شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۸

ردپاي لجنكاري تير 88

براي پيگيري كارهاي يك تصادف، به عنوان شاكي رفتم كلانتري.

كلي معطلي در شلوغي بي‌نظم كلانتري و فرياد آدمهايي كه براي سازش آمده‌اند، ‌اما تا لحظه آخر احساسات و شخصيت همديگر را تكه پاره مي‌كنند و جناب سروان گاه آرام كننده و گاهي عصباني تر از همه، من و خانمهاي ديگري را كه منتظر ايستادند نشان مي‌دهد كه بعد از اين همه بحث يك تصميم بگيريد و ... ، انگار همچنان جنسيت ما ميزاني محكتر از هر چيز است براي ضعيف بودن و محق بودنمان.


رئيس پليس كلانتري مي‌آيد و رد مي‌شود. حالم بدتر مي‌شود.
دوباره دقيق نگاهش مي‌كنم. او هم مردد نگاهم مي‌كند.
بر سر مردي فرياد مي‌زند، درست خودش است.
روز 18 تير بود. در مراسم چهلم ندا هم بود.
با همان چشم هاي تيز و سرد.
با همان فرياد خشك شده از قدرت و با همان سرريز خشونت.

فكر مي‌كنم ديگر جايي براي دادرسي وجود ندارد.
چشم هاي ريزش چند مي ارزد؟
سمت رياست پليس به چه قيمتي تمام شده است؟
كدام محكمه مي تواند خسارت ناامني مردم را در اين چهار سال بعدي تخمين بزند؟

دوشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۸

لجنآب خوران

وقتي مجبورم يكي يكي اسم شهدايي را كه جسدهايشان را به خانواد‌هايشان تحويل داده‌اند بيآورم

وقتي مجبورم تمام داستان بي‌خبري و تعليق و پيگيري چند صدهزارباره اين همه آدم را رديف كنم

عقم مي‌گيرد. از خودم متنفر مي‌شوم.

اسم پسرش را توي سناريوي شوي دادگاهي تلويزيوني به ترتيبي خوانده و شنيده كه فكرش را نمي‌كرد و حالا من براي تسكينش نام كشته شده ها را بشمارم؟

فكر مي‌كنم مگر بي‌اخلاقي شاخ و دم داشت؟
مثل وقتي كه آب نيست و براي رفع تشنگي، لجنآب سر بكشي. وضع خودم را مي‌گويم.

هرچه تو ذهنم مي گردم اميدي نمي‌ِيابم كه قطعي باشد، شايد اميد به همين بي‌قطعيتش است.
وقتي همه جنايتي روا مي‌شود و همه جور ظلم معروف مي شود، يادم از اميد نمي ماند. دست كم اميد به زندگي آن هم اين همه نزديك بيشتر شبيه خيال خوش است.
و من با امكان زود وقوع بودن چيزي كه شايد چندان هم دور نباشد تسكين مي‌دهم؟

شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۸

يك كشته ديگر


يك جسد ديگر:


بهزاد مهاجر


بعد از 46 روز ناپديد شدن.


دايي نيما نامداري


تقريبن در جريان بوديم. در تمام طول اين مدت همه اينجاها را چندين باره سر زدند.


مي‌داني وسعت جنايت نبايد يكدفعه برملا بشود.


پنجشنبه بهشت زهرا مردم عزا عزاست سر داده بودند، و آنها با باتومها و لباس هاي زره پوششان دوش در دوش هم ايستاده بودند و احتمالن فقط مي‌لرزيدند.


مردم سينه مي‌زدند


حالا گلوله خورده در پزشك قانوني.


و قاضي فقط يك جمله:


متاسفم. آدمهاي بي‌گناهي اين وسط كشته شده‌اند.

براي مقاومت تمام بازداشت شدگان

هنوز تو هستي.
چند ده روز در تنهايي ايزوله شده‌اي، اما هنوز هستي.

بازجوها عوض مي‌شوند
سوالها عوض مي‌شوند
ساعتها و روزها مي‌گذرد، اما تو هنوز هستي.

خبرهاي نگران كننده
فشارهاي رواني، ازخانواده و آينده و اعدام بگير تا اعتراف فلان رفيق و فلان آشنا و فلان دوست به هيچ به پوچ، به چيزي كه نبود...، اما هنوز تو هستي.

هر چه فكر كني شايد مي‌توانست بشكندت
هر چه فكر كني بتواند تو را از خودت، از هر چه كه بودي، از آنچه كه هستي خالي كند، ظرفي بماني براي ريختن خزعبلات ايشان...
نشد، هنوز تو هستي. خود خودت.

شمار روزها اين بيرون از دست در مي‌رود.
23 خرداد كه تو را بردند تا حالا شد 49 روز
24 خرداد كه تو را بردند تا حالا شد 48 روز
25 خرداد كه تو را بردند تا حالا شد 47 روز
...
30 خرداد كه تو را بردند تا حالا شد 42 روز
...
مي‌بيني شمار اين روزها از دست گم مي‌شود، اما تو هنوز پيدايي
تو براي خودت و براي ما همه پيدايي، هميشه روشن، هميشه واضح...
فاصله‌مان زياد... شايد من هم حتي از خودم گم شوم، اما تو هرگز گم نمي‌شوي

درد كشته هايمان از تو كه هنوز هستي و به تدريج به آخرين چاره مي كشانيشان تا باز هم شايد تنها مرگ.... نه! درد شما بيشتر مي‌كوبد.
هنوز هستي. هنوز هستيد. تمام شماياني كه هزارباره روزها را عقب مي‌اندازند، مگر براي شكستنتان وقت بخرند.

پنجشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۸

تبعيض انساني

پسر رفيق جناب ضرغامي كشته شد پس قفل خبري رسانه ملي باز شد.

پسر يكي از اعضاي موثر در انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاهها در سال 58 در زمان بازداشت در كهريزك كتك خورد پس بر در كهريزك قفل زده شد.

فرزند يكي از فرزندان برجسته نظام زير بازجويي در حد مرگ شكنجه شد پس قفل در اوين به روي نمايندگان مجلس باز شد.

زياد هم پيچيده نيست، يك قفل براي اين همه كليد...
پسر ا.ن رئيس محترم جمهور با ما هم دانشكده‌‌ اي بود. كليد چندان خوش دستي نيست اما در هر حال گفتم محض اطلاع برادرها...

لينك:
بیانیه بیش از 800 نفر از فعالان جنبش زنان: فرزندان جنبش زنان را آزاد کنید

پدر کاوه مظفری: 18 تیر را از تقويم رسمي ايران حذف كنید!

نگرانی نسبت به وضعیت نامشخص شیوا نظرآهاری

سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۸

ما شكنجه گران

اين كه كي چطور رفتار مي‌كند مسئولش خودش است.

اما اين كه من چه آسيبي مي‌بينم، باز هم مسئولش خودش است.

بگو نه! تا برايت بشمارم كه نحوه برخورد با اعتراض مردم، ضرب و شتم
بازداشت
كشتار
شكنجه
نقض قانون
هتك حرمت و ...
مسئوليتش با كي است؟

با مردم كشته شده؟
كتك خورده؟
بازداشت شده؟
تحقير شده؟

!يا با تو

مي‌بيني ديكتاتورهاي كوچكي كه فضاي رشد ديكتاتورهاي بزرگ را نه در حرف و شعار و تحليل سياسي، بلكه در عمل گرم و نمور و تاريك نگه داشتيم.

قطره‌اي آزادي

نامه شاهرودي دارد اجرايي مي‌شود.

قاضي حداد از ديشب تا به حال در اوين مشغول صادر كردن قرار براي بازداشت شدگان است.
گويا وضعيت خيلي از آنها دارد مشخص مي‌شود و خيلي ها هم آزاد مي‌شوند.

دوشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۸

شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۸

و باز آكواريوم...

بيش از 40 روز از شروع تمام اين روزهاي بازداشت و شكنجه و كشتار و هتك حرمت و توهين و بي احترامي به مردم و ... گذشته است.

به تدريج فضاي شوك دفعتي از جامعه رسانه‌اي دارد كم مي‌شود، البته اگر كسي از اهالي رسانه هنوز بيرون از زندان باشند.
در هر حال به نظرم ديگر بيشتر سايت ها و وبلاگها و ايميل ها براي خبررساني مهم و فوري راه افتاده و دارند مرتب زحمت مي‌كشند.
بنابراين اينجا باز شبيه وبلاگي با حرفهاي شخصي خودم مي‌شود، مگر اينكه خبرهاي مهم غير انعكاس يافته اي باشد، همان طور كه قبلتر بوده است.

و اين پنجمين هفته‌اي است كه مادران عزادار در تمام شهر، به ياد فرزندان كشته شده حضور خواهند داشت...

چهارشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۸

خانواده‌های بازداشت‌شدگان در صورت تمایل برای پیگیری حقوقی با کمیته تماس بگیرند

قلم - کمیته پیگیری امور زندانیان انتخابات با صدور اطلاعیه‌ای، شماره تلفن و آدرس پست الکترونیک این کمیته را در اختیار شهروندان قرار داد تا اقوام و خانواده‌های بازداشت‌شدگان در صورت تمایل برای پیگیری حقوقی موضوع، با کمیته تماس بگیرند.
به گزارش قلم نیوز، متن کامل اطلاعیه کمیته پیگیری امور زندانیان انتخابات به این شرح است:
پس از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری و اعلام نتیجه آن که به نارضایتی بخش عمده‌ای از هم‌وطنان انجامید و در پی اعلام اعتراض‌های بعدی شهروندان، دستگاه‌های قضایی و امنیتی اقدام به بازداشت گسترده معترضان کردند.
در روند فزاینده و پرشتاب بازداشت‌ها که عموما خارج از چارچوب و روال قانونی انجام گرفت، بسیاری از خانواده‌ها و بستگان افراد بازداشت‌شده،‌ امکان و مجال مطلع شدن از وضعیت و چگونگی بازداشت این افراد و مراحل بعدی آن را نیافته و لاجرم در شرایط اضطراری و نگرانی بی‌خبری از وضعیت عزیزان خود به سر می‌برند.
در همین راستا دفتری تحت عنوان "کمیته پیگیری امور زندانیان انتخابات" از سوی دو کاندیدای معترض (میرحسین موسوی و مهدی کروبی) دایر شده است که به پیگیری امور افراد بازداشت‌شده و تعقیب روند پرونده آنان مشغول است.
در همین خصوص از عموم هم‌وطنان عزیز که فردی بازداشتی در دایره بستگان و آشنایان خویش دارند یا متقاضی دریافت اطلاعات و اخباری از وضعیت آنان هستند، تقاضا می‌شود در طول ایام هفته (از شنبه تا چهارشنبه) بین ساعات 10 صبح تا 18 بعدازظهر با شماره تلفن 77677696 تماس حاصل فرمایند یا با آدرس zendanian@gmail.com مکاتبه فرمایند.

ديروز 30 تير 88

شادي را بردند بند عمومي
تعداد زناني كه در بند عمومي موكل شادي هستند كم نيست. حالا ساعتهاي متمادي بدون نگراني ساعت ملاقات و چه و چه در كنار وكيلشان اطلاعات حقوقي پرونده ايشان را مي‌گيرند. ديگر مديريت دستگيري ها دارد به موضوع خنده تبديل مي‌شود.

كاوه بالاخره ديروز تماس گرفت. آنقدر خبر خوشحال كننده است كه از كارخانه كه دارم مي‌آيم بيرون ذهنم را مرتب مي‌كنم كه چه توضيحاتي را به كارخانه دار بهم و كدام بخش از كار را برايش توضيح بدهم و يك جمله هم مي‌گذرد كه بهش بگويم كاوه زنگ زده است.
فيلم كند مي‌شود ارام برمي‌گردد عقب و ... موضوع بي‌ربط است. جمله را پاك مي‌كنم. اما به هر حال كاوه زنگ زده است.

وضعيت بازداشت شدگان و بي‌خبري خانواده ها دارد بدتر و سخت تر مي‌شود.
ژيلا و همسرش هم حالا درست يك ماه شد كه در بازداشت هستند.

سه‌شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۸

لينك

انقلابی که فکرش را نمی­کردند / چارلز کورزمن ترجمه­ی فاطمه صادقی /
در توضيح اين ترجمه آمده است:
این ترجمه برگردان فصل نخستِ کتابی است به همین نام که یکی از درخشان­ترین تحلیل­ها در مورد انقلاب ایران به شمار می­رود. مشخصات اصلی آن به قرار زیر است:
Charles Kurzman, The Unthinkable Revolution (Cambridge, Massachusetts, and London: Harvard University Press, 2004).

دوشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۸

...

40 نفر روز جمعه در نماز جمعه دستگیر شدند.-

پي نوشت: گويا ديروز جلوي اوين ليست 68 نفره اي از بازداشت شدگان روز نماز جمعه زده بودند

شادی را با وجود خواستن کفالت آزاد نکردند.-

- برخلاف معمول برای کشته شدن این همه آدم در سقوط هواپیما یک تسلیت خشک و خالی هم نگفت

-این متن زیر را هم میزان موثق بودنش را کم تصور کنید:

مطابق اخبار دریافتی موثق ازنیروهای درون سازمانی نیروی زمینی ارتش شب گذشته (پنج شنبه مقارن با26/4/1388) تعداد 36 نفر از فررزندان غیور،قهرمان و متعهد ایران زمین کههمگی از درجه داران و افسران جزء و ارشد نزاجا بوده اند در هیئتی به نامهیئت متوسلین به قمر بنی هاشم واقع در منطقۀ شهر ری(شاه عبدالعظیم) درمراسم هفتگی خود که مطابق هر هفته شب های پنج شنبه دعای کمیل برگزار مینموده اند گرد هم می آیند،پس از مراسم دعای کمیل در رابطه با جریاناتاخیر و سرکوب گسترده مردم از سوی سپاه پاسداران و بسیج گفتگو هایی صورتمی پذیرد که مقرر می گردد همگی در مراسم نماز جمعه دوشادوش مردم به نشانهاعتراض با لباس مصوب نظامی حاضر شوند و نسبت به کشتار بیرحمانه مردم توسطبسیج و سپاه پاسداران و سرکوب گسترده معترضین اعتراض خود را نسبت به اینروند و حمایت از مردم اعلام نمایند به گزارش موثق تمام این افراد دربامداد روز جمعه توسط سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح ادارۀضد براندازی در منازل خود به اشکال وحشیانه ای دستگیر و به مکان نامعلومیانتقال داده می شوند.

1.سروان مهدی مقدم رسته عمران و استحکامات محل خدمت: پادگان فتح محلسکونت خانه های سازمانی لویزان
2.ستوان دوم سهراب لواسانی رسته زرهی محل خدمت پرندک محل سکونت خانه هایسازمانی پرندک
3.سرگرد سید مرتضی امیری رسته مخابرات محل خدمت قرارگاه پشتیبانی فجر محلسکونت لویزان
4.گروهبان یکم هادی شفاهی رسته عمران و استحکامات محل خدمت پرندک محلسکونت خانه های سازمانی پرندک
5.سروان محسن اطاعتی سیاه کوه رسته بهداری محل خدمت ستاد نیروی زمینی محلسکونت خانه های سازمانی کوی زینبیه
6. استواردوم علی اصغررضوانی رسته پیاده محل خدمت تیپ 23 محل سکونت پاکدشت ورامین
7. گروهبان یکم رحیم سلطان آبادی رسته پیاده محل خدمت تیپ 23 محل سکونت لویزان
8.ستوان سوم شاهین روزبهانی رسته اداری محل خدمت باشگاه تیراندازینیروزمینی محل سکونت مهرآباد جنوبی
9.سروان رضا نوری شاه وردی رسته اداری محل خدمت ستاد نیروی زمینی
10.گروهبان یکم روح الله داداشی رسته اردونانس محل خدمت پادگان فتح محلسکونت کوی زینبیه
11.ستوان یکم اصغر امان اللهی رسته دارایی محل خدمت ستاد نیرو زمینی محلسکونت لویزان
12.گروهبان یکم رامین ارسنجانی رسته توپخانه محل خدمت پرندک محل سکونت شهرک پرند
13. ستوان سوم محمد گنابادی رسته زرهی محل خدمت تیپ 23 محل سکونت خانههای سازمانی پرندک
14.ستوان دوم علی نقی جوان رسته دارایی محل خدمت پادگان فجر محل سکونت کوی زینبیه
15. سرگرد بازنشسته عیسی توکلی محل سکونت خیابان جی
16.ستوان دوم رسول قلیوند رسته اداری محل خدمت پادگان آموزشی لشگرک محلسکونت لویزان
17.استواریکم غلامرضا ملک نژاد رسته دژبانی محل خدمت ستاد نیرو زمینی محلسکونت فلاح
18.ستوان دوم محمد مهدی قره بیگی رسته مخابرات محل خدمت پادگان فتح محلسکونت اسلامشهر
19. استواریکم رحمان صادقی رسته زرهی محل خدمت تیپ 23 محل سکونت گوهردشت کرج
20. گروهبان یکم حسن تقی نیا رسته دژبانی محل خدمت پادگان فتح محل سکونتخانه های سازمانی لویزان
21. سروان علیرضا محققی رسته جنگ الکترونیک محل خدمت ستاد نیرو زمینی محلسکونت لویزان
22. ستوان سوم کیانوش سلامی قزوینی رسته مخابرات محل خدمت پادگان فجر محلسکونت کوی زینبیه
23. گروهبان یکم علی اکبر باغستانی رسته ترابری محل خدمت ستاد نیرو زمینیمحل سکونت خانه های سازمانی پرندک
24. استوار یکم آرش جانلو رسته پیاده محل خدمت تیپ23 محل سکونت خانه هایسازمانی پرندک

شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۸

تبهكاران تبهكارتر شده‌اند

براي اينكه راجع به چيزهايي بنويسم كه به طور مستقيم به آدمهايي كه بيش از 35 روز است تحت فشار بازجويي و شكنجه‌اند، آدمهايي كه نزديك به 4 هفته است كه از خانه رفته‌اند و نيامده‌اند،‌ آدمهايي كه ديگر نه نفس مي‌كشند و نه زندگي مي‌كنند، آدمهايي كه روزها است به سختي مي‌خندند ربط نداشته باشد، بايد سر ذهنم را خالي كنم.
بايد خيلي چيزها را بردارم بگذارم همينجا دم دست اما كنار، تا دوباره يادم بيايد، جز مسير دادگاه انقلاب، اوين، مركز تشخيص هويت، بهشت زهرا تهران هنوز راههاي بسيار ديگري هم دارد.
بايد خيلي از صحبت ها را كنار تصور كنم تا يادم بيايد، بجز خوبي؟ كجايي؟ هستي؟ خبري شد؟ پيدا كردي؟ زنگ زد؟ برد؟ حرفهاي ديگر بسياري هم بلد بوده‌ايم.

صحبت راجع به اينكه هميشه بيشترين فشار در جوامع طبقاتي بر پايين ترين طبقه و البته گسترده ترين قشري كه در كف هم وجود دارد مي‌آيد، يك موضوع بوده است؛ اما اينكه به چشم ببيني، حس كني، و تيزي فشار رو گرده‌ات بيفتد يك موضوع ديگر است.

به خاطر كار زياد پيش مي‌آيد تا 80-90 كيلومتري خارج از تهران تنها رانندگي كنم، بروم و برگردم.
تا قبل از اين يك ماه، يك فاصله اي بود از تهران كه خودم مي‌گفتم شعاع امن. فرض كن در غرب تهران تا سر عوارضي قديم كرج. در جنوب و جنوب غرب تا بعد از مسير ورزشگاه در جاده قديم در جنوب شرق... واقعن ديگر اسم دقيق آن مناطق شرق را بلد نيستم و خلاصه به همين ترتيب.
حالا داستان بيرون از شعاع امن چي بود؟ وقتي از مرز شعاع به سمت خارج تهران مي‌رفتي، كلي از علائم عمومي و استاندارد تغيير مي‌كرد.
مثلن اگر ماشين جلوييت، تك راهنماي چپ را مي‌زد، معنيش اين نبود كه مي‌خواهد لاين عوض كند و بپيچد سمت چپ، بلكه يعني خانم خانمها تشريف بياوريد كنار ماشين، يك توك پا يك لحظه مزاحمتان بشوم.
بعد اگر مثل خنگها نمي‌فهميدي و سرعتت را كم نگه مي‌داشتي تا لاين عوض كند و برود و دوباره تك راهنماي راست را مي‌زد، اين بار معنيش پيچيدن به راست نبود بلكه يعني خوب من مي‌روم سمت راست و سرعت كم مي‌كنم حالا كه ناز مي‌فرماييد تا بتوانم يك لحظه مزاحمت ايجاد كنم.
باز اگر تو در وضعيت خل و چلي ادامه مي‌دادي و بعد از رفتن آن به سمت راست گاز مي‌دادي كه خوب خلاص و بروي. يك دفعه مي‌پيچيد پشتت و حالا اين بار يك تك راهنما چپ و بعد يك تك راهنماي راست كه هيچ معني در رانندگي ندارد جز گيجي راننده نبود بلكه اين بود كه ايييي شيطانك مي‌خواهي دنبالت بيفتم؟
و همين طور تا ايما اشاره ها تو آيينه و بعد از بيرون پنجره ماشين بگير تا جايي كه تو ديگر احساس ترس مي‌كردي و شماره 110 را مي‌گرفتي و سعي مي‌كردي پلاك ماشين طرف را پشت گوشي بخواني و اين نمايش را هم بازي كني كه مثلن داري از شماره پلاك و چهره طرف عكس مي‌گيري و...
نياز به گفتن ندارد كه اين ماشينها همه مدلهاي بالاي 15- 20 ميليون توماني بودند.
اما بعد از اين اتفاقها و در اين يك ماه اخير چطورشده؟ و چه فرقي كرده است؟
1. شعاع امن به وضوح كمتر شده است.
2. متلك ها و مزاحمت ها از حد شوخي و فان و گاهي هم سمج تبديل به تهديد و زور و مرعوب كردن شده است.
3. مدل ماشين هاي مزاحم به ماشين هاي مدل پايين و حتي گاهي تعويض خودرويي هم سرايت كرده است.
4. به همه اينها اضافه كنيد كه ميزان اعتماد شما به پليس و نيروي امنيتي- انتظامي چقدر و به چه سمت تغيير كرده است؟

اين فقط يك نمونه كوچك از تغييرات جامعه قبل و بعد از جريانات انتخابات است. كه مانند اين چندين و چند موردديگر هم مي‌شود پيدا كرد.

اگر تا به حال جامعه از بي‌اخلاقي عمومي رنج مي‌برد و فساد مسئولان در حد پيامك ها و ايمليها بود كه بين مردم رد و بدل مي‌شد، حالا سطح وسيعي از بي‌قانوني و بي‌اخلاقي به طور رسمي گفته مي‌شود و بدون عذرخواهي بابت هر جنايت و بي‌مسئوليتي صرفن همه چيز با درنظرنگرفتن شعور و خرد جمعي توجيه مي‌شود. به همه اينها اضافه كنيد كه مسئولان امنيتي انتظامي هم به جاي كارهاي روزمره، يا در حال آماده باش براي برخورد با مردم معترض هستند يا در حال استراحت براي شيفت بعد و عملن دزدي دزدان قديم، تهاجم متجاوزان و تبه‌كاران، و خلاصه بي‌اخلاقي بي اخلاقان جسورانه تر و راحت تر و گسترده تر شده است. و فشار اين وضع روي زنان، طبقات پايين اقتصادي و خلاصه بخش گستره و در عين حال هميشه در تنگناي جامعه، بيشتر و محسوس تر مي‌شود.

بايد اين روزها در شمار جنايات و آمار ريز و درشت نقض قانون و حقوق بشر، اين اتفاقات را هم كه به طور غير مستقيم ادامه همان روند است، فراموش نكرد و از همه مهمتر آسيب ديدگان اين اتفاقات را هم بيش از هميشه دريابيد كه دست كم همدلي بين مردم شايدبتواند بخشي از بي مسئوليتي مسئولان را جبران كند.

شنبه 27 تير 88

طبق معمول پليس امنيت به سرعت انجام وظيفه كرده است: تفتتيش منزل و دفتر كار شادي صدر

داستان اين دختر، من را خيلي ياد روزهايي مي‌اندازد كه چندين ده نفر آدم اعدام مي‌كرد به جرم تجاوز به نواميس و چه و چه و حالا...

امير حسين و ...

"بازجوگاه" ببخشيد دانشگاه علامه، براي حقوق حلال زحمت بي‌شمار مي‌كشد.

جمعه، تیر ۲۶، ۱۳۸۸

شادی صدر را ربودند

شادی صدر که به همراه تعدادی از اعضای گروه میدان زنان به صورت پیاده در خیابان کریم خان در حال رفتن به نماز جمعه بود با حمله نیروهای لباس شخصی مواجه و به زور سواتر یک ماشین پژو شد.
افراد حاضر در محل می گویند سعی کرده اند او را از دست این نیروهای لباس شخصی که هیچ حکم و حتا توضیحی ندادند که از طرف چه ارگانی هستند و خانم صدر را به کجا می برند نجات دهند انها چنان او را کشیده اند که مانتو و روسری او از تنش خارج شده است.
ضمنن یک ماشین بنز هم پشت سر این پژو بود که احتمالن برای ساپورت و ورود به صحنه در صورت درگیری بوده است.

این خبر هم در کمیته گزارشگران حقوق بشر

به احتمال زیاد شادی به بند 209 اوین برده شده. طی تماس تلفنی چیزی شبیه به این گفته.

پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۸

فراخوان مادران عزادار برای سوگواری عمومی

شهادت سهراب اعرابی ، جوان 19 ساله، که در راهپیمایی آرام و مسالمت آمیز 25 خرداد در خیابان آزادی توسط نیروهای بسیجی به گلوله بسته شد را به ملت ایران و مادر داغدیده اش خانم پروین فهیمی یکی از مادران صلح ایران ، تسلیت می گوییم . شنبه 27 تیرماه 88 چهارمین هفته ای است که مادران عزادار از ساعت 7 تا 8 غروب به نشانه ی عزاداری در پارک ها جمع می شوند و با سکوت و بدون هیچ گونه شعارو نوشته ای به یکدیدگر تسلیت می گویند و نشان می دهند روز و ساعتی که ندا آقا سلطان بیرحمانه به قتل رسید فراموش نمی شود . عجیب آنکه ، قلب سرشار از عشق سهراب نیز در غروب 25 خرداد مورد هدف گلوله دشمنان آزادی قرار گرفته است . از آنجا که غروب روزهای شنبه نیروهای انتظامی به صورتی غیر قانونی مادران را در پارک های تعیین شده ، تهدید و از پارک ها بیرون می کنند و اگرکسی اطاعت نکند ، دستگیر می شود از همه ملت ایران ، زنان و مردان می خواهیم شنبه ها ساعت 7 تا 8 غروب به هر پارکی که مایل هستند برای همبستگی با مادران عزادار رفته و بهر شکل ممکن مادران را تنها نگذارند .ودر صورت امکان ، پیاده روی کنند ، به یکدیگر تسلیت بگویند ،گل تقدیم هم کنند ، روی نیمکت ها آرام بنشینند ، ِروبان سیاه به در ختان آویزان کنند یا شمعی روشن کنند و بهر شکل ممکن با حفظ امنیت خود و دیگران همبستگی و اعتراض خود را به نمایش بگذارند . و گزارش ها و عکس های خود را به وبلاگ مادران عزادار به آدرس زیر ارسال کنند . ما تا آزادی فرزندان مان و مجازات قاتلان هموطنان مان از پا نخواهیم نشست .
وعده ما شنبه 27 تیر در تمام پارک های ایران مادران عزادار 24/4/88
http://mournfulmothers.blogfa.com/

کنفرانس مطبوعاتی با حضور خانواده های بازداشت شدگان اخیر

اسامی بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به اوین

از ميزان موثق بودن اين اسامي مطمئن نيستم:


مطالب ذکر شده عینا از روی صحبت های یکی از مامورین زندان اوین که دیشب نام های بازداشت شدگان را اعلام کرده است بیان شده است. گفتنی است این بازداشت شدگان که روز 18 تیر ماه بازداشت شده اند به کمپ کهریزک برده شده بودند و دیشب یعنی سه شنبه 23 تیر 88 به زندان اوین منتقل شدند:"تمام این ها بازداشت موقت هستند و فعلا نه قرار وثیقه برای اینها صادر شده و نه کفالت، به این معنی که آزادی این ها معلق هستش و فعلا آزاد نمی شوند تا زمانی که مقام قضایی که این ها رو بازداشت کرده دستور آزادی آن ها را بدهند. پس مادامی که به ما دستور ندهند فکر آزادی از این در را نکنید و پس از دستور مقاماتی که این ها را بازداشت کرده اند باید به دادگاه انقلاب بروید و پس از تهیه وثیقه و ضمانت های لازم از اینجا آزاد می شوند.(اسامی نوشته شده به سختی از روی فایل صوتی نوشته شده اند، در صورتی که نام فرزند شما شبیه یکی از این نام هاست، احتمالا در ثبت اسم ها در زندان و یا گفتن اسامی اشتباه رخ داده است و احتمالا نام نوشته شده نام فرزند شماست. همچنین در صورت شبیه بودن به نام فرزندتان در بخش نظرات ایمیل خود را وارد کنید تا فایل صوتی برای شما فرستاده شود و خود شما نام فرزندتان را چک کنید)لیست اسامی خوانده شده: (نام پدر بلافاصله بعد از نام و نام خانوادگی شخص نوشته شده)

1. داود منصوری اسماعیل2. بهزاد انصاری پور نصرالله3. حامد زندی فر امام حسین4. علی داور علی عزیز5. مهرداد نوایی امیر حسین6. سامان گنجی داود7. فرامرز مفاخری احمد8. هادی روشن دل محمود9. حافظ محتاج بهروز10. بهمن امیدوار حسن11. امید رسولی کوبنده اصغر12. محمد حسن رشیدی نیا عباس13. حافظ سلطانی حسین14. کریم آرش توفیق15. بابک زینالی کریم16. محمد کامرانی علی17. مشیر هاشمی محمدرضا18. علیرضا شیخ سبزرودی بهرام19. عبدالرضا کرمی نوری محمد علی20. محمود رجب نژاد علی21. مسلم عبدی کریم22. پیمان شهنایی شهبد23. مشکات جعفری محمود24. اسحاق رضایی امام علی25. محمد صادق لو منصور26. امید میر امینی داود27. مصطفی موسوی سید جعفر28. نادر نجفی ایوب29. محسن محمدی لهراسب30. محمد فرخی یگانه عبدالحسین31. حمیدرضا متوسلیان امین32. محمود آقا بالا زاده مسعود33. مرتضی سهرابی علی محمد34. سید حسین بنی هاشمی اله رحم35. نادر احمدی بیژن36. محمد کمیل ضیاء الدین37. سیاوش یوسف راهی امان الله38. شهرام صادقی فرامرز39. ارژنگ صادقی حمید40. مجتبی رفیعی مسعود41. عماد یگانه محمود42. نادر عمره عباس علی43. اکبر طاهری محمد علی44. محمد محمد پور حیدر45. حسین باغبان ولی الله46. اکبر عنایتی قیاس47. مهرداد نادم جبار48. عمران میر امینی داود49. علی دلیریان حسین50. علی جلیل وند محسن51. علی نجاری عرض الله52. شهرام کردستانچی بهرام53. مهرزاد حقی پور علی54. بهداد عباسی کمال55. حمید نادری محمد باقر56. یوسف امامی عبدالله57. سجاد نوری محمد آبادی عباس58. شاهرخ شمس افشار علی59. رحیم ترابی علی60. محسن قندانی محمد61. محمد کیانی خدارحم62. عرفان نظری احمد63. قاسم رنجبر مهربد64. رضا احمدی وجیه الله65. احمد زمان پور محمد66. حامد نادری غلام رضا67. بردیا رضایی عباس68. وهاب غفاری محمد علی69. سعید گردعلی محمد نوش70. هادی فرزین طالب71. سجاد ایاذی محمد72. شهرام زحمتکش علی73. محمد گل محمدی اسماعیل74. مجید عابدی حسن75. صادق مروتی محمد76. مسعود بیات محمد رضا77. محمد مهدی روشناسان محمد حسن78. آریا رنجبر شریف79. علیرضا اصفهانی رضا80. اشکان اسماعیلی حسین81. پیمان کارگر مصطفی82. علیرضا چامپلاغی محمد حسین83. مهدی شاپوری عباس84. امیر اصغری صادق85. مازیار زاغی مسلم86. علی بخشایش مجید87. رضا توکلی غلامحسین88. حسین اصفهانی نعمت اله89. طاها زینالی قنبر90. علی اکبر خوش اخلاق حسین91. مسعود علیزاده اسحاق92. هومن رجبی احمد93. سجاد علیزاده ابراهیم94. بهنام رضایی محمد95. قاسم اکبری ایرج96. صابر معصومی محمد حسین97. مجتبی صادقی محمد باقر98. حمید رضا کمالی اکبر99. ساعد ملک زاده علی100. مهدی پهلوان زمان101. غلامرضا طاووسی ابولقاسم102. فرهاد پاسداری رحیم الله103. مسعود ابراهیمی امیر104. میرزا علی اکبری فضل اله105. علیرضا اردلان فریدون106. مهدی بهمن زاده بهمن107. امید کاظمی علیرضا108. امید آغک پور کریم109. حامد دبتنی غلامحسین110. علی ولی زاده یداله111. جواد قربانی عبدالحمد112. محسن دهقانی عبداله113. کیوان ظفر بخش جهانبخش114. سید میلاد حسینی سید داود115. رضا ذوقی عزیز116. فرید ابراهیم زاده عزیز117. حسین امامی کاظم118. مرتضی بنایی تراب119. سید اشکان خراسانی سید مهدی120. رضا فاضلی حسن121. علیرضا حسینیان محسن122. وحید وکیلی زکریا123. علی شمس الدینی محمد124. شاهین فتحی ابراهیم125. مهرداد گنجی عبداله126. سید مهدی شریفی محمد127. نیما وزیری رحمت اله128. سامان مکفی حمید رضا129. جعفر حسین نژاد محرم130. مجید رحیمی اسلامی محمدرضا131. رضا ابراهیم زاده علی132. روح اله شکری ستار133. حمید حجار خواه غلامرضا134. محسن صیادی اصفهانی محمود135. محسن عسگرپور احمد136. وحید قربانی نژاد محمدرضا137. احمد بلوچی عبدالحمید138. سعید شکوری پرویز139. روح اله برزگر گلچنی سلیمان140. حامد فولادی محمد علی141. سید احمد رویانی سید جواد142. مرتضی محمدی حبیب اله