم تمكين، مرد مي تواند 1) نفقه‌اش را قطع كند، 2)از دادگاه درخواست طلاق كند، 3) بدون نياز به اجازه زن، همسر دوم اختيار كند.
به همين سادگي!!!

مورد ديگرش سوء رفتار زن است يعني يا شغلي داشته باشد كه مرد راضي نيست يا با كساني معاشرت كند كه مرد نمي‌پسندد، ‌حتي اگر آن كسان خانوادهء زن باشند.
به طور خلاصه اينكه طبق قانون جمهوري اسلامي، مرد به موجود زنده‌اي از نوع زن نياز دارد كه مثل يك برده در جايي كه او مي گويد، تمام عمر هميشه براي دادن لذت جنسي به مرد آماده باشد، و با اختيار خودش، جايي نرود، كاري نكند، با كسي معاشرت نداشته باشد. مرد هم اسباب معيشت او خوراك و خواب و پوشش را در عوض مهيا كند. اسم اين را به جاي همسري فقط مي‌شود گذاشت بردگي جنسي.

آها يك مورد هم راجع به زماني كه مرد بدون هيچ دليلي نفقه ندهد، اول اين كه زن بايد موضوع دادن نفقه را در حضور شهود به مرد اعلام كند، بعد اگر باز مرد در صورت داشتن امكانات نفقه را نداد، يا در صورت نداشتن امكانات در صدد اصلاح برنيآمد، زن مي تواند اظهارنامه‌اي به دادگاه بدهد، دادگاه بعد از بررسي مهلتي به مرد مي دهد كه اگر بعد از اين مهلت باز نفقه نداد، ‌زن مي‌تواند براي حفظ سلامت خودش خانه را ترك كند. فقط روند قانوني آن را با عدم تمكين مقايسه كنيد!!!

***پي نوشت: 1.حالا قاضيان چنين قانوني حكم به دستگيري، فهيم‌ترين و شايسته‌ترين زنان جامعه داده‌اند، فقط چون به كار آقايان انتقاد وارد شده است. به نظر در عهد بربريت هستيم. چه انتظاري مي‌شود داشت؟ نگرانشانم.

2. اين هم فهرست سخنراني هاي دانشگاههاي تهران براي روز زن

شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۵

قانون مدني= لذت يكطرفه مردانه (2

مهريه كه شايد جز مسائل اوليه تشكيل خانواده باشد.
با اينكه خيلي جاها در توجيه وجود مهريه آن را هديه‌اي از طرف مرد به همسرش مي‌دانند يا خيلي از حقوق‌دانان از صداق استفاده مي‌كنند و آن را دليلي بر صدق محبت مرد به زن ذكر مي‌كنند( با اشاره به قرآن البته)، اما موضوع اين است كه به نظر مهريه بهاي چيزي جز رابطه‌جنسي كه بين مرد و زن برقرار مي‌شود نيست. و البته بهايي كه فقط مرد بايد در ازاي تمتع جنسي به زن بدهد.

گويي كه تاكيد بر يكطرفه بودن لذت، يا بي‌اهميت بودن لذت زن آنقدر بديهي بوده است كه حتي در عوض لذت، مرد بايد چيز ديگري به زن بدهد. يا شايد بهتر باشد بگويم لذتش را از زن بخرد. به طور خاص آيهء 24 سورهء نساء مي‌گويد:" زناني را كه براي استمتاع انتخاب مي‌كنيد اجور آنان را بپردازيد." كه خيلي از فقها و حقوق‌دانان هم با اشاره به همين آيه مهريه را جز اصول ازدواج قرار داده‌اند.
يك مورد جالب ديگر در بارهء مهريه و آن اين كه در صيغه يا نكاح منقطع ( واژه استفاده شده در متون حقوقي) در صورت ذكر نشدن مهريه عقد باطل مي‌شود در صورتيكه در ازدواج دائم يا نكاح دائم ذكر نكردن مهريه موجب بطلان عقد نمي‌شود.
به نظر مي‌رسد، واضع قانون با اين فرض كه در زندگي دائم در هر صورت ممكن است مرد كارهاي ديگري در قبال لذت يكطرفه‌اش براي زن انجام بدهد كه ذكر نكردن مهريه چيزي را باطل نكند، (مثل دو معامله‌گري كه سر قيمت آن اول با هم شرط نمي‌كنند چون كه قرار است طرف مشتري دائم شخص باشد و مطمئن هستند كه با هم كنار مي‌آيند.) اما در صيغه چون مدت‌دار و محدود است و ممكن است فرصت جبران پيش نيآيد به خاطر همين تعيين قيمت را همان اول جز اصل لازم گذاشته است. و در مورد آنها هم در وسائل الشيعه نوشته‌اند كه : زناني كه به عقد منقطع در مي‌آيند اجير شده اند( مستاجرات).

و يك چيز ديگر هم اين كه زماني كه بعد از وقوع عقد، طلاق صورت بگيرد، قانون دو حالت را براي اين مورد در نظر گرفته است:
يكي اگر طلاق بعد از نزديكي باشد، در آن صورت مرد بايد كل مهريه را كامل بپردازد، يا اگر مهريه به اسم مشخص نشده است، مقداري بر اساس عرف به زن تعلق مي‌گيرد.
و حالت دوم وقتي طلاق قبل از نزديكي صورت بگيرد، در اين صورت نصف مهريه اسمي يا مقداري كه در تمتع مرد هست فقط بايد پرداخت بشود.
يعني به هر حال رابطه جنسي يكطرفه به سود مرد، بيشترين بها را در معامله ازدواج دارد و نه هيچ چيز ديگري.

جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵

قانون مدني جنسي (1

مدتي است مي‌خواستم دربارهء تعدادي از حقوق مدني خانواده( زنان) چيزهايي بنويسم، از منظري كمي متفاوت با آن چه تا به حال ديگران نوشته‌اند و گفته‌اند و شنيده‌ايم. **

بنابراين از حالا تا روز 8 مارس، چيزهايي را كه به ذهنم برسد مرور خواهم كرد:

اول از نكاح شروع مي‌كنم. بيشتر حقوق‌دانان نكاح را اينطور تعريف كردند: " نكاح رابطه‌اي حقوقي- عاطفي است كه بوسيله عقد بين زن و مرد حاصل مي‌گردد و به آنها حق مي دهد كه با يكديگر زندگي كنند؛ و مظهر بارز اين رابطه حق تمتع جنسي است."
بنابراين با اين صراحت در اشاره مي‌توان بدون توجيهات اضافي و تفره رفتن در هر مورد دليل صريح هر مورد را به سادگي برداشت كرد.

يكي در مورد اجازهء ازدواج براي دختران: طبق قانون اجازهء‌ازدواج دختر را پدر يا جد پدري يا قاضي دادگاه بايد صادر كند، البته به شرطي كه دختر بالغ و باكره باشد. حالا حتي اگر دختر قبلن ازدواج كرده و يك بار طلاق گرفته است اما همچنان باكره است، نيز براي ازدواج مجدد بايد از پدر كسب اجازه كند.
اما دختري كه باكره نيست، حتي اگر قبلن ازدواج هم نكرده است اختيارش دست خودش است.
حالا فرض كنيد دختر سي‌و دو ساله‌اي كه تحصيلات عالي دارد، سالها تجربهء شاغل بودن و در اجتماع رابطه داشتن با انواع و اقسام آدمها را دارد اما باكره است، بايد موقع ازدواج از پدرش كسب اجازه كند.
در عوض دختر 15 ساله‌اي كه در اثر يك اتفاق، مثل تصادف يا حتي تجاوز بكارت را از دست داده، براي ازدواج خودمختار است و نيازي به اجازه پدر ندارد.

اين كه قدرت تصميم گيري و تعقل دختران را قانون به قسمتي فيزيكي مرتبط دانسته است، كه بود و نبودش بيشتر به رابطهء جنسي وابسته است، خيلي جالب است. به نظر قانون مدني ما جز جنسي‌ترين قانونهاي دنيا است. كه بيشتر از هر چيز ديگري در انسان(زن) فيزيكش مورد توجه است.

** مدتي پيش خانم مهرانگيز كار عزيز به چندين مورد از منظر حقوقي پرداخته بودند كه بسيار مفيد بود.