"پرسش اين است: چرا جمهوری اسلامی به جنگ زنان رفته است؟ پاسخ روشن است: چون مسأله زنان با نظريه ولايت فقيه و تداوم زمامداری فقها ربط مستقيم دارد و بدون آپارتايد جنسيتی، ولايت فقيه معنا ندارد، لذا رژيم به رويارويی زنان رفته است ....
چون اين نظام لخت و عريان است. به پوششی نياز دارد تا فرمانروايی فقها را مشروع کند. اما چنان پوششی وجود ندارد. ارعاب و سرکوب و خشونت عريان را نمی توان با پوشش اجباری زنان مشروع کرد. ۲۸ سال اين روش ها را آزمايش کرديد، اما پروژه فقهی کردن جامعه کاملاً شکست خورد. می پنداريد نيمی از جمعيت کشور (زنان) هم مثل چند روشنفکرند که از طريق ترور و زندان، در ظاهر، می توان آنها را مطيع کرد. زنان زير بار ظواهر شما نمی روند. سبک زندگی آنان، سبک زندگی خاصی که شما می پسنديد نيست. می خواستيد آنها را در خانه حبس کنيد، می گفتيد اگر زنان به بيماری صعب العلاج دچار شدند، هزينه درمان آنها با شوهر نيست. گام به گام عقب نشستيد و مجبوريد در بقيه احکام هم عقب بنشينيد....
يکی از شعار های محوری فمينيست ها اين بود و اين است که امر شخصی هم امر سياسی است ( personal is political). اين گزاره توصيفی و ارزشی، در ايران قطعاً صادق است. در مقام توصيف (descriptive)بر اين نکته تأکيد می نهيم که اکثر احکام تبعيض جنسيتی متعلق به حوزه خصوصی است. اما بدون اين احکام ولايت فقيه نمی تواند وجود و تداوم داشته باشد و در مقام توصيه و هنجار(Normative) بر اين نکته تأکيد می نهيم که رهايی زنان نه تنها برای آنها آزادی و برابری می آورد، بلکه از طريق بلا دليل کردن ولايت فقيه، برای ايران هم آزادی و برابری و دمکراسی و حقوق بشر می آورد. پس هر چند زنان به دنبال براندازی و انقلاب مخملی نيستند، اما امر شخصی و خصوصی آنها امروز به مهم ترين مسأله چالش سياسی تبديل شده است. امام محمد غزالی قرن ها پيش تأکيد کرد که ولايت فقيه، ولايت بر اجسام و ابدان است، نه ولايت بر قلوب. اگر غزالی امروز در ميان ما می زيست می گفت ولايت فقيه ولايت بر اجسام زنان است، اين ولايت را بر داريد، ولايت فقيه پايان می يابد."
قسمتي از مقاله گنجي: عرياني و بيچادري جمهوري اسلامي، ملاحظاتي پيرامون سركوب زنان
چون اين نظام لخت و عريان است. به پوششی نياز دارد تا فرمانروايی فقها را مشروع کند. اما چنان پوششی وجود ندارد. ارعاب و سرکوب و خشونت عريان را نمی توان با پوشش اجباری زنان مشروع کرد. ۲۸ سال اين روش ها را آزمايش کرديد، اما پروژه فقهی کردن جامعه کاملاً شکست خورد. می پنداريد نيمی از جمعيت کشور (زنان) هم مثل چند روشنفکرند که از طريق ترور و زندان، در ظاهر، می توان آنها را مطيع کرد. زنان زير بار ظواهر شما نمی روند. سبک زندگی آنان، سبک زندگی خاصی که شما می پسنديد نيست. می خواستيد آنها را در خانه حبس کنيد، می گفتيد اگر زنان به بيماری صعب العلاج دچار شدند، هزينه درمان آنها با شوهر نيست. گام به گام عقب نشستيد و مجبوريد در بقيه احکام هم عقب بنشينيد....
يکی از شعار های محوری فمينيست ها اين بود و اين است که امر شخصی هم امر سياسی است ( personal is political). اين گزاره توصيفی و ارزشی، در ايران قطعاً صادق است. در مقام توصيف (descriptive)بر اين نکته تأکيد می نهيم که اکثر احکام تبعيض جنسيتی متعلق به حوزه خصوصی است. اما بدون اين احکام ولايت فقيه نمی تواند وجود و تداوم داشته باشد و در مقام توصيه و هنجار(Normative) بر اين نکته تأکيد می نهيم که رهايی زنان نه تنها برای آنها آزادی و برابری می آورد، بلکه از طريق بلا دليل کردن ولايت فقيه، برای ايران هم آزادی و برابری و دمکراسی و حقوق بشر می آورد. پس هر چند زنان به دنبال براندازی و انقلاب مخملی نيستند، اما امر شخصی و خصوصی آنها امروز به مهم ترين مسأله چالش سياسی تبديل شده است. امام محمد غزالی قرن ها پيش تأکيد کرد که ولايت فقيه، ولايت بر اجسام و ابدان است، نه ولايت بر قلوب. اگر غزالی امروز در ميان ما می زيست می گفت ولايت فقيه ولايت بر اجسام زنان است، اين ولايت را بر داريد، ولايت فقيه پايان می يابد."
قسمتي از مقاله گنجي: عرياني و بيچادري جمهوري اسلامي، ملاحظاتي پيرامون سركوب زنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر