شعارهای روز قدس گاهی چیزهایی داشت که اذیت می کرد.
شعارهایی که مردم گهگاه راجع به تجاوز می دادند دو تا بود، که به نظرم هیچ خوب نبود.
"شکنجه، تجاوز دیگر اثر ندارد"
این شعار خوبی نیست چون به نظرم بی تاثیر شدن این دو روش را در ادامه مبارزه مدنی مشخص نمی کند. از طرف دیگر اینکه شکنجه و تجاوز بی تاثیر باشد، یعنی فراوانی این اعمال بی اهمیت شده است.
در صورتی که اتفاقن هر نوع شکنجه و از جمله تجاوز موضوعی است که نباید مثل یک موضوع عادی بی تاثیر و به صورت فراوان راجع بهش در جامعه حرف زد و شعار داد. این موارد جز جنایات و وحشیگری و بی قانونی حکومت باید یاد بشود که خواست عموم محاکمه مسببین آن است و نیز اصرار جامعه مدنی بر ترک چنین روشهایی و پافشاری مردم بر عذرخواهی رده های اول حکومت از مردم به عنوان آسیب دیدگان این جنایات باشد که این شعار هیچ کدام از این خواسته ها را بیان نمی کند.
به جای این شعار می شد شعارهایی خطاب به قوه قضاییه داد که محاکمه متجاوزان و ترک شکنجه زندانیان را خواستار شد.
یک شعار دیگر هم که باز به نظرم پر اشکال بود این که: "بسیجی حیا کن تجاوز را رها کن"
ما باید هشیارانه و آگاهانه از روشهای قبلی حکومت که باعث ترویج بی مسئولیتی در جامعه شد دور بمانیم. بسیجی در دهه 60 و نیز بعد از جنگ یک نام کلی برای هر کسی که کارهای مختلفی انجام می داد بدون اینکه مسئول گزارش دادن به ارگان، سازمان و یا جایگاه قانون مدنی باشد.
حالا اگر باز یک نام کلی را مسئول تجاوز به زندانیان بخوانیم عملن از قوه قضاییه، دادستان، بازپرس، و کارشناسان وزارت اطلاعات که مسئول مستقیم این اتفاقات بوده اند سلب مسئولیت کرده و قضاوت گونه و بدون تشکیل دادگاه و محاکمه یک نام کلی را مورد اتهام قرار داده ایم.
مورد دیگر هم اینکه وقتی اینچنین خطاب گونه میخواهیم که عملی را ترک کند، یعنی باز داریم یک روش را به عنوان روش عمومی و همیشگی میشناسیم و میخواهیم که این روش را ترک کند، در صورتی که این اتهام نامنصفانه و غیر واقعی است و همین باعث می شود که قدرت شعارهای دیگر هم که قوی ، عاقلانه و متمدنانه و قاونومند است، گرفته بشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر