بهار 92، چهار سال پیش شبیه همین روزها بود. قیمت دارویی که مصرف میکردم
(بتافرون) در اردیبهشت، دو برابر ماه قبل شد. چهارصد هزار و اندی تومان برای یک
ماه. آن موقع، برای آن روزها خیلی فشار سنگینی بود. بااینحال گرفتم. ماه بعد دقیقاً
هفتههای قبل از انتخابات قیمت، چهار برابر شد. یکمیلیون و ششصد هزار و اندی
تومان برای یک ماه.
مفصل داستان
آن روزها را نوشتهام قبلاً. من دیگر دارو را نخریدم. خرداد، تیر، مرداد، شهریور.
چهار ماه کثیف و داغِ بهار و تابستان. دولت دهم رفت. رئیسجمهور یازدهم آمد.
مهرماه دارو آمد
با قیمت یک و نیم برابر اردیبهشت، شش صد هزار و اندی تومان. دیگر هرماه دارو بود
با همان قیمتها، ولی بهجایش بیمه سهمش را زیاد کرده بود. فکر کنم به قیمت اوایل
90 برای من تمام میشد. به یک سال نرسید، چهار ماه قطع دارو خودش را نشان داد.
حمله دوم خیلی وسیع بود خرداد 93. دکتر پرونده را مرور میکرد هر بار میپرسید از
کی بتافرون میزنی و جواب میدادم از 90، اصلاح میکرد: «قبل از قطع دارو حساب
نیست. وقتی قطع کردی مثل اینه که قبلش هیچی نزدی.»
مرداد 93 درمان را عوض کردیم. این بار خوراکی.
دارو ساخت ایران. همچنان قیمت دارو بالا بود یکمیلیون و سیصد هزار و اندی تومان
که ده درصدش را من میدادم و بقیه را بیمه. خیمهشببازی پیشفاکتور و اعانه از
بنیاد فلان و بهمان هم دیگر لازم نبود. یک نسخه بود و یک داروخانه، تمام. حتی دارو
بهاندازه دو ماه هم میدادند. همه این مدت سه سال و خردی، دارو موجود بود. قیمت
تا 4-5 ماه پیش همان قیمت اول بود. 6-7 ماه پیش یک سامانه معرفی شد از طرف وزارت
کار و امور اجتماعی که بیماران خاص بروند در آن سامانه ثبتنام کنند و بقیه داستانها.
چند هفته بعد از آن قیمتی که بیمار پرداخت میکرد، نصف شد. هفتادوپنج هزار تومان.
بخشی از هزینه را بیمه میداد و بخش دیگر را بیمه فلان (ارجاع به سامانه وزارت
کار). دو ماه پیش داروخانه یک فاکتور زد هزار و خردی تومان، حق فنی. آقا دارو را
نزدی. زدم، همین است. پس مبلغ دارو؟ مبلغی برای بیمار لازم نیست، از بیمه فلان و
بهمان پرداختشده، فقط همین حق فنی داروخانه.
حس عجیبی بود. حس عجیبی است در کشوری با این ساختار زندگی کردن. هم خوشی رقیق
که به اندازه صد و سی و اندی هزار تومان در ماه راحتتر نفس میکشی، هم یک تلخی که
اصل حالت را بد میکند چون نمیدانی الآن بازی کجاست؟ داروی این چند ماه، پول رأیی
است که قرار است آخر اردیبهشت بدهی یا بالاخره یکبخشی از پول پس گرفته مملکت،
برای امثال تو هزینه میشود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر