شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۴

پازل

تا حالا پازل 500 تکه یا بیشتر چیده ای؟
تکه های کوچک شبیه هم، هی می چینی و می چینی و باز اشتباه، با هزار زحمت یه قسمت را داری به سامان می رسانی که می فهمی یک رخنه بزرگ درش وجود دارد.
یک سال که چیزی نیست. می خوانی و تمام! / اگر تمام کنه؟ مگر یک آدم چقدر صبر دارد؟ یا مگر یک آدم چقدر ایده اله که بشود برایش اینهمه پایداری کرد؟/ دکتره فقط برای موارد نامشروع جراحی می کرد، می خواست اگه اتفاقی افتاد پای طرف هم گیر باشد./ آخر چی بگویم کمی بی انگیزه شده ام، به کسی اعتماد ندارم( تو دلم تکرار می کنم، کسی به من اعتماد نمی کند.)/ اگر گنجی به قدرت و توانایی زنش ایمان و باور نداشت، مطمئن باش دلیل بزرگی می شد برای اینکه این کار را نکند./ تو مدرکت را بیار، همین ....ِ خودمان کلی استخدام دارند. /حتی نمی توانست صدای قلب بچه را تشخیص بده، از بس بی سوادن این جوونا/ سر یاسی حتی یه بار هم سرش را نگذاشت رو شکمم تا صدای قلب بچه اش را بشنود. می گفت تا وقتی قلب بچه های آفریقایی از گشنگی می ایستد، شنیدن صدای بچه ام یعنی خیانت./ خیانت یا دروغ چه فرقی می کند؟ چرا تو از جسارت بیش از دروغ هراس داری؟/ عکسش را ببینی خوبه؟ - آخ قیافه که چندان ملاک نیست مهم اینه ( آدم باشه) .... چی بگم، کمی شبیه من باشه، اخلاقه منو که می شناسی./ این چه اخلاقیه که پیدا کردی؟ با احتمال باروری کمتر از 30 % این همه داعیهء فرزند؟ تو چته؟ / چیه مگه باید راجع به همه چیز توضیح داد؟ دلم خواست بنویسم. /اگر مورد تجاوز قرار گرفتید داد نزید تجاوز! داد بزنید آتش! / اینو هم تجربه کردی اشتباه بود. باز هم هیچی نمی گم. / هیچ وقت حرفی برای گفتن نیست، مگر برای لذت و تحریک./ از اینکه فکر کنم و ایده بدهم لذت می بردم./ ایدهء خوبی نیست، فشار نباید بر کسی تحمیل بشه، بر هیچ کس./ خوب کسی را بگو که مثلا شبیه فلانی باشد اخلاق و شخصیتش خوبه./ خوب صحبت کن، از دستت نارحت میشه. اااااااااااا پس هنوز من با دیوار یک تفاوتهایی دارم./ تفاوت که زیاده، خیلی زیاد. / زیاد حوصله می خواهی و در عوض اصلا حوصله نداری./ باشه پ حوصله کن تا من خودش را یک بار ببینم و باهاش صحبت کنم و ببینم چی براش مهمه تا بهت بگویم./ مهم نه صداقت است! نه انسانیت! نه اخلاقیات! نه مهربانی! نه صمیمیت! فقط مهم یک پرده است و اینکه او جوری نباشد که تو بخواهی کار کنی./ کار! من هنوز کار ندارم./ با هیچیت کاری ندارم، بیا قبول کن و توبه و خلاص! این همه آدم حسابی که منتظر یک اشاره اند./ اشاره به چیزی کن که مربوط به من است، اما هیچی بهم نگو و آنقدر بچیانم تا گر گیجه بگیرم و یاد بماند، زن حتی در یک رابطهء مدرنِ متقابل ِ تعریف شدهء برابر هم فقط یک زن است، با جنسیتش که در مورد هر چیز دیگرش باید شک کرد و مخالفت و تحقیر./ ( حس حقارت) زیاد تمرکز و انگیزه ندارم این روزها، ببخش اگه نمی تونم ته حرفهایم به نتیجه گیری برسم. – راحت باش! خوب فکر می کنی و زیاد، با خیال راحت بگو تا نتیجه اش را پیدا کنی. / نتیجه اینکه وقتی دو کلام ساده هم پر از ابهامه .... / وضعیتم مبهمه، مثل خودم که دیگر کسی نمی بیندم./ من هم چشمم را به روی همه چیز می بندم، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده./ اتفاقی افتاده؟ ( بله! تاریخ مصرف رابطهء مدرنمان تمامه. منم برای تو درست یک ضعیفه ام برای یک آقا) / صدایت ضعیفه... آخه یک دل درد مختصر دارم، باز همان داستانه هر ماه دیگه..../ الآن چند ماهه! یعنی همهء اینها اشتباه بوده؟ ولی من هر لحظه از اول بهش فکر کردم و باز..../ باز یا بسته؟ مگه فرقی می کنه؟ - یعنی برا تو سیاه یا سفید، گرد یا کشیده، مو لخت یا مو زبر فرقی نمی کنه؟ - نه! / نه، حتی جواب هم نمیده، حتی زنده بودنم هم براش مهم نیس./ گاهی فکر می کنم دیگر هیچی مهم نیست./ نیست. عدم هستی! عدم وجود چیزی! یا وجود و انکار چیزی! مثل وجود و انکار من! مثل عدم وجود اعتماد! مثل عدم باور! مثل عدم صمیمیت! مثل عدم محبت! مثل عدم.... عدم .... اعدام ِ ...؟ اعدام ِ ؟ اعدام؟ معدوم؟ ....؟ .....؟ .......... ؟ ؟ ؟!!!

هیچ نظری موجود نیست: