گرفتن ارتباط با مخاطب در كشور ما كه بحمدالله همه چيز به طور فشرده كنترل و سانسور مي شود جز بزرگترين مشكلات تمام سازمانها، گروهها و هر موضوع فرهنگي- اجتماعي ديگري است كه دغدغه آگاه نگهداشتن مخاطبانش را دارد.
روزنامه آزاد كه هم گردانندگان به معناي واقعي كلمه آزاد باشند، كه هيچ وابستگي به هيچ مرجع قدرت نداشته باشند، و هم در نوشتن مطالب از حد مياني آزادي برخوردار باشند، در كشور ما وجود ندارد. به ويژه اين كه طبق قوانين مملكت ما بر خلاف بسياري از كشورهاي توسعه يافته، كتاب، نشريه، روزنامه يا هر چيز ديگر قبل از انتشار نياز به مجوز رسمي از دولت و مراجع مشخص دارد.
از طرفي رسانه يا به طور خاص شبكه تلويزيوني يا راديوي خصوصي هم كه در ايران معنايي پيدا نكرده است، به دليل قوانين نوشته و نانوشته جاي خود بحث فراوان نياز دارد كه موضوع مورد نظر حالا نيست.
از طرف ديگر با وجود رشد سريع و تصاعدي استفاده از اينترنت در تهران و نيز به تدريج شهرستانها كه به ويژه اين سالهاي اخير، جايگزين بسياري از موانع تبادل فرهنگي و انديشه بوده است، همچنان نشان داده است كه فاصله بسيار بزرگي بين كاربران اينترنت و اكثريت عمومي جامعه وجود دارد. همچنان تماميت مطلق كاربران، از تحصيلات، رفاه و حتي سن خاصي برخوردارند كه مسلمن نسبت به كل جمعيت ايران، اين قشر درصد بسيار كوچكي از كل مردم را تشكيل ميدهد.
كمپين يك ميليون امضا با آگاهي به اين شرايط، برخلاف چندين كمپين ديگر (كه فعالانه در رسيدن به اهدافشان تلاش ميكنند و اين بسيار تحسين برانگيز است.) از ابتدا لزوم گفتگوي چهره به چهره را درك كرد و اساس تمام تلاشهايش را انجام اين روش گذاشت. چرا كه بارها اعتراضها، تلاشها و خواستهاي اينترنتي مثل انواع پتيشنها، نامه ها و امضاهاي دستهجمعي سر موضوعات مختلف تجربه شده است كه اولن از تعداد معين و محدودي هيچ وقت استقبال بيشتري را برنميانگيخت و دوم اينكه تاثير چنداني بر شرايط زندگي واقعي يا غير مجازي نداشت طوري كه بتواند موجب تغيير قانوني شود. اما حالا بد از يك سال چطور ميشود ارتباط چهره به چهره را همچنان پايدار نگه داشت؟ به ويژه با خيل رو به گسترش داوطلبان چطور ميشود ارتباط را حفظ كرد؟
در حال حاضر تنها منبع رسمي كمپين، سايت تغيير براي برابري است كه حدود پنج بار تا به حال فيلتر شده است ولي همچنان با تلاش داوطلبان استوارش از اين حداقل تماس استفاده ميكند. ولي با تمام ويژگيهاي حال حاضر مخاطبان اينترنت، اكثريت داوطلباني كه جز كاربران اينترنت نيستند چطور ميتوانند از اتفاقات و تحولات دروني كمپين و نيز به طور ويژه تغييرات عمومي جامعه و روند پيگيري مطالباتشان آگاه بشوند؟ آيا همچنان گفتگوي چهره به چهره ميتواند روش مناسبي براي آگاهي بخشي وسيعي در حد تمام اخبار و تحولات باشد يا مثل خيلي از نهادها، سازمانها، شركتها و جنبشهاي گوناگون، خبرنامه داخلي نياز است تا قبل از راه پيدا كردن بيشتر تكنولوژي، مسير آگاهي بخشي را از دست ندهد؟ يا شايد واقعن راهكار ديگري هم وجود داشته باشد، اما به راستي چه روشي؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر