شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۷

رسانه ملی

صدا و سیما، دارد سعی می کند به سرعت و عامدانه هر چی ما(فعالان زنان) در فرهنگ سازی برابری می کوشیم را به طرز احمقانه و ساده لوحانه ای رشته کند.
افسانه بایگان، دختر شایسته ای که تا دیروز فقط به درد نقش های مکاره ها و شیطان صفت ها می خورد، حالا خانم وکیل مذهبی دستکش سفید به دستی شده است و همه عشوه و کرشمه اش حالا چون مذهبی است حلال که سهل است، مستحب شده است و مچ زنان حقوق دان آگاهی که به دنبال حق و حقوق نداشته شان در قانون هستند را می گیرد و آن را حق بدیهی و ترحم برانگیز برای مردان نشان می دهد.(همین دو قسمتی که سرسری دیدم کافی بود)
سریال مرگ تدریجی یک رویا هم که هیچ، کلن همه دغدغه های زنان را یک مشت عقده و بچه بازی و شلوغ بازی نشان می دهد و... (هیچ وقت نتوانستم حتی یک قسمت کامل آن را هم ببینم، اما همان نگاههای گذری و کوتاه تا آخر قضیه را معلوم می کرد.)
فاطمه خانم آلیا هم که گویا، احساس و منطقش را چوب پنبه گرفته؛ تلخ است ولی تمام اظهار نظرهایش خنده دار است. حالا خوب است این خانم جز ارائه کنندگان لایحه نبوده است که این همه چشم بسته، فریاد سر می دهد و به زمین و زمان انواع و اقسام صفت ها را می بندد.
الهام هم که دیگر نگویم بهتر است....

برای مرتب نوشتن چندان میزان نیستم. باز افتادم رو تب های دوره ای.
لایحه خانواده را نگذاریم تصویب کنیم. این روزها کلی تلویزیون برنامه دارد راجع به این موضوع و هر بار شماره می دهد برای پیام فرستادن، پیام بارانشان کنید، اگر به تاریخ ایران نقد داشته اید.

هیچ نظری موجود نیست: