وقتی روی صندلی قطار یا اتوبوس یا حتی بعضی از ماشین ها که خلاف جهت حرکت است می نشینی، ممکن است هنگام شروع حرکت لازم باشد مغز برای حفظ تعادل زحمت بیشتری بکشد، پردازنده بیشتری را مصرف کند، چون تعادلی که با نگاه به جهت حرکت، برقرار می شود برعکس می شود. بنابراین مغز باید آگاهانه حفظ تعادل را بر پایه جهت حرکت بدن میزان کند و نه سَمت دید. خیلی ها نمی توانند روی صندلی های برعکس بشینند یا اگر هم بتوانند، از سرگیجه و عدم تعادل شکایت می کنند.
احساس می کنم کلا برعکس نشسته ام و با نگاه به پشت سر جلو می روم. هر لحظه سرگیجه، هر لحظه عدم تعادل ولی با چشمان کاملا باز به همراهم. سردرد، سردرد، سردرد....مغز بیچاره ام تصویرهای عکس جهت را پردازش می کند. و من... جلو می روم؟... مطمئن نیستم. همین روزهاست که تو چشم همراهم نگاه کنم و بلند بلند بگویم مسیر من این است. فقط باید اول این سردردها آرام بشود. باید تعادلم را پیدا کنم.
در مغز دو قسمت مختلف و جدا از هم تصمیمات پرریسک و کم خطرتر را می گیرند. بنابراین ممکن است تصمیم پر ریسک را حتی در مواقعی راحت تر از تصمیم کم خطر بگیریم. بسته به این که کدام قسمت مغز ورزیده تر شده باشد. گرچه معمولا تصمیم اجرایی برآیند هر دو قسمت مغز است. ولی غلظت و حدتش داستان همان دو قسمت است.