دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۷

4 ماه 3 هفته و دو روز+ یک ماه اضافه

اعتصاب غذای محبوبه و بقیه شکسته شد و تو بند عمومی هستند.
به اندازه یک دوزاری ذهنم خالی شده است. گرچه دستگیری امروز صبح بهاره هدایت و آن دیگری التهاب همیشگی را قطع نمی کند.
یک چیز دیگر بگویم و به شلوغیهای ذهنم برسم: وثیقه سردار زارعی که به همراه برپاکنندگان نماز جماعتشان دستگیر شده بود به اتهام مالی و اخلاقی، 50 میلیون تومان است، آن وقت محبوبه که به اشتباه با کتک یک ماه پیش بازداشت شده است، باید وثیقه 100 میلیون تومانی بدهد. عدالت علوی را هم نمردیم و چشیدیم.


فیلم "4 ماه سه هفته و دو روز" فیلمی زنانه است از داستان سقط جنین غیر قانونی دختر دانشجوی رمانیانی در رمانی کمونیستی و فشار وارد شده بر او و دختر هم اتاقیش و مورد تجاوز واقع شدنشان در جریان سقط به طور اتفاقی.
هنوز ایران الان از رمانی 1987 هم عقب تر است. حجم فشار بر دخترکان، طبیعی و واقعی به تصویر کشیده شده و مناسبات مردسالارانه جامعه خوب نشان داده شده است، اما ایران الان با تمام آدمهای روشنفکر و نخبگانش هنوز از نظر فرهنگی و جو عمومی جامعه بسیار عقب تر از آن است.
این هم سایت فیلم
این هم توضیحات در ویکی پدیا


می خواستم بیشتر بنویسم اما خوب...

ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
با بردن لیلای من
جان و دل مرا می بری

چقدر دلم می خواهد راجع به جنس عشقهای موجود در ادبیات غیر معاصر بنویسم.
حیف 3-4 تا پروژه کله گنده دستم دارد.

هیچ نظری موجود نیست: