گل محمد كليدر عجب مشغولم كرده مدتي است. عجب شبيه مردان مرد ماست. عجب شبيه روشنانديشان مبارز ماست. عجب شبيه محبوبها و معشوقهاي ما دختران ايران است. باهوش، كم حرف، جسور، توانا، قوي و پرآرام و سنگين روح.
ميگويد اين شيرو است. دختر من. خواهر شما. از ازدواجي بيسرانجام ميآيد كه بياجازه مردان كلميشي بوده است، اما از اول ازدواج بوده است. اما حالا برگشته كه در خانوادهاش بماند. شيروي من تنها خواهر شما مردان.
گل محمد آزاد انديش كه همسر اولش بيوه زن است و همسر دومش را بعد از بستر عشق عقد ميكند و حق و ناحق سرش ميشود و مردانگي و مروت را مثل نقل و نبات سر مردمش ميپاشد و فرق بين رعيتداري و عدالت را ميفهمد، و ابهت و فرزانگيش همه جا صاحب حكمش مي كند، ميگويد حكم من براي شيرو حكم برادرانم است.
عجب سر باز ميزند از مسئوليت مثل مردان مردِمان. مثل محبوبهايمان و مثل معشوقهاي ما دختران ايران.
***
شاملو عجب آشنا، عجب همزبان ما، عجب آزادمردي درست شبيه مردان ِمرد ما، عجب سرناسازگاري با ظلم، عجب زبان نافذ چون محبوبهايمان، چون معشوقهاي ما دختران ايران:
بيشترين عشق جهان را به سوي تو ميآورم
از معبر فريادها و حماسهها.
چرا كه هيچ چيز در كنار من
از تو عظيمتر نبوده است.
كه قلبات
چون پروانهايي
ظريف و كوچك و عاشق است.
اي معشوقي كه سرشار از زنانگي هستي
و به جنسيت خود غره اي
به خاطر عشقات!
اي صبور! اي پرستار!
اي مومن!
...
و ظرافت و كوچكي و عشق و صبوري و ايمان مطلق و پرستاري هميشگي آيدا، آيدايش مي كند و عظيمتر از هرچه! چه قدر شبيه مردانِ مرد ما است عاشقانههايش: هميشه صبور دوست داشتني. چقدر شبيه آزادانديشان ما ستايشهايش: ايمان و اعتماد مطلق و هميشگي، چقدر شبيه محبوبهاي ما آوازهايش: پرستار كوچك هميشه جاودان، چقدر شبيه معشوقهاي ما دختران ايران خواستههايش: هميشه ظريف و كوچك.
***
خواهرم، مادرم، دخترم، دوستم، چشمهاي تو قرمز است از لگدماليي كه به روحمان مي دهند اين روزها به بهانهي ناموس و اسلام و فرهنگ و چه و چه ... . ولي تو مي گويي اگر محبوب تو يا چه فرق مي كند معشوق من جاي او رئيس جمهور بود بين امروزمان تفاوت خيلي زياد مي شد؟؟؟!!! او نه گلمحمد! او نه شاملو! او نه معشوق من! وضع شيرو و آيدا و من خيلي با هم فرق دارد مگر؟ چرا مقايسه تاريخ با مردانِ مردِمان چنان هراسانگيز است؟
ميگويد اين شيرو است. دختر من. خواهر شما. از ازدواجي بيسرانجام ميآيد كه بياجازه مردان كلميشي بوده است، اما از اول ازدواج بوده است. اما حالا برگشته كه در خانوادهاش بماند. شيروي من تنها خواهر شما مردان.
گل محمد آزاد انديش كه همسر اولش بيوه زن است و همسر دومش را بعد از بستر عشق عقد ميكند و حق و ناحق سرش ميشود و مردانگي و مروت را مثل نقل و نبات سر مردمش ميپاشد و فرق بين رعيتداري و عدالت را ميفهمد، و ابهت و فرزانگيش همه جا صاحب حكمش مي كند، ميگويد حكم من براي شيرو حكم برادرانم است.
عجب سر باز ميزند از مسئوليت مثل مردان مردِمان. مثل محبوبهايمان و مثل معشوقهاي ما دختران ايران.
***
شاملو عجب آشنا، عجب همزبان ما، عجب آزادمردي درست شبيه مردان ِمرد ما، عجب سرناسازگاري با ظلم، عجب زبان نافذ چون محبوبهايمان، چون معشوقهاي ما دختران ايران:
بيشترين عشق جهان را به سوي تو ميآورم
از معبر فريادها و حماسهها.
چرا كه هيچ چيز در كنار من
از تو عظيمتر نبوده است.
كه قلبات
چون پروانهايي
ظريف و كوچك و عاشق است.
اي معشوقي كه سرشار از زنانگي هستي
و به جنسيت خود غره اي
به خاطر عشقات!
اي صبور! اي پرستار!
اي مومن!
...
و ظرافت و كوچكي و عشق و صبوري و ايمان مطلق و پرستاري هميشگي آيدا، آيدايش مي كند و عظيمتر از هرچه! چه قدر شبيه مردانِ مرد ما است عاشقانههايش: هميشه صبور دوست داشتني. چقدر شبيه آزادانديشان ما ستايشهايش: ايمان و اعتماد مطلق و هميشگي، چقدر شبيه محبوبهاي ما آوازهايش: پرستار كوچك هميشه جاودان، چقدر شبيه معشوقهاي ما دختران ايران خواستههايش: هميشه ظريف و كوچك.
***
خواهرم، مادرم، دخترم، دوستم، چشمهاي تو قرمز است از لگدماليي كه به روحمان مي دهند اين روزها به بهانهي ناموس و اسلام و فرهنگ و چه و چه ... . ولي تو مي گويي اگر محبوب تو يا چه فرق مي كند معشوق من جاي او رئيس جمهور بود بين امروزمان تفاوت خيلي زياد مي شد؟؟؟!!! او نه گلمحمد! او نه شاملو! او نه معشوق من! وضع شيرو و آيدا و من خيلي با هم فرق دارد مگر؟ چرا مقايسه تاريخ با مردانِ مردِمان چنان هراسانگيز است؟
۴ نظر:
jaleb bud, zarif dideii, shad bashi
پرستو جان سلام، چطوری بابا؟ این کامنت را گذاشتم بگم هر از گاهی یادت میکنم و میام اینجا، صرف این مطلب نذاشتم چون میدونی زیاد چیزی از حرفات نمیفهم. فقط دوست داریم و از اینکه فعالی انرزی میگیریم. مواظب خودت باش، بیژن
چه بگويم آنجا که همه چيز را گفتهاند؟!
سلام پرستو جان
برای تغییر طرز تفکر و برخورد تلاش می کنم (میکنیم) و یقین دارم به رهایی، هر چند رهایی از یقین، رها کردن تمامی باورها و رفتارهای غلط، نیازمند توجه و تمرین هر روزه است.
ارسال یک نظر