یک کارمند
رفت و یکی دیگر آمد. بخشی از کار قبلی به نفر جدید محول شد. یکهفتهای باید کار
را تحویل میداد و چیزهای اضافی که در فرصت جابهجایی منتقل نشد، بعد از جایگزینی
تلفنی یا از طریق اسکایپ یا ... حل میکردند.
نفر جدید بااینکه
من در هیچکدام از کارهای سپرده به او نبودم چند باری با احتیاط از من سؤال کرد که
فلان چیز و بهمان کار را چه کنم؟ پاسخ میدادم. اوایل پشت تلفن یا حضوری با هر کسی
که صحبت میکردم میپرسید چه کلاسی رفتی یا این چیزها را از کی و کجا یاد گرفتی؟
بعد کمکم ظاهراً برایش عادی شد. رابطهاش با من راحتتر شد و سؤالهای مربوط به
کاری که از نفر قبلی تحویل گرفته بود را هم از من میپرسید. همچنان با کارمند قبلی
در ارتباط بود. چند باری هنگام و بعد از چت با پسر قبلی بهشدت عصبانی شد و شروع
کرد تند تند تعریف کردن که چه شده و چه گذشته است. موضوع اینجوری بود که کارمند
قبلی روی اینترنت کارهایی را که دختر جدید انجام میداد نگاه میکرده است و از او
ایراد نامربوط میگرفته است. در حالی یکی از دلایلی که جایگزینی انجام شد، نداشتن
مهارت کافی و اهمال پسرک در انجام همین کارها بوده است. به دختر تازهوارد پیشنهاد
کردم که رابطهاش را با پسرک کم کند و اگر اشکالی در کار دارد، مستقیم از مسئول آن
در شرکت خدمات دهنده بپرسد.
آخرین بار دختر
عصبانی از پشت کامپیوتر بلند شد و با ناراحتی شروع کرد به تعریف کردن که «میدانید
فلانی به من چی می گه؟...» در اتاق راه میرفت و میگفت، از رنگ صورت و حالت تعریف
کردنش به نظر میرسید که حرص میخورد و میگفت و میگفت. احساسی داشت انگار بهش توهین
شده و عصبانی بود. کمی صحبت کردیم گفت «احساس میکنم یک نفر تو خیابان به من این متلکها
را انداخته؛ لحن و حرفهایش این جوریه». کمی که آرام شد باز تکرار کردم که تو دیگر
برای کارت نیازی به او نداری بنابراین به نظرم حتی میتوانی خودش و حرفهایش را کامل
از این به بعد نادیده بگیری تا اینقدر نتواند به هم بریزدت.
چند روز بعد
که کارهایش مستقل از پسرک قبلی بهخوبی پیش رفت، برایم تعریف کرد که در یکهفتهای
که داشت کار را تحویل میداد تا توانست از همه و بهخصوص من بدگویی کرده است. گفتم
میدانستم بدگویی میکند و برایم مهم نبود. حالا هم که تو خودت این مدت تجربه کردی
و همه را دیدی. علت کار او، علاوه برتجربگی محض در این جور محیط کاری، میتواند به
مربوط به رده کاریاش که پایین من بود باشد و همچنین رفتار من؛ چون من از آنجور متلکهای
خیابانی که در محیط کار میگفت آرام رد نمیشدم و هر بار به خشونت کلامی- روانی او
اعتراض میکردم.
در پژوهشی که در استرالیا بین
زنان شاغل در صنعت بانکداری انجام شده است 57% از دلایل ترک کار زنان، فرهنگ و فضای
کاری است که شامل کم اخلاقی، سیاست و ذهنیت مردسالارانه در مورد زنان است. همچنین در
تحقیق مشابه ای در ایران، بین زنان با شغل های مختلف، مراودات کاری از جمله نگاه و
سیاست مردانه جزء اولین دلایل ترک کردن کار توسط زنان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر