چهارشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۸

که؟

که در قماری هماره با ما به ظاهری گیج و نابلد؟

عشق


نشسته اما همیشه از ما چه ماهرانه که می برد؟

عشق

۲ نظر:

@ گفت...

كه زندان مرا بارو مباد
جز پوستي كه بر استخوانم.
باروئي آري،
اما
گرد بر گرد جهان
نه فرا گرد تنهائي جانم.
آه
آرزو! آرزو!

(سال نو مبارک)

بهمن گفت...

گاهی فضا آنقدر منطقی میشه که عشق به خواب کوچ میکنه جایی که مرز و محدوده ای برای رها شدن نیست جایی که میتوانی بگذاری عشق برنده ی میدان باشد
این لحظات را دیری نمیپاید از خواب بیدار میشوی و تا قبل از طلوع خورشید تمام آنچه را گذشت مرور میکنی آرامشی در درونت است اما خشمگین که چه شد باختی؟به تمام کائنات دشنام میدهی
شبهای بسیار میگذرد و کم کم میفهمی که عشق از خوابهایت نیز کوچ کرده حال در این نا آرامی گونه ای دیگر را تجربه میکنی