سريال هاي ماه رمضان را ديديد؟
از كدامش خوشتان آمد؟
نون و ريحون كه بعضي وقتها قلقك ميداد هيچ.
بقيه را هم من نديدم و در عين حال نديدم مردم هم، مثل سالهاي قبل دنبال كنند.
اما ”در مسير زاينده رود“، خدايي نترسيدي عمو ديكتاتور؟ احساس نكردي داري در كوچه خيابان قدم ميزني و دو تا مرد قلچماق با هم دعواشون شده است و د فحش بده به نواميس هم؟
ولي فكر نكردي با تصويري كردن اين خاطره ها و عادي كردن آنها براي مردم اگر همينها را خودت تحويل بگيري چه ميكني؟
حالا يك كم توضيح ميدهم كه بيشتر منظورم را برسانم. فقط يك قسمت سريال را اتفاقي ديدم. فوتباليست بااخلاق نمونه در يك دعواي لفظي با پسرك، درگير شده و طرف را كشته است.
جناب فوتباليست از اين شاكي شده كه طرف در دعوا هتاكي و فحاشي كرده حالا به نواميس گويا.
بعد پدر پسر كشته شده براي گذشت از قصاص، الا و بلا ميگويد فقط به شرط ازدواج با مادر قاتل، رضايت ميدهد. اين كه سريال چطور تمام شد و ميخواست با اين حرفها چي بگويد كار ندارم، چون آنقدر ساخت و لحن سريال بد بود كه هيچ خوب آموزي و آرامش و تعادلي در آن ديده نميشد.
يك كلام: والي قهري فرزند كشته شده (پدر) رضايت نميدهد مگر اين كه: ”م ا د ر ش و“. يعني فرهنگ سازي بيشتر از اين فضاحت ديگر ممكن نميشد.
اما اينها را گفتم كه به اينجا برسم كه
حالا داستان لايحه و ازدواج مجدد هم همين است.
فقط بايد از آقايان نماينده پرسيد كه تو خودت راضي ميشوي به عنوان همسر دوم، سوم و چهارم مادرتو، خواهرتو، دخترتو!!!
(فكر بد نكنيد)... به عقد مردان ديگر در بيآوري؟
و يا از خانم هاي نماينده پرسيد كه تو حاضري يك خانم بسيار زيباتر و شايسته تر از تو همسر، همبستر و همراه همسرت باشد در زندگي، در حالي هنوز هم تو همسر شوهرت هستي؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر