ميشود اين لحظات را يك نيمچه جشن به حساب آورد.
mailbox ام بالاخره خالي از ميل نخوانده شد.
تصور كن ميلهاي مهمي كه هر از 10-15 دقيقه به روز ميشوند و تو هم براي عقب نماندن از موضوع حتي در شرايطي كه چشمهايت در حال درآمدن از حدقه هم هستند ميخواني...
يا ميلهايي كه به شخصت زده شده و فرستنده بينوا منتظر است...
يا ميلهاي كاري كه از نفس كشيدن هم واجبتر است،چون بعد از كلي پيگيري به اينجا رسيده است و خودت هم در انتظار آن ميل دستت لاي چرخدنده سيستم گير كرده بود...
با همه اينها فكر كنم دو- سه هفتهاي ميشود كه با وجود همه اينها باكسم هميشه ميلهاي نخوانده اي داشت كه گذاشته بودم سر فرصت يا براي بعدترها...
خلاصه اين لحظه موعود رسيد و بالاخره همه را تا اينجا خواندم.
خدا اين تكنولوژي را خير بدهد،وگرنه اگر قرار بود همه اين ميلها صداهاي آدمهاي مختلف باشد كه فقط در لحظه ميتواني بشنوي، نصف عمر را بايد ظرف اين دو سه هفته ميكردم.
۱ نظر:
قسمت اسپم ها را فراموش نکنید
گاهی ممکنه نامه ی یک دوست داخلش باشه
متاسفانه فیلمی که معرفی کردید هنوز ندیدم که باید پیداش کنم
این اواخر یک فیلم فرانسوی قابل قبول بنام بلیط دیدم که دیدنش با ارزشه
ارسال یک نظر