نمی توانم حرف بزنم... آنقدر
که راحت می توانند جمله ناتمامم را اشتباه تمام کنند
نمی توانم بنویسم... آنقدر
که می توانند متن مبهمم را نادرست توضیح کنند
حتی نمی توانم ناراحت
بمانم... حتی نمی توانم آنقدر حرف بزنم که شفاف بشویم...
ترجیح می دهم، گوشی میس بشود
و بعد اس ام بزنم...
ترجیح می دهم صحبت را نیمه
کاره به بعد موکول کنم و به جایش ایمیل بزنم...
و حالا... باز ترجیح می دهم
دوره تب را کامل کنم تا حرف های ناتمام
بر آن زشت بخندید که او ناز نُماید
بر آن یار بگرید که از یار بریده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر