ريشه هاي اخلاقي- سنتي گاهي محكم تر و پردوامتر از آنچه كه فكرش را بكنيم در تار و پود ذهن آدمها رسوخ كرده است.
شايد لازم باشد براي آدمهايي در مسئوليت هاي خاص، قبل از هر آموزش علمي، نوعي نحوه نگرش ديگر آموزش داده بشود، فارغ از قضاوت، فارغ از حكم صادر كردن و فارغ از تنبيه رفتاري شخصي.
چند درصد از خانم دكترها و نيز آقا دكترها كه تخصصشان "بيماريهاي زنان" است، فارغ از كليشه هاي معروف و تابوهاي جنسي و قضاوتهاي سنتي- اخلاقي هستند؟
چند درصد از آنها نوع نگاهشان به زنان بر مسئوليت شغلي و حرفهايشان غلبه پيدا مي كند؟
چند درصد از آنها ارزش بيمارانشان با توجه به منش شخصي زندگي خصوصي آن بيمار بالا و پايين ميشود؟
به راحتي و با مشاهدات عيني خودم در تمام اين سالها ميتوانم بگويم زير ده درصد پزشكان اين تخصص قابليت تميز بين مسئوليت پزشكي و تابوهاي ذهني خودشان را دارند.
اميدوارم به پزشكان اين تخصص برنخورد. اما خودم در تمام اين 9-10 سالي كه مرتب بايد بهشان مراجعه كنم، به طور ميانگين هر سال به دلايل رفتاري و نه علمي، يك پزشك عوض كردهام.
۱ نظر:
این تجربه ای هست که من هم دارم
بنا بر ضرورتی حدود سه سال پیش به پزشک زنان مراجعه کردم انقدر برخوردش بد و زشت بود که دفعه بعد برای ادامه درمان رفتم پیش یکی دیگه و امیدوارم دیگه مجبور نباشم به پزشک زنان مراجعه کنم!!!
ارسال یک نظر