تا اینجا که کارآموز شماره دو سختکوش به نظر میآمده است. چیزهایی که باید
یاد بگیرد زیاد است، ولی تنبل نیست و البته اعتمادبهنفسش راحت افت نمیکند. ولی میشود
نمود اِشکال آموزشی را در دختری چنینی که میخواهد برای مهارتیابی و کار خوب
حسابی تلاش کند، دید.
ویژگیهای کاربردی فلان پروتکل ارتباطی را ازش پرسیده بودم، بلد نبود. قرارمان،
با هر دو کارآموز، این بود که اگر چیزهایی را بلد نیستند، یادداشت کنند و روز بعد،
جواب را بیاورند. چند روز اول سر اینکه از کجا پیدا کنند و از کی بپرسند و چطور و
کجا جستجو کنند با تعجب من را مبهوت کردند؛ چون علیرغم اینکه مثل بقیه جوانهای
این دهه از بیشتر شبکههای ارتباطی این روزها خبر داشتند و استفاده میکردند، با
وجود این، با جستجوی اینجور چیزها در اینترنت زیاد آشنا نبودند و از آن عجیبتر
اینکه از هر آدمی حتی تسهیلگری که کارش بیربط به کار ما بود و فقط من رابطه خوبی
باهاش داشتند هم اینجور چیزها را میپرسیدند و من مجبور میشدم چند بار شکل رابطههای
خودم را با آدمهای مختلف و ربط کارمان به آنها را برایشان توضیح بدهم. خلاصه
وقتی کارآموز شماره دو پروتکل ارتباطی را توضیح میداد به عدد متراژ رسید، یکچیزی
شبیه این گفت که حدود 6-7 فوت ... . موضوع این بود که درست نمیگفت 6 فوت یا 7 فوت؟
گفت «همین حدودها. نوشته بودم.» بهش گفتم «مهم نیست که این را حفظ باشی. مهم این
است که بدانی که از چه منبعی میشود دقیقش را درآورد و اگر هم درآوردی و نوشتی از
رویش به من بگو. فرق تو بهعنوان مهندس وقتی داری به من جواب سؤال تخصصی را میدهی
با صحبت در تاکسی همین است که تو باید دقیق بگویی. بعد هم این طولی که میگویی چند
متر میشود؟ فرض کن من دارم راجع به طراحی یک سیستم و طول کابل ارتباطی در کارخانهام
از تو سؤال میکنم. وقتی میگویی فوت یعنی من باید دقیقاً چند متر حساب کنم؟»
معلوم شد که از جستجوی اینترنتی و گوگل درآورده و دادهها را خام برای من کپی
کرده است و آورده است. به نظر میآید سیستم آموزشی و البته کل جامعه به این سمت
رفته است که کپیبرداری بدون نام و بدون برداشت ما از منابعی که از آنها کپی میکنیم
و بدون هیچ تحلیلی، صورت میگیرد و عملاً بیشتر آن دادهها را غیرقابل استفاده و غیرکاربردی
میکند. با خنده آن روز را پیش میبریم و راجع به این کپیبرداری صحبت میکنیم و میگوید
که پروژه لیسانس را هم سفارش داده بیرون برایش انجام بدهند و من با چشمهای باز
صداقتش را تحسین میکنم و میگویم البته بهتر بود به من یا هر کس دیگری که جای من بود
نمیگفتی ولی درهرحال بازار کار خیلی فشردهتر و سخت و تنگتر از آن است که به این
شکل پیش برود. اگر تو خودت بلد نباشی و نخواهی یاد بگیری، خیلی راحت کارت به کس
دیگری واگذار میشود و تو باید بروی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر