خواب استاد را مي بينم. بعد از 6 ماه.
يك جايي شبيه يك آزمايشگاه هستيم. روبرويم روي صندلي مينشيند و پايش را رو لبهء پاييني صندلي من تكيه ميدهد. متعجب و كمي معذب ميشوم.
توضيح ميدهد كه به جاي امتحان ميخواهد ازم يك مصاحبه درسي بگيرد. با كنايه ازش ميپرسم كه كار چند ماه پيش را تكرار مي كند؟
بيتفاوت ميگويد شايد كمي هم عجيبتر از آن را.
كاربرد يك دستگاه الكترونيكي را مفصل تو خواب توضيح ميدهم. در حين ارزيابي ميگويد اين درست بود ولي منظور من بيشتر مدار داخلي دستگاه بود.
مي گويم خوب متوجه خواستهتان نشدم و چنان با جزئيات خواب مدار داخلي و نحوه كار آن را ميبينم كه توضيح ميدهم كه بعد از بيداري خودم متعجب ماندهام.
ميگويد تعجب كردم كه چند بار آمدم و رفتم اما بيدار نشدي، تا الآن كه ديدم تبت خيلي بالا است. اگر بيدارت نمي كردم، امكان داشت تشنج كني، بايد صورت و دست و پاهايت را بشويي.
ميگويم مدار داخلي...
با تعجب ميگويد چي؟ .... مي تواني بايستي؟
يك جايي شبيه يك آزمايشگاه هستيم. روبرويم روي صندلي مينشيند و پايش را رو لبهء پاييني صندلي من تكيه ميدهد. متعجب و كمي معذب ميشوم.
توضيح ميدهد كه به جاي امتحان ميخواهد ازم يك مصاحبه درسي بگيرد. با كنايه ازش ميپرسم كه كار چند ماه پيش را تكرار مي كند؟
بيتفاوت ميگويد شايد كمي هم عجيبتر از آن را.
كاربرد يك دستگاه الكترونيكي را مفصل تو خواب توضيح ميدهم. در حين ارزيابي ميگويد اين درست بود ولي منظور من بيشتر مدار داخلي دستگاه بود.
مي گويم خوب متوجه خواستهتان نشدم و چنان با جزئيات خواب مدار داخلي و نحوه كار آن را ميبينم كه توضيح ميدهم كه بعد از بيداري خودم متعجب ماندهام.
ميگويد تعجب كردم كه چند بار آمدم و رفتم اما بيدار نشدي، تا الآن كه ديدم تبت خيلي بالا است. اگر بيدارت نمي كردم، امكان داشت تشنج كني، بايد صورت و دست و پاهايت را بشويي.
ميگويم مدار داخلي...
با تعجب ميگويد چي؟ .... مي تواني بايستي؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر