فینگولی جان، یا درواقع فینگولیمد، Fingolimod اولین داروی خوراکی ام اس است. همین
اول بگویم که دنبال «فینگولی جان» نگردید، فکر نکنم بهجز خانه ما جای دیگر به این
اسم صدایش بزنند. ***
درهرحال فینگولیمد، سپتامبر ۲۰۱۰، یعنی تقریباً ۴ سال پیش
از سازمان
غذا و دارو آمریکا تاییده گرفت و مارس ۲۰۱۱ هم از سازمان
دارویی اتحادیه اروپا تائید فروش در داروخانههای اروپا را گرفت.
هنوز اصلش به ایران نرسیده است ولی کپی ایرانی آنهم حدود یکساله که ساخته و وارد
بازار شده است. اسم تجاری این دارو در آمریکا گیلنیا Gilenya است و در ایران بومیسازی شده و به
فینگولید تغییر نام داده است.
خوشبختانه بعد از ۴ سال که اینترنت فارسی را میگردم، تو
این مدت کلی سایت و وبلاگ و فروم اضافهشده که راجع به اماس و درمانها و مشکلاتش
مینویسند. هم بیماران، هم چندتایی از پزشکان و یکی دو تا فروم و سایت هم مال انجمنهای
مخصوص اماس هستند. خیلی خوشحالم که اینجور هم آگاهیرسانی داستان اماس راه
افتاده است.
دکتر
عاملی در وبلاگش راجع به این دارو یک معرفی کلی نوشته است.
اولین موضوع این است که این دارو برای همه مدل اماس تجویز نمیشود.
برای RRMS یا Replacing
Remiting ها تجویز میشود. بعد هم درصورتیکه درمان
یا درمانهای قبلی جواب نداده باشد. من ۴ سال بتافرون زدم و بعدازآن دوباره یک
حمله رخ داد. یعنی پیشگیری از حمله، توسط بتافرون در همین حد بود. البته دکتر
همیشه آن ۳-۴ ماهی را که به خاطر قیمت دارو سرخود ولی با اطلاع به دکتر قطع کردم
به طرز صریحی تو صورتم میزند و تا من میگویم ۴ سال، میگوید از بعد وقتیکه نمیزدی بگو، پارسال چه ماهی بود؟ مهر ۹۲.
تا الآن ۹ ماه است میزنی. عجیب نیست در درمان قطع و وصل همهچیز را ریست میکند و
دوباره از ۰ حساب میشود؟ تقریباً ۲ سالی هست که مرتب غر میزدم و از دکتر میپرسیدم
تا کی باید آمپول بزنم. هر بار سابقه را چک میکرد و تا چند قبل میگفت وقتش شد میگویم.
آخرین بارها قبل از حمله دوباره با خنده گفت آخر سال ۹۳ این موضوع قابلمذاکره
است. ولی بالاخره این بار بلافاصله بعد از کورتن تراپی و بیمارستان که رفتم برای
معاینه، راجع به فینگولی جان صحبت کرد.
شرایط نگهداری:
فینگولی مثل اغلب داروهای خوراکی نیاز به محیط خاصی برای
نگهداری ندارد و زیر ۳۰ درجه و جای خشک (شرایط اکثر خانهها) برایش کافی است.
کپسول کوچکی است و روزی یکدانه، هر زمانی از روز ( شب/ روز) و با/ بدون غذا باید
مصرف بشود. تا حالا که به نظر میآید عوارض دائمی شدیدی ندارد. برای همین سادگی
مصرف و کم عوارض بودنش در مقایسه با بتافرون، فینگولی عزیز شده است.
عوارض مصرف:
-
یکی از عوارض
مصرفش در شروع کار است. چیزی شبیه آبلهمرغان یا زونا جز عوارض اولیه مصرف این
دارو است. بنابراین قبل از شروع معمولاً یک آزمایش خون میگیرند که معلوم بشود که
آیا بدن شما آنتیبادی آبله را دارد یا نه و در چه حدی است. خوشبختانه آنتیبادیهای
مریضهای بچگی به دردم خورد و مقدارش کافی بود. اگر کسی آبله نگرفته باشد، باید
قبل از مصرف واکسن بزند. یک ماه صبر کند تا مقدار آنتیبادی در بدن نرمال بشود و
بعد شروع کند.
حاشیه: دکتر میگفت، واکسن آبله در ایران وجود ندارد. جز چندتایی
که بعضی از متخصصان کودکان، شخصی و به تعداد کم خودشان از آمریکا وارد میکنند. پرسیدم
پس اگر کسی بچگیاش آبلهمرغان نگرفته باشد، چی کار باید بکند. دکتر گفت با شروع دارو،
آبلهمرغان یا زونا میگیرد و باید تا وقتی آبله رفع بشود، کامل تحت نظر باشد.
-
اشکال در دید یا
عصب بینایی هم میتواند جز عوارض این دارو باشد که به همین خاطر قبل از مصرف و بهصورت
دورهای در خلال مصرف باید معاینه چشم و عصب چشم مرتب انجام بشود.
-
یک موضوع دیگر در
شروع اولین دوز مصرف ریتم قلب و تنفس و فشار به هم میریزد و اولین دوز مصرف هم
باید با کنترل دقیق و مانیتورینگ قلبی بین ۶ تا ۱۲ ساعت باشد.
برای همین نوشتم که با مراسم خاصی شروع شد. قبلش که حدود دو
هفته، جریان آزمایش خون بود که آنزیمهای کبدی (چون روی عملکرد کبد هم اختلال
ایجاد میکند) و گلبولهای خون و آنتیبادی آبلهمرغان چک شد. بعدازآن معاینه کامل
چشم و بینایی، اولین روز مصرف هم برای مانیتور قلبی باید حدود یک شبی در بخش CCU بیمارستان به دستگاههای مختلف وصل
بود.
ضربان قلب و تنفس خیلی پایین میآید، البته موقتی است و بعد
کمکم به حالت طبیعی برمیگردد، ولی بههرحال احتمال ایست قلبی هم وجود دارد. که
در مورد من اینطور نشد. فشارخون را تا ۴ ساعت اول بعد از مصرف، هر ۱۵ دقیقه دستگاه
اندازه میگرفت و بعد بازههای زمانی را بیشتر کردند. ۳۰ دقیقه تا ۲ ساعت.
چون ریتم قلبم کند شد، یک حال خلسه خوبی داشت که به خواب غیرارادی
نزدیک شدم. فقط دیدم یکدفعه پرستار و دکتر کشیک CCU بالا سرم هستند. فشارخونم بعد از خوردن
اولین فینگولی خیلی پایین آمده بود. ولی خب با آبمیوه جبران شد و کمکم هم تا ظهر
فردایش عادی شد.
عوارض دیگری هم برایش گفتند مثل:
سردرد، آنفلوزانا، اسهال، کمردرد، افزایش آنزیمهای کبدی و
سرفه. همچنین دیگر عوارض شایع: سینوزیت، عفونتهای
قارچی (پوست، ناخن و مو)، سرگیجه، سردرد، ضعف، جوشهای پوستی، ریزش مو، خارش پوست، از
دست دادن وزن، تاری دید، تنگی نفس،
سوزن شدن و بیحسی، افسردگی و چشمدرد.
من یک سری از این اشکالات را دارم، ولی خب نمیدانم چه بخشی
از اینها مربوط به فینگولی است و چقدر هم چیزهای کلی و نامربوط.
قیمت:
انجمن اماس کانادا قیمت این دارو را در کانادا ۳۱٬۰۰۰ دلار
در سال اعلام کرده است. و البته توضیح داده که بیشتر انواع بیمه در آنجا، این دارو
را تحت پوشش بیمهای قراردادند.
در ایران هنوز مدل خارجی وارد نشده است ولی گویا تا ۳-۴ ماه
دیگر احتمال وارداتش وجود دارد.
داروی ایرانی ساختهشده توسط شرکت اسوه، یک میلیون و صد و سیوپنج
هزار تومان در ماه است که با بیمه تأمین اجتماعی قیمتش ۱۳۵٬۰۰۰ تومان میشود. برای
استفاده از همین بیمه هم باید مراحل پر کردن فرم بیمه توسط بیمار و پزشک معالج و تائید
توسط گروه پزشکی بیمه و بقیه داستانهای داروهای بیماری خاص انجام بشود. فعلاً هم
جز یک داروخانه جدید بیمه (داروخانه شهید کاظمی- خیابان ولیعصر نرسیده به پارکوی)
ظاهراً داروخانه دیگری این دارو را ندارد. داروخانه بنیاد امور بیماریهای خاص هم بهکل
از وجود چنین دارویی در بازار ایران اظهار بیخبری کرد.
حاشیه: نمیدانم این دارو ربطی به استفادههای سهل آمیز از انرژی هستهای
دارد یا نه که بین اینهمه داروخانههای گروه هلالاحمر، باید یک داروخانه جدید، آن
سر تهران و با این اسم ساخته بشود و فقط آنجا فینگولی را پخش کند.
خلاصه که بعد از مصرف انواع مدلهای آمپول پیشگیریکننده از
افزایش اماس، یک روز در میان تا یک بار در هفته، این مدل خوراکی بدون سختیهای
نگهداری و مصرف و ناراحتیهای جای تزریق خیلی میچسبد.
***عکس بالا: شرکت سازنده گیلنیا، یک پوستر
باحال برای تبلیغ این محصول زده که واقعاً حسش خیلی اصل و واقعی است.