شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۹

هم خانگی ایرانی

زیر یک سقف بودن چه جور تعهدی برای طرفین می آورد؟
آدمهای درگیر رابطه ی دوتایی عاشقانه چه جور تعهدی نسبت به هم دارند؟
آیا جنس تعهد زندگی مشترک، همان جنس تعهد رابطه عاشقانه بدون هم خانگی است؟
وقتی دو جنس مخالف با یکدیگر هم خانه می شوند به این معنی است که الزامن بین آن دو رابطه جنسی و تعهدی از این دست به وجود بیاید؟


دوستی(دختر) که تجربه زندگی را برای مدت محدودی در خارج از ایران داشت، تعریف می کرد که مدتی با پسری ایرانی و حدودن 10 سال کوچکتر از خودش هم خانه بوده است. در شروع زندگی در خانه مشترک بین آن دو جز دوستی و صمیمیت عادی و معمول، رابطه و احساسی دیگری نبوده است.
اما بعد از مدت نه چندان طولانی، رفتار پسرک تغییر می کند. نوع صحبت کردن و آمد و رفت روزانه اش بسیار احساسی می شود و لهجه عاشقانه به خودش می گیرد. و در نهایت در خواست بوسه و رفتار عاشقانه می کند و در جواب رد مثل خیلی از عشق های دیگر که در گروه جوانک های زیر 20 ساله طبقه بندی می شود، در پاسخ رد شنیدن به طور کل منکر هر نوع احساسی می شود. و مسئولیت احساس خودش را نمی پذیرد. و رابطه معمول هم با به هم ریختگی غیر عادی مواجه می شود، طوری که زندگی را برای دوستم با پسرک غیر قابل تحمل می کند و مجبور به ترک خانه مشترک می شود.

این تجربه از جهت قابل تامل است. یکی این که اگر اختلاف سن آنها برعکس بود (یعنی پسر بزرگتر از دوستم بود) و یا حتی از نظر سنی به هم نزدیک بودند، این تمایل باز همچنان یک طرفه به وجود می آمد؟
دیگر این که در ایران که جز خانواده، و یا به ندرت هم دانشکده ای و گاهی نیز همکار، تعریف دیگری برای هم خانگی وجود ندارد، اصلن هم خانه بودن با یک دوست (نه پارتنر) چطور باید پیش برود؟
برای عملی کردن این تعریف ها در دنیایی که به مدرنتیه نزدیک و نزدیکتر می شود و شاید تشکیل خانواده اولویت خود را از دست می دهد، چه کار باید کرد؟

جمعه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۹

تصمیم کبری 89

عیدانه نویسی هم وقت می خواهد و هم حوصله که هیچ کدامش نبود.
در عوض یک تجربه بزرگی شروع شده که هم خیلی چیزهای بعدی را تحت تاثیر قرار می دهد و هم پیشبرد آن برایم مهم است.
زندگی مستقل یک دختر خارج از چارچوب خانواده پدری و همسری هنوز هم از آن تابوهایی است که در جامعه به سختی پذیرفته می شود.
خیلی از دخترها زندگی دانشجویی را در شهر دیگری مستقل آغاز کردند و توانستند با کسب شغل و مستقر شدن در شهر غیربومی، زندگی مستقل را پیش ببرند.
و همین شرایط برای دختران و یا حتی پسرانی که به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند هم پیش می آید.
اما نامانوس ترین حالت از دید جامعه، وقتی است که فرزندان قبل از ازدواج بخواهند مستقل از خانه پدری ولی در همان شهر زندگی کنند.
عجیب ترین واکنش خانواده این بود که اگر به جای زندگی با یک دوست (دختر)، ازدواج و زندگی رسمی (با یک پسر) بود، به خوشبختی من امیدوار و دلگرم می بودند و نگرانی خیلی کمتر بود.
گرچه در جامعه مردسالاری که برای هر کاری باید اول هویت خودت را ثابت کنی و بعد کار را پیش ببری، تصویر زندگی دو دختر با هم با تصویر زندگی یک دختر و یک پسر بسیار متفاوت است. به خصوص که اگر زندگی دختر و پسر در قالب خانواده رسمی و عرفی جامعه باشد.
و موضوع مهم دیگر این است که وقتی تصمیم جدیدی را به اجرا می گذاریم، تمام هزینه ها و فایده های آن تصمیم به کنار، شرایط ویژه ای که الزامن مربوط به آن تصمیم خاص نیست ولی وجود دارد هم می تواند جز عوامل شکست اجرای تصمیمتان بشود.
بنابراین وقت ندارم دست از پا خطا کنم و یا ساده تر این که باید حسابی مراقب خودم باشم تا شرایط در جهت اجرای درست تصمیم به نظر بیاید.

پنجشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۸

علائم MS (2)

علائم اعصاب حسي
حس خارش يا سوزش: بي حسي در جاهاي مختلف بدن- سوزن سوزن شدن- وز وز يا حركت هاي لرزشي زير پوستي
بي‌حسي: بي حسي كامل يا كاهش حسي
درد اعصاب، دردهاي بافت هاي عصبي: درد بدون علت مشخص- سوختگي- خارش و شوك هاي الكتريكي عصبي
شوك الكتريكي با حركت گردن يا سر: احساس ايجاد شوك الكتريكي در دست و پاها و يا اندام ديگر با حركت دادن سر و يا گردن
تحريكات غير معمول در اثر تحريكات دروني بدن: گم كردن آگاهي به جاي اعضاي بدن
درد عصب سه قلو: درد سه گانه مربوط به سه ناحيه از سر است: گونه، چشم، فك و شامل درد ضمن چند عمل است: خنديدن، جويدن، مسواك زدن دندان ها، صحبت كردن، احساس باد بر صورت و يا احساس لمس شدگي.

علائم عدم هماهنگي و تعادل
عدم هماهنگي
لرزش عمدي : لرزش در مقابل يك حركت صاف
اختلال در تخمين حركت: ناپايداري در تخمين حركت هاي دست و پا
عدم هماهنگي در محيط هاي كوچك: عدم تعادل در حركت در محيط هاي داخلي
اختلال گفتاري: عدم تطابق آهنگ صحبت كردن، لكنت داشتن
اختلال كشيدگي عضلاني: كندي فيدبك موقعيت دست و پا
عدم توانايي در حركتهاي دوره اي مثل انقباض و انبساط ماهيچه اي: گم كردن سرعت حركتهاي جايگزين به عنوان مثال آهنگ يكنواخت حركت

علائم روده اي، مثانه اي، و يا آلت جنسي
تكرر ادرار و انقباض مثانه: اضطرار ادراري و ادرار غير ارادي
سست شدن روده، عدم هماهنگي عضلات دفع كننده: ترديد در احساس ادرار و يا نگهداري ادرار
نعوظ غيرعادي: ضعف جنسي در زنان و مردان
فقدان اوج جنسي (ارگاسم): ناتوانايي رسيدن به ارگاسم
عقب انداختن انزال: انزال در مثانه
كمي تمايل در قواي جنسي: ناتواني در برانگيختگي جنسي
يبوست: حركات غير منظم و غير متناوب روده اي
احساس مدفوع: اضطرار روده اي
دفع غير ارادي: دفع روده اي غير ارادي

علائم شناختي
افسردگي
اختلال شناختي: مشكلات بلند مدت و كوتاه مدت حافظه- فراموشي- بازيادآوري آهسته لغات
جنون
حالت نوساني، تغيير پذيري احساسي، شنگولي
سندروم دوقطبي
اضطراب، آشفتگي
عدم قدرت تكلم، دشواري در سخن: اختلال در سخنراني، گفتگو، توليد سخن

علائم ديگر
خستگي
علائم تشديد كننده بيماري: افزايش سختي بعضي از علائم با گرما. حمام داغ، هواي گرم، ورزش سخت، استرس، خستگي انتهاي روز، غذا و يا نوشيدني داغ، غذا پختن
رفلكس مري: برگشت اسيد از معده به مري در حالت هاي افقي و دارز كش بدن
اختلال حس چشايي و بويايي
حمله ناگهاني صرعي
مشكلات بعل
مشكلات تنفسي
خواب نامنظم
سرد شدن بخش هايي از بدن بدون دليل
اشكال سيستم سمپاتيك و پاراسمپاتيك عصبي

چهارشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۸

علائم MS چيست و با انها چطور برخورد كنيم؟(1)

بيماري MS مربوط به سيستم عصبي بدن است* كه جز بيماري هاي معمولن شايع است به خصوص در ايرانِ حال حاضر. و موضوع ديگر مبتلا خانم ها به اين بيماري بيش از آقايان است.

با وجود وبلاگ ها و سايت هاي فارسي در رابطه با توضيح اين بيماري اما جايي كه كمي از توضيح علمي قضيه بكاهد و طرز زندگي را به اين بيماران با وضعيت خاص جديد پيشنهاد كند، تقريبن در بين فارسي نويسان نيست.
در عوض تا دلتان بخواهد كلي سايت خوب انگليسي زبان مي‌توانيد پيدا كنيد كه شرايط اين بيماري را در هر حال توصيف كرده است.


من عادت داشته ام كه از آزمايش، عكس، و يا حتي دارويي كه معمولن پزشك برايم تجويز مي‌كرده قبل از مصرف، اطلاعات كلي و كمي بيشتر از اطلاعات عمومي به دست بيآورم و بعد بروم سراغ مراحل بعدي.
اين كار تا حالا باعث شده است كه وقتي آزمايش فلان و يا عكس بهمان را مي‌گيرم و مي‌روم براي بازديد دوباره پزشك، بدانم راجع چي مي‌خواهد برايم درمان تجويز كند و اگر چيزي يادش رفت سعي مي‌كنم بپرسم و اگر موضوع بيماري سخت بود كه بعضي از پزشكان توضيح شرايط سخت بيماري براي شان راحت نيست، با پذيرش آن احساس راحتي را به آنها بدهم و هم با دانستن كامل قضيه پذيرش بيماري براي خودم هم راحت تر بشود.
مثلن خيلي بهتر است كه وقتي جواب آزمايش يك تست سرطان را مي گيري يك نگاه بياندازي كه ببيني چي به چي است و پزشكت را راحت با اين موضوع مواجه كني كه من مي‌دانم سرطان فلان دارم. يا هر بيماري ديگري كه ممكن در بين مردم سخت به نظر بيآيد مثل MS

اين كه دقيقن اين بيماري چي است و چطور به وجود مي‌آيد را به همان چند تا سايت فارسي موكول مي كنم با يك جستجوي ساده به فارسي سريع پيدايشان مي‌كنيد. اما اين كه علائم اين بيماري چي است را از يك سري سايت ترجمه كرده ام (ترجمه اينها چندان ساده نيست چون در فرهنگ لغات معمولي نمي‌شود همه اين لغات را پيدا كرد مگر فرهنگ لغات پزشكي و بيشتر از انها ويكي پديا ها) كه دانستن آنها از چند جهت مفيد و حتي لازم به نظر مي‌رسد:

اول اينكه اگر خودتان MS داريد دنبال كردن بيماري توسط خودتان مهمترين چيزي است كه كمك مي‌كند زندگي عادي با وجود اين بيماري مختل نشود.
هر بار كه پيش پزشك متخصص معالجتان مي‌رويد كلي معاينات مختلف انجام مي‌دهد تا پيشرفت و يا كند شدن و يا تند شدن و يا حتي ايستادن روند بيماري را در شما تشخيص بدهد، اما اينكه هر كدام از معاينات پزشك دقيقن براي تشخيص چه علامتي است حس آشنايي با بدنتان، و به طبع اعتماد به نفس سابق و يا حتي بيشتر از آن را به شما مي‌دهد. علاوه بر آن بد نيست اگر پزشك چيزي را از قلم انداخت و خود شما جديدن مشاهده كرده ايد، به پزشكتان يادآوري كنيد.

دوم اگر از نزديكان كسي هستيد كه مبتلا به MS است، با دانستن نشانه هاي دقيق اين بيماري هم خودتان كمتر نگران خواهيد بود، هم راحت تر مي‌توانيد به او كمك كنيد.
يك چيز خيلي مهم كه تجربه اش نسبتن تلخ بوده براي من اين است كه اين علائم را در دوست نزديك، همسر، پاراتنر، فرزند، يا والدين بيمارتان نجوريد. فقط با آگاهي به اين علائم با ديد باز روند بيماري را مشاهده كنيد و اگر خود بيمار توجه به اين علائم جديد را از قلم انداخت سعي كنيد طوري كه كمك كننده باشد و نه ترحم برانگيز يا تضعيف كننده روحيه، به او يادآوري كنيد.

سوم اگر جز كساني هستيد كه تا به حال چنين بيماري در نزديكيتان نبوده است، يك نگاه كوچكي به اين علائم بياندازيد تا اگر روزي كسي را با اين علائم ديديد از مسخره كردنش خودداري كنيد. (باز اين هم از تجربه هاي تلخ من است)

چهارم اگر جز كساني هستيد كه مرتب به وضع بيماري خودتان نمي‌رسيد و يا دكتر رفتن برايتان سخت است اين علائم كمك مي‌كند كه در بعضي موارد يادتان باشد بهتر است سريع به دكتر مراجعه كنيد. چون اين بيماري مي‌تواند براي سالها مخفي باشد در بدن و به طور ناگهاني با علائم شديد بروز كند.

نكته: همه علائم در يك فرد بروز نمي‌كند. يك يا چند علامت ممكن به وجود بيايد و به تدريج رفع بشود. و يا علائم جديدي باز بروز كند. اين بيماري انواع مختلف دارد كه با توجه به نوع علائم تقسيم بندي مي‌شود و درمان آغاز مي‌شود.

نكته مهم ديگر*: بيماري سيستم عصبي با بيماري رواني متفاوت است. شايد گاهي يكي به بروز آن ديگري هم منجر بشود به ندرت، اما قطعن اين دو با هم متفاوتند. بنابراين با بيماران سيستم عصبي مثل بيماران رواني برخورد نكنيد. كنترل رفتاري و فكري و آگاهي و هوشياري آنها كاملن طبيعي و مانند قبل است. و يادتان باشد بيمارستان يك بخش مغز و اعصاب دارد و گاهي هم يك بخش اعصاب و روان. اين دو با هم خيلي فرق دارند. باز هم تجربه تلخ خودم كه ترجيح مي‌دادم در دوران بستري بودن هيچ كس با چنين ديدي به ملاقات نيايد و يا احوال پرسي نكند.

علائم بينايي و علائم محركه جز شايع ترين علائم در MS هستند. اين دو تا را اول مي‌آورم و بعد به تدريج علائم ديگر:

علائم بينايي
التهاب چشم: تيره ديدگي و يا محو ديدگي- درد چشم- كوررنگي- كوري

دو بيني

حركت تشنجي كره چشم: حركت نامنظم و گاه متناوب كره چشم

اختلال حركتي بصري: عدم پايداري يا بينايي غير دقيق

رعشه يا فلج ماهيچه هاي بين هسته اي كره چشم: عدم هماهنگي دو چشم- حركت تشنجي تخم چشم- دو بيني

حركت و صدا و روشنايي كه از فشردن تخم چشم ديده مي‌شود: نور روشنايي در اثر حركت چشم يا در واكنش به يك صداي ناگهاني

نقص عصب ميان بر مردمك: واكنش هاي غير نرمال مردمك

علائم محركه
ضعف عضلاني، فلج خفيف، فلج ناقص پا، فلج يك سويه: ضعف ماهيچه ها، فلج جزئي يا خفيف

گرفتگي عضلاني، يك پا، دو پا، يك دست، دو دست، يك دست و يك پا، چهار دست و پا: فلج خفيف و گرفتگي عضلاني يك و يا چند ماهيچه و يا چند عضو

حالت انقباضي يا تشنج: از بين رفتن آهنگ منظم ماهيچه ها به طور اتفاقي، درد و يا سختي حركت آزادانه اندام حركتي مثل دست و پا

اختلال تلفظ: لكنت و يا سريع تلفظ كردن و مشكلات گفتاري

تحليل عضلاني: تحليل رفتن و لاغر شدن عضلات به دليل كم كاري عضلات

اسپاسم و گرفتگي عضلاني: انقباض غير ارادي عضلات

كشش و يا ريتم كند عضلاني، تشنج عضلاني: اشكال در وضع ايستادن و يا قرار گرفتن اندامي

تشنج ماهيچه در دست پا و يا كمر، لرزش ناگهاني ماهيچه ها: تكان شديد و ناگهاني عضلات- پرش عضلاني

مجموع علائم ذهني و بدني حركت ناپايدار پا: حركات غير ارادي پا به ويژه حركات پردردسر در شب

سقوط پا: حركت سخت قوزك و انگشت پا كه باعث مي‌شود نيروي بيشتر از معمول براي جلوگيري از سقوط پا در اثر جاذبه زمين
مصرف شود

واكنش هاي غير عادي: MSR، واكنش كند يا غيرنرمال كف پا- واكنش كند و يا غير نرمال قوزك پهلوي پا- اشكال در محكم گرفتن اشياء با دست (C5)

یکشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۸

تلخ 4

كبود شد بيخود و بي جهت
خونمردگي زير پوست لابلاي مويرگ ها
پيچ گشتي دو سو از دستم در رفت و كف دستم فرود آمد باز يك شكاف ديگر

من من مي‌كنم و به جاي يك كلمه يك جمله مي گذارم

شده آرزو كني كاش فلاني را مي‌گرفتند تا ياد بگيرد برايت نصايح نستوه نسرايد؟

شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۸

تلخ 3

تاجزاده هم آمد.

با آن استقامت، با آن آزادگي، با آن صلابت.

با هر آزادي بغض مي‌كنم به تعداد آدمهايي كه در زندانند.

عاطفه نبوي از 25 خرداد در زندان است.
شيوا هنوز مقاوم است و زنداني.
بهاره هدايت در زندان مانده است.
اميد به بازداشتش اعتراض كرده است و باز تمديد شده است.
محبوبه كرمي بي‌دليل و بي اتهامي مشخص در زندان است.
كاوه كرمانشاهي در زندان كردستان است.
و
و
و
...

تلخ 2

تو چشمهايم نگاه مي كند و مي‌گويد آخر براي چي؟ مگر چي شده بود؟ از چي خسته شدي؟
و گريه گريه گريه

و تمام حرفها را براي چندمين بار قورت مي‌دهم.

فقط مي‌گويم با اين كارها هم اعصاب خودت را خرد مي‌كني هم اعصاب من را.

( تو ذهنم مزمزه مي كنم كه الان وقت ندارم اعصابم خرد بشود، الان وقت ندارم با اعصاب خرد اجراي تصميم را سخت تر كنم، الان همين تصميم به اندازه كافي هزينه دارد نبايد بيماري چيز ديگري را اضافه كند.)

هر يك چيز كوچكي كه برمي‌دارم مي‌گويد 2-3 روز برو بعد اگر توانستي (و اين را طوري مي‌گويد كه خودش را اميدوار كند كه نمي‌توانم، گرچه مي‌داند هيچ راهي تا وسط نرفته ام)... اينها را نبر ديگر

تلخ 1

سخت ترين چيز دنيا بي‌خانماني است.

بعيد مي‌دانم درك كني چي مي‌گويم.

سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۸

امنيت شغلي

از آن حقوقي كه حدود 50% كمتر از مردان مي‌گيري،

وقتي ميفتي گوشه بيمارستان و بيمه بايد پولش را بدهد همان نصف را هم نصف مي‌دهد چون تو زني.



منیره نوبخت،رئيس شوراي فرهنگي ـ اجتماعي : كاهش ساعت‌كاري زنان ناامني شغلي نمي‌آورد!


داريم از اين فضاي امن كاري حضييييي مي‌بريم كه نگو

یکشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۸

اميد

اميد خوارزميان از روز 19 بهمن صبح بازداشت شده است.
در اين 27 روز اميد هيچ ملاقاتي نداشته است.
خبر بازداشتش در هيچ سايت و خبرگزاري منتشر نشده است.
جز يك بار ديگر با خانه تماس نداشته است.
اتهامش مشخص نيست.
اميد در هيچ حزب و گروهي فعال نبوده است.
به هيچ اقليت ديني معتقد و وابسته نبوده است.
خانواده اش هيچ سابقه ي سياسي و يا بازداشت و يا اعدام نداشته اند.

اما هيچ دوستي خانواده را راضي نمي‌كند كه خبرش را منتشر كنند.
خانواده هيچ دسترسي به جايي و كسي ندارند.
حتي پدر اميد در سفر خارج از كشور است و بي خبر از وضعيت اميد.
كاش قبل از هر كاري خانواده ها را با خبرسازي و تاثير آن آشنا مي‌كرديم.

شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۸

تكه هاي از پيام تبريك زهرا رهنورد به مناسبت 8 مارس

جنبش سبز تبلور آرمانهای هر انسان آزاده و عدالت طلبی است .و جنبش سبز به خاطر همین آرمانهای والای انسانی و اخلاقی است که زنان را ارج می نهد و نقش بزرگ آنان را در طول تاریخ بشری و در تاریخ ملی و اسلامی ایران قدر می شناسد .زنان پیوسته در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه همپای مردان درسرنوشت ملی و انسانی بشری سهمیم بوده اند.

هشتم مارس(هفده اسفند) ،روزجهانی زن در پیش است . جنبش سبز اهمیت این روز بزرگ را می شناسد و می داند چه رنج ها و نامرادی هایی که زنان تحمل کردند تا عصاره مطالبات آنان در این روز رخ نمود و برگی پرشکوه و زرین به فهرست پویش های تعالی خواهانه ، آزادی خواهانه و مساوات طلبانه افزود....

اما امروز ، زنان پیشتاز در جنبش سبز ، حیرت زده همچنان شاهد نگاه ها، رفتارها و قوانین تبعیض خواهانه ای هستند که نقاب زده ، هر روز در گوشه ای مطرح می شوند. گویی برای هر یک از مطالبات به حق زنان برای کسب آزادی و رفع تبعیض پاسخی متضاد در آستین نیروهای واپس گرا و حاکمیت پنهان شده و در موعد مساعد روی میز محکمه گذاشته می شود ...

در این دنیای مدرن و پیچیده فهرست شگفت انگیزی پیش روی ماست ، مالامال از ظلم و تبعیض و بی عدالتی به بهانه حمایت از خانواده ، قانون چند همسری مطرح می شود. توجه کنید اینک زمانه کمون اولیه نیست بلکه دنیای امروزیست ، دنیای فردیت ها دنیای عشق و محبت یک زن و یک مرد به یکدیگر ،دنیای فرزندانی که به آغوش یک پدر و یک مادر نیازمندند .و نه یک پدر و چندین مادر ، راستی آیا لازم

است برای ایجاد یک نظام هدونیستی لذت گرا قانون تدوین شود، پیشنهاد این است که لذت گرایان را به حال خود بگذارید! آنان کار خود را خوب بلدند....

به رسانه ملی بیاموزید از ارائه الگوی رفتاری زن سلیطه بد اخلاق ، زن مطیع ، زن سلطه طلب دست بردارند و زنان واقعی را که در سرزمین ما عزت و عظمت آفریدند الگوسازی کنند ....

دیه نامساوی زن و مرد ،قوانین تبعیض آمیز مربوط به طلاق و تابعیت ،سن پایین مسوولیت کیفری برای دختران و …آیا روح وانسانیت و جسم زن را خدا نیافریده؟ مطمئنم که مردان آزاده کشورمان نیز از این تبعیض ها رنج می برند و سر افکنده اند .مشکل قانونی حضانت مادران ، صحنه زجر آور دیگری است که به قول سعدی دلی از سنگ بباید به سر راه فراق تا تحمل کند ، آن روز را که مادر از فرزند جدا می شود....

زنان روزنامه نگار زنان مبارز ، زنانی که در کوچه و خیابان و در عرصه های مختلف از فعال جنبش زنان تا فعال حقوق بشر و کودکان، زنان کارگر و زنان معلم ،همه و همه مصمم و استوار گام برمی دارند و از تحمل زندان و دیگر تهدیدها و مشقت ها نیز هراسی ندارند. کدام را بگویم؟


لينك كامل اين پيام در كلمه موجود است كه ظاهرن فيلتر است.

سايت لايحه خانواده




اين لوگوي سايت اعتراض به لايحه خانواده است.

سه‌شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۸

word finding

بالاخره سمينار برگزار شد.

چند تا كلمه را پيدا نكرده باشم خوب است؟
4-5-10...؟

ولش كن مهم نيست چند تا. اما سرعت حرف زدنم را سعي كردم بالا ببرم كه لغات گم شده تويش پيدا نشود و به محض پيدا كردن واژه ها دوباره جمله را تكرار كردم.

به صورت آقايون مهندس هم طوري نگاه مي‌كردم كه مثل شاگردها بقيه جمله ام را خودشان كامل كنند.

خلاصه اينكه اين دفعه جواب داد.
گرچه بعدش آنقدر به مغزم فشار آورده بودم كه ديگر داشت از تخم چشمهايم در مي‌آمد.

ولي جالب ترين قسمت اين بود كه مدير سمينار گفت خانم مهندس پس با اجازه تون براي سال ديگر هم برنامه هايي براي سمينارهاي ديگر را مي‌گذاريم.
مي‌خواستم بهش بگويم يادت باشد اين بار با تاريخ هاي بستري من چك كني.

دوشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۸

روزمرگي

روي برگه گرفتن جواب آزمايش نوشته است:

در تاريخ جواب دهي بين ساعت 17 تا 19:30 مراجعه كنيد.

ساعت 3-4 دقيقه از 5 عصر گذشته است.
كسي كه پشت تلفن جواب مي‌دهد، بعد از چك كردن شماره پذيرش و نام مي‌گويد: ساعت 6 (عصر) آماده مي‌شود.

حدود 5 دقيقه بعد آنجاييم.
تو برگه ها مي‌گردد و با تعجب مي‌گويد "همين الان زنگ زديد، با هواپيما آمديد؟" و جواب آزمايش را حاضر شده تحويل مي‌دهد، من بيشتر از او تعجب مي كنم كه پس چرا...

حتي پشت تلفن، حتي براي آدمهاي ناآشنا تاخير ايجاد كردن هم ... از آن كارهاي عجيب ايراني ها شده است.

یکشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۸

خط قرمز

نفهميدم چرا با صورت آمده بود در زندگي شخصي مان...

و نفهميدم چرا اين همه به هم مي بافت تا از ته توي چيزي كه به او مربوط نبود سر دربيآورد...

شنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۸

سميه آزاد

هيچ پنجشنبه اي نمي‌توانست مثل 6 اسفند دلچسب باشد.

در آغوش گرفتن سميه بعد از نزديك به 70 روز بازداشت، خيلي جانانه بود.

روزهاي بازداشت سميه خيلي مظلومانه و در عين حال پر مقاومت بود به نظر من.

از دوست داشتني ترين آزادي ها بود.

سه‌شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۸

اين بار دوم

نزديك شدن يك برنامه سمينار است كه من را به اين روز مي اندازد يا اين روزها مي‌گذرد تا كارم را صامت كنم؟

يا همه چيز دست به دست مي‌دهند كه براي تصميم هاي جديد همه چيز سنگلاخي كامل بشود؟

يا چي؟

یکشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۸

چوب دو سر مغموم

اين راه فقط دو سر دارد؟


يا ديگري بايد تو را خوشبخت ‌كند، يا تو بايد ديگري را خوشبخت كني؟

تكليف استقلال در جهان مردسالار چيزي جز سلطه پذيرفتن يا به دوش كشيدن بار ديگري نيست؟