چهارشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۸

همگرایی زنان برای انتخابات چگونه و توسط چه کسانی؟

این نوشته بیش از آنکه نقد باشد، چند پرسش و بعد توضیح من برای نپیوستن به همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات است.

به واقع من حتی فرصت خواندن و دنبال کردن مو به موی این همگرایی را نیافته ام و تا مدتها درست نمی دانستم هدف واقعی این همگرایی چیست و دلیل مختص شدن مطالبات آن به دو مورد ذکر شده چیست.
مقاله های "شکار ثانیه ها"، "مبانی تئوریک همگرایی جنبش زنان در انتخابات" و "همگرایی جنبش زنان در مواجهه با قانون اساسی" دید مشخص تری از این همگرایی برای من به وجود آورد به اضافه چندین سوال.

موضع حمایت کنندگی ائتلاف
در مقاله دوم تعریف های مفیدی از ائتلاف به معنای عام و این همگرایی به معنای خاص آورده شده است:
در مشخصه های ائتلاف آمده است: "ائتلاف یک وحدت مشروط و زمان دار است، و تنها شرط شرکت در آن، پشتیبانی از خواسته مشترک ائتلاف است."
اما چگونگی پشتیبانی مشخص نشده است؟
در این بین من وجه اشتراک بین این همگرایی و کمپین یک میلیون امضا را هم که به نظرم جزء بزرگترین ائتلافهای معاصر بوده است می آورم تا شاید برای خودم سوالها واضح تر باشد.

کمپین یک میلیون امضا هم برای تغییر ده مورد قانونی تا رسیدن به یک میلیون امضا از افراد مختلف و با افکار و ایده های متفاوتی تشکیل شد.
"پشتیبانی از ائتلاف، یا ائتلاف پشتیبانی: افراد و گروهها می توانند از یک ائتلاف، پشتیبانی و اعلام حمایت کنند، در حالی که ائتلاف تعهدی در پشتیبانی از مشارکت کنندکان خود ندارد، مگر آن که ائتلاف به منظور پشتیبانی از فرد یا گروه معینی باشد. ائتلاف فقط می تواند مدافع حامیان خود در جهت طرح خواسته های معین ائتلاف باشد و هر آنچه با اندک تفاوتی از این دامنه خارج شود از تعهد ائتلاف خارج خواهد بود."
وقتی از "عدم تعهد ائتلاف" در پشتیبانی از مشارکت کنندگان و توامان با آن "دفاع کردن از حامیان" در جهت طرح خواسته ها صحبت می شود، این سوال برای من پیش می آید که چطور این دو مورد متضاد کنار هم قرار می گیرند و این اختلاف واژه های "نداشتن تعهد" و در عین حال "توانستن در حمایت" توسط چه کس یا کسانی و یا در چه جریانی مشخص می شود؟
یعنی چطور یک ائتلاف به این مشخصه می رسد که پشتیبانی از حامی شماره آ در تعهد ائتلاف نیست و در نتیجه انجام نمی شود ولی حمایت از حامی شماره ب جز توانایی های ائتلاف است، پس انجام میشود؟

پایداری یک ائتلاف
در مورد همگرا کردن افراد جامعه حول یک موضوع خاص و کم کردن هزینه با حضور افراد بیشتر، مقاله بسیار خوب و دقیق بیان شده است.
اما سوال دیگری برای من پیش می آید که چرا در جامعه مان با وجود ائتلافهای مختلف، پایداری افراد در آن ائتلاف (حتی فقط تا محقق شدن هدف آن ائتلاف ) کمتر از دیگر جاهای دنیا است؟
خیلی از افرادی که به این همگرایی جدید، پیوسته اند جز اعضا و یا حامیان اولیه کمپین یک میلیون امضا بوده اند، که عملن در زمان حال پیوستگی با کمپین ندارند و یا به معنی دیگر هویت کمپینی در خود نمی بینند.
بی شک یکی از دلایل ریزش نیرو، وجود اشکالات ساختاری و نیز افزایش هزینه ها است که هر کدام از این موارد می تواند به طور حلقه بی پایان دیگری را نیز افزایش دهد و برعکس.
اما جدا از این دو گزینه که حتمن در مورد بقیه کسانی که هنوز در کمپین فعالیت می کنند هم فشار می آورد، عدم مدارا و انعطاف ناپذیری و بازتولید نکردن خویش و فرآیند نیز می تواند دلایل دیگر جدایی های زودرس افراد از ائتلاف ها باشد.
چه بسا اگر خیلی از کسانی که جز اعضای کمپین بودند و امروز نیستند، در ائتلاف کمپین می مانند و به جای ترک، طرح نظر و انتقاد و پیشنهاد عمل می کردند، حجم هزینه های کمپین به اندازه حالا نبود.
چه بسا اگر خیلی از اشکالات کمپین، از جمله اشکال ساختاری که خود من جز یکی از مطرح کنندگان آن به طور عمومی از 7 فروردین 86 به بعد بودم با مسئولیت و تعهد جمعی بررسی و اصلاح می شد، هم هزینه ها کمتر بود و هم پیشروی روند کمپین بهتر.
این بار سوال من از همگرایی از جنس دایره بسته و تکراری انتقادها که در این مقاله آمده نیست، بلکه من به این فکر می کنم که وقتی در کمپین سخن از استفاده از حق درخواست ملاقات و مطرح کردن خواسته ها از دولت-مردان بود چرا واکنشی که فائق می آمد واکنش پس زننده بود؟ برعکس رویکرد همگرایی انتخابات. و چرا امروز که فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی که بارها دلسوزانه از حق مطالبه همراهی شرعیت در حقوق زنان استفاده کردند و ملاقات های متعددی با مراجع تقلید داشته اند، در شلوغی انتخابات و همگرایی، بازداشتشان کمترین حمایت را جلب می کند؟ منظورم حمایت ائتلاف همگرایی انتخابات نیست، بلکه منظورم افراد ائتلاف کمپینی پیوسته به همگرایی انتخابات هستند.

عضویت در کدام ائتلاف ترجیح دارد؟
در مقاله تئوری همگرایی آمده است : فعالان سنتی طرفدار همه یا هیچ هستند. آنها به راحتی نمی پذیرند که در کنار افراد دیگر با گرایش های متفاوت قرار گیرند. یا تن به ائتلاف نمی دهند و یا در ائتلاف می خواهند، تصمیم گیرنده باشند.
از نظر برخی از فعالان سنتی، یک فعال جنبش هم باید به فعالیت های زیست محیطی بپردازد، هم از حقوق زنان حمایت کند، هم طرفدار حقوق کودکان باشد هم به مخالفت با اعدام کودکان بپردازد، هم از حقوق معلمان و کارگران پشتیبانی نماید، هم طرفدار دانشجویان مبارز باشد، هم به آزادی زندانیان سیاسی بیاندیشد، هم از حقوق وبلاگنویسان حمایت کند هم به اعدام های 67 اعتراض کند، هم...
در حالی که جانبداری از همه این ها می تواند مغایرتی با هم نداشته باشد، عدم تفکیک این عرصه ها منجر به ظهور جمع محدودی از فعالان مدنی است که فعالیت مدنی کار تمام وقت آنها شده است و چون هزینه سنگینی را بابت این مشارکت می پردازند از دیگرانی که مایل به پرداخت این هزینه سنگین نمی باشند شاکی هستند
که به نظر من هم تحلیل و تعریف مناسبی است. اما باز سوال من قوت می گیرد که اعضای کمپین چطور می توانند هم در ائتلاف قبلی فعالیت کنند که خواست تغییر قوانین مدنی از پایین را داشت و هم در ائتلاف انتخابات که خواست تغییر موضوع کلی تر، این بار قانون اساسی از بالا را دارد؟ و علاوه بر تمام هزینه هایی که به خاطر کمپین می پردازند، بخش دیگری از مسئولیت و هزینه کار دیگری را هم بپردازند، مگر اینکه یکی را برای دیگری ترک کنند.
می خواهم این سوال ذهنی را بلند مطرح کنم که بعد از دوازده روز از بازداشت غیر قانونی جلوه جواهری، آن هم به ظاهر فقط برای فعالیت در کمپین، آیا سایت های کمپین و اعضای آنها : "کانون زنان ایرانی" و "مدرسه فمینیستی" به طور مفید و مانند قبل از این عضو ائتلاف حمایت کرده اند و یا اینکه انتخابات را بر کمپین ترجیح داده اند؟
اگر هم چنین باشد باز به نظر من جای هیچ خرده ای نیست و این انتخاب شخصی افراد است در انجام کار داوطلبانه. اما اگر چنین عملکرد و چنین رویه ای منش عمومی فعالین اجتماعی شود، در آن صورت نگرانی برخی فعالان دهه ی 60 که به دلیل ترس زیاد از هزینه ها، و نبود توافق جمعی در زمانی پایدار، به انفعال نزدیک می شدند، باز-تکرار خواهد شد چرا که با افزایش فشار، افراد از ائتلافی به ائتلاف دیگر می پیوندد و تعداد محدودی می مانند با هزینه های بسیاری که حاصل کار جمعی مدت زمانی قبل است.

چرا جابجایی از قانون مدنی به قانون اساسی؟
در مورد مطالبه بازنگری در قانون اساسی هم برای من سوال پررنگی وجود دارد که تغییر رویه از سال 84 به 85 و حالا از کمپین به انتخابات، به جز مواردی که در این مقاله مطرح شده و بحث عقب نشینی از مطالبات و نیز حالا بازگشت به خواست کلی تر است، قبل از به نتیجه رسیدن یکی، مطرح کردن دیگری در بین مردم آیا بی اعتمادی به خواسته هایی را که فعالین جنبش زنان مطرح می کنند به وجود نمی آورد؟
بعد از نزدیک به سه سال مطرح کردن گفتمان برابری حقوقی در بین بخشی از مردم و حالا در همگرایی چنین بزرگی فراموشی کلی آن و مطرح کردن فقط قانون اساسی، بدون انضمام ده خواسته حقوقی کمپین، تصور کلی جامعه را که بعد از سالها اعتماد به فعالین مدنی و خواسته های آنها بود، از همین حالا در بین مردم کمرنگ کرده و از این شاخه به آن شاخه پریدن تعبیر می شود، به ویژه اینکه این همگرایی ادعای همگرایی کل جنبش زنان را دارد که در دید عموم، کمپین هم بخش وسیعی از آن شده است این روزها.

در انتها من با وجود تمام انتقاداتی که به ساختار درونی کمپین داشته و دارم، اما به دلیل قبول مسئولیت عضویت در کمپین، در عین حال که فشارهای مضاعفی بر ما وجود دارد، همچنان تمام انرژی و توانم را در پیشبرد و البته اصلاح و بازتعریف ائتلاف کمپین یک میلیون امضا می گذارم و طبیعی است که با فشار بیشتری که در سوء استفاده از فضای پر هیاهوی انتخابات وارد می شود نمی توانم و نمی خواهم که کمپین را عملن ترک و به ائتلاف همگرایی انتخابات بپیوندم.

۶ نظر:

پویا عزیزی گفت...

سلام پرستو جان . بسيار زيبا بود و تحليل جامعي براي نپيوستن به ائتلاف . من لينك زندگي در اكواريوم را در www.pooyaazizi.com 'گذاشتم.

روجا گفت...

پرستوی عزیز
با این که من از این همگرایی حمایت کرده ام باید بگم که مقاله ات به نظرم یکی از بهترین نوشته های نقد(یا به قول خودت سوال) درباره این حرکت است. ساده و صادقانه. ممنون که نوشتی و امیدوارم که تلاش برای پاسخ دادن به این سوالات بسیار خوب باعث قوی تر و بهتر شدن حرکت های زنان و حرکت های مدنی کشورمان بشه

Parastoo گفت...

ممنون پویا جان.

متشکرم روجا جانم
من هم امیدوارم

بهزاد شمس گفت...

سایت میدان.
همگرائ زنان برای انتخابات چگونه وتوسط چه کسا نی ؟

نوشته خانم پرستو اللهیاری . حضور محترم سرکار خانم اللهیاری درود بر شما .
کمپینگ یک میلیون امضا که توسط شما وهمکاران شما ، تدوین وبه اجرا گذاشته شده است ، در مد ت کمی نه تنها سراسر ایران بلکه خارج از ایران را هم زیر پوشش خود گرفته است ، وایرانیها ی خارج از کشوراز تجربیا ت شما استفاده کرده اند ، وتا بحا ل دوتا سا یت انترنتی که یکی برای دختری که در پاکستان شلاق خورده بود ویکی هم بر علیه خانمی آمریکائ که دررابطه با تجزیه ایران صحبت کرده است ، واین هردوسایت درمدت کمی دهها هزار امضا جمع کرد است واین راه بسیار جالبی است تا بشود مسببین این اعمال را به پای میز محا کمه کشا ند .

دوستی که ازاصفهان برایم ایمل فرستاده بود میگفت : مادر من ازاین کارجوانانی که بدون هیچگونه چشمداشت مالی ، وبا صبر حوصله وخوشروئ به در خانه ها ومغازه ها وشرکتها میروند ، ومردم را بخصوص زنان را از حقوق خودشان آگاه میکنند خیلی تعریف میکند ، ومیگوید من در سراسر عمرم این اولین بار است که یک چنین جوانانی را میبینم که با وجودیکه میبینند دوستانشان دراین راه زندانی شده اند وخودشان دائمأ مورد تهدید قرار میگیرند ، ولی باز راه می افتند ودر خانه ها رامیزنند وسعی میکنند از حقوق ازدست رفته زنا ن صحبت کنند .

شما در این قسمت از نوشته ها یتا ن از عملکرد ائتلاف انتقاد کرده اید ، این ائتلافی که درایران راه افتاده است ، چیزی هست که در ایران تازگی دارد ولی در اروپا مدتهای زیادی هست که پا بر جاست وتوانسته است تأثیرات مثبتی بر روند زندگی مردم داشته باشد ، وطبق تعریفی که از آن شده است این است که یک جریا نیست مقطئی که با اتحاد وهمبستگی افرادی که حول وحوش آن متشکل میشوند ، میتوانند خاسته ای را مطرح کنند واز مقامات بخواهند تا بخاسته هایشان رسیدگی شود ، وبرای اینکه برندگی داشته باشد باید خیلی خلاصه ومفید ومختصر باشد تا بتواند مانند یک پیکان به مرکز دستگاه مقامات با لا نشانه رود ومأ ثر واقع شود . البته همیشه هم نتایج مثبت بدست نمیآید ودولتمردان با یکمشت وعده وعید سعی میکنند سر مردم را شیره بمالند ولی خوب این دیگر دست کارگزاران ائتلاف است که برای رسیدن به خواسته هایشان دست به چه تاکتیکهای جدیدی بزنند.
شما چونکه در کمپینگ یک میلیون امظا کار میکنید از اینکه دیده اید در کنار شما جریانی بنام ائتلاف بوجود آمده است ناراحت هستید ! وفکر میکنید که این حرکت کارهای شما را تحت اشعاع قرار خواهد داد ! درصورتیکه چنین نیست کار شما درجای خودش محفوذ است وکسی نمیتواند آنرا تخریب کند . جریان انتخابات یک چیز مقطعی وزود گذر است ووقتیکه تمام شود افراد بسوی شما باز میگردند وبا شما ادامه میدهند زیراکه مشخص است که آ نها به هیچکدامیک از خواسته هایشان دررابطه با رئیس جمهور آینده ووعده وعید ها ئیکه به آنها میدهند نمیرسند ، واین حرکت آنها دونکته مثبت دارد، یکی اینکه زنها یاد میگیرند که چگونه با هم متحد شوند ودیگر اینکه مردم را بخصوص زنان را به حقوق خودشان آشنا میکنند ، وتنها خاصیت این ائتلاف همین است .
موفق باشید
بهزاد

Parastoo گفت...

آقاي بهزاد شمس سلام

متشكرم از ايميلتان.
اول از همه من ربط سايت ميدان را به نوشته شما و خودم متوجه نشدم.

بعد هم متشكرم از تعريف شما از عملكرد كمپين.

اما همانطور كه مي دانيد كمپين (نه كمپينگ) به معني كارزار، پويش و يا در عمل همان ائتلاف است، كه اتفاقن مانند ائتلاف همگرايي براي انتخابات براي هدف مشخص و مقطعي (نه مقطئي) است كه با گرد آمدن افراد حول آن موضوع خاص شكل گرفته است.

براي من تحليل شما از نوشته اي كه با اين جمله آغاز مي‌شود كه اين نقد نيست و سوال است، جالب است.
نيز انگيزه خواني شما از ناراحتي من هم برايم شگفت آور بود.

در هر صورت سوال هاي من به طور مشخص از افرادي بود كه هم عضو ائتلاف كمپين يك ميليون امضا (نه امظا) بوده‌اند و هم عضو ائتلاف همگرايي، و يادم نمي‌آيد كه جايي از تخريب اين و يا آن چيزي نوشته باشم. و يا نگراني از حفظ (نه حفذ) شدن كاري داشته باشم. و بديهي است و قابل گفتن نيست كه هر حركتي از نظر من درباره زنان و از سوي آنان در اين برحه تاريخ فوايد خودش را دارد، كه اين به هيچ وجه به معناي عدم اشكال دار بودن آن و يا غير قابل سوال واقع شدن آن نيست.

شما هم موفق باشيد.

پرستو اله‌ياري

بهزاد شمس گفت...

حضور محترم سرکار خانم پرستو اللهیاری درود بر شما .
از اینکه در ایمیل چند تا غلط غلوط نوشته بودم وهمچنین سایت نامه شمارا بجای تغییربرای برابری نوشته بودم میدان خیلی ببخشید وخیلی از شما ممنونم که گوشزد کردید واین نشا ن میدهد که شما خانمی بااحساس هستید .
در مورد کلمه ( کمپینگ ) که نوشته بودم ، راستش ما دراینجا درزبان آلما نی آ ن کلمه ایرا که شما در مورد حرکتهای سیا سی خود بکار میبرید ( کمپین ) معنی دیگری دارد ومیشود ( چادر زدن) وشما اگردر کتاب ترجمه آلمانی فارسی نگا ه کنید خواهیددید ، وکلأ ما حرکتها ی سیاسی را کمپین نمیگوئیم
و همان کلمه کمپینگ را بکار میبریم ، واین کلمه انگلیسی هست وآلمانیها هم از همین کلمه استفاده میکنند بمعنی ( مبارز ) ولی نمیدانم که شما چگونه ازآن کلمه استفاده میکنید ؟

من از خواندن نامه شما در سایت تغییر برای برابری برداشت درستی نکرده بودم ، وبهمین خاطر
نامه ای که نوشته بودم کلأ بی ربط واز موضوع خارج بود . امیدوام که مورد رنجش شما واقع نشده باشد ومرا ببخشید . درمورد قانون ده ماده ای هم که شما در ( بی ما )عنوان کرده اید ، من هیچگونه اطلاعی ندارم لطفأ اگردراین مورد جزوه یا بولتن یا از طریق اینترنت وکلأ تاریخچه ای از تأ سیس جنبش بی ما تا به امروز دارید معر فی کنید از لطف شما ممنون هستم .
در جریان حرکتهای بی ما وهمگرائ ، زنان توانستند تابوی انتخابات وگره کور آنراکه همانا انتخا ب بین بد وبد تر بود را بشکنند وراه سومی راانتخاب کنند وبرای شرکت درانتخا با ت ،اول مطا لبا ت خودشا ن را عنوان کنند که اگر مورد پذیرش انتخاب شدگان واقع شد به او رأی دهند . این ابتکار در نوع خودش جالب است ، ولی خانمها اگر لقمه را دور سر خودشان تا ب نمیدادند واز همان اول بجای اینکه جبه جدیدی را بوجود بیاورند از طریق هما ن جبه یه بی ما حرکت میکردند وأنرا تقویت میکردند نتنها به دو قسمت تقسیم نمیشدند بلکه میتوا نستند هما ن قانو ن ده ماده ای خودشان وقانون مدنی را که قبلأ مد نظر داشتند ، وخیلی بهتر وجامعتر از این چند قانون اساسی بوده را بعنوان شرط برای رأ ی دادن در انتخابات به رئیس جمهور انتخاب شده درمقا بل رسیدن به خاسته ها یشا ن عنوان کنند .
بنظر من آنها بدین خاطر دست بدین کار زده اند که خیلی خوش خیال هستند ومثل خانم نسرین ستوده که امروز در صدای آمریکا صحبت میکرد ومیگفت ما بعدأ ازرئیس جمهور سوأل میکنیم که چرا مثلأ بجای شش تا وزیرزن پنج تا انتخاب کرده اید ! واین خانم محترم این زحمت را به خودش نمیدهد که همین حالا از آنها سوأ ل کند که چرا کاندیداتهای زن را از صحنه خارج کرده اید ؟
حرکت همگرائ چه نتیجه مند باشد وچه نباشد چیزیست زودگذر تا مقطع انتخابات ، وبعد از آن چیزی که میماند جنبش بی ما است که پرخروش بجلو میتازد ، واین حرکت آنقدر برنده است که توانست با
دههزارامضای ایرانیان خارج یک سنا تور آمریکا ئی را که در رابطه با ایران جفنگیا ت گفته بود را مجبور به عذر خواهی کند .
امروز روز ما سلاحی غیر از این حرکتها نداریم وما یا باید سلاح برداریم که حالا وقتش نیست ویا اینک از این راههاا ستفاده کنیم .
من از شما که از بنیانگذاران جنبش بی ما هستید خواهش میکنم که اجازه ندهید که افراد یا گروههائ درکار شما خلل ایجاد کنند وآ نرا به انحراف بکشانند ،زیرا که اطمینان دارم که راه شما راه پیروزیست .
موفق باشید .
بهزاد.