دوشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۰

خاطره تاریخی

یک چیزهایی اگر در شرایط به هم ریخته و آشفته گم بشود و لای جوگیریهای مثبت و منفی این ور پشت بام و آن ور پشت بام له بشود و فراموش بشود، بعدن همیشه در تاریخ سوال می شود که چرا؟

مثلن چطور شد که هیچ کس در فلان تاریخ به این فکر نکرد که شاید هم این نبود.
یا چرا هیچ ذهنی به زبان نیاورد که لای این صداهای پرهمهمه و بی هدف، کمی آن طرف تر و کمی از بیرون تر هم می شود نگاه کرد.

و البته خیلی خوب به یاد می ماند که تنها کسی که اعتراض کرد فلانی بود
یا تنها کسی که این مورد را دید بهمانی بود
یا تنها گروهی که کار کرد نام-گروه مذکور بود 
یا 
یا 
یا


حالا هم این مقاله نوشین، چنین چیزی به نظر می آید.


پی نوشت بی ربط: بیشتر لینک های کنار صفحه عوض شده اند یا غیر فعالند. به زودی کنار صفحه را خلوت می کنم و اینجا را هم آب و جارو

هیچ نظری موجود نیست: