كجايند كساني كه دنبال تاثير عملي كمپين مي گشتند؟
كجايند كساني كه ميخواستند تغييرات را به چشمشان ببينند؟
كجايند منتقدان و يا شايد فقط مايوسكنندگان كه دل از هر تغييري بريدهاند و فكر مي كنند آب كه از سر گذشت چه يك وجب چه ...؟
تا وقتي فكر كنم گذشته اشتباه بوده است و چارهايي ازش نيست، اما الآن چيز ديگري است؛ يعني الآن ايدهآل ترين است.
من همان كسي هستم كه اگر گذشته هم ازم انتقاد ميكردي ميگفتم الآن ايده آل است گرچه شايد گذشته اشتباه بوده است. من را ميشناسي: بارها و بارها بهم برخورد كردي و ازم انتقاد كردي و من با يك لبخند روشنفكر مآبانه گفتم حرفت را ميپذيرم در مورد قبل، اما حالا چيز ديگري است.
يادت باشد، من دگم ترين و متعصب ترين آدمي هستم كه به عمرت ديدي. من با ادعاي انتقاد پذيري تمام انتقادات تو را خنثي ميكنم بدون اينكه حتي لحظه اي فرصت فكر كردن به خودم بدهم. من ضعيفتريني هستم كه پيشرفت را كلن براي خودم قدغن مي كنم.
كمپين زناني را كشف كرده است كه مي انديشند، كه به انتقادات در مورد قوانين با موضع اصلاحي اول به خودشان مينگرند؛ زناني كه بسيار هوشمندتر از من و تو به انسانيت خودشان رسيدهاند.
قبل از كمپين مهريه داشته است، گرچه نه آنچناني و همين! ميگويد چطور مي توانستم از آدمها امضا بگيرم براي تغييري كه خودم سهمي از آن نداشتم. ميگويد مهريه را بذل كردم و در عوض وكالت داشتن حقوقم را از طرف همسرم به طور قانوني گرفتم. حالا وقتي از آدمها بخواهم امضا كنند، نمونه عملي از چيزي كه ميخواهم قانون بهش برسد را مي توانم نشانشان بدهم.
همه كمپين يعني اين زن. كمپين دارد شامل يك ميليون افرادي مي شود كه ارزش انسانيشان را بر هر چه سنت و عادت و تحجر و بيمسئوليتي، الويت مي دهند. كساني كه به جاي دفاع در مقابل انتقاد، قبل از هر كس خودشان را نقد ميكنند، و قبل از هر چيز خودشان را تغيير مي دهند و با توان و قابليت و هوش صد چندان، تو را هم ناچار به تغيير ميكنند.
كجايند كساني كه ميخواستند تغييرات را به چشمشان ببينند؟
كجايند منتقدان و يا شايد فقط مايوسكنندگان كه دل از هر تغييري بريدهاند و فكر مي كنند آب كه از سر گذشت چه يك وجب چه ...؟
تا وقتي فكر كنم گذشته اشتباه بوده است و چارهايي ازش نيست، اما الآن چيز ديگري است؛ يعني الآن ايدهآل ترين است.
من همان كسي هستم كه اگر گذشته هم ازم انتقاد ميكردي ميگفتم الآن ايده آل است گرچه شايد گذشته اشتباه بوده است. من را ميشناسي: بارها و بارها بهم برخورد كردي و ازم انتقاد كردي و من با يك لبخند روشنفكر مآبانه گفتم حرفت را ميپذيرم در مورد قبل، اما حالا چيز ديگري است.
يادت باشد، من دگم ترين و متعصب ترين آدمي هستم كه به عمرت ديدي. من با ادعاي انتقاد پذيري تمام انتقادات تو را خنثي ميكنم بدون اينكه حتي لحظه اي فرصت فكر كردن به خودم بدهم. من ضعيفتريني هستم كه پيشرفت را كلن براي خودم قدغن مي كنم.
كمپين زناني را كشف كرده است كه مي انديشند، كه به انتقادات در مورد قوانين با موضع اصلاحي اول به خودشان مينگرند؛ زناني كه بسيار هوشمندتر از من و تو به انسانيت خودشان رسيدهاند.
قبل از كمپين مهريه داشته است، گرچه نه آنچناني و همين! ميگويد چطور مي توانستم از آدمها امضا بگيرم براي تغييري كه خودم سهمي از آن نداشتم. ميگويد مهريه را بذل كردم و در عوض وكالت داشتن حقوقم را از طرف همسرم به طور قانوني گرفتم. حالا وقتي از آدمها بخواهم امضا كنند، نمونه عملي از چيزي كه ميخواهم قانون بهش برسد را مي توانم نشانشان بدهم.
همه كمپين يعني اين زن. كمپين دارد شامل يك ميليون افرادي مي شود كه ارزش انسانيشان را بر هر چه سنت و عادت و تحجر و بيمسئوليتي، الويت مي دهند. كساني كه به جاي دفاع در مقابل انتقاد، قبل از هر كس خودشان را نقد ميكنند، و قبل از هر چيز خودشان را تغيير مي دهند و با توان و قابليت و هوش صد چندان، تو را هم ناچار به تغيير ميكنند.