فيلم كافه ستارهء "سامان مقدم" همين روزها بايد اكران بشود. يك اكران خصوصي از فيلم بود به مناسبت هفتهء زن با حضور خود مقدم، تهيه كننده و سه بازيگر زن فيلم.
جايزه بهترين فيلم نامه جشنوارهء امسال را گرفته است و چند تا سيمرغ هم براي بازگيران نقش مكملش از جمله رويا تيموريان.
اگر از كساني هستيد كه هر فيلمي را نميبينيد و براي وقت گذراني سينما نمي رويد، ديدنش را پيشنهاد ميكنم.
جايزه بهترين فيلم نامه جشنوارهء امسال را گرفته است و چند تا سيمرغ هم براي بازگيران نقش مكملش از جمله رويا تيموريان.
اگر از كساني هستيد كه هر فيلمي را نميبينيد و براي وقت گذراني سينما نمي رويد، ديدنش را پيشنهاد ميكنم.
اما بيش از خود فيلم، آشنايي مستقيم با سامان مقدم و رويا تيموريان ( باسواد، با اطلاعات به روز است و روشن فكر ميكند و منسجم صحبت ميكند و برخلاف اكثر بازيگران زن، شخصيت پر و فكوري دارد) برايم جذابيت داشت.
سامان مقدم جوان است، شايد كمتر از يك دهه بزرگتر از من. و با تمام ويژگيهاي مثبت جواني. خوش فكر. جسور. پر غرور و البته نه چندان محافظه كار( تهيهكننده مجبور بود گاهي بهش در مورد بعضي صحبتها تذكر بدهد)
پرسشها كتبي انجام شد، طبق فرمان اداره كنندگان جلسه. پس سوالها انتخابي پاسخ داده شد.
برايم خيلي جالب بود كه خيلي رك ابتداي صحبتش گفت كه چون اولين اكران كارش بود، ترجيح مي دهد نامههاي تعريف و تشكر را بيشتر بخواند (اين كه بيخود اظهار فروتني نكرد برايم قابل تحسين بود) اما با اين وجود برگهء سوالهاي من را هم كه 5-6 سوال تند و تيز داشت، انتخاب كرد و دو تا از مهمترين سوالهايش را جواب داد، راجع به نقش مذهب و نقش سنت و لمپنيسم.
در مورد نقش مذهب، گفت كه اين را يك نوع نگاه شاعرانه درآورده است و خودش شخصن اين نگاه را دوست دارد. برايم قانع كننده نبود باز آخر جلسه شخصن رفتم پيشش. (كلي آماده كردم خودم را كه اول تعريف كنم و بعد سوال كه خستگيش به قول خودش دربيآيد.) گفتم تبريك ميگويم به خاطر نوع نگاهتون و جدن خسته نباشيد، به خصوص روند رو به جلوي آن نسبت به فيلمهاي قبل به نظرم كار قويي را ساخته، و همين باعث ميشود من اين جسارت را پيدا كنم كه در مورد جزئيات هم انتقاد كنم ( ديگر حس كردم به قول دوستي، هر انتقادي را الآن ميپذيرد ).
گفتم اين كه شما نقش مذهب را به عنوان يك ديد شاعرانه ميدانيد، و اين سليقهءشخصيتان باشد، قابل قبول! اما وقتي همين مذهب و سنت درست با هم كلاف پيچيدهاي ساختهاند كه زنان درش گرفتار آمدهاند و هر چه دست و پا بزنند، رهايي از اين كلاف كار سادهاي نباشد، برايم چندان قابل درك نيست كه فقط به خاطر سليقهء شخصي، بخواهيد موضوع به اين مهمي را در فيلمي كه حرفهايي فراتر از سليقهء شخصي دارد، اينطور بگنجانيد.
كامل تاييد كرد و توضيح داد كه منظورش بردن مذهب از وسط يك محله، به جزيرهء دورافتادهاي كه به عنوان يك بخش از زندگي شاعرانه و شخصي هر فرد باشد. از سانسور شاكي بود و از ناچار بودن در محافظه كاري در اينگونه جلسات و سوالهاي ديگر من را هم كامل و سر صبر پاسخ داد.( بيشتر توضيح نمي دهم كه ديدن فيلم برايتان جذابيت داشته باشد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر