من آرزوهايم را خواب ميبينم.
خواب ديدم در جمع شلوغ غير مجازي بودم.
بحث و صحبت و و پيشنهاد و خنده...
يك جعبه شيريني دو بار بهم تعارف شد واصرار.
هر دو بار برداشتم.
و يك جعبه شيريني ديگر و باز...
بار سوم آمد با همان جعبه اول بعد از توضيح من كه خوردم و مثل همديگرند و ...
(يادم باشد حتي در تعريف اين خواب هم نبايد از سه نقطه استفاده كنم، برخورنده است) اما اصرار او كه من آورده ام از سنندج و تعارف او را نبايد رد كنم.
صدايش گرم بود.
لحنش هم.
حسش هم.
برخلاف بيداري مجازي
اين طوري است. من آرزوهايم را خواب ميبينم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر