جمعه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۸

این دومین جمعه بدون دوستان است

تا 6 صبح مقاومت کردم...


اما در عوض هجوم آورد.

وقتی بیدار شدم از حسرت و دلتنگی خواب به هق هق افتادم.

۱ نظر:

آرش اقبالی گفت...

اي كاش آخرين جمعه باشه