بسياري از كارهايي كه حكومت در مقابله با جنبش سبز انجام داده است، بيشتر از اين كه تاكتيكي باشد، حاكي از نداشتن تاكتيك يا ابهام و حتي استيصال است.
نمونه هايش كارهايي است كه موجب آزار رواني شده است، كه در عين حال هيچ دستآوردي مفيدي هم در مقابل نداشته است، بلكه ميشود گفت بدتر هم شده است.
دستگيري دوباره بازداشت شده ها چند بارهء سال قبل، يك نمونه از اين كارها است.
نحوه دستگيري هم نمونه ديگر
نرگس محمدي بعد از چندين بار احضار و بازجويي، نيمه شب در منزل و مقابل چشم كودكانش دستگير ميشود.
محمدرضا جلايي پور بعد از قرار منع تعقيب صادر شده براي حكم قبليش، سر قراري دعوت ميشود براي گرفتن پاسپورتش بعد با 5 نفر مامور امنيتي به خانه بر ميگردد. وسايل را ضبط ميكنند و خودش هم بازداشت ميشود.
هيچ عقلانيتي در اين روند ديده نميشود. حتي هيچ منعفتي هم براي حكومت حاصل نميشود جز ايجاد سر و صداي امنيتي زياد و تبليغ عليه نظام.
آدم به اين فكر مي افتد كه نكند برنامه ريزان اين جور اقدامات امنيتي بچه هاي شيطان و كوچكي هستند كه فقط دارند بازيي با هيجان بيشتر را طراحي ميكنند، فارغ از اينكه اين بازي چه فايده اي دارد.
***پي نوشت: به نحوه دستگيريهاي مكارانه اخير اضافه كنيد نحوه دستگيري سلمان سيما را.
۱ نظر:
مگه باید اقداماتمون فایده هم داشته باشه
یک بچه شیطون :)
ارسال یک نظر