اخيرن طي يك بخشنامه قوه قضاييه مهريه را عند الاستطاعه قلمداد كردهاست.
به نظر ميرسد پاك كردن صورت مساله، سادهترين كار است.
اين كه چرا روز به روز دارد ميزان مهريهها بيشتر ميشود، اين كه مهريههاي سنگين به جاي قانون وجود نداشته، به جاي فرهنگ اجتماعي پذيرفته نشده، به جاي بازار كار نامتعادل، به جاي فشار ناهماهنگ بيش از بيش بر روي زنان، دارد تضمين تحكيم خانواده، تضمين زندگي پس از ازدواج، تضمين دوام مالي زندگي بعد از طلاق را جبران ميكند اصلن مهم نيست.
آقايان و شايد متاسفانه خانمهاي تصميمگيرنده، الآن فقط ميبينند كه زندانها دارد پر ميشود از مرداني كه توان پرداخت مهريه را ندارند و به جاي آن بايد حبس بكشند، پس شرط عندالمطالبه بودن مهريه را به عندالاستطاعه بودن تغيير ميدهند، به همين سادگي تنها كاركردي كه مهريه ميتوانست داشته باشد، را پاك ميكنند و خلاص.
اول اينكه بارها اينجا نوشتهام كه با فلسفهء مهريه مخالفم، اما زني كه تو شهرستان زندگي ميكند، شوهرش همسر دوم اختيار كردهاست، به او اجازهء كار نميدهد، اجازهء خروج از منزل نميدهد و طلاق هم جز مشكل بزرگ ديگر هيچ دردي از او دعوا نميكند، با درخواست مهريهاش ميتوانست، تا مدتي دست كم از آزار رواني و فيزيكي همسرش در امان باشد، و زندگيش را نسبتن مستقل اداره كند. اما حالا وقتي آقا توانايي پرداخت مهريه را ندارند، قانون خودش را كنار ميكشد و هيچ مسئوليتي هم در قبال هزار مشكل ديگري كه براي آن زن به وجود آمده حس نميكند.
يك خسته نباشيد بزرگ نياز دارند.
ميشد به جاي اين حق كار دائمي به زن داد. ميشد به جاي اين حق چند همسري را از مرد گرفت. ميشد به جاي اين حق ديه را برابر كرد. ميشد به جاي اين حق ارث را ميزان كرد. ميشد به جاي اين حق طلاق را به زن داد. ميشد به جاي اين، تبعيض مثبت قائل شد براي كار زنان. چطور سازمان بهزيستي ميتواند بازار كار را موظف كند كه حتمن فلان درصد نيروي كار استخدامي از طرف دولت بايد از معلولان باشد، اما نميتوان چنين تبصرهاي براي زنان در بازار كار گذاشت؟
واقعن اگر اين حقوق جابجا ميشد همچنان مهريهها سنگين ميماند؟ همچنان با كوچكترين احساس خطر، هر زني به فكر به اجرا گذاشتن مهريهاش ميافتاد؟....
چرا همهچيز را از كودكانهترين و ابتداييترين منظرش نگاه ميكنيم؟
به نظر ميرسد پاك كردن صورت مساله، سادهترين كار است.
اين كه چرا روز به روز دارد ميزان مهريهها بيشتر ميشود، اين كه مهريههاي سنگين به جاي قانون وجود نداشته، به جاي فرهنگ اجتماعي پذيرفته نشده، به جاي بازار كار نامتعادل، به جاي فشار ناهماهنگ بيش از بيش بر روي زنان، دارد تضمين تحكيم خانواده، تضمين زندگي پس از ازدواج، تضمين دوام مالي زندگي بعد از طلاق را جبران ميكند اصلن مهم نيست.
آقايان و شايد متاسفانه خانمهاي تصميمگيرنده، الآن فقط ميبينند كه زندانها دارد پر ميشود از مرداني كه توان پرداخت مهريه را ندارند و به جاي آن بايد حبس بكشند، پس شرط عندالمطالبه بودن مهريه را به عندالاستطاعه بودن تغيير ميدهند، به همين سادگي تنها كاركردي كه مهريه ميتوانست داشته باشد، را پاك ميكنند و خلاص.
اول اينكه بارها اينجا نوشتهام كه با فلسفهء مهريه مخالفم، اما زني كه تو شهرستان زندگي ميكند، شوهرش همسر دوم اختيار كردهاست، به او اجازهء كار نميدهد، اجازهء خروج از منزل نميدهد و طلاق هم جز مشكل بزرگ ديگر هيچ دردي از او دعوا نميكند، با درخواست مهريهاش ميتوانست، تا مدتي دست كم از آزار رواني و فيزيكي همسرش در امان باشد، و زندگيش را نسبتن مستقل اداره كند. اما حالا وقتي آقا توانايي پرداخت مهريه را ندارند، قانون خودش را كنار ميكشد و هيچ مسئوليتي هم در قبال هزار مشكل ديگري كه براي آن زن به وجود آمده حس نميكند.
يك خسته نباشيد بزرگ نياز دارند.
ميشد به جاي اين حق كار دائمي به زن داد. ميشد به جاي اين حق چند همسري را از مرد گرفت. ميشد به جاي اين حق ديه را برابر كرد. ميشد به جاي اين حق ارث را ميزان كرد. ميشد به جاي اين حق طلاق را به زن داد. ميشد به جاي اين، تبعيض مثبت قائل شد براي كار زنان. چطور سازمان بهزيستي ميتواند بازار كار را موظف كند كه حتمن فلان درصد نيروي كار استخدامي از طرف دولت بايد از معلولان باشد، اما نميتوان چنين تبصرهاي براي زنان در بازار كار گذاشت؟
واقعن اگر اين حقوق جابجا ميشد همچنان مهريهها سنگين ميماند؟ همچنان با كوچكترين احساس خطر، هر زني به فكر به اجرا گذاشتن مهريهاش ميافتاد؟....
چرا همهچيز را از كودكانهترين و ابتداييترين منظرش نگاه ميكنيم؟
۱ نظر:
با شما بسیار موافقم
ارسال یک نظر