بسياري از كارهايي كه حكومت در مقابله با جنبش سبز انجام داده است، بيشتر از اين كه تاكتيكي باشد، حاكي از نداشتن تاكتيك يا ابهام و حتي استيصال است.
نمونه هايش كارهايي است كه موجب آزار رواني شده است، كه در عين حال هيچ دستآوردي مفيدي هم در مقابل نداشته است، بلكه ميشود گفت بدتر هم شده است.
دستگيري دوباره بازداشت شده ها چند بارهء سال قبل، يك نمونه از اين كارها است.
نحوه دستگيري هم نمونه ديگر
نرگس محمدي بعد از چندين بار احضار و بازجويي، نيمه شب در منزل و مقابل چشم كودكانش دستگير ميشود.
محمدرضا جلايي پور بعد از قرار منع تعقيب صادر شده براي حكم قبليش، سر قراري دعوت ميشود براي گرفتن پاسپورتش بعد با 5 نفر مامور امنيتي به خانه بر ميگردد. وسايل را ضبط ميكنند و خودش هم بازداشت ميشود.
هيچ عقلانيتي در اين روند ديده نميشود. حتي هيچ منعفتي هم براي حكومت حاصل نميشود جز ايجاد سر و صداي امنيتي زياد و تبليغ عليه نظام.
آدم به اين فكر مي افتد كه نكند برنامه ريزان اين جور اقدامات امنيتي بچه هاي شيطان و كوچكي هستند كه فقط دارند بازيي با هيجان بيشتر را طراحي ميكنند، فارغ از اينكه اين بازي چه فايده اي دارد.
***پي نوشت: به نحوه دستگيريهاي مكارانه اخير اضافه كنيد نحوه دستگيري سلمان سيما را.
چهارشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۹
یکشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۹
22خرداد 89
آدم دلش ميتپد براي مردم وقتي زير تيغ آفتاب، با وجود آرايش كامل نظامي شهر همچنان استوار تو خيابانها هستند.
دستگيري و حكم ها بيشتر شده است. زمان بازداشت افراد طولاني تر شده است. بي بهانه و بي دليل حكم ها صادر شده است، اما ترس در نيروي حكومت همچنان بيشتر است تا در نيروي مردم.
بين مردم كسي ماسك ندارد، كسي صورتش را نپوشانده با وجود تمام فشارها، اما گارد ضد شورش نيرويي اضافه كرده با ماسك كامل و سياه صورت+ عينك آفتابي براي چشمهايي كه از ماسك سياه بيرون مانده بود.
لباس شخصي ها با ريش و جليقه هاي خاكي ماسكي هم كه براي جلوگيري از آلودگي به دهان و بيني ميزنند اضافه كرده اند.
جمعيت بعد از يك سال همچنان بيشتر از 22 بهمن بود. نيروها به جز سواره ها و پياده ها شامل فرمانده ها در ماشين هاي شخصي هر 200 مترهم ميشد.
ترديد بين كودكان لباس شخصي بيشتر شده است. از زل زدن به چشمهاي مردم آشكارا فرار ميكردند.
ترديد بين بزرگان لباس شخصي هم ديده ميشد. وقتي لباس شخصي با ريش بور كه دست كم در 80 درصد درگيري هاي گذشته نيروهاي ضرب و زور را به سمت مردم هدايت ميكرد، سر دوراهي مردم را به عقب ميراند و هشدار غير خشن ميداد كه از كجا برويد كه نيروها نظامي دارند ميآيند، مراقب باشيد كه باتوم نخوريد يعني سكوت بي خشونت مردم، يعني پايداري مردم ذره ذره در حال رخنه كردن است.
از همه اين احوال جالب تر آگاهي مردم به قدرت حضورشان است. كسي سعي در پيدا كردن روزنه اي براي شعار دادن ندارد، همين ميدانند حضورشان باعث فشار است، با آرامش و خونسردي و با سكوت و بي حرف فقط پياده روي ميكنند و ميگذرند. فحش هاي غليظ هم سهم بقيه سواره ها و حتي راننده تاكسي ها كه خيلي همراه نبوده اند اين مدت، حالا به آشكارا به سوي ماموران نثار ميشود.
دستگيري و حكم ها بيشتر شده است. زمان بازداشت افراد طولاني تر شده است. بي بهانه و بي دليل حكم ها صادر شده است، اما ترس در نيروي حكومت همچنان بيشتر است تا در نيروي مردم.
بين مردم كسي ماسك ندارد، كسي صورتش را نپوشانده با وجود تمام فشارها، اما گارد ضد شورش نيرويي اضافه كرده با ماسك كامل و سياه صورت+ عينك آفتابي براي چشمهايي كه از ماسك سياه بيرون مانده بود.
لباس شخصي ها با ريش و جليقه هاي خاكي ماسكي هم كه براي جلوگيري از آلودگي به دهان و بيني ميزنند اضافه كرده اند.
جمعيت بعد از يك سال همچنان بيشتر از 22 بهمن بود. نيروها به جز سواره ها و پياده ها شامل فرمانده ها در ماشين هاي شخصي هر 200 مترهم ميشد.
ترديد بين كودكان لباس شخصي بيشتر شده است. از زل زدن به چشمهاي مردم آشكارا فرار ميكردند.
ترديد بين بزرگان لباس شخصي هم ديده ميشد. وقتي لباس شخصي با ريش بور كه دست كم در 80 درصد درگيري هاي گذشته نيروهاي ضرب و زور را به سمت مردم هدايت ميكرد، سر دوراهي مردم را به عقب ميراند و هشدار غير خشن ميداد كه از كجا برويد كه نيروها نظامي دارند ميآيند، مراقب باشيد كه باتوم نخوريد يعني سكوت بي خشونت مردم، يعني پايداري مردم ذره ذره در حال رخنه كردن است.
از همه اين احوال جالب تر آگاهي مردم به قدرت حضورشان است. كسي سعي در پيدا كردن روزنه اي براي شعار دادن ندارد، همين ميدانند حضورشان باعث فشار است، با آرامش و خونسردي و با سكوت و بي حرف فقط پياده روي ميكنند و ميگذرند. فحش هاي غليظ هم سهم بقيه سواره ها و حتي راننده تاكسي ها كه خيلي همراه نبوده اند اين مدت، حالا به آشكارا به سوي ماموران نثار ميشود.
چهارشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۹
22 خرداد 89
دوباره از همان خيابان ها يك كار عالي است از فعالان حقوق زنان زنده و پويا همه از داخل ايران.
يادآور تمام 22 خرداد هاي اخير.
همه مطالبش فعلن تو يك فايل است. بخوانيد و نقد كنيد و همراه بشويد و به اطرافيان هم بدهيد و پرينت بگيريد و مردم را هم با ما همراه كنيد
يادآور تمام 22 خرداد هاي اخير.
همه مطالبش فعلن تو يك فايل است. بخوانيد و نقد كنيد و همراه بشويد و به اطرافيان هم بدهيد و پرينت بگيريد و مردم را هم با ما همراه كنيد
سهشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۹
انواع ام اس
ام اس به چهار نوع تقسیم می شود. تقریبا از شکل پیدا است که هر کدام از انواع چه طور در طول زمان زیاد و یا کم می شوند.
معمولا به بیماران نمی گویند بیماریشان از چه نوعی است، مگر اینکه با دانستن انواع آن، خودشان از دکتر بپرسند و یا در نامه های پزشکی-اداری (مثل نامه بیمه) ببیند پزشکشان چی نوشته است. ولی در هر صورت دانستن اینکه از چه نوعی است و چه طور پیش خواهد رفت به خود شخص کمک می کند که زندگیش را چطور تنظیم کند.
Relapsing-Remitting که معمولا فقط به صورت مخفف آر-آر می نامند، با دوره های غیر قابل پیش بینی زمانی یعنی هر ماه، یا هر سال، یا هر هفته، به طور غیر منظم و غیر قابل پیش بینی به صورت حمله ظاهر می شود. معمولا 85 تا 90 % این نوع با شرح علائم مخصوص ام اس شروع می شود. اما خوب یک تعدادی هم فقط از طریق مشاهدات کلینیکی مثل CIS از طریق ام آر آی مشخص می شوند که مشکوک به ام اس هستند. آن هم از طریق از بین رفتن بافت چربی روی غلافهای عصبی. ولی خوب معمولا 30 تا 70% این افراد به تدریج به ام اس مبتلا می شوند.
Secondary progressive حدود 65% این نوع شبیه به نوع آر آر شروع می شود ولی حمله دوم با شدت بیشتر رخ می دهد بدون هیچ دوره ی آرامشی، بعد از مدتی دوره مخفی و یا بدون حمله آغاز می شود که ممکن است حتی تا 19 سال هم طول بکشد، یعنی بدون حمله و بدون علامت مشخص و حاد ام اس. ولی به تدریج روند بیماری صعودی باشد، بدون حمله ی دیگر.
Primary progressive 10تا 15% از افراد که بعد از ظهور علائم اولیه ام اس هرگز حمله ای ندارند. گرچه ناتوانی کلی به مرور گسترش پیدا می کند اما حمله ام اسی همیشه مخفی است. گرچه ممکن است این نوع بعد از مدتی به نوع اول یا دوم تبدیل بشود و یا برعکس، ولی چنین چیزی هم معمولا بعد از 40 سالگی است.
Progressive relapsing افرادی که از ابتدا به طور ثابت و منظم در دوره های خاص حمله ام اسی دارند و به تدریج این حملات افزایش پیدا می کنند. این آخرین و شدیدترین نوع است.
بنابراین وقتی در تمام علوم پزشکی دنیا گفته می شود که ام اس جزء بیماریهای بدون درمان قطعی است و از جمله بیماری های خاص است، بد نیست همه انواع آن را هم بشناسند که اگر کسی را می بینند که بعد از چند دوره حمله، دیگر تا چندین سال حمله ای ندارد، به بیماران مشابه درمان ماورایی و گیاهی و اراده ای پیشنهاد نکنند، که "اگر بخواهی کلن خوب می شوی مثل فلانی، یا اگر فلان ورد را بخوانی یا به فلان کار اعتقاد پیدا کنی و انجام بدهی کلن بیماریت از بین می رود". چه بسا فلانی بعد از 20 سال که به مرور ضعیف تر و ناتوان تر شده است، باز به حمله بخورد. بیاییم با همه چیز کمی منطقی و عقلانی برخورد کنیم. مهم این است که آدمها در هر شرایطی زندگی شان را بشناسند و بر طبق آن پیش بروند. نه اینکه شرایط را با انواع و اقسام روشهای معجزه گونه از این رو به آن رو (رویی که ثابت نشده است و کسی هم ندیده است) کنند.
یکشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۹
دوستي خسته كننده
خيلي صبر كردم كه از عصبانيتم بگذرد بعد...
بعد از چندين ماه بي خبري، پيدايشان ميشود ( هيچ گله اي نيست، چون آدم ها آزادند در مراوده) بي خبر از اينكه چطوري؟ چي بهت ميگذرد؟ چي كار ميكني؟ با خودت چطور تا ميكني؟ با هر چيز بزرگ و كوچك چطور كنار ميآيي؟ چقدر خسته اي و چطور در اين شرايط همه چيز را تحمل كردي تا ببينيشان...
شروع مي كنند به انتقاد از بالا تا پايينت، (از گذشته اي كه خودشان ميگويند نخواستند بگويند و شايد حالا كه خواسته اند چون فكر كردند توان پاسخگويي نداري) كه حتي نميدانند اينطور كه فكر ميكنند هست يا نه.
با تب نزديك 40 درجه، بعد از يك روز كامل كاري، با همه خستگي لبخند ميزنم و مينشينم جلويشان. بعد از همه برداشتها و قضاوتها فقط سر و كولم را از همه حرفهايشان تكان ميدهم و خداحافظي مي كنم و ميروم.
من هنوز هم به خودم ايمان دارم. با خستگي، با تب، با بيماري، هنوز من خوشبختم و موفق. شايد شما از من خوشبخت تر باشيد، اما انتخاب من مدل خوشبختي شما نيست. برداشت من از خودم مهمتر از برداشت اشتباه شما است.
دوستان، دوستي تان را از راه دور نگه داريد. خسته ترم نكنيد.
بعد از چندين ماه بي خبري، پيدايشان ميشود ( هيچ گله اي نيست، چون آدم ها آزادند در مراوده) بي خبر از اينكه چطوري؟ چي بهت ميگذرد؟ چي كار ميكني؟ با خودت چطور تا ميكني؟ با هر چيز بزرگ و كوچك چطور كنار ميآيي؟ چقدر خسته اي و چطور در اين شرايط همه چيز را تحمل كردي تا ببينيشان...
شروع مي كنند به انتقاد از بالا تا پايينت، (از گذشته اي كه خودشان ميگويند نخواستند بگويند و شايد حالا كه خواسته اند چون فكر كردند توان پاسخگويي نداري) كه حتي نميدانند اينطور كه فكر ميكنند هست يا نه.
با تب نزديك 40 درجه، بعد از يك روز كامل كاري، با همه خستگي لبخند ميزنم و مينشينم جلويشان. بعد از همه برداشتها و قضاوتها فقط سر و كولم را از همه حرفهايشان تكان ميدهم و خداحافظي مي كنم و ميروم.
من هنوز هم به خودم ايمان دارم. با خستگي، با تب، با بيماري، هنوز من خوشبختم و موفق. شايد شما از من خوشبخت تر باشيد، اما انتخاب من مدل خوشبختي شما نيست. برداشت من از خودم مهمتر از برداشت اشتباه شما است.
دوستان، دوستي تان را از راه دور نگه داريد. خسته ترم نكنيد.
پنجشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۹
آكواريوم فيلتر شد
آخه! وبلاگي كه هفته- ده روزي يك بار آپ شده است و بيشتر راجع به ام اس بوده است و فوقش يك زنجموره از دوستي كه گوشه اوين افتاده است و روزي 30 نفر بيشتر خواننده ندارد، فيلتر كردن دارد؟
آدم دلش به حال سياست هاي اجرايي نظام ميسوزد كه به اين روز افتادند.
ولي بي شك صدا را نميشود قطع كرد. اينجا نه، هر جاي ديگر
آدم دلش به حال سياست هاي اجرايي نظام ميسوزد كه به اين روز افتادند.
ولي بي شك صدا را نميشود قطع كرد. اينجا نه، هر جاي ديگر
سهشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹
يك دقيقه سكوت
نمايش با دو روايت بي انتها متوقف ميشود. صدا پشت صحنه ميگويد براي يادبود نويسنده اي كه روايت اول نمايش را تمام نكرد چون كشته شد و بقيه نويسندگاني كه كشته شدند يك دقيقه سكوت كنيد و تمام...
اشتراک در:
پستها (Atom)