محتشمیپور: بازشماری بیفایده است؛ انتخابات باید ابطال شود / احمدینژاد حملهکنندگان به کوی دانشگاه را تحریک کرد
مسئول کمیته صیانت از آرای ستاد موسوی با اشاره به جلسه امروز نمایندگان سه نامزد معترض با دو عضو شورای نگهبان، خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب و ابطال انتخابات شد.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور در کنفرانسی خبری با حضور نمایندگان رسانه های داخلی و خارجی جلسات امروز نمایندگان سه نامزد معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری با شورای نگهبان را تشریح کرد.
وی با بیان اینکه در این جلسه پیشنهاد تشکیل کمیته حقیقت یاب برای حل مشکل انتخابات اخیر در کشور به شورای نگهبان ارائه شده ، عنوان کرد: این کمیته عبارت است از هیئتی صاحب نظر و بی غرض برای بررسی تخلفات وسیع که قبل از انتخابات و در حین برگزاری صورت گرفته و تاثیر مستقیم بر سرنوشت انتخابات و رای مردم داشته است .
محتشمی پور در خصوص کمیته حقیقت یاب مذکور گفت: ترکیب این هیئت عبارت است از سه نفر از نمایندگان مراجع تقلید، 4 نفر از نمایندگان نامزدها، یک نفر از وزارت کشور که به سود نامزدی موضع رسمی نگرفته باشد، یک نفر از شورای نگهبان که به نفع نامزدی موضع نگرفته باشد و یک حقوقدان دانشگاهی که قاضی بی طرف با معرفی کانون وکلا باشد بعلاوه دادستان کل کشور، رئیس قوه قضائیه و رئیس بازرسی کل کشور.
رئیس کمیته صیانت از آرا افزود: بررسی دخالت های عوامل دولتی و نهادها به صورت سازمان یافته در انتخابات و میزان تاثیر آن، بررسی استفاده از امکانات دولتی و موقعیت شغلی و میزان تاثیر آن از جمله این موارد هستند.
وی ادامه داد: بررسی موضوع خریداری رای و پرداخت های منتهی به زمان انتخابات و میزان تاثیر آن، بررسی مقدار واقعی شرکت کنندگان در انتخابات ، بررسی مهندسی آرا و تعیین و اعلام سهمیه و درصد رای برای نامزدها توسط وزارت کشور و بررسی گروه سایه مدیریت انتخابات از دیگر موارد مهم در این زمینه هستند.
محتشمی پور همچنین خاطرنشان کرد: بررسی علل مانع تراشی برای حضور نمایندگان نامزدها در هیئت های اجرایی هنگام پلمپ صندوق ها ، هنگام شمارش آرا در شعب اخذ رای و امکان تجمیع آرا و تاثیر آن، بررسی علت اعلام سریع نتایج قبل از پایان اخذ رای از طریق سیستم رایانه ای و بدون طی مراحل قانونی و برخلاف نامه رسمی شورای نگهبان مبنی بر دستی بودن شمارش و بررسی علت اعلام و برگزاری مانور اقتدار توسط نیروی انتظامی قبل از انتخابات برخلاف ادوار قبل از دیگر مواردی است که برای بررسی توسط این هیئت به شورای نگهبان اعلام شده است.
وی در ادامه اظهار داشت: از دیگر مواردی که در این چارچوب مورد نظر ماست بررسی تبلیغات جانبدارانه صدا و سیما به سود آقای احمدی نژاد مثل تریبون آزاد یا موارد دیگر برخلاف ادوار قبل، بررسی تاثیر افتراهای مجرمانه آقای احمدی نژاد در صدا وسیما و مراکز تبلیغاتی نسبت به مقامات نظام از جهت خدشه دار کردن رقیب و جلب آرا، بررسی مدیریت تعرفه ( تعداد واقعی چاپ شده) علت عدم توزیع مناسب و کم آمدن تعرفه و تعدادی از استانهای مهم و نهایتا بررسی مدیریت زمان و علت عجله وزیر کشور برای کاهش اخذ آرا و موارد دیگر که کمیته ، خود آن را تکمیل و اصلاح خواهد کرد از جمله این موارد هستند.
محتشمی پور با اشاره به مواضع حضرت امام در خصوص شورای نگهبان و وظایف آن تاکید کرد: به نظر ما این طرح می تواند مبنای حل مشکل انتخابات باشد و ما فکر نمی کنیم شورای نگهبان در برابر رای ملت بایستد.
وی یادآور شد که طرح کمیته حقیقت یاب مورد تایید هر سه نامزد معترض به نتیجه انتخابات قرار دارد.
سید علی اکبر محتشمی پور بعد از ظهر امروز در ادامه سخنان خود در نشست خبری با نمایندگان رسانه های داخلی و خارجی، راهپیمایی میلیونی حامیان میرحسین موسوی در تهران را حرکتی باشکوه برای صیانت از آرای ملی توصیف کرد و گفت : راهپیمایی روز گذشته یکی از زیباترین جلوه های حضور مردم و نمایش اراده آنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.
وی با بیان اینکه حرکت روز گذشته مردم تهران مشابه حرکات انقلابی دوران پیروزی انقلاب اسلامی بود ،افزود: من این اقدام را به مردم مسلمان ایران تبریک می گویم اما در این باره نسبت به دو موضوع ابراز تاسف می نمایم.
محتشمی پور با اظهار تاسف از اینکه حادثه آفرینی تعداد اندکی از افراد در راهپیمایی روز گذشته موجب به خاک وخون کشیده شدن این حرکت ملی شد، عنوان کرد: مسئله روز گذشته به احتمال زیاد به عوامل نفوذی و افراد جریان رقیب که آرای مردم را بر نمی تابند باز می گردد.
وی گفت : بنده به این جریانات طالبانی، خوارج و خشونت گرا که نمی توانند حرکات زیبای انقلابی و اسلامی مردم ایران را ببینند و می خواهند با خشونت گرایی خود همواره صدای حق طلبی مردم را در گلو خفه کنند هشدار می دهم که راه شما غلط است و با این روش هیچگاه نمی توانید به مقاصد خود دست یابید.
رئیس کمیته صیانت از آرا، با تاکید بر اینکه قطعا این افراد در دادگاه عدل الهی و دادگاه ملت ایران محاکمه و محکوم خواهند شد افزود: بدون شک دولت آنها رو به پایان است و با این حرکات مذبوحانه نیز نمی توانند راه به جایی ببرند.
محتشمی پور در ادامه سخنانش ، مسائل مطرح شده در جریان برگزاری جشن حامیان محمود احمدی نژاد در میدان ولی عصر تهران را تحریک آمیز خواند و نسبت به آن ابراز تاسف کرد.
وی با بیان اینکه جشن پیروزی رئیس جمهوری کنونی ایران در میدان ولی عصر و پخش مکرر آن در رسانه ملی در حالی که هنوز صحت انتخابات اعلام نشده اقدامی کاملا غیرقانونی بود، ادامه داد: آقای احمدی نژاد تنها در صورتی می توانستند به این اقدام دست بزنند که دوران رسیدگی به شکایات نامزدها از سوی شورای نگهبان به پایان رسیده و این انتخابات به طور قانونی مورد تایید قرار گرفته باشد ، حال آنکه این گونه نبود.
رئیس کمیته صیانت از آرا، همچنین خاطرنشان کرد: به رغم اینکه عملکرد و سابقه شورای نگهبان نشان داده که این مجموعه به تداوم وضعیت کنونی تمایل دارد ، اما به هر حال حرکت آقای احمدی نژاد غیر قانونی بوده و علاوه بر این در این جشن غیر قانونی اقداماتی خلاف از جمله توهین به مردم و شخصیت های نظام نیز صورت گرفته است.
وی در ادامه اظهار داشت: به عنوان مثال در این جشن غیر قانونی مردم شریفی را که انتقاداتی نسبت به عملکرد وی و دولتشان دارند را به خار و خاشاک تشبیه کرده اند که علاوه بر این حاضران را نیز به سرکوب آنها تحریک می کند. به واقع آیا این حرکات برای رئیس جمهوری که باید حافظ جان و مال و ناموس مردم و مجری قوانین باشد صحیح است؟
محتشمی پور پرسید آیا شأن رئیس جمهور این است که اینگونه مردم را با خشونت مورد خطاب قرار داده و عده ای را تحریک کند تا به سایر برادران و خواهرانشان حمله کنند؟ در واقع آیا چنین فردی شایسته ریاست جمهوری در کشوری چون ایران است. من این سئوال را از شخص آقای احمدی نژاد، مردم ، مقامات کشور و دوستان شورای نگهبان می پرسیم.
وی گفت: بعداز این جلسه غیر قانونی شاهد بودیم که عده ای تحریک شده و به کوی دانشگاه حمله کردند و جوانان ما را به خاک و خون کشیدند و تعداد زیادی هم دستگیر شدند که این مسئله علاوه در تهران در یکی دیگر از استانها نیز اتفاق افتاده است.
رئیس کمیته صیانت از آرا، همچنین با عرض تسلیت به خانواده های هموطنان آسیب دیده در واقعه اخیر گفت: حقیقت این است که این انتخابات، انتخاباتی استثنایی بود که در کشور ما برگزار شد و ما در آن از ابتدا مسئله صیانت از آرا را در دستور کار قرار دادیم و برای این کار برای حمایت های مردمی تدارکات وسیعی نیز در نظر گرفتیم هر چند که متاسفانه کارشکنی های بسیاری در این حوزه صورت گرفت.
محتشمی پور در بخش دیگری از سخنان خود تعدادی از تخلفات انتخاباتی صورت گرفته در انتخابات اخیر را برشمرد و با اشاره به جلسه ای که امروز با حضور نمایندگان دو نامزد دیگر در شورای نگهبان برگزار شده بود تصریح کرد: متاسفانه به رغم تاکید ما، شورای نگهبان به طور کامل در این جلسه حاضر نشد و تنها سخنگوی آن به علاوه یکی از حقوقدانان در این جلسه شرکت کردند.
وی با اشاره به بخش های مختلف این جلسه گفت: ما درجلسه طولانی خود که از ساعت 9 صبح تا 30/ 12 در جریان بود تمام مسائل را با استدلالات قوی به شورای نگهبان بیان کردیم که انتقادات ما در آغاز به خود شورای نگهبان مربوط بود.
رئیس کمیته صیانت از آرا حضور غلامحسین الهام در تبلیغات انتخاباتی محمود احمدی نژاد را از حرکت های غیر قانونی شورای نگهبان دانست و گفت: آقای الهام به عنوان یکی از حقوقدانان شورای نگهبان نباید به تبلیغات انتخاباتی برای محمود احمدی نژاد می پرداخت که علاوه بر این موضوع ، مسائل زیاد دیگری نیز وجود که در مجموع این سئوال را مطرح می کند که آیا چنین اعضایی به طور کلی صلاحیت نظارت بر انتخابات را دارند یا خیر؟
به گزارش مهر محتشمی پور تاکید کرد: با توجه به مسائل پیش آمده که مشروح آن نیز در اختیار شورای نگهبان قرار گرفت ما معتقدیم این انتخابات باید دوباره برگزار شود.
وی با اشاره به ارائه طرح تشکیل کمیته حقیقت یاب برای رسیدگی به مسائل مربوط به این انتخابات یادآور شد که شورای نگهبان پس از دریافت نقطه نظرات نمایندگان نامزدها اعلام کرد که فردا پیشنهادات آنان در شورای عمومی این مجموعه مطرح و در جلسه آتی با حضور نمایندگان نامزدها به آنها ابلاغ خواهد شد.
رئیس کمیته صیانت از آرا همچنین نسبت به دستگیری گسترده تعدادی از شخصیت های اصلاح طلب در کشور ابراز تاسف کرد و یادآور شد که این اقدام به زیان کشور خواهد بود.
چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۸
نامهی دکتر عبدالکریم سروش در بارهی نتيجهی انتخابات
بنام خدا
باز این چه ابر بود که مارا فروگرفت
تنها نه من، گرفتگی عالمست این
یکدم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنی آدم است این
چندین هزار امید بنی آدم را برباد دادند و قومی را داغدیده و دردمند کردند و پای اهانت بر شعور و غرور شان نهادند و دست خیانت درصندوق امانت شان بردند وبا نیرنگ وفریب، باطلی را بجای حق نشاندند تادوباره عزت وکرامت راپایمال جهالت کند ونام را به ننگ بفروشد و فرومایگان را بر کرسی ریاست بنشاند ودروغ ودغل درکار مدیریت کند وخرافه بگسترد وسفاهت بپرورد واز چاههای نفت بردارد ودر چاههای جمکران بریزد وآزادی را خفه کند وآگاهی را بکشد واستبداد دینی وقراءت فاشیستی از دین را قوام بخشد ودیانت را ملعبه دست سیاست کند و سرهنگان را بر فرهنگ بگمارد و فرهنگیان را بدست سرهنگان بسپارد ودست تطاول درحقوق مردم دراز کند و پشت به قبله حقیقت، بسوی خدای خدیعت نماز کند.
هیچ چیز مهیبتر از زخمی کردن غرور یک قوم نیست.سرمایه اعتمادشان را ستاندن وآب دهان برویشان افکندن. پلیدی وبیشرمی ازین بیشتر نمیشود.آدمیان دزدی ودغلی را تحمل میکنند اما اهانت مکرر به عزت وکرامت شانرا هرگز.
اینک روح مجروح وغرور رنجورایرانیان بجوش آمده است وتاننگ آن خیانت زدوده نشود وتا غاصبان بدست عدالت سپرده نشوند التهابشان فرو نمی نشیند.
والبته جای هیچ نومیدی نیست، «که بد بخاطر امیدوار ما نرسد».اجتماع هزار در هزار زنان ومردان حق جو ومطالبه گر پنجره های امید را برتاریخ آینده ما گشوده است ونویدگشایش بکار فروبسته ما میدهد.
اسم اعظم بکند کار خود ایدل خوشباش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
بحقیقت اسم اعظم، شما حق جویانید که دیو تیره بختی را از تخت سلیمان بزیر میکشید وباعصای موسوی، دولت فرعونی و شعبده سامری را به دونیم میزنید وحکومت ارعاب و تزویر و چماق و نفاق را بافریادهای جگرشکافتان درهم میشکنید.
استبداد دینی غرور و شعور شما را به تمسخر و توهین گرفته است وخشم مقدس شما خاموش نمینشیند تا امانت حق و رای راازغاصبان خاین بستاند و به کاردانان امین بسپارد. نقد، تقوای سیاست است و حق جویی فضیلت دوران ماست و شما این فضیلت را فرو نمینهید.
همت پاکان دوعالم وبخشایش ارواح مکرم باشماست، «با همه کروبیان عالم بالا».
درین معرکه حق وباطل وجنایت و شهادت آیا مشایخ و مراجع عظام احساس تکلیف نمیکنند که باقلمی وقدمی «بازار ساحری وناموس سامری وقلب ستمگری» را بشکنند؟
شمس و قمر این حرکت یعنی آقایان موسوی و کروبی نیز نیک میدانند که «صحبت حکام ظلمت شب یلداست» وبردر ارباب بی مروت دنیا نشستن که «خواجه کی بدرآید» شرط خردورزی وسیاست ورزی نیست.به سواد اعظم روآورند که اسم اعظم درآنجاست. «نور ز خورشید خواه بوکه برآید».
اینک که فساد و خیانت، ظاهروعریان از پرده بدر افتاده است من هم در پایان نصیحتی از زبان باباطاهر عریان برای حاکمان دارم:
مکن کاری که برپا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چوفردا نومه خونون نومه خونند
تو نومه خود ببینی ننگت آیو
در توبه هنوز بازست. آب رفته را بجوی باز گردانید. قرعه فال بنام شما زده اندوامانتی را که آسمان نتوانست کشید برشانه های شما نهاده اند.به عهد امانت وفاکنید ودر زمره جهولان و ظلومان منشینید.
حقا کزین غمان برسد مژده امان
گرسالکی بعهدامانت وفاکند
عبدالکریم سروش
خرداد1388
باز این چه ابر بود که مارا فروگرفت
تنها نه من، گرفتگی عالمست این
یکدم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنی آدم است این
چندین هزار امید بنی آدم را برباد دادند و قومی را داغدیده و دردمند کردند و پای اهانت بر شعور و غرور شان نهادند و دست خیانت درصندوق امانت شان بردند وبا نیرنگ وفریب، باطلی را بجای حق نشاندند تادوباره عزت وکرامت راپایمال جهالت کند ونام را به ننگ بفروشد و فرومایگان را بر کرسی ریاست بنشاند ودروغ ودغل درکار مدیریت کند وخرافه بگسترد وسفاهت بپرورد واز چاههای نفت بردارد ودر چاههای جمکران بریزد وآزادی را خفه کند وآگاهی را بکشد واستبداد دینی وقراءت فاشیستی از دین را قوام بخشد ودیانت را ملعبه دست سیاست کند و سرهنگان را بر فرهنگ بگمارد و فرهنگیان را بدست سرهنگان بسپارد ودست تطاول درحقوق مردم دراز کند و پشت به قبله حقیقت، بسوی خدای خدیعت نماز کند.
هیچ چیز مهیبتر از زخمی کردن غرور یک قوم نیست.سرمایه اعتمادشان را ستاندن وآب دهان برویشان افکندن. پلیدی وبیشرمی ازین بیشتر نمیشود.آدمیان دزدی ودغلی را تحمل میکنند اما اهانت مکرر به عزت وکرامت شانرا هرگز.
اینک روح مجروح وغرور رنجورایرانیان بجوش آمده است وتاننگ آن خیانت زدوده نشود وتا غاصبان بدست عدالت سپرده نشوند التهابشان فرو نمی نشیند.
والبته جای هیچ نومیدی نیست، «که بد بخاطر امیدوار ما نرسد».اجتماع هزار در هزار زنان ومردان حق جو ومطالبه گر پنجره های امید را برتاریخ آینده ما گشوده است ونویدگشایش بکار فروبسته ما میدهد.
اسم اعظم بکند کار خود ایدل خوشباش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
بحقیقت اسم اعظم، شما حق جویانید که دیو تیره بختی را از تخت سلیمان بزیر میکشید وباعصای موسوی، دولت فرعونی و شعبده سامری را به دونیم میزنید وحکومت ارعاب و تزویر و چماق و نفاق را بافریادهای جگرشکافتان درهم میشکنید.
استبداد دینی غرور و شعور شما را به تمسخر و توهین گرفته است وخشم مقدس شما خاموش نمینشیند تا امانت حق و رای راازغاصبان خاین بستاند و به کاردانان امین بسپارد. نقد، تقوای سیاست است و حق جویی فضیلت دوران ماست و شما این فضیلت را فرو نمینهید.
همت پاکان دوعالم وبخشایش ارواح مکرم باشماست، «با همه کروبیان عالم بالا».
درین معرکه حق وباطل وجنایت و شهادت آیا مشایخ و مراجع عظام احساس تکلیف نمیکنند که باقلمی وقدمی «بازار ساحری وناموس سامری وقلب ستمگری» را بشکنند؟
شمس و قمر این حرکت یعنی آقایان موسوی و کروبی نیز نیک میدانند که «صحبت حکام ظلمت شب یلداست» وبردر ارباب بی مروت دنیا نشستن که «خواجه کی بدرآید» شرط خردورزی وسیاست ورزی نیست.به سواد اعظم روآورند که اسم اعظم درآنجاست. «نور ز خورشید خواه بوکه برآید».
اینک که فساد و خیانت، ظاهروعریان از پرده بدر افتاده است من هم در پایان نصیحتی از زبان باباطاهر عریان برای حاکمان دارم:
مکن کاری که برپا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چوفردا نومه خونون نومه خونند
تو نومه خود ببینی ننگت آیو
در توبه هنوز بازست. آب رفته را بجوی باز گردانید. قرعه فال بنام شما زده اندوامانتی را که آسمان نتوانست کشید برشانه های شما نهاده اند.به عهد امانت وفاکنید ودر زمره جهولان و ظلومان منشینید.
حقا کزین غمان برسد مژده امان
گرسالکی بعهدامانت وفاکند
عبدالکریم سروش
خرداد1388
سهشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۸
زخميهاي ديشب
عدهاي از زخمي ها ديشب به بيمارستان رسول اكرم در خيابان ستارخان منتقل شدند.
تا صبح چند نفر كشته شدهاند.
اساتيد و پزشكان و پرسنل بيمارستان با در دست داشتن نوشته هايي كه تعداد كشته شدگان را مشخص ميكرد در حوالي بيمارستان شروع به حركت كردند كه بعد از حضور نيروهاي امنيتي و لباس شخصي، تحصن آرام به داخل بيمارستان برگشته است.
تا صبح چند نفر كشته شدهاند.
اساتيد و پزشكان و پرسنل بيمارستان با در دست داشتن نوشته هايي كه تعداد كشته شدگان را مشخص ميكرد در حوالي بيمارستان شروع به حركت كردند كه بعد از حضور نيروهاي امنيتي و لباس شخصي، تحصن آرام به داخل بيمارستان برگشته است.
جوابیه آیت الله العظمی صانعی در پاسخ به نامه میر حسین موسوی
اين را ديروز قلم زد كه من حالا ميگذارمش
قلم - یقین بدانید که احقاق حقوق و احترام به رای مردم و صیانت از انتخاب آگاهانه ملت که درمتن نامه شما به خوبی نمایان است تنها از طریق آگاه نمودن همه انسانها و ادامه آن امکان پذیر است.
به گزارش قلم نیوز، متن جوابیه آیت الله العظمی صانعی در پاسخ به مهندس میر حسین موسوی در باره مسائل پیش آمده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به این شرح است:
بسمه تعالی:
دوست مکرّم و یار و فرزند امام خمینی (سلام الله علیه)
جناب آقای مهندس میرحسین موسوی (دام عزه)
بعدالتحیه والسلام؛
نامه دردمندانه، انسانی، اسلامی و ایمانی جنابعالی را دریافت کردم، امید آن داشتم که انتخاب شما با کوله باری ازتجربه و تعهد و دعای امام امت (سلام الله علیه) ویاران با وفایش، شادی مردم فهیم وآگاه ایران اسلامی را دوچندان کند. اما صد افسوس که چنین نشد، یقین بدانید که احقاق حقوق و احترام به رای مردم و صیانت از انتخاب آگاهانه ملت که درمتن نامه شما به خوبی نمایان است تنها از طریق آگاه نمودن همه انسانها و ادامه آن امکان پذیر است.
و اگر می پنداشتم که با تذکّر اینجانب گره ای ازمشکلات فعلی رفع می شد حتما به چنین امرمقدس و لازمی اقدام میکردم، تا شک و شبهه به وجود آمده درانتخابات و آرای مردم مرتفع گردد.
لکن با همه مشکلات و شرایط موجود چون باب دعا و توجه به خداوند بدون حجاب و مانع است و درهر زمان بشر می تواند با او ارتباط برقرارنماید برخود لازم می دانم که برای شما وهمه مردان و زنان این مرز و بوم و استمرار اهداف مقدس نهضت و جمهوری اسلامی امام خمینی (سلام الله علیه)- که همان اسلام ناب طرفدار کرامت وحقوق انسانهاست - دعا نمایم، برماست دعا و بر اوست اجابت.
در خاتمه همه ملت را به آرامش و حفظ نظم دعوت می نمایم تا بتوانند حقوق و مطالبات خود را که از اعظم آنها رای و انتخابشان می باشد از مجاری قانونی و آگاهی دهنده عینیت بخشند .
و امیدوارم در این موقعیت حساس و بهت زدگی جمعیت ها و توده هایی از مردم بتوانید با توکل به ذات باری تعالی و حمایت توده های مردم و دانشگاهها و روحانیون معظم از جمله مجمع روحانیون مبارز تهران و مجمع محققین و مدرسین قم ـ که همه آنها ازبزرگان علم و تحقیق میباشندـ و صدها و هزاران بزرگ دیگر از حوزه های قم و سایرحوزه های علمیه (حفظها الله عن الحدثان) با حفظ طمأنینه همیشگی، همبستگی و وحدت ملت و حقوق آنها را تامین نمایید که تنها عامل سعادت، اتحاد و وحدت کلمه وکلمه توحید«لااله الاالله» است .
دوشنبه 25/3/ 1388هجری شمسی
مطابق با 21جمادی الثانی 1430هجری قمری
قم المقدسه - یوسف صانعی
قلم - یقین بدانید که احقاق حقوق و احترام به رای مردم و صیانت از انتخاب آگاهانه ملت که درمتن نامه شما به خوبی نمایان است تنها از طریق آگاه نمودن همه انسانها و ادامه آن امکان پذیر است.
به گزارش قلم نیوز، متن جوابیه آیت الله العظمی صانعی در پاسخ به مهندس میر حسین موسوی در باره مسائل پیش آمده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به این شرح است:
بسمه تعالی:
دوست مکرّم و یار و فرزند امام خمینی (سلام الله علیه)
جناب آقای مهندس میرحسین موسوی (دام عزه)
بعدالتحیه والسلام؛
نامه دردمندانه، انسانی، اسلامی و ایمانی جنابعالی را دریافت کردم، امید آن داشتم که انتخاب شما با کوله باری ازتجربه و تعهد و دعای امام امت (سلام الله علیه) ویاران با وفایش، شادی مردم فهیم وآگاه ایران اسلامی را دوچندان کند. اما صد افسوس که چنین نشد، یقین بدانید که احقاق حقوق و احترام به رای مردم و صیانت از انتخاب آگاهانه ملت که درمتن نامه شما به خوبی نمایان است تنها از طریق آگاه نمودن همه انسانها و ادامه آن امکان پذیر است.
و اگر می پنداشتم که با تذکّر اینجانب گره ای ازمشکلات فعلی رفع می شد حتما به چنین امرمقدس و لازمی اقدام میکردم، تا شک و شبهه به وجود آمده درانتخابات و آرای مردم مرتفع گردد.
لکن با همه مشکلات و شرایط موجود چون باب دعا و توجه به خداوند بدون حجاب و مانع است و درهر زمان بشر می تواند با او ارتباط برقرارنماید برخود لازم می دانم که برای شما وهمه مردان و زنان این مرز و بوم و استمرار اهداف مقدس نهضت و جمهوری اسلامی امام خمینی (سلام الله علیه)- که همان اسلام ناب طرفدار کرامت وحقوق انسانهاست - دعا نمایم، برماست دعا و بر اوست اجابت.
در خاتمه همه ملت را به آرامش و حفظ نظم دعوت می نمایم تا بتوانند حقوق و مطالبات خود را که از اعظم آنها رای و انتخابشان می باشد از مجاری قانونی و آگاهی دهنده عینیت بخشند .
و امیدوارم در این موقعیت حساس و بهت زدگی جمعیت ها و توده هایی از مردم بتوانید با توکل به ذات باری تعالی و حمایت توده های مردم و دانشگاهها و روحانیون معظم از جمله مجمع روحانیون مبارز تهران و مجمع محققین و مدرسین قم ـ که همه آنها ازبزرگان علم و تحقیق میباشندـ و صدها و هزاران بزرگ دیگر از حوزه های قم و سایرحوزه های علمیه (حفظها الله عن الحدثان) با حفظ طمأنینه همیشگی، همبستگی و وحدت ملت و حقوق آنها را تامین نمایید که تنها عامل سعادت، اتحاد و وحدت کلمه وکلمه توحید«لااله الاالله» است .
دوشنبه 25/3/ 1388هجری شمسی
مطابق با 21جمادی الثانی 1430هجری قمری
قم المقدسه - یوسف صانعی
آنچه با شما و مصالح جامعه اسلامی به مبارزه برخاسته، یک طرز فکر غلط و انحرافی است
پاسخ آیت الله بیات به نامه میرحسین موسوی
قلم - آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به نامه میرحسین موسوی به علما ضمن حمایت از وی و ستایش احساس تکلیف و دغدغه انقلابی وی تاکید کرد که آنچه با شما و مصالح جامعه اسلامی به مبارزه برخاسته است، یک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدّس، میتوان به هر وسیله نامقدسی متوسل شد.
به گزارش قلم نیوز، متن پاسخ آیت الله بیات زنجانی به نامه مهندس موسوی به این شرح است: "بسماللّه الرّحمن الرّحیم برادر دلسوز و انقلابی جناب آقای مهندس موسوی- ایّده الله تعالی سلام علیکم؛ همانطور که در نامۀ خود مرقوم داشتهاید ریز وقایع و صحنهآرایی انتخابات دهمین دورۀ ریاست جمهوری را در حدّ مقدور پیگیری کردهام و با شما هم عقیدهام که در حقّ آراء ملّت و در حقّ شما به عنوان نمایندۀ فکری بخش عمدهای از این ملّت جفا شده است. اگر چه به عنوان شخصی که سالهای متمادی به امور اجرایی و تقنینی اهتمام داشتهام میدانم که گاه تخلّفاتی اندک، از ناحیۀ مجریان جزئی امور رخ میدهد، اما این بیاعتنایی اخیر و بیحرمتی کلان به آراء ملّت بیسابقه است. سالهاست که امام عزیز و همینطور سلوک و منش انقلابی او از میان ما رخت بربسته است ولی ظاهراً برخی، مدارا، مردمداری و وظیفهشناسی و هدایتهای انقلابیاش را در پی خودش به خاک سپردهاند. به هیچ وجه مدّعی نیستم که دوران پیش از سال 68 بری از نقص و خطا بوده است، اما مگر کسی میتوانست در زمان حضور امام راحل اینچنین قانون را دور بزند و بعد هم شاکیان را به سخره گیرد و مردم را هم علیه آنان بفریبد. هنوز نسل اول انقلاب زندهاند، در حالی که ارزشهای انقلاب چنین تحریف میشود. هنوز بسیاری از تدوینکنندگان و نویسندگان و اعضای بازنگری قانون اساسی زندهاند و برخی به خود جرأت میدهند که آن را به نحو استصوابی تفسیر کنند. هنوز جملۀ امام که میزان را رأی ملّت میدانست در میان ما تکرار میشود. اینجانب سالهاست که در سخنان و مواضع مختلف، فاصله گرفتن نظام از راه و اندیشۀ امام را متذکّر شدهام و نسبت به استقرار آرام اندیشهای خمینیستیز در کشور هشدار دادهام؛ اندیشهای که نهایتاً ثمری جز تبدیل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» نخواهد داشت و نهایتاً دین و دنیای مردم را در خود هضم خواهد کرد. اکنون ضمن حمایت از جنابعالی و ستایش احساس تکلیف و دغدغۀ انقلابیتان نکاتی را به شرح زیر به محضر عموم یادآور میشوم: 1-کسانی که به شما رأی دادهاند، در پی آن بودهاند که متقابلاً سوگند شما را در برابر خود و خدای خود بشنوند که از حقوق قانونی آنان پاسداری خواهید کرد و قانون کشورشان را حرمت خواهید گذاشت. همین امروز را روزی بدانید که این سوگند را بالقوه در برابر آنان یاد کردهاید و بر شماست که با توکّل به پروردگار توانا و درایت و استفادۀ کامل از وسایل قانونی کشور رأی مردم را به خودتان و همینطور به دیگران پاس بدارید؛ کما اینکه این تکلیف بر دوش دو نامزد بزرگوار دیگر برادر عزیز و ارزشمند و مظلومم جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی و برادر ارزشمندجناب آقای دکتر رضائی هم سنگینی میکند. اگر از ابتدا به صحنه نیامده بودید، تکلیف به گونهای دیگر بود، اما اکنون زمانی است که باید در برابر قانون ستیزی و خودخواهی ایستاد و نگذاشت که بی حرمتی به قانون و خواست اکثریّت در این کشور رواج پیدا کند. اطمینان داشته باشید که شما و کسانی که با نیّت خالص خود، شما را همراهی میکنند، موفق خواهید بود ولی این اعتراضات و دفاع از حق خود را بگونه ای مطالبه کنید که راه سوء استفاده را از مخالفین شما بگیرد. 2-در چنین روزهائی نهی از مظالم و اعلام برائت از اعمال منکر گونه در چارچوبهای قانونی و عُقلایی بر همگان واجب است. مدیران و زعمای صالح حکومت هم باید در مخالفت با اینگونه اعمال بکوشند و گرنه در نزد افکار عمومی متّهم به نادیده گرفتن حقوق مردم خواهند شد. امروز دغدغه اصلی این است که عهد جمهوری اسلامی با مردم به طور یک جانبه مخدوش شده است و یاران برجستۀ امام را متهم به قدرتطلبی میکنند. 3-آحاد مردم به ویژه جوانان عزیزی که در پی احقاق حقّ قانونی خود هستند، این تلاش قانونی خود را نهی از منکری بدانند که باید شرایط شرعی و قانونی آن مراعات شود. در این نهی از منکر بزرگ باید تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که عدّهای به دنبال آنند که شما را لاابالی و آشوبگر معرفی کنند و به همین جهت، مراقب باشید که میان نهی از منکر و آشوب، خلطی بوجود نیاید. این موضوع قابل تاکید است که رقیب شما یک نامزد انتخاباتی خاص یا طرفدارن و هوادارن او نیستند؛ آنچه با شما و مصالح جامعۀ اسلامی به مبارزه برخاسته است، یک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدّس، میتوان به هر وسیلۀ نامقدّسی متوسّل شد. این اندیشه و طرز فکر را دشمن اصلی خود و دین خدا بدانید، سپس صاحبان این فکر غلط را محکوم سازید. همان طور که پیشتر هم بارها گفتهام شعار جوانان ما در موقعیت کنونی باید این باشد که برای رسیدن به اهداف مقدس نباید از وسایل نامشروع کمک گرفت. 4-مطالبات گستردۀ نامزدها و طرفداران آنها هشداری است در برابر دستگاه قضایی که باید جدّی گرفته شود. مسئول دستگاه قضایی کشور، پیش از هر چیز به عنوان یک فقیه شیعی باید خود را ملجأ مردم بداند. اگر روزی محکمههای قضایی یک کشور نتوانند عدالت را میان مردم برقرار سازند، طبیعی است که ستمدیدگان راههای دیگری برای احقاق حقوق خود جستجو خواهند کرد و خدای ناکرده مقصد چنین جامعهای آشوب، ناامنی و هتک حرمت مقدّسات است. در پایان امیدوارم همۀ دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی در رعایت مصالح دین خدا و مردم بکوشند و پاسدار اعتماد مردم باشند. والسلام علی عبادالله الصالحین قم، اسدالله بیات زنجانی 25 خرداد 1388 مصادف با 21 جمادیالثّانی 1430".
قلم - آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به نامه میرحسین موسوی به علما ضمن حمایت از وی و ستایش احساس تکلیف و دغدغه انقلابی وی تاکید کرد که آنچه با شما و مصالح جامعه اسلامی به مبارزه برخاسته است، یک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدّس، میتوان به هر وسیله نامقدسی متوسل شد.
به گزارش قلم نیوز، متن پاسخ آیت الله بیات زنجانی به نامه مهندس موسوی به این شرح است: "بسماللّه الرّحمن الرّحیم برادر دلسوز و انقلابی جناب آقای مهندس موسوی- ایّده الله تعالی سلام علیکم؛ همانطور که در نامۀ خود مرقوم داشتهاید ریز وقایع و صحنهآرایی انتخابات دهمین دورۀ ریاست جمهوری را در حدّ مقدور پیگیری کردهام و با شما هم عقیدهام که در حقّ آراء ملّت و در حقّ شما به عنوان نمایندۀ فکری بخش عمدهای از این ملّت جفا شده است. اگر چه به عنوان شخصی که سالهای متمادی به امور اجرایی و تقنینی اهتمام داشتهام میدانم که گاه تخلّفاتی اندک، از ناحیۀ مجریان جزئی امور رخ میدهد، اما این بیاعتنایی اخیر و بیحرمتی کلان به آراء ملّت بیسابقه است. سالهاست که امام عزیز و همینطور سلوک و منش انقلابی او از میان ما رخت بربسته است ولی ظاهراً برخی، مدارا، مردمداری و وظیفهشناسی و هدایتهای انقلابیاش را در پی خودش به خاک سپردهاند. به هیچ وجه مدّعی نیستم که دوران پیش از سال 68 بری از نقص و خطا بوده است، اما مگر کسی میتوانست در زمان حضور امام راحل اینچنین قانون را دور بزند و بعد هم شاکیان را به سخره گیرد و مردم را هم علیه آنان بفریبد. هنوز نسل اول انقلاب زندهاند، در حالی که ارزشهای انقلاب چنین تحریف میشود. هنوز بسیاری از تدوینکنندگان و نویسندگان و اعضای بازنگری قانون اساسی زندهاند و برخی به خود جرأت میدهند که آن را به نحو استصوابی تفسیر کنند. هنوز جملۀ امام که میزان را رأی ملّت میدانست در میان ما تکرار میشود. اینجانب سالهاست که در سخنان و مواضع مختلف، فاصله گرفتن نظام از راه و اندیشۀ امام را متذکّر شدهام و نسبت به استقرار آرام اندیشهای خمینیستیز در کشور هشدار دادهام؛ اندیشهای که نهایتاً ثمری جز تبدیل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» نخواهد داشت و نهایتاً دین و دنیای مردم را در خود هضم خواهد کرد. اکنون ضمن حمایت از جنابعالی و ستایش احساس تکلیف و دغدغۀ انقلابیتان نکاتی را به شرح زیر به محضر عموم یادآور میشوم: 1-کسانی که به شما رأی دادهاند، در پی آن بودهاند که متقابلاً سوگند شما را در برابر خود و خدای خود بشنوند که از حقوق قانونی آنان پاسداری خواهید کرد و قانون کشورشان را حرمت خواهید گذاشت. همین امروز را روزی بدانید که این سوگند را بالقوه در برابر آنان یاد کردهاید و بر شماست که با توکّل به پروردگار توانا و درایت و استفادۀ کامل از وسایل قانونی کشور رأی مردم را به خودتان و همینطور به دیگران پاس بدارید؛ کما اینکه این تکلیف بر دوش دو نامزد بزرگوار دیگر برادر عزیز و ارزشمند و مظلومم جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی و برادر ارزشمندجناب آقای دکتر رضائی هم سنگینی میکند. اگر از ابتدا به صحنه نیامده بودید، تکلیف به گونهای دیگر بود، اما اکنون زمانی است که باید در برابر قانون ستیزی و خودخواهی ایستاد و نگذاشت که بی حرمتی به قانون و خواست اکثریّت در این کشور رواج پیدا کند. اطمینان داشته باشید که شما و کسانی که با نیّت خالص خود، شما را همراهی میکنند، موفق خواهید بود ولی این اعتراضات و دفاع از حق خود را بگونه ای مطالبه کنید که راه سوء استفاده را از مخالفین شما بگیرد. 2-در چنین روزهائی نهی از مظالم و اعلام برائت از اعمال منکر گونه در چارچوبهای قانونی و عُقلایی بر همگان واجب است. مدیران و زعمای صالح حکومت هم باید در مخالفت با اینگونه اعمال بکوشند و گرنه در نزد افکار عمومی متّهم به نادیده گرفتن حقوق مردم خواهند شد. امروز دغدغه اصلی این است که عهد جمهوری اسلامی با مردم به طور یک جانبه مخدوش شده است و یاران برجستۀ امام را متهم به قدرتطلبی میکنند. 3-آحاد مردم به ویژه جوانان عزیزی که در پی احقاق حقّ قانونی خود هستند، این تلاش قانونی خود را نهی از منکری بدانند که باید شرایط شرعی و قانونی آن مراعات شود. در این نهی از منکر بزرگ باید تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که عدّهای به دنبال آنند که شما را لاابالی و آشوبگر معرفی کنند و به همین جهت، مراقب باشید که میان نهی از منکر و آشوب، خلطی بوجود نیاید. این موضوع قابل تاکید است که رقیب شما یک نامزد انتخاباتی خاص یا طرفدارن و هوادارن او نیستند؛ آنچه با شما و مصالح جامعۀ اسلامی به مبارزه برخاسته است، یک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدّس، میتوان به هر وسیلۀ نامقدّسی متوسّل شد. این اندیشه و طرز فکر را دشمن اصلی خود و دین خدا بدانید، سپس صاحبان این فکر غلط را محکوم سازید. همان طور که پیشتر هم بارها گفتهام شعار جوانان ما در موقعیت کنونی باید این باشد که برای رسیدن به اهداف مقدس نباید از وسایل نامشروع کمک گرفت. 4-مطالبات گستردۀ نامزدها و طرفداران آنها هشداری است در برابر دستگاه قضایی که باید جدّی گرفته شود. مسئول دستگاه قضایی کشور، پیش از هر چیز به عنوان یک فقیه شیعی باید خود را ملجأ مردم بداند. اگر روزی محکمههای قضایی یک کشور نتوانند عدالت را میان مردم برقرار سازند، طبیعی است که ستمدیدگان راههای دیگری برای احقاق حقوق خود جستجو خواهند کرد و خدای ناکرده مقصد چنین جامعهای آشوب، ناامنی و هتک حرمت مقدّسات است. در پایان امیدوارم همۀ دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی در رعایت مصالح دین خدا و مردم بکوشند و پاسدار اعتماد مردم باشند. والسلام علی عبادالله الصالحین قم، اسدالله بیات زنجانی 25 خرداد 1388 مصادف با 21 جمادیالثّانی 1430".
استعفاي دسته جمعي اساتيد دانشگاه تهران در اعتراض به كشتار دانشجويان دانشگاه
در پي حملات شب گذشته به کوي دانشگاه تهران و کشته شدن پنج تن از دانشجويان اين دانشگاه، دکتر جبهدار مارالاني رئيس دانشکده برق و کامپيوتر پرديس دانشکدههاي فني اين دانشگاه از سمت خود استعفا داد.
جبهدار مارالاني که چهره ماندگار گرايش الکترونيک دانشکده برق است و پدر مهندسي برق ايران لقب گرفتهاست، عصر امروز از سمت خود کنارهگيري کرد.وی از سال 81 رئیس دانشکده برق بوده است.دانشجویان خواهان استعفای فرهاد رهبر رئیس انتصابی دانشگاه تهران هستند و بی کفایتی او را در دفاع از کیان دانشگاه و جان دانشجویان محکوم می کنند.
اين در حالي است که 119 تن ديگر از اساتيد دانشگاه تهران نيز در پي حوادث شب گذشته که به هتک حرمت دانشگاه منجر شد، از سمت استادي خود کنارهگيري کردند.
اسامي کشتهشدگان شب گذشته حملات انصار حزبالله به کوي دانشگاه به شرح زير است:
خانمها مبينا احترامي و فاطمه براتي و آقايان کسري شرفي، کامبيز شعاعي و محسن ايماني.
گفته می شود یکی از کشته شدگان رتبه 20 کنکور کارشناسی ارشد سال 88 در رشته برق بوده است.
بامداد خبر
جبهدار مارالاني که چهره ماندگار گرايش الکترونيک دانشکده برق است و پدر مهندسي برق ايران لقب گرفتهاست، عصر امروز از سمت خود کنارهگيري کرد.وی از سال 81 رئیس دانشکده برق بوده است.دانشجویان خواهان استعفای فرهاد رهبر رئیس انتصابی دانشگاه تهران هستند و بی کفایتی او را در دفاع از کیان دانشگاه و جان دانشجویان محکوم می کنند.
اين در حالي است که 119 تن ديگر از اساتيد دانشگاه تهران نيز در پي حوادث شب گذشته که به هتک حرمت دانشگاه منجر شد، از سمت استادي خود کنارهگيري کردند.
اسامي کشتهشدگان شب گذشته حملات انصار حزبالله به کوي دانشگاه به شرح زير است:
خانمها مبينا احترامي و فاطمه براتي و آقايان کسري شرفي، کامبيز شعاعي و محسن ايماني.
گفته می شود یکی از کشته شدگان رتبه 20 کنکور کارشناسی ارشد سال 88 در رشته برق بوده است.
بامداد خبر
میرحسین موسوی: دوستان رفتار مسالمیت آمیز داشته باشند و در دام آشوب ها نیفتند
در پی اطلاع از برگزاری برنامه ای در خیابان ولیعصر
میرحسین موسوی: دوستان رفتار مسالمیت آمیز داشته باشند و در دام آشوب ها نیفتند
قلم - مهندس میرحسین موسوی با تشکر از همه مردمی که با متانت و آرامش در راهپیمایی میلیونی روز گذشته شرکت کردند، از مردم و حامیانش خواست تا در برگزاری برنامه هایشان، نظم و آرامش را حفظ کنند.
به گزارش قلم نیوز، در پی اطلاع مهندس موسوی از برگزاری برنامه خیابان ولیعصر در روز سه شنبه، با بیان اینکه امروز در هیچ برنامه ای شرکت نخواهد داشت، از مردم و حامیانش خواست تا رفتار مسالمت آمیز داشته باشند و در دام آشوب های خیابانی نیفتند و آرامش خود را حفظ کنند.
روز گذشته میرحسین موسوی در راهپیمایی میلیونی مردم تهران در اعتراض به تقلب در انتخابات شرکت کرد و گفت که آماده است همه گونه هزینه ای را برای تحقق آرمان های ملت عزیز بپردازد.
*****
موضوع مهم اين است كه درگيري اين روزها به منظور ترساندن مردم و آسيب رساندن است. پس بهتر است دور از هيجان وارد بازي تحريك كردن هاي لباس شخصي ها نشويم.
تجربه بسيار نزديك (منظورم 10 سال اخير) كشورهاي مشابه ما اين است كه در چنين اعتراضاتي،حضور مداوم مردم به صورت آرام اما يكپارچه حتي تا دو- سه هفته به نتيجه رسيده است. اما مقاومت در مقابل به خشونت كشاندن خيلي مهم است.
میرحسین موسوی: دوستان رفتار مسالمیت آمیز داشته باشند و در دام آشوب ها نیفتند
قلم - مهندس میرحسین موسوی با تشکر از همه مردمی که با متانت و آرامش در راهپیمایی میلیونی روز گذشته شرکت کردند، از مردم و حامیانش خواست تا در برگزاری برنامه هایشان، نظم و آرامش را حفظ کنند.
به گزارش قلم نیوز، در پی اطلاع مهندس موسوی از برگزاری برنامه خیابان ولیعصر در روز سه شنبه، با بیان اینکه امروز در هیچ برنامه ای شرکت نخواهد داشت، از مردم و حامیانش خواست تا رفتار مسالمت آمیز داشته باشند و در دام آشوب های خیابانی نیفتند و آرامش خود را حفظ کنند.
روز گذشته میرحسین موسوی در راهپیمایی میلیونی مردم تهران در اعتراض به تقلب در انتخابات شرکت کرد و گفت که آماده است همه گونه هزینه ای را برای تحقق آرمان های ملت عزیز بپردازد.
*****
موضوع مهم اين است كه درگيري اين روزها به منظور ترساندن مردم و آسيب رساندن است. پس بهتر است دور از هيجان وارد بازي تحريك كردن هاي لباس شخصي ها نشويم.
تجربه بسيار نزديك (منظورم 10 سال اخير) كشورهاي مشابه ما اين است كه در چنين اعتراضاتي،حضور مداوم مردم به صورت آرام اما يكپارچه حتي تا دو- سه هفته به نتيجه رسيده است. اما مقاومت در مقابل به خشونت كشاندن خيلي مهم است.
بازداشت
تو وبلاگ ابطحي خبر بازداشتش را زدند
اميدوارم بتوانيم يك خبري هم از اسامي كشته هاي ديروز و كوي دانشگاه بگيريم
اميدوارم بتوانيم يك خبري هم از اسامي كشته هاي ديروز و كوي دانشگاه بگيريم
موسوی:کسانی اتوبوس آتش زدندکه دیشب به خوابگاه دانشجویی حمله کردند/نیروهای دولتی دست ازخشونت بردارند
در اجتماع میلیونی، بی نظیر و به یادماندنی مردم تهران
موسوی:کسانی اتوبوس آتش زدندکه دیشب به خوابگاه دانشجویی حمله کردند/نیروهای دولتی دست ازخشونت بردارند
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، میرحسین موسوی در اجتماع میلیونی مردم تهران و راهپیمایی آنها از شرق تهران تا میدان آزادی در اعتراض به نحوه شمارش آرا اظهار کرد: سلام بر شما ملت عزیز، سلام بر شما هموطنان. آمده ام تا ادای احترام به این همه ایستادگی و آگاهی بکنم. گروههای سیاسی متعددی درخواست مجوز کرده بودند تا یک راهپیمایی در اعتراض به تقلبات وسیع در انتخابات صورت گیرد. چون اجازه داده نشد و بنده شنیدم ممکن است مردم حضور پیدا کنند، آمدم تا همه را ضمن دعوت برای دفاع از حق خود به آرامش دعوت بکنم . آمده ام ، تا بهاری سبز «استقامت کنم» تا «نماد سبز» را به «یغما» نبرند .
وی بیان کرد: شما مردم بت شکن هستید ، شیشه شکن نیستید . آن کسانی دیروز اتوبوسها و موتورها را آتش زدند که دیشب به خوابگاههای دانشجویی حمله کردند و وحشیانه ضمن شکستن دست و سر و پا ، عده ای را از پنجره ها بیرون ریختند و عده زیادی را دستگیر کردند .
موسوی تاکید کرد که بنده قویاً خواهان آزادی بی درنگ همه این عزیزان هستم و از نیروهای دولتی می خواهم،دست از خشونت علیه مردم و فرزندان آنها بردارند .
وی ادمه داد: مردم ما با شعارهای الله اکبر و زیر سایه پرچم سبز اهل بیت (ع) به صورت مسالمت آمیز احقاق حق خود را می خواهند و احساس می کنند به شعور آنها بی احترامی شده است . من نامه ای به شورای نگهبان نوشته ام و موارد تخلف را شرح داده ام، گر چه امیدوار به شورای نگهبان نیستم. تعداد زیادی از اعضای شورای نگهبان در طول انتخابات بی طرفی خود را نگه نداشتند و از کاندیدای دولتی حمایت کردند .
موسوی بیان کرد: من از شما ملت عزیز، زنان و مردان، دانشجویان، روحانیون، هنرمندان، بازاریان، کارگران و کارمندان وهمه اقشار تشکر می کنم، به ویژه از اقلیت های عزیز.
وی افزود: ما باید با الله اکبر هایمان و از طریق راههای قانونی به دنبال حق پایمال شدة مردم خود باشیم و بتوانیم جلوی این پدیده، این دروغ آخرین، یعنی این تقلب و شعبده بازی حیرت آور بایستیم.
موسوی اظهار کرد: راه حل بنده، ابطال این انتخابات مخدوش است و این کمترین هزینه را برای ملت ما خواهد داشت وگرنه از اعتماد ملت به دولت و نظام هیچ چیزی باقی نخواهد ماند. البته من به همه عزیرانی که به تشخیص خود، سایر کاندیداها را انتخاب کرده اند،احترام گذاشته و سر تعظیم فرود میآورم و اعتراضم به عدم مراعات امانتداری و تخلف فاحش دست اندرکاران انتخابات است.
وی ادامه داد: مردم ما بر سر این حق خود ایستاده اند و من هم آماده ام همه گونه هزینه ای را برای تحقق آرمان های شما ملت عزیز بپردازم .
اين سايت موسوي هم فعلن به پا است
موسوی:کسانی اتوبوس آتش زدندکه دیشب به خوابگاه دانشجویی حمله کردند/نیروهای دولتی دست ازخشونت بردارند
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، میرحسین موسوی در اجتماع میلیونی مردم تهران و راهپیمایی آنها از شرق تهران تا میدان آزادی در اعتراض به نحوه شمارش آرا اظهار کرد: سلام بر شما ملت عزیز، سلام بر شما هموطنان. آمده ام تا ادای احترام به این همه ایستادگی و آگاهی بکنم. گروههای سیاسی متعددی درخواست مجوز کرده بودند تا یک راهپیمایی در اعتراض به تقلبات وسیع در انتخابات صورت گیرد. چون اجازه داده نشد و بنده شنیدم ممکن است مردم حضور پیدا کنند، آمدم تا همه را ضمن دعوت برای دفاع از حق خود به آرامش دعوت بکنم . آمده ام ، تا بهاری سبز «استقامت کنم» تا «نماد سبز» را به «یغما» نبرند .
وی بیان کرد: شما مردم بت شکن هستید ، شیشه شکن نیستید . آن کسانی دیروز اتوبوسها و موتورها را آتش زدند که دیشب به خوابگاههای دانشجویی حمله کردند و وحشیانه ضمن شکستن دست و سر و پا ، عده ای را از پنجره ها بیرون ریختند و عده زیادی را دستگیر کردند .
موسوی تاکید کرد که بنده قویاً خواهان آزادی بی درنگ همه این عزیزان هستم و از نیروهای دولتی می خواهم،دست از خشونت علیه مردم و فرزندان آنها بردارند .
وی ادمه داد: مردم ما با شعارهای الله اکبر و زیر سایه پرچم سبز اهل بیت (ع) به صورت مسالمت آمیز احقاق حق خود را می خواهند و احساس می کنند به شعور آنها بی احترامی شده است . من نامه ای به شورای نگهبان نوشته ام و موارد تخلف را شرح داده ام، گر چه امیدوار به شورای نگهبان نیستم. تعداد زیادی از اعضای شورای نگهبان در طول انتخابات بی طرفی خود را نگه نداشتند و از کاندیدای دولتی حمایت کردند .
موسوی بیان کرد: من از شما ملت عزیز، زنان و مردان، دانشجویان، روحانیون، هنرمندان، بازاریان، کارگران و کارمندان وهمه اقشار تشکر می کنم، به ویژه از اقلیت های عزیز.
وی افزود: ما باید با الله اکبر هایمان و از طریق راههای قانونی به دنبال حق پایمال شدة مردم خود باشیم و بتوانیم جلوی این پدیده، این دروغ آخرین، یعنی این تقلب و شعبده بازی حیرت آور بایستیم.
موسوی اظهار کرد: راه حل بنده، ابطال این انتخابات مخدوش است و این کمترین هزینه را برای ملت ما خواهد داشت وگرنه از اعتماد ملت به دولت و نظام هیچ چیزی باقی نخواهد ماند. البته من به همه عزیرانی که به تشخیص خود، سایر کاندیداها را انتخاب کرده اند،احترام گذاشته و سر تعظیم فرود میآورم و اعتراضم به عدم مراعات امانتداری و تخلف فاحش دست اندرکاران انتخابات است.
وی ادامه داد: مردم ما بر سر این حق خود ایستاده اند و من هم آماده ام همه گونه هزینه ای را برای تحقق آرمان های شما ملت عزیز بپردازم .
اين سايت موسوي هم فعلن به پا است
خاتمی: اعتماد مردم لطمه دیده است/باید به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی مردم توجه شایسته شود
در اجتماع میلیونی، بی نظیر و به یادماندنی مردم تهران در اعتراض به تقلب در انتخابات
خاتمی: اعتماد مردم لطمه دیده است/باید به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی مردم توجه شایسته شود
قلم - رییس جمهور پیشین کشور اظهار کرد: اعتماد مردم به عنوان بزرگترین پشتوانه انقلاب و کشور لطمه دیده است.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، سید محمد خاتمی که برای شرکت در مراسم راهپیمایی میلیونی مردم تهران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به میان مردم در خیابان آزادی تهران رفته بود؛ با سپاس از مردم به خاطر هوشیاری؛ حق خواهی و رفتار مدنی؛ ضمن توصیه بر تداوم حضور مدنی و آرام و متین و اعتراض منطقی آنان گفت: صدها هزارنفر در مسیری که تنها در روزهای انقلاب و بزرگداشت انقلاب اسلامی چنین جمعیتی به خود دیده در حقیقت اعتراضی روشن و صریح است به آنچه که به عنوان نتیجه انتخابات اعلام شده و نشان از این دارد که اعتماد مردم که بزرگترین پشتوانه انقلاب و کشور است لطمه دیده و همه باید برای بازگرداندن اعتماد ملی تلاش کنیم.
وی خاطرنشان کرد: پاسخ به درخواست بر حق این مردم برای صیانت از آرائشان تجدید این انتخابات یا تعیین یک هیأت صاحب صلاحیت بی طرف و شجاع و حقیقت یاب (و نه آنان که خود در این ماجرا متهم هستند) برای بررسی ماجرایی است که بر این انتخابات گذشته است؛ انتخاباتی که دلایل و شواهد کافی مانع از اعتماد به نتایج اعلام شده آن می گردد!
خاتمی در پایان تاکید کرد: همه باید قدر این ملت شریف؛ بزرگوار و آگاه را بدانند و به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی آنان توجه شایسته بنمایند. این مردم پایه های نظام ما هستند و نظام را از خود می دانند و اگر اعتراضی هست در این است که چرا معیارهای اصلی انقلاب که از مهمترین آنها محوریت مردم و اهتمام به رأی و نظر آنهاست مورد خدشه و انحراف قرار می گیرد.
خاتمی: اعتماد مردم لطمه دیده است/باید به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی مردم توجه شایسته شود
قلم - رییس جمهور پیشین کشور اظهار کرد: اعتماد مردم به عنوان بزرگترین پشتوانه انقلاب و کشور لطمه دیده است.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، سید محمد خاتمی که برای شرکت در مراسم راهپیمایی میلیونی مردم تهران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به میان مردم در خیابان آزادی تهران رفته بود؛ با سپاس از مردم به خاطر هوشیاری؛ حق خواهی و رفتار مدنی؛ ضمن توصیه بر تداوم حضور مدنی و آرام و متین و اعتراض منطقی آنان گفت: صدها هزارنفر در مسیری که تنها در روزهای انقلاب و بزرگداشت انقلاب اسلامی چنین جمعیتی به خود دیده در حقیقت اعتراضی روشن و صریح است به آنچه که به عنوان نتیجه انتخابات اعلام شده و نشان از این دارد که اعتماد مردم که بزرگترین پشتوانه انقلاب و کشور است لطمه دیده و همه باید برای بازگرداندن اعتماد ملی تلاش کنیم.
وی خاطرنشان کرد: پاسخ به درخواست بر حق این مردم برای صیانت از آرائشان تجدید این انتخابات یا تعیین یک هیأت صاحب صلاحیت بی طرف و شجاع و حقیقت یاب (و نه آنان که خود در این ماجرا متهم هستند) برای بررسی ماجرایی است که بر این انتخابات گذشته است؛ انتخاباتی که دلایل و شواهد کافی مانع از اعتماد به نتایج اعلام شده آن می گردد!
خاتمی در پایان تاکید کرد: همه باید قدر این ملت شریف؛ بزرگوار و آگاه را بدانند و به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی آنان توجه شایسته بنمایند. این مردم پایه های نظام ما هستند و نظام را از خود می دانند و اگر اعتراضی هست در این است که چرا معیارهای اصلی انقلاب که از مهمترین آنها محوریت مردم و اهتمام به رأی و نظر آنهاست مورد خدشه و انحراف قرار می گیرد.
دوشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۸
دسترسي به سايت هاي فيلتر شده
اين فيد سايت ستاد مير حسين موسوي است.
اين هم فيد اخباري كه صنم دولتشهاي ميگذارد
http://feeds2.feedburner.com/radiofarda/ZKQV Radio farda
http://feeds2.feedburner.com/tabnak/aCaf Tabnak | تابناك
http://feeds2.feedburner.com/entekhabnews/BriJ Entekhab News
http://feeds2.feedburner.com/http/eslahmalakutir/atomxml malakout.ir
http://feeds2.feedburner.com/radiozamaaneh/MTcd Radio zamaneh
http://feeds2.feedburner.com/co/DtIH bbc persian
اين هم فيد اخباري كه صنم دولتشهاي ميگذارد
http://feeds2.feedburner.com/radiofarda/ZKQV Radio farda
http://feeds2.feedburner.com/tabnak/aCaf Tabnak | تابناك
http://feeds2.feedburner.com/entekhabnews/BriJ Entekhab News
http://feeds2.feedburner.com/http/eslahmalakutir/atomxml malakout.ir
http://feeds2.feedburner.com/radiozamaaneh/MTcd Radio zamaneh
http://feeds2.feedburner.com/co/DtIH bbc persian
نامه محسن رضايي به وزير كشور
نامه محسن رضایی به وزیر کشور
لازم به ذكر است، به دليل ابهامات موجود و زمان محدود، لازم است كه اين اطلاعات در اسرع وقت در اختيار اين جانب قرار گيرد.
دكتر محسن رضايي در نامهای، از وزارت كشور خواست تا همه اطلاعات راجع به آراي شمارش شده به سرعت در اختيار نمايندگان وي قرار داده شود.
در متن نامه دكتر محسن رضايي به وزیر کشور آمده است:
وزير محترم كشور جناب آقاي محصولي
با سلام
احتراما با توجه به گذشت دو روز از برگزاري انتخابات، خواهشمند است در اسرع وقت، نسخهاي از اطلاعات مربوط به آراي شمارش شده به ويژه نتايج آرا در شعب اخذ رأي و حوزههاي انتخابيه به تفكيك و همچنين اطلاعات مربوط به رأي دهندگان به ويژه كدهاي ملي ثبت شده شركت كنندگان در هر شعبه رأي را در اختيار نمايندگان اينجانب برای بررسي قرار دهيد.
لازم به ذكر است، به دليل ابهامات موجود و زمان محدود، لازم است كه اين اطلاعات در اسرع وقت در اختيار اينجانب قرار گيرد.
از همكاري جنابعالي تقدير ميشود.
محسن رضایی
لازم به ذكر است، به دليل ابهامات موجود و زمان محدود، لازم است كه اين اطلاعات در اسرع وقت در اختيار اين جانب قرار گيرد.
دكتر محسن رضايي در نامهای، از وزارت كشور خواست تا همه اطلاعات راجع به آراي شمارش شده به سرعت در اختيار نمايندگان وي قرار داده شود.
در متن نامه دكتر محسن رضايي به وزیر کشور آمده است:
وزير محترم كشور جناب آقاي محصولي
با سلام
احتراما با توجه به گذشت دو روز از برگزاري انتخابات، خواهشمند است در اسرع وقت، نسخهاي از اطلاعات مربوط به آراي شمارش شده به ويژه نتايج آرا در شعب اخذ رأي و حوزههاي انتخابيه به تفكيك و همچنين اطلاعات مربوط به رأي دهندگان به ويژه كدهاي ملي ثبت شده شركت كنندگان در هر شعبه رأي را در اختيار نمايندگان اينجانب برای بررسي قرار دهيد.
لازم به ذكر است، به دليل ابهامات موجود و زمان محدود، لازم است كه اين اطلاعات در اسرع وقت در اختيار اينجانب قرار گيرد.
از همكاري جنابعالي تقدير ميشود.
محسن رضایی
متن نامه میرحسین موسوی به اعضای شورای نگهبان
به گزارش خبرنگار قلمنیوز، متن نامه میرحسین موسوی به اعضای شورای نگهبان به این شرح است:
"بسمه تعالی
شورای محترم نگهبان
سلام علیکم
پیرو دهها مکاتبه ستاد انتخاباتی اینجانب با آن شورا دایر بر تخلفات صریح انتخاباتی عوامل اجرایی وزارت کشور و نیز یکی از نامزدها که قطعاً در نتیجه انتخابات ٢٢ خرداد ماه مؤثر بوده است و ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میشود، عدم صحت انتخابات محرز است و رسیدگی و ابطال آن درخواست میگردد:
١ - در ایام تبلیغات خصوصاً در مناظره آقای احمدی نژاد، اتهامات بزرگی علیه بعضی از شخصیتهای حقیقی ازجمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست محترم مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز آقای ناطق نوری عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس بازرسی ویژه مقام معظم رهبری، در رسانه ملی مطرح شد که بنا به اظهار صریح ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم کل کشور مصادیق روشن عمل مجرمانه بوده است. این اتهامات خوراک اصلی تبلیغات انتخاباتی آقای احمدی نژاد علیه سایر نامزدها، خصوصاً اینجانب قرار گرفت.
٢ - ایشان در مناظرههای انتخاباتی اقدام به بیان مطالب خلاف امنیت ملی نمود که نتیجه آن زیر سؤال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی سلام الله علیه بود. به علاوه عمل ایشان در افشای بعضی از موضوعات محرمانه و سری با تلفیق موارد نادرست، ازجمله متهم کردن دولت جمهوری اسلامی و وزارت کشور به سازماندهی اوباش برای حمله به جوانان و مردم و بریدن کراواتها و تراشیدن موی سر جوانان اتهاماتی واهی است که در هیچ مرجع قضایی مورد رسیدگی قرار نگرفته و بدیهی است که عملی مجرمانه محسوب میشود.
٣ - کارشکنیهای عدیده مسئولانه وزارت کشور و بسیاری از فرمانداریها، ازجمله فرمانداری تهران در ارائه کارتهای نمایندگان جناب حجت الاسلام والمسلمین کروبی و اینجانب منجر به عدم امکان حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان ما دو نفر در محل شعب اخذ رأی و محلهای شمارش و تجمیع آرا گردید و نمایندگان نامزدها هیچگونه نظارتی بر انتخابات نداشتهاند.
٤ - برخلاف اعلام کتبی قبلی مبنی بر اینکه شمارش آرا و تجمیع آن دستی خواهد بود، ستاد انتخابات کشور در حالی که هنوز تعدادی از شعب در حال شمارش آرای مردم بودند اقدام به اعلام نتایج در حجم انبوه نمود. این در حالی بود که هنوز صورت جلسههای موسوم به فرمهای ٢٢ و ٢٨ از هیاتهای اجرایی دریافت نشده و تنها ملاک ارائه آمار ارقام موجود در سیستمهای رایانهای بود که هیچگونه وجاهت قانونی ندارد و موجب التهاب اجتماعی و نگرانی در جامعه براساس آمارهای فاقد مبنای قانونی میشود.
٥ - صدها شعبه اخذ رأی در مناطق مختلف کشور ازجمله شیراز، تبریز، تهران و... در ساعات قبل و بعد از ظهر دچار کمبود تعرفه اخذ رأی شدند و این امر موجب توقف چند ساعته رأی گیری در آنها گردید. با توجه به اینکه تعداد تعرفههای چاپ شده با فرض بالاترین تعداد متصوره شرکتکنندگان به گونهای بوده است که بیش از ١٧ میلیون تعرفه اضافی میتوانست در اختیار وزارت کشور باشد تعلل شدیدی که در جریان توزیع تعرفههای انتخاباتی به چشم میخورد کاملاً ابهام برانگیز بود و نشان میداد که این تعلل و نیز اعلام توقف زمان رأیگیری، در حالی که هنوز تعداد قابل توجهی از مردم خواستار شرکت در انتخابات بودند از سر نگرانی نسبت به افزایش تعداد آرای ماخوذه از مرز ١٠٠ درصد افراد واجد شرایط بوده است. طبیعی است که چنین اموری شائبه وقوع اقدامات غیرقانونی گسترده و وجود تعداد بیشمار آرای تقلبی در صندوقها را تحکیم میکند.
٦ - علاوه بر موارد فوق تخلفات فراوان صورت گرفته در روز و زمان اخذ رأی طی بیش از ٨٠ مورد نامه خطاب به آقای کدخدایی سخنگوی محترم شورای نگهبان توسط رابط اینجانب به آن شورا تقدیم شده است.
٧ - آقای احمدی نژاد در وقت تبلیغات اضافی که سازمان صدا و سیما به صورت غیرقانونی به ایشان اهدا کرد وقوع اقدامات ضد امنیتی را پیشبینی کرد و به طور ضمنی موفقیت خود را مسلم دانست و رقبا را متهم به توطئه چینی نمود، که تمامی اینها حاکی از برنامهریزیهای پشت پرده برای دستکاری نتایج انتخابات است. به همین ترتیب تیتر خبر پیروزی آقای احمدی نژاد در سایت رجانیوز، فارس و ایرنا که چند ساعت قبل از پایان اخذ رأی رویداد و نیز تعیین تیتر روزنامه کیهان با همین عنوان طراحی قبلی اعلام چنین نتیجهای را مشخص میسازد.
٨ - نقص ماده ٤٠ قانون جرائم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مداخله نظامیان و بسیج در انتخابات و شرکت در میتینگهای تبلیغاتی آقای احمدینژاد و استفاده گسترده از امکانات دولتی و نقض ماده ٦٨ قانون انتخابات ازجمله تورگردی وزرا در استانها و شهرستانها (تا جایی که پس از سخنرانی معاون اول ریاست جمهوری در گیلان به ستاد اینجانب حمله شد) و حضور آقای وزیر خارجه در شهرهای مختلف ایلام، کرمانشاه، سمنان، گیلان و... در جلسات تبلیغاتی و استفاده آقای احمدینژاد از هواپیمای اختصاصی دولت برای حضور در میتینگهای تبریز و ارومیه و اصفهان و... نمونههای دیگری از تخلفات از فصول مختلف قانون مذکور به ویژه فصل هفتم آن بوده است.
نظر به موارد فوق انتظار دارم درخواست اینجانب در مورد ابطال انتخابات ٢٢ خرداد ماه مورد رسیدگی و اقدام قرار گیرد.
میرحسین موسوی"
"بسمه تعالی
شورای محترم نگهبان
سلام علیکم
پیرو دهها مکاتبه ستاد انتخاباتی اینجانب با آن شورا دایر بر تخلفات صریح انتخاباتی عوامل اجرایی وزارت کشور و نیز یکی از نامزدها که قطعاً در نتیجه انتخابات ٢٢ خرداد ماه مؤثر بوده است و ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میشود، عدم صحت انتخابات محرز است و رسیدگی و ابطال آن درخواست میگردد:
١ - در ایام تبلیغات خصوصاً در مناظره آقای احمدی نژاد، اتهامات بزرگی علیه بعضی از شخصیتهای حقیقی ازجمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست محترم مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز آقای ناطق نوری عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس بازرسی ویژه مقام معظم رهبری، در رسانه ملی مطرح شد که بنا به اظهار صریح ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم کل کشور مصادیق روشن عمل مجرمانه بوده است. این اتهامات خوراک اصلی تبلیغات انتخاباتی آقای احمدی نژاد علیه سایر نامزدها، خصوصاً اینجانب قرار گرفت.
٢ - ایشان در مناظرههای انتخاباتی اقدام به بیان مطالب خلاف امنیت ملی نمود که نتیجه آن زیر سؤال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی سلام الله علیه بود. به علاوه عمل ایشان در افشای بعضی از موضوعات محرمانه و سری با تلفیق موارد نادرست، ازجمله متهم کردن دولت جمهوری اسلامی و وزارت کشور به سازماندهی اوباش برای حمله به جوانان و مردم و بریدن کراواتها و تراشیدن موی سر جوانان اتهاماتی واهی است که در هیچ مرجع قضایی مورد رسیدگی قرار نگرفته و بدیهی است که عملی مجرمانه محسوب میشود.
٣ - کارشکنیهای عدیده مسئولانه وزارت کشور و بسیاری از فرمانداریها، ازجمله فرمانداری تهران در ارائه کارتهای نمایندگان جناب حجت الاسلام والمسلمین کروبی و اینجانب منجر به عدم امکان حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان ما دو نفر در محل شعب اخذ رأی و محلهای شمارش و تجمیع آرا گردید و نمایندگان نامزدها هیچگونه نظارتی بر انتخابات نداشتهاند.
٤ - برخلاف اعلام کتبی قبلی مبنی بر اینکه شمارش آرا و تجمیع آن دستی خواهد بود، ستاد انتخابات کشور در حالی که هنوز تعدادی از شعب در حال شمارش آرای مردم بودند اقدام به اعلام نتایج در حجم انبوه نمود. این در حالی بود که هنوز صورت جلسههای موسوم به فرمهای ٢٢ و ٢٨ از هیاتهای اجرایی دریافت نشده و تنها ملاک ارائه آمار ارقام موجود در سیستمهای رایانهای بود که هیچگونه وجاهت قانونی ندارد و موجب التهاب اجتماعی و نگرانی در جامعه براساس آمارهای فاقد مبنای قانونی میشود.
٥ - صدها شعبه اخذ رأی در مناطق مختلف کشور ازجمله شیراز، تبریز، تهران و... در ساعات قبل و بعد از ظهر دچار کمبود تعرفه اخذ رأی شدند و این امر موجب توقف چند ساعته رأی گیری در آنها گردید. با توجه به اینکه تعداد تعرفههای چاپ شده با فرض بالاترین تعداد متصوره شرکتکنندگان به گونهای بوده است که بیش از ١٧ میلیون تعرفه اضافی میتوانست در اختیار وزارت کشور باشد تعلل شدیدی که در جریان توزیع تعرفههای انتخاباتی به چشم میخورد کاملاً ابهام برانگیز بود و نشان میداد که این تعلل و نیز اعلام توقف زمان رأیگیری، در حالی که هنوز تعداد قابل توجهی از مردم خواستار شرکت در انتخابات بودند از سر نگرانی نسبت به افزایش تعداد آرای ماخوذه از مرز ١٠٠ درصد افراد واجد شرایط بوده است. طبیعی است که چنین اموری شائبه وقوع اقدامات غیرقانونی گسترده و وجود تعداد بیشمار آرای تقلبی در صندوقها را تحکیم میکند.
٦ - علاوه بر موارد فوق تخلفات فراوان صورت گرفته در روز و زمان اخذ رأی طی بیش از ٨٠ مورد نامه خطاب به آقای کدخدایی سخنگوی محترم شورای نگهبان توسط رابط اینجانب به آن شورا تقدیم شده است.
٧ - آقای احمدی نژاد در وقت تبلیغات اضافی که سازمان صدا و سیما به صورت غیرقانونی به ایشان اهدا کرد وقوع اقدامات ضد امنیتی را پیشبینی کرد و به طور ضمنی موفقیت خود را مسلم دانست و رقبا را متهم به توطئه چینی نمود، که تمامی اینها حاکی از برنامهریزیهای پشت پرده برای دستکاری نتایج انتخابات است. به همین ترتیب تیتر خبر پیروزی آقای احمدی نژاد در سایت رجانیوز، فارس و ایرنا که چند ساعت قبل از پایان اخذ رأی رویداد و نیز تعیین تیتر روزنامه کیهان با همین عنوان طراحی قبلی اعلام چنین نتیجهای را مشخص میسازد.
٨ - نقص ماده ٤٠ قانون جرائم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مداخله نظامیان و بسیج در انتخابات و شرکت در میتینگهای تبلیغاتی آقای احمدینژاد و استفاده گسترده از امکانات دولتی و نقض ماده ٦٨ قانون انتخابات ازجمله تورگردی وزرا در استانها و شهرستانها (تا جایی که پس از سخنرانی معاون اول ریاست جمهوری در گیلان به ستاد اینجانب حمله شد) و حضور آقای وزیر خارجه در شهرهای مختلف ایلام، کرمانشاه، سمنان، گیلان و... در جلسات تبلیغاتی و استفاده آقای احمدینژاد از هواپیمای اختصاصی دولت برای حضور در میتینگهای تبریز و ارومیه و اصفهان و... نمونههای دیگری از تخلفات از فصول مختلف قانون مذکور به ویژه فصل هفتم آن بوده است.
نظر به موارد فوق انتظار دارم درخواست اینجانب در مورد ابطال انتخابات ٢٢ خرداد ماه مورد رسیدگی و اقدام قرار گیرد.
میرحسین موسوی"
كوي دانشگاه
بامدادخبر
در پی حمله نیروهای لباس شخصی و امنیتی به تجمع دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران، بیش از پانزده تن از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در اثر اصابت گلوله به ایشان، به شدت مجروح شدند.
تجمع دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران که از آغاز یکشنبه شب، بیستوچهارم خرداد ماه آغاز شدهبود. با ورود نیروهای لباس شخصی و امنیتی به داخل کوی و مستقر شدن در ساختمان تخلیهشده 23 میرود که به جنگی نابرابر تبدیل شود.
نیروهای امنیتی که دور تا دور کوی را از ساعت نزدیک به 23 یکشنبه شب تحت اختیار دارند، چند بار برای ورود به کوی تلاش کردند که این تلاش با مقاومت دانشجویان ناکام ماند. اما پس از آغاز حمله تمام عیار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه که با پرتاب نارنجک صوتی، گاز اشکآور و تیراندازی زمینی به تمام درهای کوی دانشگاه همراه بود، توانستند وارد کوی دانشگاه شوند و در ساختمان 23 مستقر شوند که از آغاز تجمع به علت عدم امنیت حداقلی از سوی دانشجویان ترک و کاملاً تخلیه شدهبود.
این در حالی است که در جریان تلاش نیروهای امنیتی برای ورود به کوی و در حین درگیری میان نیروهای امنیتی لباس شخصی با دانشجویان، بیش از پانزده نفر از دانشجویان تنها به علت اصابت گلوله به شدت مجروح شدند. از میان مجروحشدگان، وضعیت دانشجویی به علت خونریزی از ناحیه گردن و صورت به شدت وخیم است. همچنین دو مورد از تیرهای شلیکشده به صورت دانشجویان برخورد کردهاست که یکی از دانشجویان از ناحیه چشم آسیب دیدهاست و به گفته دانشجویان پزشکی حاضر در کوی، احتمال از دست دادن چشم وی زیاد است. دیگر تیرها به پا و بدن دانشجویان اصابت کردهاست که منجر به جراحات و زخمهای عمیق روی بدن آنها شدهاست.
به گفته دانشجویان نیروهای مهاجم به طور کامل مجهز هستند و هر گونه سلاح گرم و سرد در اختیار آنها قرار گرفتهاست. که از جمله میتوان به باتوم، چماق، نارنجک صوتی، گاز اشکآور و فلفل و تفنگ اشاره کرد. دانشجویان همچنین از استفاده نیروهای مهاجم از نوع عجیبی گلوله پلاستیکی خبر میدهند که حالت ساچمهای دارد و در حین اصابت با بدن، پوست بدن فرد را سوراخ سوراخ میکند.
درگیریها در کوی دانشگاه در حالی ادامه دارد که تمامی نگهبانان و مسئولان کوی، خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران را ترک کردهاند و دانشجویان در محوطه کوی و در برابر نیروهای مهاجم کاملاً تنها هستند. این امر سبب شدهاست تمامی دانشجویان حاضر در کوی از شدت التهاب و نگرانی، علیرغم شدت و تداوم شلیک گاز اشکآور، نارنجک صوتی و گلولههای پلاستیکی، از اتاقها و ساختمانهای خود بیرون بیایند.
به گفته دانشجویان حاضر در کوی دانشگاه تهران، مجروحشدگان به شدت نیاز به تجهیزات پزشکی و انجام عملیات فوری پزشکی دارند، با این حال نه تنها آمبولانسی در اختیار دانشجویان نیست که از کمکهای اولیه نیز خبری نیست.
درگیریها در کوی دانشگاه تهران در حالی در ساعت 2 پس از بامداد ادامه دارد که شبکه موبایل در سراسر تهران برای بار دوم پس از اعلام نتایج انتخابات قطع شدهاست.
در پی حمله نیروهای لباس شخصی و امنیتی به تجمع دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران، بیش از پانزده تن از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در اثر اصابت گلوله به ایشان، به شدت مجروح شدند.
تجمع دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران که از آغاز یکشنبه شب، بیستوچهارم خرداد ماه آغاز شدهبود. با ورود نیروهای لباس شخصی و امنیتی به داخل کوی و مستقر شدن در ساختمان تخلیهشده 23 میرود که به جنگی نابرابر تبدیل شود.
نیروهای امنیتی که دور تا دور کوی را از ساعت نزدیک به 23 یکشنبه شب تحت اختیار دارند، چند بار برای ورود به کوی تلاش کردند که این تلاش با مقاومت دانشجویان ناکام ماند. اما پس از آغاز حمله تمام عیار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه که با پرتاب نارنجک صوتی، گاز اشکآور و تیراندازی زمینی به تمام درهای کوی دانشگاه همراه بود، توانستند وارد کوی دانشگاه شوند و در ساختمان 23 مستقر شوند که از آغاز تجمع به علت عدم امنیت حداقلی از سوی دانشجویان ترک و کاملاً تخلیه شدهبود.
این در حالی است که در جریان تلاش نیروهای امنیتی برای ورود به کوی و در حین درگیری میان نیروهای امنیتی لباس شخصی با دانشجویان، بیش از پانزده نفر از دانشجویان تنها به علت اصابت گلوله به شدت مجروح شدند. از میان مجروحشدگان، وضعیت دانشجویی به علت خونریزی از ناحیه گردن و صورت به شدت وخیم است. همچنین دو مورد از تیرهای شلیکشده به صورت دانشجویان برخورد کردهاست که یکی از دانشجویان از ناحیه چشم آسیب دیدهاست و به گفته دانشجویان پزشکی حاضر در کوی، احتمال از دست دادن چشم وی زیاد است. دیگر تیرها به پا و بدن دانشجویان اصابت کردهاست که منجر به جراحات و زخمهای عمیق روی بدن آنها شدهاست.
به گفته دانشجویان نیروهای مهاجم به طور کامل مجهز هستند و هر گونه سلاح گرم و سرد در اختیار آنها قرار گرفتهاست. که از جمله میتوان به باتوم، چماق، نارنجک صوتی، گاز اشکآور و فلفل و تفنگ اشاره کرد. دانشجویان همچنین از استفاده نیروهای مهاجم از نوع عجیبی گلوله پلاستیکی خبر میدهند که حالت ساچمهای دارد و در حین اصابت با بدن، پوست بدن فرد را سوراخ سوراخ میکند.
درگیریها در کوی دانشگاه در حالی ادامه دارد که تمامی نگهبانان و مسئولان کوی، خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران را ترک کردهاند و دانشجویان در محوطه کوی و در برابر نیروهای مهاجم کاملاً تنها هستند. این امر سبب شدهاست تمامی دانشجویان حاضر در کوی از شدت التهاب و نگرانی، علیرغم شدت و تداوم شلیک گاز اشکآور، نارنجک صوتی و گلولههای پلاستیکی، از اتاقها و ساختمانهای خود بیرون بیایند.
به گفته دانشجویان حاضر در کوی دانشگاه تهران، مجروحشدگان به شدت نیاز به تجهیزات پزشکی و انجام عملیات فوری پزشکی دارند، با این حال نه تنها آمبولانسی در اختیار دانشجویان نیست که از کمکهای اولیه نیز خبری نیست.
درگیریها در کوی دانشگاه تهران در حالی در ساعت 2 پس از بامداد ادامه دارد که شبکه موبایل در سراسر تهران برای بار دوم پس از اعلام نتایج انتخابات قطع شدهاست.
متن بيانيه دوم شيخ مهدي كروبي
ملت بزرگ ایران
واکنش های خود جوش شما به اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان دهنده آگاهی و تعهد شما نسبت به ایران اسلامی و عدم مشروعیت نتیجه اعلام شده برای انتخابات 22 خرداد 1388 است گرچه می دانید و می دانیم که اگر امکان داشت این واکنش ها از راههای قانونی و در چارچوب های مدنی انجام می شد از مطلوبیت بیشتری برخوردار بود. اما در حال با توجه به حضور آگاهانه شما مطمئن باشید نامزدهای مورد علاقه شما در این دوره انتخابات از حق خود و شما کوتاه نخواهند آمد . نتیجه اعلام شده انتخابات برآمده از دو انحراف اساسی در مسیر تاریخ انقلاب است .
اول: انحراف از جمهوریت نظام که نقطه شروع ان برگزاری دومین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1369 و رد صلاحیت گسترده یاران امام (ره) پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی بود و این انحراف سبب شد جمهوری مورد نظر امام مخدوش شود و امروزه حتی افرادی که در این انحراف مقصر بودند از آن آسیب می بینند و کار به جایی رسیده که از کلیت جمهوری اسلامی، هر دو رکن جمهوریت واسلامیت با این انتخابات و اعلام نتایج مخدوش ان زیر سوال رفته است .
دوم : انحراف از اصلاحات که با فرصت سوزی و از دست دادن خودخواهانه موقعیت های بی نظیری که ملت ایران در حوادث پس از دوم خرداد 1376 در اختیار ما قرار داده بود شروع شد با سوء مدیریت و اجازه مصادره ان توسط نااهلان و سود جویان منتهی به انتخابات مجلس هفتم و سپس تشکیل دولت نهم که مهم ترین مخالف اصلاحات در سال 1384 و تثبیت او در سال 1388 گردید . من بار دیگر اعلام می کنم انتخاباتی که با حضور پرشور ملت ایران برگزار شد نباید وسیله سوء استفاده قرار گیرد و نتایح اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از ان فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است و از اینرو آقای محمود احمدی نژاد را رییس جمهور ایران نمی دانم . اما از ان جایی که به اصل نظام جمهوری اسلامی باور راسخ دارم و این نوع انتخابات را تعریض به میراث و راه امام می دانم و از ان جایی که هنوزم به ظرفیت نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی باور دارم از شورای نگهبان می خواهم با ابطال انتخابات و در راستای خواست به حق ملت واکثریت مردم بار دیگر این انتخابات را تجدید نماید و این بار به حق ، از آرای مردم پاسداری کند . بدیهی است این راه حل برای برون رفت از وضع موجود و اتمام حجتی با نهادهای حقوقی و قانونی می باشد . فارغ از قضاوت من درباره برخی از اعضای تاثیر گذار شواری نگهبان و عوامل تاثیر گذار پشت صحنه ان به ملت عزیز ایران عرض می کنم که ضمن اعلام نظرات صریح خود درباره عدم مشروعیت نتایج انتخابات از ظرفیت های قانونی موجود بهره ببرند و از نیروی انتظامی و امنیتی می خواهم حقوق شهروندی منتقدان و معترضان را رعایت نمایند و نگذارند با انتشار تصاویر موحش و موهن در رسانه های خارجی موجبات وهن نظام جمهوری اسلامی فراهم آید و بدانند که شکرانه بیرون اوردن اقای محمود احمدی نژاد از صندوق های رای ضرب و شتم مردم ، دستگیری و تهدید امنیتی فعالان سیاسی واجتماعی و ایجاد جو امنیتی در کشور نیست . همچنین به دولت و دست اندرکاران هم یادآوری می نمایم که قطع وسایل ارتباط جمعی ، سایت ها ، موبایل ها ، پیامک ها و تلویزیون ها در شان جمهوری اسلامی که همواره مورد تایید حضرت امام (ره) بوده است نمی باشد . کار به جایی رسیده است که حتی از انتشار اطلاعیه ها و بیانیه های اینجانب در روزنامه ها و حتی روزنامه اینجانب خودداری می شود و مطبوعات مورد تهدید قرار می گیرد .
اینجانب با تاکید بر هویت مستقل و اصلاح طلبانه خود درخواست ابطال این انتخابات منحرف شده را به نام صیانت از ارای شما پیگیری نموده و در صورتی که دولت و شورای نگهبان بر ان اصرار داشته باشد ، تصمیمات خود را در اطلاعیه های بعدی به اطلاع ملت بزرگ ایران خواهم رسانید . نمایش غیر قانونی امروز از سوی آقای احمدی نژاد که خود را قبل از تایید انتخابات و رسیدگی به شکایات، رییس جمهور منتخب نامیده است نیز پرده دیگری از این نمایش مضحک است.
در پایان ضمن تشکر مجدد از حضور آگاهانه شما در صحنه ، به ملت شریف و جوانان غیور این سرزمین توصیه می نمایم که با حضور خود در صحنه و مراقبت از تحولات جاری ارامش را حفظ نمایند تا بهانه به دست غوغا سالاران ، انحصار طلبان و سرکوب گران ندهند .
والسلام علیکم
مهدی کروبی – 24 /3 /88
واکنش های خود جوش شما به اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان دهنده آگاهی و تعهد شما نسبت به ایران اسلامی و عدم مشروعیت نتیجه اعلام شده برای انتخابات 22 خرداد 1388 است گرچه می دانید و می دانیم که اگر امکان داشت این واکنش ها از راههای قانونی و در چارچوب های مدنی انجام می شد از مطلوبیت بیشتری برخوردار بود. اما در حال با توجه به حضور آگاهانه شما مطمئن باشید نامزدهای مورد علاقه شما در این دوره انتخابات از حق خود و شما کوتاه نخواهند آمد . نتیجه اعلام شده انتخابات برآمده از دو انحراف اساسی در مسیر تاریخ انقلاب است .
اول: انحراف از جمهوریت نظام که نقطه شروع ان برگزاری دومین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1369 و رد صلاحیت گسترده یاران امام (ره) پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی بود و این انحراف سبب شد جمهوری مورد نظر امام مخدوش شود و امروزه حتی افرادی که در این انحراف مقصر بودند از آن آسیب می بینند و کار به جایی رسیده که از کلیت جمهوری اسلامی، هر دو رکن جمهوریت واسلامیت با این انتخابات و اعلام نتایج مخدوش ان زیر سوال رفته است .
دوم : انحراف از اصلاحات که با فرصت سوزی و از دست دادن خودخواهانه موقعیت های بی نظیری که ملت ایران در حوادث پس از دوم خرداد 1376 در اختیار ما قرار داده بود شروع شد با سوء مدیریت و اجازه مصادره ان توسط نااهلان و سود جویان منتهی به انتخابات مجلس هفتم و سپس تشکیل دولت نهم که مهم ترین مخالف اصلاحات در سال 1384 و تثبیت او در سال 1388 گردید . من بار دیگر اعلام می کنم انتخاباتی که با حضور پرشور ملت ایران برگزار شد نباید وسیله سوء استفاده قرار گیرد و نتایح اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از ان فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است و از اینرو آقای محمود احمدی نژاد را رییس جمهور ایران نمی دانم . اما از ان جایی که به اصل نظام جمهوری اسلامی باور راسخ دارم و این نوع انتخابات را تعریض به میراث و راه امام می دانم و از ان جایی که هنوزم به ظرفیت نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی باور دارم از شورای نگهبان می خواهم با ابطال انتخابات و در راستای خواست به حق ملت واکثریت مردم بار دیگر این انتخابات را تجدید نماید و این بار به حق ، از آرای مردم پاسداری کند . بدیهی است این راه حل برای برون رفت از وضع موجود و اتمام حجتی با نهادهای حقوقی و قانونی می باشد . فارغ از قضاوت من درباره برخی از اعضای تاثیر گذار شواری نگهبان و عوامل تاثیر گذار پشت صحنه ان به ملت عزیز ایران عرض می کنم که ضمن اعلام نظرات صریح خود درباره عدم مشروعیت نتایج انتخابات از ظرفیت های قانونی موجود بهره ببرند و از نیروی انتظامی و امنیتی می خواهم حقوق شهروندی منتقدان و معترضان را رعایت نمایند و نگذارند با انتشار تصاویر موحش و موهن در رسانه های خارجی موجبات وهن نظام جمهوری اسلامی فراهم آید و بدانند که شکرانه بیرون اوردن اقای محمود احمدی نژاد از صندوق های رای ضرب و شتم مردم ، دستگیری و تهدید امنیتی فعالان سیاسی واجتماعی و ایجاد جو امنیتی در کشور نیست . همچنین به دولت و دست اندرکاران هم یادآوری می نمایم که قطع وسایل ارتباط جمعی ، سایت ها ، موبایل ها ، پیامک ها و تلویزیون ها در شان جمهوری اسلامی که همواره مورد تایید حضرت امام (ره) بوده است نمی باشد . کار به جایی رسیده است که حتی از انتشار اطلاعیه ها و بیانیه های اینجانب در روزنامه ها و حتی روزنامه اینجانب خودداری می شود و مطبوعات مورد تهدید قرار می گیرد .
اینجانب با تاکید بر هویت مستقل و اصلاح طلبانه خود درخواست ابطال این انتخابات منحرف شده را به نام صیانت از ارای شما پیگیری نموده و در صورتی که دولت و شورای نگهبان بر ان اصرار داشته باشد ، تصمیمات خود را در اطلاعیه های بعدی به اطلاع ملت بزرگ ایران خواهم رسانید . نمایش غیر قانونی امروز از سوی آقای احمدی نژاد که خود را قبل از تایید انتخابات و رسیدگی به شکایات، رییس جمهور منتخب نامیده است نیز پرده دیگری از این نمایش مضحک است.
در پایان ضمن تشکر مجدد از حضور آگاهانه شما در صحنه ، به ملت شریف و جوانان غیور این سرزمین توصیه می نمایم که با حضور خود در صحنه و مراقبت از تحولات جاری ارامش را حفظ نمایند تا بهانه به دست غوغا سالاران ، انحصار طلبان و سرکوب گران ندهند .
والسلام علیکم
مهدی کروبی – 24 /3 /88
یکشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۸
اعتراض به سانسور کردن میرحسین و تاکید بر دفاع موسوی از حقوق حقه ملت
فاتح:مردم در دام آشوب ها گرفتارنشوند/خواستار آزادی دستگیرشدگانیم/مهندس
درخواست مجوز راهپیمایی داد
قلم - رییس کمیته رسانه و تبلیغات میرحسین موسوی تاکید کرد که مردم عزیز
و شریف ایران مطمئن باشند که مهندس موسوی با تمام توان در جهت دفاع از
حقوق آنها تلاش می کند.
دکتر ابوالفضل فاتح در گفت و گو با قلم نیوز با بیان اینکه همه مراقبت
کنند که به شکل قانونمند و با خویشتن داری مسایل خود را بیان کنند از
مردم خواست که به دام آشوب ها و رفتار غیرقانونمند گرفتار نشوند. وی گفت:
روشن است که ما به تخریب اموال عمومی به شدت ظنین هستیم و آن را محکوم می
کنیم؛ چرا که مطمئنیم حساب مردمی که برای دفاع از حق خود سخن می گویند،
از آشوب و آشوب طلبی جداست. رییس کمیته رسانه و تبلیغات ستاد موسوی گفت:
مطمئنا مردم در ابراز نظر خود موازین قانونی را رعایت کرده و مراقب
نامحرمان و بهانه جویان هستند؛ انتظار می رود که همگان در ابراز نظر خود
موازین قانونی را رعایت کنند. فاتح از عوامل نیروی انتظامی هم خواست تا
خویشتنداری کنند و مرزهای قانونی را در رفتار خود رعایت کنند. وی با
اشاره به برخی دستگیری ها و برخوردهای انجام شده گفت: از مسوولان امر
انتظار می رود که جلوی امنیتی شدن فضا را بگیرند و در برخوردهایشان
خویشتن داری کنند. فاتح با استقبال از خبر آزادی برخی از دستگیرشدگان،
تاکید که ما خواهان آزادی تمام دستگیرشدگان هستیم. وی همچنین با محکوم
کردن فیلتر شدن سایت قلم نیوز و پلمپ کلمه سبز، ایجاد محدودیت در فضای
اطلاع رسانی در شرایط فعلی را به نفع کشور ندانست و رفع فیلتر از قلم
نیوز و رفع پلمپ کلمه سبز را خواستار شد. فاتح با اعتراض شدید نسبت به
سانسور کردن مهندس موسوی در کشور، این اقدامات را مغایر با قانون و اخلاق
ملی و مصلحت کشور خواند. وی همچنین درباره برخی شایعات مبنی بر حصر یا
اعمال محدودیت برای مهندس موسوی، این موضوع را قویا رد کرد و از مردم
خواست که به شایعات گوش ندهند و اخبار دقیق مربوط به مهندس موسوی را از
طریق سایت رسمی وی پیگیری کنند. فاتح با رد برگزاری سخنرانی یا هر گونه
اجتماعی از سوی مهندس موسوی در روز یکشنبه تاکید کرد که هر گونه برنامه
یا سخنرانی مهندس موسوی حتما از طریق سایت های رسمی وی به اطلاع مردم
عزیز می رسد. رییس کمیته رسانه و تبلیغات ستاد موسوی در عین حال خبر داد
که مهندس موسوی برای برگزاری یک راهپیمایی در روز دوشنبه درخواست مجوز
کرده است. وی در رابطه با هزینه های ستاد نیز گفت: پس از رفع پلمپ ستاد،
ریز هزینه های ستاد در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت تا مردم خود
قضاوت کنند که تا چه اندازه نسبت های ناروا به این ستاد وارد شده است
درخواست مجوز راهپیمایی داد
قلم - رییس کمیته رسانه و تبلیغات میرحسین موسوی تاکید کرد که مردم عزیز
و شریف ایران مطمئن باشند که مهندس موسوی با تمام توان در جهت دفاع از
حقوق آنها تلاش می کند.
دکتر ابوالفضل فاتح در گفت و گو با قلم نیوز با بیان اینکه همه مراقبت
کنند که به شکل قانونمند و با خویشتن داری مسایل خود را بیان کنند از
مردم خواست که به دام آشوب ها و رفتار غیرقانونمند گرفتار نشوند. وی گفت:
روشن است که ما به تخریب اموال عمومی به شدت ظنین هستیم و آن را محکوم می
کنیم؛ چرا که مطمئنیم حساب مردمی که برای دفاع از حق خود سخن می گویند،
از آشوب و آشوب طلبی جداست. رییس کمیته رسانه و تبلیغات ستاد موسوی گفت:
مطمئنا مردم در ابراز نظر خود موازین قانونی را رعایت کرده و مراقب
نامحرمان و بهانه جویان هستند؛ انتظار می رود که همگان در ابراز نظر خود
موازین قانونی را رعایت کنند. فاتح از عوامل نیروی انتظامی هم خواست تا
خویشتنداری کنند و مرزهای قانونی را در رفتار خود رعایت کنند. وی با
اشاره به برخی دستگیری ها و برخوردهای انجام شده گفت: از مسوولان امر
انتظار می رود که جلوی امنیتی شدن فضا را بگیرند و در برخوردهایشان
خویشتن داری کنند. فاتح با استقبال از خبر آزادی برخی از دستگیرشدگان،
تاکید که ما خواهان آزادی تمام دستگیرشدگان هستیم. وی همچنین با محکوم
کردن فیلتر شدن سایت قلم نیوز و پلمپ کلمه سبز، ایجاد محدودیت در فضای
اطلاع رسانی در شرایط فعلی را به نفع کشور ندانست و رفع فیلتر از قلم
نیوز و رفع پلمپ کلمه سبز را خواستار شد. فاتح با اعتراض شدید نسبت به
سانسور کردن مهندس موسوی در کشور، این اقدامات را مغایر با قانون و اخلاق
ملی و مصلحت کشور خواند. وی همچنین درباره برخی شایعات مبنی بر حصر یا
اعمال محدودیت برای مهندس موسوی، این موضوع را قویا رد کرد و از مردم
خواست که به شایعات گوش ندهند و اخبار دقیق مربوط به مهندس موسوی را از
طریق سایت رسمی وی پیگیری کنند. فاتح با رد برگزاری سخنرانی یا هر گونه
اجتماعی از سوی مهندس موسوی در روز یکشنبه تاکید کرد که هر گونه برنامه
یا سخنرانی مهندس موسوی حتما از طریق سایت های رسمی وی به اطلاع مردم
عزیز می رسد. رییس کمیته رسانه و تبلیغات ستاد موسوی در عین حال خبر داد
که مهندس موسوی برای برگزاری یک راهپیمایی در روز دوشنبه درخواست مجوز
کرده است. وی در رابطه با هزینه های ستاد نیز گفت: پس از رفع پلمپ ستاد،
ریز هزینه های ستاد در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت تا مردم خود
قضاوت کنند که تا چه اندازه نسبت های ناروا به این ستاد وارد شده است
تفتيش و بازداشت فعالان
تفتیش منزل و تلاش برای بازداشت شیوا نظرآهاری
كيوان صميمي هم در دفترش بازداشت شده و تمام وسايل و كامپيوتر و ... را هم بردهاند
سايت بالاترين هم بسته شده است
پي نوشت:
خبر اول سايت ياهو هم راجع به انتخابات ايران است
نيما نامداري هم اطلاع رساني را قبل از من تو وبلاگش شروع كرده است
كيوان صميمي هم در دفترش بازداشت شده و تمام وسايل و كامپيوتر و ... را هم بردهاند
سايت بالاترين هم بسته شده است
پي نوشت:
خبر اول سايت ياهو هم راجع به انتخابات ايران است
نيما نامداري هم اطلاع رساني را قبل از من تو وبلاگش شروع كرده است
خبر جديد
روزنامه کلمه سبز متعلق به میرحسین موسوی توقیف شد
به دليل بسته شدن همه سايت ها و كانال هاي ارتباطي بيشتر چيزهايي را كه بتوانم اينجا ميگذارم.
به جز خبرهايي كه با نام و نشان است، سعي ميكنم خبرهاي ديگر را با احتمال موثق بودن بالايي بگذارم.
راستي سرعت اينترنت هم خيلي كند است فعلن پابليش اينجا بهتر از ميل جواب ميدهم چون خيلي از مناطق تهران سرعت در حد بازكردن ميل هم نيست.
به دليل بسته شدن همه سايت ها و كانال هاي ارتباطي بيشتر چيزهايي را كه بتوانم اينجا ميگذارم.
به جز خبرهايي كه با نام و نشان است، سعي ميكنم خبرهاي ديگر را با احتمال موثق بودن بالايي بگذارم.
راستي سرعت اينترنت هم خيلي كند است فعلن پابليش اينجا بهتر از ميل جواب ميدهم چون خيلي از مناطق تهران سرعت در حد بازكردن ميل هم نيست.
نوشته ابراهيم نبوي
جنبش سبز به خیابان آمده است. حالا دیگر تفاوتی میان سبزها و سفیدها نیست، رای ما، نظر ما و انتخاب همه ما را دزدیده اند. ما به عنوان کسانی که با یک انتخاب دموکراتیک می خواستیم آرام ترین رفتار را برای اصلاح کشور داشته باشیم، حالا مجبوریم رو در روی دولت غاصب رای ملت بایستیم و رای مان را از آنان پس بگیریم. شاید بگویم که من از مردم دعوت نمی کنم به خیابان بروند، آنها قبل از این به خیابان رفته اند و تا آنجا که شنیده ام، حتی خبر کشته شدن دو نفر از معترضین در خیابان فاطمی داده شده و تهران زیر صدای گلوله و حضور معترضان خیابانی است که رای شان را پس می خواهند. برای این کار پیشنهاد می کنم:
اول، مردم نباید به خانه بروند، چرا که به محض رفتن به خانه امکان بازگشت به خیابان دشوارتر می شود و با رفتن به خانه عملا قدرت مذاکره برای نمایندگان مان از دست می رود.
دوم، راهی باید پیدا کنیم که برای مدتی طولانی بتوانیم در خیابان بمانیم و حضورمان در خیابان باید محسوس و روشن باشد.
سوم، یادمان باشد که پلیس می تواند یک گروه هزار نفری را سرکوب کند، ولی هیچ پلیسی نمی تواند یک جمعیت نیم میلیون نفری را سرکوب کند. ما باید به آرام ترین شکل ممکن در خیابان بمانیم و سعی کنیم همه را به خیابان بکشانیم و از خواسته های مان دفاع کنیم.
چهارم، خواسته ما بازشماری آرا زیر نظر نمایندگان نامزدها و یا ابطال انتخابات به دلیل تخلفات گسترده قبل از شمارش آرا و یا متوقف کردن زمان شمارش آرا است.
پنجم، ما از آقایان موسوی، کروبی و خاتمی می خواهیم به عنوان نمایندگان اصلاح طلبان از حق ملت دفاع کنند. ما باید از آنها پشتیبانی کنیم و با حضور دائمی در کنارشان قدرت مذاکره آنها را افزایش دهیم.
ششم، مردم باید شعارهای مشخص بدهند، ما رای مان را می خواهیم و رای ما را پس بدهید، این ها شعار اصلی ماست. بهتر است از دادن شعارها پراکنده و طرح همه خواسته ها خودداری شود. شعارهای ما باید به صورت پلاکاردهای شخصی، مثل روزهای ماه گذشته در دست مان باشد.
هفتم، رنگ سبز را نه تنهابه همراه داشته باشید، بلکه با نشانه ها و رنگ سبز این اعتراض را با جدیت نشان بدهید. رنگ سبز باید بر همه دیوارهای شهر باشد.
هشتم، ما باید تا پذیرش خواسته های مان خیابان ها را متوقف کنیم. در صورت افزایش تنش باید کف خیابان بنشینیم. بطور طبیعی وضع ترافیک تهران چنان است که توقف اتومبیل حرکت را متوقف می کند، و توقف حرکت خیابانی به معنی کاهش میزان آسیب پذیری مردم است.
نهم، بطور طبیعی باید گروهی از معترضین به کار ساماندهی و حفاظت از جمعیت بپردازند. اعضای ستادهای انتخاباتی که در این مدت با هم رابطه تشکیلاتی داشتند این کار را می توانند انجام دهند.
دهم، بصورت جدی و گسترده به تمام سفارتخانه های جمهوری اسلامی که رای گیری را برگزار کردند و آرای مردم را مخدوش کردند باید مراجعه کنیم و همه مردم جهان را متوجه تقلب گسترده انتخاباتی کنیم. بطور خاص پیشنهاد می کنم هموطنان مقیم لندن به دفتر تلویزیون بی بی سی که برخلاف تمام قواعد اخلاق رسانه ای موضع جانبدارانه به نفع متقلبین انتخابات داشت، جدا اعتراض کنند.
یازدهم، احتمالا شبکه موبایل و اینترنت کشور ممکن است قطع شود یا وب سایت های فراوانی محدود شود، در صورت فیلترینگ از ای میل استفاده کنیم و در صورت قطع اینترنت و موبایل شماره خانه های دوستان مان را برای تماس گرفتن داشته باشیم.
دوازدهم، موبایل و دوربین عکاسی و فیلمبرداری با خودتان داشته باشید تا بتوانید از تصاویر و حوادث تصویربرداری کنید.
آرزو می کنیم همه چیز با کمترین تنش پیش برود، ولی وظیفه ماست که به دولت دروغگوی شیاد احمدی نژاد نشان بدهیم که با رای مردم نمی تواند بازی کند. این متن را به هر شکل به دست همگان برسانید.
ابراهیم نبوی
23 خرداد 1388
اول، مردم نباید به خانه بروند، چرا که به محض رفتن به خانه امکان بازگشت به خیابان دشوارتر می شود و با رفتن به خانه عملا قدرت مذاکره برای نمایندگان مان از دست می رود.
دوم، راهی باید پیدا کنیم که برای مدتی طولانی بتوانیم در خیابان بمانیم و حضورمان در خیابان باید محسوس و روشن باشد.
سوم، یادمان باشد که پلیس می تواند یک گروه هزار نفری را سرکوب کند، ولی هیچ پلیسی نمی تواند یک جمعیت نیم میلیون نفری را سرکوب کند. ما باید به آرام ترین شکل ممکن در خیابان بمانیم و سعی کنیم همه را به خیابان بکشانیم و از خواسته های مان دفاع کنیم.
چهارم، خواسته ما بازشماری آرا زیر نظر نمایندگان نامزدها و یا ابطال انتخابات به دلیل تخلفات گسترده قبل از شمارش آرا و یا متوقف کردن زمان شمارش آرا است.
پنجم، ما از آقایان موسوی، کروبی و خاتمی می خواهیم به عنوان نمایندگان اصلاح طلبان از حق ملت دفاع کنند. ما باید از آنها پشتیبانی کنیم و با حضور دائمی در کنارشان قدرت مذاکره آنها را افزایش دهیم.
ششم، مردم باید شعارهای مشخص بدهند، ما رای مان را می خواهیم و رای ما را پس بدهید، این ها شعار اصلی ماست. بهتر است از دادن شعارها پراکنده و طرح همه خواسته ها خودداری شود. شعارهای ما باید به صورت پلاکاردهای شخصی، مثل روزهای ماه گذشته در دست مان باشد.
هفتم، رنگ سبز را نه تنهابه همراه داشته باشید، بلکه با نشانه ها و رنگ سبز این اعتراض را با جدیت نشان بدهید. رنگ سبز باید بر همه دیوارهای شهر باشد.
هشتم، ما باید تا پذیرش خواسته های مان خیابان ها را متوقف کنیم. در صورت افزایش تنش باید کف خیابان بنشینیم. بطور طبیعی وضع ترافیک تهران چنان است که توقف اتومبیل حرکت را متوقف می کند، و توقف حرکت خیابانی به معنی کاهش میزان آسیب پذیری مردم است.
نهم، بطور طبیعی باید گروهی از معترضین به کار ساماندهی و حفاظت از جمعیت بپردازند. اعضای ستادهای انتخاباتی که در این مدت با هم رابطه تشکیلاتی داشتند این کار را می توانند انجام دهند.
دهم، بصورت جدی و گسترده به تمام سفارتخانه های جمهوری اسلامی که رای گیری را برگزار کردند و آرای مردم را مخدوش کردند باید مراجعه کنیم و همه مردم جهان را متوجه تقلب گسترده انتخاباتی کنیم. بطور خاص پیشنهاد می کنم هموطنان مقیم لندن به دفتر تلویزیون بی بی سی که برخلاف تمام قواعد اخلاق رسانه ای موضع جانبدارانه به نفع متقلبین انتخابات داشت، جدا اعتراض کنند.
یازدهم، احتمالا شبکه موبایل و اینترنت کشور ممکن است قطع شود یا وب سایت های فراوانی محدود شود، در صورت فیلترینگ از ای میل استفاده کنیم و در صورت قطع اینترنت و موبایل شماره خانه های دوستان مان را برای تماس گرفتن داشته باشیم.
دوازدهم، موبایل و دوربین عکاسی و فیلمبرداری با خودتان داشته باشید تا بتوانید از تصاویر و حوادث تصویربرداری کنید.
آرزو می کنیم همه چیز با کمترین تنش پیش برود، ولی وظیفه ماست که به دولت دروغگوی شیاد احمدی نژاد نشان بدهیم که با رای مردم نمی تواند بازی کند. این متن را به هر شکل به دست همگان برسانید.
ابراهیم نبوی
23 خرداد 1388
نامه موسوي به مراجع قم
"بسمالله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
محضر مبارک مراجع عظام و علمای اعلام
با اهدای سلام، اینجانب اطمینان دارم که روند حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم را با دقت پیگیری کردهاید. اگر چه توسل به دروغ و استفادهی بی حساب از امکانات عمومی و دولتی برای تبلیغات یکسویه به سود نامزد حاکم به خوبی نشان دهنده عزم این گروه خاص برای پیروزی به هر قیمت و از هر راه ممکن بود، اما تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفتزده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده میشود، برای کسی ممکن نبود.
امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راهها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجا راسخ این ملت شمرده میشوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت.
عواملی به بهانههای واهی با چوب و چماق و باطوم و شوک الکتریکی به جان اعضای ستادهای اینجانب و مراجعه کنندگان سرگردان و مبهوت از این وضعیت افتادهاند، در حالی که امیدی به کارایی قوه قضاییه محترم نمیرود زیرا جایی که دادستان کل کشور نتواند از سخن قانونی خود در پیشگیری از سخنرانی اضافی نامزد حاکم در سیما جلوگیری نماید، با چه ابزاری میتواند از این خشونت سیاه بازداری کند؟ به حسب وظیفه صیانت از آرای مردمی که اینک دچار چنین زیان عظیمی شدهاند عرض حالی تقدیم و یادآور میشوم که شاید تذکر به جای شما به مسوولان مفید واقع شود.
ایاک و الظلم لمن لیس له الا الدعا
برادر شما - میرحسین موسوی"
انا لله و انا الیه راجعون
محضر مبارک مراجع عظام و علمای اعلام
با اهدای سلام، اینجانب اطمینان دارم که روند حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم را با دقت پیگیری کردهاید. اگر چه توسل به دروغ و استفادهی بی حساب از امکانات عمومی و دولتی برای تبلیغات یکسویه به سود نامزد حاکم به خوبی نشان دهنده عزم این گروه خاص برای پیروزی به هر قیمت و از هر راه ممکن بود، اما تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفتزده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده میشود، برای کسی ممکن نبود.
امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راهها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجا راسخ این ملت شمرده میشوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت.
عواملی به بهانههای واهی با چوب و چماق و باطوم و شوک الکتریکی به جان اعضای ستادهای اینجانب و مراجعه کنندگان سرگردان و مبهوت از این وضعیت افتادهاند، در حالی که امیدی به کارایی قوه قضاییه محترم نمیرود زیرا جایی که دادستان کل کشور نتواند از سخن قانونی خود در پیشگیری از سخنرانی اضافی نامزد حاکم در سیما جلوگیری نماید، با چه ابزاری میتواند از این خشونت سیاه بازداری کند؟ به حسب وظیفه صیانت از آرای مردمی که اینک دچار چنین زیان عظیمی شدهاند عرض حالی تقدیم و یادآور میشوم که شاید تذکر به جای شما به مسوولان مفید واقع شود.
ایاک و الظلم لمن لیس له الا الدعا
برادر شما - میرحسین موسوی"
تظاهرات خیابانی در چند شهر ایران در اعتراض به نتایج انتخابات
تظاهرات خیابانی در چند شهر ایران در اعتراض به نتایج انتخابات
گزارش هاى رسيده از ايران حاكيست كه به دنبال معرفى محمود احمدى نژاد به عنوان رييس جمهور پيروز در انتخابات، هزاران تظاهر كننده به خيابان ها ريخته و در برخی نقاط با پليس درگير شدند.
وزارت كشور جمهورى اسلامى ايران روز شنبه، ۲۳ خرداد، اعلام كرد كه محمود احمدى نژاد با كسب ۲۴ ميليون و ۵۰۰ هزار راى از مجموع ۳۹ ميليون راى ريخته شده به صندوق، فرد پيروز در انتخابات دهم رياست جمهورى است.
در حالى كه اعتراض شديد نامزدها به نتايج راى گيرى ادامه دارد و هنوز به آن رسيدگى نشده است، آيت الله على خامنه اى، رهبر ايران، در پيامى به مردم ايران نتايج اين راى گيرى را تاييد كرد.
گزارش ها و تصاوير دريافتى از شهر تهران بيانگر آن است كه هزاران نفر از معترضان به آراء در خيابان هاى فاطمى، وليعصر و ميدان ونک اقدام به راهپيمايى اعتراض آميز كردند و با نيروهاى پليس درگير شدند.
تظاهر كنندگان با پرتاب سنگ و همچنين آتش زدن سطل هاى زباله شعار هاى «مرگ بر ديكتاتور»، «نيروى انتظامى، حمايت حمايت»، «موسوى، موسوى حمايتت مى كنيم»، «موسوى، موسوى، راى مرا پس بگير»، «دولت كودتا، استعفا استعفا» و «نصر من الله و فتح قريب، مرگ بر اين دولت مردم فريب» سر دادند.
از شهر مشهد نيز گزارش مى رسد كه صدها تظاهر كننده با راهپیمایی در خيابان هاى اين شهر نسبت به نتايج انتخابات رياست جمهورى اعتراض كردند.
از شهر مشهد گزارش مى رسد كه صدها تظاهر كننده با تظاهرات در خيابان هاى اين شهر نسبت به نتايج انتخابات رياست جمهورى اعتراض كردند.
مير حسين موسوى، نخست وزير سابق، و مهدى كروبى، رييس سابق مجلس، در پيامى به «ملت ايران» اعلام كردند كه نتايج انتخابات را نمى پذيرند و در مقابل آن خواهند ايستاد.
آقاى موسوى در پيام خود نتايج انتخابات را «بهت آور» خوانده و گفته است: «مردمى كه در صفهاى طولانى اخذ راى شاهد تركيب آرا بودند و خود مى دانند كه به چه كسى راى داده اند با حيرت تمام به شعبده بازى دست اندركاران انتخابات و صدا و سيما نگاه مى كنند، آنان بيش از هميشه به دنبال آن هستند كه بدانند، چگونه و توسط چه كسانى و مقاماتى طرح اين بازى بزرگ ريخته شده است.»
وى افزود: « اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشكار و فراوان روز انتخابات هشدار مىدهم كه تسليم اين صحنهآرايى خطرناك نخواهم شد.»
مهدى كروبى نيز نتايج اين انتخابات را «مضحک» توصيف كرده است و مى گويد: «بديهى است كه نتايج و نهاد برآمده از چنين شمارش آرايى فاقد مشروعيت است و مورد قبول اينجانب نيست.»
وى اظهار داشت: «حتما در مقابل اين مهندسى و تنظيم ناشيانه راى ملت» سكوت نخواهد كرد.
دهمین دوره انتخابات رياست جمهورى كه روز جمعه برگزار شد با استقبال گسترده ايرانيان در داخل و خارج از كشور روبرو شد و به گفته اعضای ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی و بر اساس آنچه «نظرسنجی ها از حوزه های رای گیری» خوانده شد، انتظار مى رفت كه آقاى موسوى اكثريت آراء مردم ايران را براى كسب مقام رياست جمهورى كسب كند.
اين انتخابات در حالى برگزار شد كه روز پنجشنبه سيستم ارسال پيامک در ايران قطع شد، سايت هاى اينترنتى نزديک به اصلاح طلبان از سوى كميته فيلترينگ مسدود و به ستاد انتخاباتى مير حسين موسوى در قيطريه تهران نیز حمله شد.
اصلاح طلبان مى گويند در حالى كه در بسيارى از حوزه هاى راى گيرى به دليل استقبال مردم، تعرفه هاى برگ راى تمام شد ولى وزارت كشور حاضر نبود كه كمبود تعرفه ها را جبران كند و اين در حالى است كه بيش از ۵۲ ميليون تعرفه چاپ شده بود.
نحوه اعلام سريع آراء از سوى وزارت كشور قبل از پايان ساعت اخذ راى و انتشار نتايج آن پيش از اعلام رسمى ستاد انتخابات كشور از سوى خبرگزارى هاى نزديک به دولت به گمانه زنى هاى رقباى محمود احمدى نژاد مبنى بر تقلب در راى گيرى دامن زده است.
© 2009تمام حقوق این وبسایت بر اساس قانون کپیرایت برای رادیو فردا محفوظ است.
http://www.radiofarda.com/articleprintview/1753532.html
گزارش هاى رسيده از ايران حاكيست كه به دنبال معرفى محمود احمدى نژاد به عنوان رييس جمهور پيروز در انتخابات، هزاران تظاهر كننده به خيابان ها ريخته و در برخی نقاط با پليس درگير شدند.
وزارت كشور جمهورى اسلامى ايران روز شنبه، ۲۳ خرداد، اعلام كرد كه محمود احمدى نژاد با كسب ۲۴ ميليون و ۵۰۰ هزار راى از مجموع ۳۹ ميليون راى ريخته شده به صندوق، فرد پيروز در انتخابات دهم رياست جمهورى است.
در حالى كه اعتراض شديد نامزدها به نتايج راى گيرى ادامه دارد و هنوز به آن رسيدگى نشده است، آيت الله على خامنه اى، رهبر ايران، در پيامى به مردم ايران نتايج اين راى گيرى را تاييد كرد.
گزارش ها و تصاوير دريافتى از شهر تهران بيانگر آن است كه هزاران نفر از معترضان به آراء در خيابان هاى فاطمى، وليعصر و ميدان ونک اقدام به راهپيمايى اعتراض آميز كردند و با نيروهاى پليس درگير شدند.
تظاهر كنندگان با پرتاب سنگ و همچنين آتش زدن سطل هاى زباله شعار هاى «مرگ بر ديكتاتور»، «نيروى انتظامى، حمايت حمايت»، «موسوى، موسوى حمايتت مى كنيم»، «موسوى، موسوى، راى مرا پس بگير»، «دولت كودتا، استعفا استعفا» و «نصر من الله و فتح قريب، مرگ بر اين دولت مردم فريب» سر دادند.
از شهر مشهد نيز گزارش مى رسد كه صدها تظاهر كننده با راهپیمایی در خيابان هاى اين شهر نسبت به نتايج انتخابات رياست جمهورى اعتراض كردند.
از شهر مشهد گزارش مى رسد كه صدها تظاهر كننده با تظاهرات در خيابان هاى اين شهر نسبت به نتايج انتخابات رياست جمهورى اعتراض كردند.
مير حسين موسوى، نخست وزير سابق، و مهدى كروبى، رييس سابق مجلس، در پيامى به «ملت ايران» اعلام كردند كه نتايج انتخابات را نمى پذيرند و در مقابل آن خواهند ايستاد.
آقاى موسوى در پيام خود نتايج انتخابات را «بهت آور» خوانده و گفته است: «مردمى كه در صفهاى طولانى اخذ راى شاهد تركيب آرا بودند و خود مى دانند كه به چه كسى راى داده اند با حيرت تمام به شعبده بازى دست اندركاران انتخابات و صدا و سيما نگاه مى كنند، آنان بيش از هميشه به دنبال آن هستند كه بدانند، چگونه و توسط چه كسانى و مقاماتى طرح اين بازى بزرگ ريخته شده است.»
وى افزود: « اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشكار و فراوان روز انتخابات هشدار مىدهم كه تسليم اين صحنهآرايى خطرناك نخواهم شد.»
مهدى كروبى نيز نتايج اين انتخابات را «مضحک» توصيف كرده است و مى گويد: «بديهى است كه نتايج و نهاد برآمده از چنين شمارش آرايى فاقد مشروعيت است و مورد قبول اينجانب نيست.»
وى اظهار داشت: «حتما در مقابل اين مهندسى و تنظيم ناشيانه راى ملت» سكوت نخواهد كرد.
دهمین دوره انتخابات رياست جمهورى كه روز جمعه برگزار شد با استقبال گسترده ايرانيان در داخل و خارج از كشور روبرو شد و به گفته اعضای ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی و بر اساس آنچه «نظرسنجی ها از حوزه های رای گیری» خوانده شد، انتظار مى رفت كه آقاى موسوى اكثريت آراء مردم ايران را براى كسب مقام رياست جمهورى كسب كند.
اين انتخابات در حالى برگزار شد كه روز پنجشنبه سيستم ارسال پيامک در ايران قطع شد، سايت هاى اينترنتى نزديک به اصلاح طلبان از سوى كميته فيلترينگ مسدود و به ستاد انتخاباتى مير حسين موسوى در قيطريه تهران نیز حمله شد.
اصلاح طلبان مى گويند در حالى كه در بسيارى از حوزه هاى راى گيرى به دليل استقبال مردم، تعرفه هاى برگ راى تمام شد ولى وزارت كشور حاضر نبود كه كمبود تعرفه ها را جبران كند و اين در حالى است كه بيش از ۵۲ ميليون تعرفه چاپ شده بود.
نحوه اعلام سريع آراء از سوى وزارت كشور قبل از پايان ساعت اخذ راى و انتشار نتايج آن پيش از اعلام رسمى ستاد انتخابات كشور از سوى خبرگزارى هاى نزديک به دولت به گمانه زنى هاى رقباى محمود احمدى نژاد مبنى بر تقلب در راى گيرى دامن زده است.
© 2009تمام حقوق این وبسایت بر اساس قانون کپیرایت برای رادیو فردا محفوظ است.
http://www.radiofarda.com/articleprintview/1753532.html
شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸
جمعه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۸
22 خرداد 88
این روزها بین مردم هوای دیگری است.
خیابان ها، پلیس ها، حتی دوست ها هوای دیگری دارند.
در تمام این سه سال، هر پلیسی که دیدیم، صحبت هایمان را راجع به حق طلاق و چند همسری و حضانت و ولایت و شهادت و ارث و چه و چه کوتاه کردیم، با اضطراب لبخند زدیم و برگه را بی امضا و یا با امضا از مردم گرفتیم و سریع گم شدیم از خیابان های شهرمان.
در تمام این سه سال، هربار که در خانه هامان راجع به لایحه حمایت از خانواده و حق تابعیت و حق کار و حق ازدواج و حق نفس کشیدن زنان بی اجازه مردی صحبت کردیم، گوش به زنگ در بودیم که باز پشت آیفون به نام بخواندمان، خودش را پلیس امنیت معرفی کند و تهدید کند که اگر مهمانها را از خانه ات بیرون نکنی چنین و چنان.
در تمام این سه سال، هر بار سالنی، مکانی، جایی قرار بود راجع به حقوق بدیهی شهروندی و انسانی مان دور هم جمع بشویم و صحبت کنیم گوش به زنگ بودیم که کی پلیس همه چیز را لغو می کند و چند نفرمان را به جرم اقدام علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تمرد از دستور پلیس، تشویش اذهان عمومی بازداشت می کند و تا چند روز باید در بازداشت باشیم.
فضای این روزها، به تلخی دلم را می فشرد. در جایی زندگی می کنی که خواستن حق برابر با یک مرد امنیت ملی کشورت را می آلاید و یا نه در بهترین حالت پوزخند عصبی دوست را به همراه دارد. و در عوض هر دروغ و هر افشاگری و هر بی مسئولیتی ملی شور و هیجان و شوق مردمی لقب گرفت.
وقتی به قاضی می گوییم ما از نمایندگانمان می خواهیم قوانین را تغییر بدهند، بر سرمان داد می زند که شما چه کاره اید که به نمایندگان که از نخبگان و روشنفکران این مملکت هستند چیزی بگویید. بعد نخبگان و روشنفکران با هم بر سال مال خورده شده مردم، به خطر انداختن امنیت کلی کشور در دورانهای مختلف با گستاخی و بی شرمی افشاگری می کنند و همچنان خیلی از برابری خواهان همچنان زندانند.
شعارها و حرف ها و واکنش های عمومی، در مقابل نحوه خواست صلح آمیز ما، در مقابل خواست مسالمت آمیز ما که به هیچ فرد و گروه و اعتقادی توهین نمی کرده است... و برخورد حکومت با ما...
این چند روز، جلوی ماشین پلیس با مردم راجع به کمپین یک میلیون امضا حرف زدن، نسیمی از امنیت نداشته می آورد که بادش چشم ها را می سوزاند.
این چند روز با مردم حرف زدن در حالی که چندین نفر کنارت جمع می شوند و می ایستند و گوش می دهند و بی هراس با همه شان تک تک حرف می زنی و چشمهایت هزار بار تا دور و نزدیک دنبال ماموران امنیت ملی نمی گردد، حق بدیهی امنیت را به یادت می آورد که مدتهاست شمه ای از آن را هم نچشیده ای. نه در خیابان و نه در آرامش درونی زندگیت.
حالم خوب نیست وقتی کاوه 41 روز بازداشت است و مردم شهرش را نمی بیند که از میزان فشار چه شعارها می دهند، چه حرفها می زنند و با چه لحن هایی همدیگر را توصیف می کنند.
حالم خوب نیست وقتی می بینی که این حکومت و این نظام آرامش در برخورد با مردم را بلد است و شما را نفی می کند در حالی که کتاب خواندن ما در خانه مان هم جرم به شمار می رفت.
حالم خوب نیست وقتی آوای تشکر مردم از نیروی انتظامی را می شنوم و همچنان حضور آن را در زندگی ام دقیقه به دقیقه تحمل می کنم.
حالم خوب نیست وقتی لجبازی جایگزین درک و همراهی است.
حالم خوب نیست وقتی نمی خواهند ببینندمان درحالی که وجود داریم، وقتی ترجیح می دهی نشان بدهی که ...
همیشه فاصله ها را من و ما پر نخواهیم کرد...
خیابان ها، پلیس ها، حتی دوست ها هوای دیگری دارند.
در تمام این سه سال، هر پلیسی که دیدیم، صحبت هایمان را راجع به حق طلاق و چند همسری و حضانت و ولایت و شهادت و ارث و چه و چه کوتاه کردیم، با اضطراب لبخند زدیم و برگه را بی امضا و یا با امضا از مردم گرفتیم و سریع گم شدیم از خیابان های شهرمان.
در تمام این سه سال، هربار که در خانه هامان راجع به لایحه حمایت از خانواده و حق تابعیت و حق کار و حق ازدواج و حق نفس کشیدن زنان بی اجازه مردی صحبت کردیم، گوش به زنگ در بودیم که باز پشت آیفون به نام بخواندمان، خودش را پلیس امنیت معرفی کند و تهدید کند که اگر مهمانها را از خانه ات بیرون نکنی چنین و چنان.
در تمام این سه سال، هر بار سالنی، مکانی، جایی قرار بود راجع به حقوق بدیهی شهروندی و انسانی مان دور هم جمع بشویم و صحبت کنیم گوش به زنگ بودیم که کی پلیس همه چیز را لغو می کند و چند نفرمان را به جرم اقدام علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تمرد از دستور پلیس، تشویش اذهان عمومی بازداشت می کند و تا چند روز باید در بازداشت باشیم.
فضای این روزها، به تلخی دلم را می فشرد. در جایی زندگی می کنی که خواستن حق برابر با یک مرد امنیت ملی کشورت را می آلاید و یا نه در بهترین حالت پوزخند عصبی دوست را به همراه دارد. و در عوض هر دروغ و هر افشاگری و هر بی مسئولیتی ملی شور و هیجان و شوق مردمی لقب گرفت.
وقتی به قاضی می گوییم ما از نمایندگانمان می خواهیم قوانین را تغییر بدهند، بر سرمان داد می زند که شما چه کاره اید که به نمایندگان که از نخبگان و روشنفکران این مملکت هستند چیزی بگویید. بعد نخبگان و روشنفکران با هم بر سال مال خورده شده مردم، به خطر انداختن امنیت کلی کشور در دورانهای مختلف با گستاخی و بی شرمی افشاگری می کنند و همچنان خیلی از برابری خواهان همچنان زندانند.
شعارها و حرف ها و واکنش های عمومی، در مقابل نحوه خواست صلح آمیز ما، در مقابل خواست مسالمت آمیز ما که به هیچ فرد و گروه و اعتقادی توهین نمی کرده است... و برخورد حکومت با ما...
این چند روز، جلوی ماشین پلیس با مردم راجع به کمپین یک میلیون امضا حرف زدن، نسیمی از امنیت نداشته می آورد که بادش چشم ها را می سوزاند.
این چند روز با مردم حرف زدن در حالی که چندین نفر کنارت جمع می شوند و می ایستند و گوش می دهند و بی هراس با همه شان تک تک حرف می زنی و چشمهایت هزار بار تا دور و نزدیک دنبال ماموران امنیت ملی نمی گردد، حق بدیهی امنیت را به یادت می آورد که مدتهاست شمه ای از آن را هم نچشیده ای. نه در خیابان و نه در آرامش درونی زندگیت.
حالم خوب نیست وقتی کاوه 41 روز بازداشت است و مردم شهرش را نمی بیند که از میزان فشار چه شعارها می دهند، چه حرفها می زنند و با چه لحن هایی همدیگر را توصیف می کنند.
حالم خوب نیست وقتی می بینی که این حکومت و این نظام آرامش در برخورد با مردم را بلد است و شما را نفی می کند در حالی که کتاب خواندن ما در خانه مان هم جرم به شمار می رفت.
حالم خوب نیست وقتی آوای تشکر مردم از نیروی انتظامی را می شنوم و همچنان حضور آن را در زندگی ام دقیقه به دقیقه تحمل می کنم.
حالم خوب نیست وقتی لجبازی جایگزین درک و همراهی است.
حالم خوب نیست وقتی نمی خواهند ببینندمان درحالی که وجود داریم، وقتی ترجیح می دهی نشان بدهی که ...
همیشه فاصله ها را من و ما پر نخواهیم کرد...
چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸
دوشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۸
كور خوندي
كور خوندي
فكر ميكردي زنجيرهاي گرداننده چرخ مخرب كه شل شد ايستاندنش ساده تر ميشود
كور خوندي
فكر ميكردي دور از چرخيها به ايستاندنش همراه ميشوند
كور خوندي
فكر ميكردي له شدگي بخشي از پروسه ايستاندن است كه درمان ميشود
كور خوندي
هر لحظه كه بخواهي دوباره سرپا بايستي، بيمقاومت در برابر چرخ يا با مقاومت، تو اولين هدف چرخ هستي براي رد شدن از رويت
فقط براي اينكه يادت بماند كه كور خوندي
فكر ميكردي زنجيرهاي گرداننده چرخ مخرب كه شل شد ايستاندنش ساده تر ميشود
كور خوندي
فكر ميكردي دور از چرخيها به ايستاندنش همراه ميشوند
كور خوندي
فكر ميكردي له شدگي بخشي از پروسه ايستاندن است كه درمان ميشود
كور خوندي
هر لحظه كه بخواهي دوباره سرپا بايستي، بيمقاومت در برابر چرخ يا با مقاومت، تو اولين هدف چرخ هستي براي رد شدن از رويت
فقط براي اينكه يادت بماند كه كور خوندي
یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۸
پنجشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۸
...
جلوه
کاوه
ببینید زنان حامی کروبی چه می کنند این روزها:
جمیله کدیور به جمع امضاکنندگان کمپین یک میلیون امضا پیوست
فاطمه کروبی: فعاليت کمپين يک ميليون امضا مسئله امنيتی نيست
رضایی هم حتی بیانیه زنان داد:
دریغ که این حماسه آفرینان گمنام مانده اند
این هم فعالیت های همگرایی:
میدان های شهر پذیرای فعالان همگرایی جنبش زنان
شور همگرایی در خیابان ها
کاوه
ببینید زنان حامی کروبی چه می کنند این روزها:
جمیله کدیور به جمع امضاکنندگان کمپین یک میلیون امضا پیوست
فاطمه کروبی: فعاليت کمپين يک ميليون امضا مسئله امنيتی نيست
رضایی هم حتی بیانیه زنان داد:
دریغ که این حماسه آفرینان گمنام مانده اند
این هم فعالیت های همگرایی:
میدان های شهر پذیرای فعالان همگرایی جنبش زنان
شور همگرایی در خیابان ها
چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۸
جلوه كاوه
بيش از يك ماه ميشود كه خودم از اينجا گم شدهام.
به دوستي ميگفتم، وقتي در شرايط ناامني مطلق باز نقطههايي، تكههايي، دوستهايي براي اطمينان كردن داري...گرفتار آمدن همان دوستها در شرايط نا امني مطلق بر احساس امنيت نداشته ات چنان محكم لگد ميفشارد كه نفس به شماره ميافتد.
ديدن مادر- پدر كاوه بوديم كه كاوه از بند عمومي مردان اوين زنگ زد. بعد از حال و احوال و خوش بش سرحالش اولين سوالش اين بود كه از مغيثه (قاضي دادگاه پروندهام) چه خبر؟
نميدانستم بخندم يا گريه كنم؟ موضوع را عوض كردم از بازجويي و وضعيتش پرسيدم و ... و باز با اين سوال تمام كرد كه پرستو جواب اعتراض حكمت چي شد؟
فردا صبحش جلوه از بند عمومي زنان اوين تماس ميگيرد، خوشحالي صدايش برق ميزند و معلوم ميشود كه بالاخره بعد از يك ماه اجازه ملاقات نيم ساعته با كاوه را دادند و همديگر را ديدند و سراغ از صداي كتك و ضرب و شتم همديگر موقع بازجويي گرفتند و ...
بعد از خبر ديدارش سوال بعدي جلوه هم همين است: به كاوه كه نگفتي به من ميگويي جواب اعتراضت چي شد؟
و در جواب اعتراض من كه الان وقت اين حرفها نيست و حالا شما بياييد بيرون و بعد حكم من، ميگويد نه ديگر من و تو هم پرونده اي شديم تا راضي كند من را كه خبري بدهم.
هر دو بلاتكليف 30 روز است در زندانند و اولين سوالشان راجع به حكم من است.
ياد حرفهاي پوچ مي افتم.
ياد دوستهايي ميافتم كه نه در ناامني اماني دارند و نه درامنيت شاديي.
ياد ادعاهاي بزرگ و دهن پركن نخبگي و مردم-بآوري و فرهنگ ميافتم.
ياد دوستهايي ميافتم كه اين چند ماه، حتي از يك تماس كوچك، يك ديدار كوچك با من هم واهمه داشتند مبادا كه پاي آلودن امنيت ملي كشور توسط من گوشه دامنشان را بگيرد و از حرفها و بحثهاي آزادي و دموكراسيشان باز بمانند.
ياد حرفهاي پوچ.... ياد... ياد..
به دوستي ميگفتم، وقتي در شرايط ناامني مطلق باز نقطههايي، تكههايي، دوستهايي براي اطمينان كردن داري...گرفتار آمدن همان دوستها در شرايط نا امني مطلق بر احساس امنيت نداشته ات چنان محكم لگد ميفشارد كه نفس به شماره ميافتد.
ديدن مادر- پدر كاوه بوديم كه كاوه از بند عمومي مردان اوين زنگ زد. بعد از حال و احوال و خوش بش سرحالش اولين سوالش اين بود كه از مغيثه (قاضي دادگاه پروندهام) چه خبر؟
نميدانستم بخندم يا گريه كنم؟ موضوع را عوض كردم از بازجويي و وضعيتش پرسيدم و ... و باز با اين سوال تمام كرد كه پرستو جواب اعتراض حكمت چي شد؟
فردا صبحش جلوه از بند عمومي زنان اوين تماس ميگيرد، خوشحالي صدايش برق ميزند و معلوم ميشود كه بالاخره بعد از يك ماه اجازه ملاقات نيم ساعته با كاوه را دادند و همديگر را ديدند و سراغ از صداي كتك و ضرب و شتم همديگر موقع بازجويي گرفتند و ...
بعد از خبر ديدارش سوال بعدي جلوه هم همين است: به كاوه كه نگفتي به من ميگويي جواب اعتراضت چي شد؟
و در جواب اعتراض من كه الان وقت اين حرفها نيست و حالا شما بياييد بيرون و بعد حكم من، ميگويد نه ديگر من و تو هم پرونده اي شديم تا راضي كند من را كه خبري بدهم.
هر دو بلاتكليف 30 روز است در زندانند و اولين سوالشان راجع به حكم من است.
ياد حرفهاي پوچ مي افتم.
ياد دوستهايي ميافتم كه نه در ناامني اماني دارند و نه درامنيت شاديي.
ياد ادعاهاي بزرگ و دهن پركن نخبگي و مردم-بآوري و فرهنگ ميافتم.
ياد دوستهايي ميافتم كه اين چند ماه، حتي از يك تماس كوچك، يك ديدار كوچك با من هم واهمه داشتند مبادا كه پاي آلودن امنيت ملي كشور توسط من گوشه دامنشان را بگيرد و از حرفها و بحثهاي آزادي و دموكراسيشان باز بمانند.
ياد حرفهاي پوچ.... ياد... ياد..
سهشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۸
اعتراض به بازداشت های خشن و غیر قانونی 1 می
به ادامه بازداشت فعالان کارگری و کمپینی پایان دهید
جمعه 11 اردیبهشت 1388 مصادف با روز جهانی کارگر گردهمایی مسالمت آمیزی که قرار بود به دعوت تشکل های کارگری در پارک لاله برگزار شود، پیش از شروع به خشونت و بازداشت کشیده شد. در میان بازداشت شدگان مردم رهگذر، کارگران، دانشجویان و فعالان کارگری و همچنین برخی از فعالان کمپین یک میلیون امضا حضور داشتند. در حالی که طبق اصل 27 قانون اساسی حتی برگزاری تجمعات مسالمت آمیز منع قانونی ندارد.
برخی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به "تبانی برای شرکت در تجمع"، "اقدام علیه امنیت" و "اخلال در نظم عمومی" متهم شده و اکنون به قید کفالت و وثیقه آزاد شده اند اما بسیاری دیگر همچنان در بازداشت بسر می برند. بنا بر اظهارات خانواده زندانیان، بازداشت شدگان در بند 240، تحت بازجویی همراه با اعمال خشونت (از جمله لگد زدن به شکم و پهلو ها، زدن سیلی و مشت به صورت، کوبیدن زندانی به دیوار و و ضرب و شتم طولانی مدت ) قرار گرفته اند، طی روزهای اخیر با توجه به انتقال آنان به بند عمومی، برخی از آنان را مجددا به بند 209 و 240 منتقل کرده و مورد ضرب وشتم قرار می دهند.
به رغم ابراز نگرانی های بسیار خانواده ها و ارسال شکایت نامه هایی از سوی آنها به دفتر رئیس قوه قضائیه، کمیسیون اصل نود، کمیسیون امنیت ملی و... هیچ توضیح و پاسخ روشنی در مورد وضعیت افراد بازداشتی داده نشده است. بر اساس اظهارات خانواده ها از میان مردان بازداشتی حدود 20 نفر همچنان در زندان اند و از میان فعالان کمپینی، کاوه مظفری همچنان در بازداشت بسر می برد و گفته می شود که زیر فشار روحی و فیزیکی بسیار بوده است.
جلوه جواهری را با آنکه در زمان برگزاری مراسم در پارک حضور نداشت در ساعات بامدادی 12 اردیبهشت در منزل مسکونی اش بازداشت کردند. همسر او ، کاوه مظفری در روز 11 ازدیبهشت پیش از شروع مراسم روز کارگر در پارک لاله بازداشت شده بود و وقتی ماموران با یک حکم بازرسی بدون عنوان (طبق گفته مظفری) به همراه وی برای تفتیش منزل مراجعه کردند جواهری را نیز به زور و بدون حکم بازداشت با خود بردند و سپس در خانه را نیز پلمب کردند. با آنکه همه زنان بازداشت شده در روز جهانی کارگر آزاد شدند، و علاوه بر این بازجویان پرونده به جواهری گفته بودند که او به اشتباه بازداشت شده اما وی را همچنان در حبس غیر قانونی نگه داشته و به بازجویی از وی و همسرش به خاطر فعالیت در کمپین ادامه می دهند و نیز آنها را ضمن اتهام زنی های بی اساس تحت فشار قرار داده اند.
ما امضا کنندگان این بیانیه از مسئولان قضایی کشور به ویژه رئیس قوه قضائیه، خواهان تضمین امنیت جسمی و روانی بازداشت شدگان و پایان دادن به شکنجه های روحی و روانی بر زندانیان و نیز، تبرئه همه متهمان روز جهانی کارگر و آزادی بی قید وشرط کلیه فعالان مدنی از جمله دو فعال کمپین یک میلیون امضا جلوه جواهری و کاوه مظفری هستیم
بیانیه اعتراضی بیش از 800 نفر برای آزادی فعالان کمپینی: جلوه جواهری و کاوه مظفری و فعالان کارگری
جمعه 11 اردیبهشت 1388 مصادف با روز جهانی کارگر گردهمایی مسالمت آمیزی که قرار بود به دعوت تشکل های کارگری در پارک لاله برگزار شود، پیش از شروع به خشونت و بازداشت کشیده شد. در میان بازداشت شدگان مردم رهگذر، کارگران، دانشجویان و فعالان کارگری و همچنین برخی از فعالان کمپین یک میلیون امضا حضور داشتند. در حالی که طبق اصل 27 قانون اساسی حتی برگزاری تجمعات مسالمت آمیز منع قانونی ندارد.
برخی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به "تبانی برای شرکت در تجمع"، "اقدام علیه امنیت" و "اخلال در نظم عمومی" متهم شده و اکنون به قید کفالت و وثیقه آزاد شده اند اما بسیاری دیگر همچنان در بازداشت بسر می برند. بنا بر اظهارات خانواده زندانیان، بازداشت شدگان در بند 240، تحت بازجویی همراه با اعمال خشونت (از جمله لگد زدن به شکم و پهلو ها، زدن سیلی و مشت به صورت، کوبیدن زندانی به دیوار و و ضرب و شتم طولانی مدت ) قرار گرفته اند، طی روزهای اخیر با توجه به انتقال آنان به بند عمومی، برخی از آنان را مجددا به بند 209 و 240 منتقل کرده و مورد ضرب وشتم قرار می دهند.
به رغم ابراز نگرانی های بسیار خانواده ها و ارسال شکایت نامه هایی از سوی آنها به دفتر رئیس قوه قضائیه، کمیسیون اصل نود، کمیسیون امنیت ملی و... هیچ توضیح و پاسخ روشنی در مورد وضعیت افراد بازداشتی داده نشده است. بر اساس اظهارات خانواده ها از میان مردان بازداشتی حدود 20 نفر همچنان در زندان اند و از میان فعالان کمپینی، کاوه مظفری همچنان در بازداشت بسر می برد و گفته می شود که زیر فشار روحی و فیزیکی بسیار بوده است.
جلوه جواهری را با آنکه در زمان برگزاری مراسم در پارک حضور نداشت در ساعات بامدادی 12 اردیبهشت در منزل مسکونی اش بازداشت کردند. همسر او ، کاوه مظفری در روز 11 ازدیبهشت پیش از شروع مراسم روز کارگر در پارک لاله بازداشت شده بود و وقتی ماموران با یک حکم بازرسی بدون عنوان (طبق گفته مظفری) به همراه وی برای تفتیش منزل مراجعه کردند جواهری را نیز به زور و بدون حکم بازداشت با خود بردند و سپس در خانه را نیز پلمب کردند. با آنکه همه زنان بازداشت شده در روز جهانی کارگر آزاد شدند، و علاوه بر این بازجویان پرونده به جواهری گفته بودند که او به اشتباه بازداشت شده اما وی را همچنان در حبس غیر قانونی نگه داشته و به بازجویی از وی و همسرش به خاطر فعالیت در کمپین ادامه می دهند و نیز آنها را ضمن اتهام زنی های بی اساس تحت فشار قرار داده اند.
ما امضا کنندگان این بیانیه از مسئولان قضایی کشور به ویژه رئیس قوه قضائیه، خواهان تضمین امنیت جسمی و روانی بازداشت شدگان و پایان دادن به شکنجه های روحی و روانی بر زندانیان و نیز، تبرئه همه متهمان روز جهانی کارگر و آزادی بی قید وشرط کلیه فعالان مدنی از جمله دو فعال کمپین یک میلیون امضا جلوه جواهری و کاوه مظفری هستیم
بیانیه اعتراضی بیش از 800 نفر برای آزادی فعالان کمپینی: جلوه جواهری و کاوه مظفری و فعالان کارگری
یکشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۸
سهشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۸
بازگشت وحشيگيري با فعالان مدني
ديگر مصلحتي وجود ندارد.
بازداشتيهاي روز كارگر را دارند زير شكنجه ميزنند و به زور اعتراف ميگيرند.
كاوه خيلي تحت فشار است و بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
بازداشتيهاي روز كارگر را دارند زير شكنجه ميزنند و به زور اعتراف ميگيرند.
كاوه خيلي تحت فشار است و بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
یکشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۸
پنجشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۸
لينك هاي انتخاباتي
جلوه
كاوه
امير
پوريا
وزير زن دردي از زنان ايران دوا نميكند/ گفتگو با زهرا اشراقي
بالاخره نفهميديم "ما" زنان يا "آن" زنان؟
بيانيه همگرايي جنبش زنان: كانديداي تاييد صلاحيت شده به رد صلاحيت زنان اعتراض كنند
گزارش کامل نشست دفتر تحکیم وحدت؛ تحلیل شخصیت های سیاسی و اجتماعی در افتتاحیه نشست دفتر تحکیم وحدت از شرایط کشور و فضای انتخابات
گزارش کامل مناظره حامیان موسوی و کروبی در نشست دفتر تحکیم وحدت ؛ عبدی-تاجزاده، تاجیک-کرباسچی
نوشتههاي انتخاباتي نيما نامداري هم اطلاعات خوب و تحليل مناسبي دارد.
كاوه
امير
پوريا
وزير زن دردي از زنان ايران دوا نميكند/ گفتگو با زهرا اشراقي
بالاخره نفهميديم "ما" زنان يا "آن" زنان؟
بيانيه همگرايي جنبش زنان: كانديداي تاييد صلاحيت شده به رد صلاحيت زنان اعتراض كنند
گزارش کامل نشست دفتر تحکیم وحدت؛ تحلیل شخصیت های سیاسی و اجتماعی در افتتاحیه نشست دفتر تحکیم وحدت از شرایط کشور و فضای انتخابات
گزارش کامل مناظره حامیان موسوی و کروبی در نشست دفتر تحکیم وحدت ؛ عبدی-تاجزاده، تاجیک-کرباسچی
نوشتههاي انتخاباتي نيما نامداري هم اطلاعات خوب و تحليل مناسبي دارد.
سهشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۸
دوشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۸
جمعه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۸
این دومین جمعه بدون دوستان است
تا 6 صبح مقاومت کردم...
اما در عوض هجوم آورد.
وقتی بیدار شدم از حسرت و دلتنگی خواب به هق هق افتادم.
اما در عوض هجوم آورد.
وقتی بیدار شدم از حسرت و دلتنگی خواب به هق هق افتادم.
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۸
همگرایی زنان برای انتخابات چگونه و توسط چه کسانی؟
این نوشته بیش از آنکه نقد باشد، چند پرسش و بعد توضیح من برای نپیوستن به همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات است.
به واقع من حتی فرصت خواندن و دنبال کردن مو به موی این همگرایی را نیافته ام و تا مدتها درست نمی دانستم هدف واقعی این همگرایی چیست و دلیل مختص شدن مطالبات آن به دو مورد ذکر شده چیست.
مقاله های "شکار ثانیه ها"، "مبانی تئوریک همگرایی جنبش زنان در انتخابات" و "همگرایی جنبش زنان در مواجهه با قانون اساسی" دید مشخص تری از این همگرایی برای من به وجود آورد به اضافه چندین سوال.
موضع حمایت کنندگی ائتلاف
در مقاله دوم تعریف های مفیدی از ائتلاف به معنای عام و این همگرایی به معنای خاص آورده شده است:
در مشخصه های ائتلاف آمده است: "ائتلاف یک وحدت مشروط و زمان دار است، و تنها شرط شرکت در آن، پشتیبانی از خواسته مشترک ائتلاف است."
اما چگونگی پشتیبانی مشخص نشده است؟
در این بین من وجه اشتراک بین این همگرایی و کمپین یک میلیون امضا را هم که به نظرم جزء بزرگترین ائتلافهای معاصر بوده است می آورم تا شاید برای خودم سوالها واضح تر باشد.
کمپین یک میلیون امضا هم برای تغییر ده مورد قانونی تا رسیدن به یک میلیون امضا از افراد مختلف و با افکار و ایده های متفاوتی تشکیل شد.
"پشتیبانی از ائتلاف، یا ائتلاف پشتیبانی: افراد و گروهها می توانند از یک ائتلاف، پشتیبانی و اعلام حمایت کنند، در حالی که ائتلاف تعهدی در پشتیبانی از مشارکت کنندکان خود ندارد، مگر آن که ائتلاف به منظور پشتیبانی از فرد یا گروه معینی باشد. ائتلاف فقط می تواند مدافع حامیان خود در جهت طرح خواسته های معین ائتلاف باشد و هر آنچه با اندک تفاوتی از این دامنه خارج شود از تعهد ائتلاف خارج خواهد بود."
وقتی از "عدم تعهد ائتلاف" در پشتیبانی از مشارکت کنندگان و توامان با آن "دفاع کردن از حامیان" در جهت طرح خواسته ها صحبت می شود، این سوال برای من پیش می آید که چطور این دو مورد متضاد کنار هم قرار می گیرند و این اختلاف واژه های "نداشتن تعهد" و در عین حال "توانستن در حمایت" توسط چه کس یا کسانی و یا در چه جریانی مشخص می شود؟
یعنی چطور یک ائتلاف به این مشخصه می رسد که پشتیبانی از حامی شماره آ در تعهد ائتلاف نیست و در نتیجه انجام نمی شود ولی حمایت از حامی شماره ب جز توانایی های ائتلاف است، پس انجام میشود؟
پایداری یک ائتلاف
در مورد همگرا کردن افراد جامعه حول یک موضوع خاص و کم کردن هزینه با حضور افراد بیشتر، مقاله بسیار خوب و دقیق بیان شده است.
اما سوال دیگری برای من پیش می آید که چرا در جامعه مان با وجود ائتلافهای مختلف، پایداری افراد در آن ائتلاف (حتی فقط تا محقق شدن هدف آن ائتلاف ) کمتر از دیگر جاهای دنیا است؟
خیلی از افرادی که به این همگرایی جدید، پیوسته اند جز اعضا و یا حامیان اولیه کمپین یک میلیون امضا بوده اند، که عملن در زمان حال پیوستگی با کمپین ندارند و یا به معنی دیگر هویت کمپینی در خود نمی بینند.
بی شک یکی از دلایل ریزش نیرو، وجود اشکالات ساختاری و نیز افزایش هزینه ها است که هر کدام از این موارد می تواند به طور حلقه بی پایان دیگری را نیز افزایش دهد و برعکس.
اما جدا از این دو گزینه که حتمن در مورد بقیه کسانی که هنوز در کمپین فعالیت می کنند هم فشار می آورد، عدم مدارا و انعطاف ناپذیری و بازتولید نکردن خویش و فرآیند نیز می تواند دلایل دیگر جدایی های زودرس افراد از ائتلاف ها باشد.
چه بسا اگر خیلی از کسانی که جز اعضای کمپین بودند و امروز نیستند، در ائتلاف کمپین می مانند و به جای ترک، طرح نظر و انتقاد و پیشنهاد عمل می کردند، حجم هزینه های کمپین به اندازه حالا نبود.
چه بسا اگر خیلی از اشکالات کمپین، از جمله اشکال ساختاری که خود من جز یکی از مطرح کنندگان آن به طور عمومی از 7 فروردین 86 به بعد بودم با مسئولیت و تعهد جمعی بررسی و اصلاح می شد، هم هزینه ها کمتر بود و هم پیشروی روند کمپین بهتر.
این بار سوال من از همگرایی از جنس دایره بسته و تکراری انتقادها که در این مقاله آمده نیست، بلکه من به این فکر می کنم که وقتی در کمپین سخن از استفاده از حق درخواست ملاقات و مطرح کردن خواسته ها از دولت-مردان بود چرا واکنشی که فائق می آمد واکنش پس زننده بود؟ برعکس رویکرد همگرایی انتخابات. و چرا امروز که فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی که بارها دلسوزانه از حق مطالبه همراهی شرعیت در حقوق زنان استفاده کردند و ملاقات های متعددی با مراجع تقلید داشته اند، در شلوغی انتخابات و همگرایی، بازداشتشان کمترین حمایت را جلب می کند؟ منظورم حمایت ائتلاف همگرایی انتخابات نیست، بلکه منظورم افراد ائتلاف کمپینی پیوسته به همگرایی انتخابات هستند.
عضویت در کدام ائتلاف ترجیح دارد؟
در مقاله تئوری همگرایی آمده است : فعالان سنتی طرفدار همه یا هیچ هستند. آنها به راحتی نمی پذیرند که در کنار افراد دیگر با گرایش های متفاوت قرار گیرند. یا تن به ائتلاف نمی دهند و یا در ائتلاف می خواهند، تصمیم گیرنده باشند.
از نظر برخی از فعالان سنتی، یک فعال جنبش هم باید به فعالیت های زیست محیطی بپردازد، هم از حقوق زنان حمایت کند، هم طرفدار حقوق کودکان باشد هم به مخالفت با اعدام کودکان بپردازد، هم از حقوق معلمان و کارگران پشتیبانی نماید، هم طرفدار دانشجویان مبارز باشد، هم به آزادی زندانیان سیاسی بیاندیشد، هم از حقوق وبلاگنویسان حمایت کند هم به اعدام های 67 اعتراض کند، هم...
در حالی که جانبداری از همه این ها می تواند مغایرتی با هم نداشته باشد، عدم تفکیک این عرصه ها منجر به ظهور جمع محدودی از فعالان مدنی است که فعالیت مدنی کار تمام وقت آنها شده است و چون هزینه سنگینی را بابت این مشارکت می پردازند از دیگرانی که مایل به پرداخت این هزینه سنگین نمی باشند شاکی هستند
که به نظر من هم تحلیل و تعریف مناسبی است. اما باز سوال من قوت می گیرد که اعضای کمپین چطور می توانند هم در ائتلاف قبلی فعالیت کنند که خواست تغییر قوانین مدنی از پایین را داشت و هم در ائتلاف انتخابات که خواست تغییر موضوع کلی تر، این بار قانون اساسی از بالا را دارد؟ و علاوه بر تمام هزینه هایی که به خاطر کمپین می پردازند، بخش دیگری از مسئولیت و هزینه کار دیگری را هم بپردازند، مگر اینکه یکی را برای دیگری ترک کنند.
می خواهم این سوال ذهنی را بلند مطرح کنم که بعد از دوازده روز از بازداشت غیر قانونی جلوه جواهری، آن هم به ظاهر فقط برای فعالیت در کمپین، آیا سایت های کمپین و اعضای آنها : "کانون زنان ایرانی" و "مدرسه فمینیستی" به طور مفید و مانند قبل از این عضو ائتلاف حمایت کرده اند و یا اینکه انتخابات را بر کمپین ترجیح داده اند؟
اگر هم چنین باشد باز به نظر من جای هیچ خرده ای نیست و این انتخاب شخصی افراد است در انجام کار داوطلبانه. اما اگر چنین عملکرد و چنین رویه ای منش عمومی فعالین اجتماعی شود، در آن صورت نگرانی برخی فعالان دهه ی 60 که به دلیل ترس زیاد از هزینه ها، و نبود توافق جمعی در زمانی پایدار، به انفعال نزدیک می شدند، باز-تکرار خواهد شد چرا که با افزایش فشار، افراد از ائتلافی به ائتلاف دیگر می پیوندد و تعداد محدودی می مانند با هزینه های بسیاری که حاصل کار جمعی مدت زمانی قبل است.
چرا جابجایی از قانون مدنی به قانون اساسی؟
در مورد مطالبه بازنگری در قانون اساسی هم برای من سوال پررنگی وجود دارد که تغییر رویه از سال 84 به 85 و حالا از کمپین به انتخابات، به جز مواردی که در این مقاله مطرح شده و بحث عقب نشینی از مطالبات و نیز حالا بازگشت به خواست کلی تر است، قبل از به نتیجه رسیدن یکی، مطرح کردن دیگری در بین مردم آیا بی اعتمادی به خواسته هایی را که فعالین جنبش زنان مطرح می کنند به وجود نمی آورد؟
بعد از نزدیک به سه سال مطرح کردن گفتمان برابری حقوقی در بین بخشی از مردم و حالا در همگرایی چنین بزرگی فراموشی کلی آن و مطرح کردن فقط قانون اساسی، بدون انضمام ده خواسته حقوقی کمپین، تصور کلی جامعه را که بعد از سالها اعتماد به فعالین مدنی و خواسته های آنها بود، از همین حالا در بین مردم کمرنگ کرده و از این شاخه به آن شاخه پریدن تعبیر می شود، به ویژه اینکه این همگرایی ادعای همگرایی کل جنبش زنان را دارد که در دید عموم، کمپین هم بخش وسیعی از آن شده است این روزها.
در انتها من با وجود تمام انتقاداتی که به ساختار درونی کمپین داشته و دارم، اما به دلیل قبول مسئولیت عضویت در کمپین، در عین حال که فشارهای مضاعفی بر ما وجود دارد، همچنان تمام انرژی و توانم را در پیشبرد و البته اصلاح و بازتعریف ائتلاف کمپین یک میلیون امضا می گذارم و طبیعی است که با فشار بیشتری که در سوء استفاده از فضای پر هیاهوی انتخابات وارد می شود نمی توانم و نمی خواهم که کمپین را عملن ترک و به ائتلاف همگرایی انتخابات بپیوندم.
به واقع من حتی فرصت خواندن و دنبال کردن مو به موی این همگرایی را نیافته ام و تا مدتها درست نمی دانستم هدف واقعی این همگرایی چیست و دلیل مختص شدن مطالبات آن به دو مورد ذکر شده چیست.
مقاله های "شکار ثانیه ها"، "مبانی تئوریک همگرایی جنبش زنان در انتخابات" و "همگرایی جنبش زنان در مواجهه با قانون اساسی" دید مشخص تری از این همگرایی برای من به وجود آورد به اضافه چندین سوال.
موضع حمایت کنندگی ائتلاف
در مقاله دوم تعریف های مفیدی از ائتلاف به معنای عام و این همگرایی به معنای خاص آورده شده است:
در مشخصه های ائتلاف آمده است: "ائتلاف یک وحدت مشروط و زمان دار است، و تنها شرط شرکت در آن، پشتیبانی از خواسته مشترک ائتلاف است."
اما چگونگی پشتیبانی مشخص نشده است؟
در این بین من وجه اشتراک بین این همگرایی و کمپین یک میلیون امضا را هم که به نظرم جزء بزرگترین ائتلافهای معاصر بوده است می آورم تا شاید برای خودم سوالها واضح تر باشد.
کمپین یک میلیون امضا هم برای تغییر ده مورد قانونی تا رسیدن به یک میلیون امضا از افراد مختلف و با افکار و ایده های متفاوتی تشکیل شد.
"پشتیبانی از ائتلاف، یا ائتلاف پشتیبانی: افراد و گروهها می توانند از یک ائتلاف، پشتیبانی و اعلام حمایت کنند، در حالی که ائتلاف تعهدی در پشتیبانی از مشارکت کنندکان خود ندارد، مگر آن که ائتلاف به منظور پشتیبانی از فرد یا گروه معینی باشد. ائتلاف فقط می تواند مدافع حامیان خود در جهت طرح خواسته های معین ائتلاف باشد و هر آنچه با اندک تفاوتی از این دامنه خارج شود از تعهد ائتلاف خارج خواهد بود."
وقتی از "عدم تعهد ائتلاف" در پشتیبانی از مشارکت کنندگان و توامان با آن "دفاع کردن از حامیان" در جهت طرح خواسته ها صحبت می شود، این سوال برای من پیش می آید که چطور این دو مورد متضاد کنار هم قرار می گیرند و این اختلاف واژه های "نداشتن تعهد" و در عین حال "توانستن در حمایت" توسط چه کس یا کسانی و یا در چه جریانی مشخص می شود؟
یعنی چطور یک ائتلاف به این مشخصه می رسد که پشتیبانی از حامی شماره آ در تعهد ائتلاف نیست و در نتیجه انجام نمی شود ولی حمایت از حامی شماره ب جز توانایی های ائتلاف است، پس انجام میشود؟
پایداری یک ائتلاف
در مورد همگرا کردن افراد جامعه حول یک موضوع خاص و کم کردن هزینه با حضور افراد بیشتر، مقاله بسیار خوب و دقیق بیان شده است.
اما سوال دیگری برای من پیش می آید که چرا در جامعه مان با وجود ائتلافهای مختلف، پایداری افراد در آن ائتلاف (حتی فقط تا محقق شدن هدف آن ائتلاف ) کمتر از دیگر جاهای دنیا است؟
خیلی از افرادی که به این همگرایی جدید، پیوسته اند جز اعضا و یا حامیان اولیه کمپین یک میلیون امضا بوده اند، که عملن در زمان حال پیوستگی با کمپین ندارند و یا به معنی دیگر هویت کمپینی در خود نمی بینند.
بی شک یکی از دلایل ریزش نیرو، وجود اشکالات ساختاری و نیز افزایش هزینه ها است که هر کدام از این موارد می تواند به طور حلقه بی پایان دیگری را نیز افزایش دهد و برعکس.
اما جدا از این دو گزینه که حتمن در مورد بقیه کسانی که هنوز در کمپین فعالیت می کنند هم فشار می آورد، عدم مدارا و انعطاف ناپذیری و بازتولید نکردن خویش و فرآیند نیز می تواند دلایل دیگر جدایی های زودرس افراد از ائتلاف ها باشد.
چه بسا اگر خیلی از کسانی که جز اعضای کمپین بودند و امروز نیستند، در ائتلاف کمپین می مانند و به جای ترک، طرح نظر و انتقاد و پیشنهاد عمل می کردند، حجم هزینه های کمپین به اندازه حالا نبود.
چه بسا اگر خیلی از اشکالات کمپین، از جمله اشکال ساختاری که خود من جز یکی از مطرح کنندگان آن به طور عمومی از 7 فروردین 86 به بعد بودم با مسئولیت و تعهد جمعی بررسی و اصلاح می شد، هم هزینه ها کمتر بود و هم پیشروی روند کمپین بهتر.
این بار سوال من از همگرایی از جنس دایره بسته و تکراری انتقادها که در این مقاله آمده نیست، بلکه من به این فکر می کنم که وقتی در کمپین سخن از استفاده از حق درخواست ملاقات و مطرح کردن خواسته ها از دولت-مردان بود چرا واکنشی که فائق می آمد واکنش پس زننده بود؟ برعکس رویکرد همگرایی انتخابات. و چرا امروز که فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی که بارها دلسوزانه از حق مطالبه همراهی شرعیت در حقوق زنان استفاده کردند و ملاقات های متعددی با مراجع تقلید داشته اند، در شلوغی انتخابات و همگرایی، بازداشتشان کمترین حمایت را جلب می کند؟ منظورم حمایت ائتلاف همگرایی انتخابات نیست، بلکه منظورم افراد ائتلاف کمپینی پیوسته به همگرایی انتخابات هستند.
عضویت در کدام ائتلاف ترجیح دارد؟
در مقاله تئوری همگرایی آمده است : فعالان سنتی طرفدار همه یا هیچ هستند. آنها به راحتی نمی پذیرند که در کنار افراد دیگر با گرایش های متفاوت قرار گیرند. یا تن به ائتلاف نمی دهند و یا در ائتلاف می خواهند، تصمیم گیرنده باشند.
از نظر برخی از فعالان سنتی، یک فعال جنبش هم باید به فعالیت های زیست محیطی بپردازد، هم از حقوق زنان حمایت کند، هم طرفدار حقوق کودکان باشد هم به مخالفت با اعدام کودکان بپردازد، هم از حقوق معلمان و کارگران پشتیبانی نماید، هم طرفدار دانشجویان مبارز باشد، هم به آزادی زندانیان سیاسی بیاندیشد، هم از حقوق وبلاگنویسان حمایت کند هم به اعدام های 67 اعتراض کند، هم...
در حالی که جانبداری از همه این ها می تواند مغایرتی با هم نداشته باشد، عدم تفکیک این عرصه ها منجر به ظهور جمع محدودی از فعالان مدنی است که فعالیت مدنی کار تمام وقت آنها شده است و چون هزینه سنگینی را بابت این مشارکت می پردازند از دیگرانی که مایل به پرداخت این هزینه سنگین نمی باشند شاکی هستند
که به نظر من هم تحلیل و تعریف مناسبی است. اما باز سوال من قوت می گیرد که اعضای کمپین چطور می توانند هم در ائتلاف قبلی فعالیت کنند که خواست تغییر قوانین مدنی از پایین را داشت و هم در ائتلاف انتخابات که خواست تغییر موضوع کلی تر، این بار قانون اساسی از بالا را دارد؟ و علاوه بر تمام هزینه هایی که به خاطر کمپین می پردازند، بخش دیگری از مسئولیت و هزینه کار دیگری را هم بپردازند، مگر اینکه یکی را برای دیگری ترک کنند.
می خواهم این سوال ذهنی را بلند مطرح کنم که بعد از دوازده روز از بازداشت غیر قانونی جلوه جواهری، آن هم به ظاهر فقط برای فعالیت در کمپین، آیا سایت های کمپین و اعضای آنها : "کانون زنان ایرانی" و "مدرسه فمینیستی" به طور مفید و مانند قبل از این عضو ائتلاف حمایت کرده اند و یا اینکه انتخابات را بر کمپین ترجیح داده اند؟
اگر هم چنین باشد باز به نظر من جای هیچ خرده ای نیست و این انتخاب شخصی افراد است در انجام کار داوطلبانه. اما اگر چنین عملکرد و چنین رویه ای منش عمومی فعالین اجتماعی شود، در آن صورت نگرانی برخی فعالان دهه ی 60 که به دلیل ترس زیاد از هزینه ها، و نبود توافق جمعی در زمانی پایدار، به انفعال نزدیک می شدند، باز-تکرار خواهد شد چرا که با افزایش فشار، افراد از ائتلافی به ائتلاف دیگر می پیوندد و تعداد محدودی می مانند با هزینه های بسیاری که حاصل کار جمعی مدت زمانی قبل است.
چرا جابجایی از قانون مدنی به قانون اساسی؟
در مورد مطالبه بازنگری در قانون اساسی هم برای من سوال پررنگی وجود دارد که تغییر رویه از سال 84 به 85 و حالا از کمپین به انتخابات، به جز مواردی که در این مقاله مطرح شده و بحث عقب نشینی از مطالبات و نیز حالا بازگشت به خواست کلی تر است، قبل از به نتیجه رسیدن یکی، مطرح کردن دیگری در بین مردم آیا بی اعتمادی به خواسته هایی را که فعالین جنبش زنان مطرح می کنند به وجود نمی آورد؟
بعد از نزدیک به سه سال مطرح کردن گفتمان برابری حقوقی در بین بخشی از مردم و حالا در همگرایی چنین بزرگی فراموشی کلی آن و مطرح کردن فقط قانون اساسی، بدون انضمام ده خواسته حقوقی کمپین، تصور کلی جامعه را که بعد از سالها اعتماد به فعالین مدنی و خواسته های آنها بود، از همین حالا در بین مردم کمرنگ کرده و از این شاخه به آن شاخه پریدن تعبیر می شود، به ویژه اینکه این همگرایی ادعای همگرایی کل جنبش زنان را دارد که در دید عموم، کمپین هم بخش وسیعی از آن شده است این روزها.
در انتها من با وجود تمام انتقاداتی که به ساختار درونی کمپین داشته و دارم، اما به دلیل قبول مسئولیت عضویت در کمپین، در عین حال که فشارهای مضاعفی بر ما وجود دارد، همچنان تمام انرژی و توانم را در پیشبرد و البته اصلاح و بازتعریف ائتلاف کمپین یک میلیون امضا می گذارم و طبیعی است که با فشار بیشتری که در سوء استفاده از فضای پر هیاهوی انتخابات وارد می شود نمی توانم و نمی خواهم که کمپین را عملن ترک و به ائتلاف همگرایی انتخابات بپیوندم.
سهشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۸
تضاد
فقط يك نگاه اجمالي به خبرهاي زير كافي است تا ميزان تناقض را مشخص كند:
بازجویی از زنان بازداشتی در بند 209
در عوض
رکسانا صابری آزاد شد
به جایش
دو فعال حقوق زنان در زندان لنگرود قم در انفرادی
این عذرخواهی دیدنی است
احضار خدیجه مقدم و بازجویی از او در دادیاری امنیت
بعد دوباره از آن طرف
احضار و بازجویی از مریم مالک در دادیاری امنیت
این هم که از وضعیت بازداشتی های 11 اردیبهشت:
اقدامات خانواده ها و پاسخ های مسئولان / خانواده ها: دیگر سکوت نمی کنیم
بازجویی از زنان بازداشتی در بند 209
در عوض
رکسانا صابری آزاد شد
به جایش
دو فعال حقوق زنان در زندان لنگرود قم در انفرادی
این عذرخواهی دیدنی است
احضار خدیجه مقدم و بازجویی از او در دادیاری امنیت
بعد دوباره از آن طرف
احضار و بازجویی از مریم مالک در دادیاری امنیت
این هم که از وضعیت بازداشتی های 11 اردیبهشت:
اقدامات خانواده ها و پاسخ های مسئولان / خانواده ها: دیگر سکوت نمی کنیم
یکشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۸
دوشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۸
امنیت بی تار و پودمان را به کجای این شب تیره بیآویزیم؟
تنها باری که تلخیش را دیدم، وقتی بود که از بی اعتمادی و دسته بندی و چه و چه می شنیدیم.
چشمهایش سرخ شد و اشکهایش سرازیر شد، باور نمی کردم. گرچه بی اعتمادی همه مان را آزار می داد اما تصور نمی کردم آدم به آن سرحالی را چنین مچاله کند. نمی دانستم باید کی را آرام کنم؟ روای را و یا نیکزاد؟ سرش را که تو بغلم گرفتم به هق هق افتاد و من مبهوت از فشار بیرونی گفتم و ذره بودن این چالشها.
تلخ که می شد سخت تغییر می کرد، نمی خورد، نمی خندید، حرف نمی زد. یک ضرب حرف زدم و لودگی کردم و راه رفتیم تا عصبانیتش را واژه کرد و تمام. باز همان دخترک پرانرژی قبل بود اما کمی خسته.
وقتی در جمع نشسته بودم و سیلی پشت سیلی و فقط آرام نگاهم می کرد و دستم را می فشرد و تمام راه از فراموشی می گفت و باز دفعه بعد من از فراموشی و او و من و ...
به همه چیز خندیدیم برای خود کمپین، منهای طرز فکرها، منهای بی اعتمادیها، منهای نادوستیها، منهای منیتها. همه چیز منهای خود خود کمپین.
چقدر سخت آمد روز اول. هر بار شوخی و جدی که تو برو و من برمی گردم درست تا پای کوه و اصرار من که منهای همه چیز مردم را می بینیم و چه خوب مردم را دید، پای ثابت شد و انگیزه دهنده منهای همه چیز، حتی من. و این نهایت لذت بود برایم.
کار زیاد، اما فکر هم می کرد. دیگر دنبال رهبر نبود بالاخره خودش را باور کرد بی نیاز به رهبر، بی نیاز به دسته بندیی که سهمی درش نداشت، بی نیاز به تایید من و او و دیگری. بی نیاز به اینجایی و آنجایی. اگر همینجا همه چیز تمام بشود هم کمپین موفق بوده است، همین که فقط یک نیکزاد داشته باشد. نیکزادی که خودش به تنهایی کمپین شد.
بازجویم چه می فهمید، وقتی از او می پرسد "چه خبر؟" جواب می شنود :"سلامتی! شما چه خبر؟" چه می فهمید که کسانی که خود کمپین هستند، بازجو با مردم عادی که قرار است از حقوق زنان بشنوند فرقی برایشان ندارد. با هر قدرتی، با هر خشونتی، با هر حقارتی، با هر بی قانونی.
همین است که خیالم نیست که در بازجویی های شبانه اوین، یا بازیهای فنی و غیر فنی امنیتی چه می گذرد و چه می گوید و چه جواب می شنود.
همین است که خیالم نیست که برای زنان بوده است یا کارگری. کسی که هیچ دسته بندی نداشته است جز هدف، کسی که هیچ هدفی نداشته است جز برابری و آزادی کی می تواند نفس کشیدنش را جیره بندی کند؟ و فعالیتش را خطکشی کند؟
کی می تواند تعیین کند که از آزادی و برابری زنان حالا بگو و برابری گارگران پیشکش بگذار برای فرداها؟
فضای امنیتی بسته است که باشد، این اشکال نیکزاد و طاها و پوریا و امیر و کاوه نبود و نیست؛ اشکال فضای امنیتی است که جز قدرت موجود، همه چیز علیه امنیت است.
فضای امنیتی مسموم و متوهم فعالیت تبلیغی است؟ این اشکال نبود امنیت در همه سطوح است.
زنان و کارگران شعارهای دهن پرکن انتخاباتی دولت-مردان است، بگذار جایگاه هدف شعارها در دستگیری جوانان 20 -23 ساله مشخص بشود.
فضای آزاد اجتماعی برای رقابت سالم انتخاباتی است، بگذار آزادی را در تفتیش شبانه منزل امیر و کاوه و بردن بی مصداق جلوه با چشمهای کاملن باز ببینیم.
تا چند روز دیگر نیاز دارید به نگه داشتن این بچه ها برای کشف توطئه هایی علیه امنیت؟
تا چند روز دیگر نگه داشتن این بچه ها، امنیت کشور را تامین می کند و ما از بوی خوش امنیت سرمست می شویم؟
شما که مدتهاست با ما و شاید به ما می خندید و با ما زندگی می کنید و با ما همدوش قدم می زنید، از ساده بودن حرف ما می ترسید یا از سست بودن همه چیزتان؟
یکشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۸
شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۸
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۸
چهارشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۸
نامه مادران کمپین به رئیس قوه قضائیه
جناب آقای شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام و احترام
به عرض می رسانیم بیش از دو سال است اعضا کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان به شیوه ای مدنی و مسالمت آمیز به جمع آوری امضا برای تغییر قوانین از طریق ارتباط چهره به چهره با مردم پرداخته اند و قصد دارند در نهایت امضاهای خود را به مجلس شورای اسلامی جهت درخواست اصلاح قوانین تقدیم کنند . طرح مطالبات حقوقی زنان ، خواسته ای نابجا نیست و همین تلاش ها باعث شده که برخی تبعیضات قانونی علیه زنان مورد توجه مسئولان قرار گیرد و حتی تغییر برخی از آنها مانند قانون سهم الارث زمین بعد از 70 سال اصلاح شود .
خواسته های برحق اعضاء کمپین ازابتدائی ترین حقوق همه زنان ایران است و فعالیت کمپین درجهت تحقق آن ها بوده ، نه مخالفت با نظام و یا اصول و قوانین شریعت . ولی متاسفانه حرکت و تلاش مردمی و مدنی ما همواره با سرکوب نیروهای امنیتی روبرو بوده است به طوری که اعضا ما همواره نه تنها در زندگی اجتماعی بلکه در زندگی خصوصی خود نیز امنیت ندارند . شاهد مثال: احضار، دستگیری و احکام حبس وممنوع الخروج کردن اعضا کمپین برای برگزاری مراسم ختم، عید دیدنی، مهمانی ، عیادت از بیمار ، نشست های دوستانه حتی با تعداد اندک و شرکت در جلسات و سمینارها می باشد.
دراین مدت پلیس امنیت به صورت غیر قانونی و سلیقه ای به بدترین وجه ممکن با ما ، مادران و فرزندانمان برخورد کرده است.
سوال ما ازآن مقام محترم این است که این همه فشار به اعضا کمپین چه دلیلی دارد ، آن هم با توجه به این که حرکت و تلاش جمعی برای تغییر قوانین در کمپین یک میلیون امضا منطبق بر قانون اساسی جمهوری اسلامی است؟ آیا احضار بازداشت و احکام صادره نا عادلانه و سلیقه ای برای اعضا کمپین به بهانه های مختلف قانونی است ؟ بازداشت مریم مالک دانشجوی جوان، مومن و متعهد و صدور وثیقه سنگین برای او بی هیچ دلیل و منطق قانونی ، شرعی و عرفی به چه دلیل است ؟
ما مادران کمپین از آن مقام تقاضای پاسخگویی و رسیدگی به موارد فوق و آزادی هر چه سریع تر و بدون قید وشرط مریم مالک فرزند عزیزمان را داریم.و بی صبرانه منتظر پاسخ آن مقام و مسولان در دفتر جناب آقای جمشیدی سخنگوی محترم قوه قضاییه هستیم .
با تشکر - کمیته مادران کمپین یک میلیون امضا 8/2/88
رونوشت : جناب آقای جمشیدی – سخنگوی محترم قوه قضائیه
رونوشت – سرکار خانم خالقی – مسئل محترم دفتر حمایت از حقوق کودکان و زنان
رونوشت – ریاست محترم ستاد حقوق بشر
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام و احترام
به عرض می رسانیم بیش از دو سال است اعضا کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان به شیوه ای مدنی و مسالمت آمیز به جمع آوری امضا برای تغییر قوانین از طریق ارتباط چهره به چهره با مردم پرداخته اند و قصد دارند در نهایت امضاهای خود را به مجلس شورای اسلامی جهت درخواست اصلاح قوانین تقدیم کنند . طرح مطالبات حقوقی زنان ، خواسته ای نابجا نیست و همین تلاش ها باعث شده که برخی تبعیضات قانونی علیه زنان مورد توجه مسئولان قرار گیرد و حتی تغییر برخی از آنها مانند قانون سهم الارث زمین بعد از 70 سال اصلاح شود .
خواسته های برحق اعضاء کمپین ازابتدائی ترین حقوق همه زنان ایران است و فعالیت کمپین درجهت تحقق آن ها بوده ، نه مخالفت با نظام و یا اصول و قوانین شریعت . ولی متاسفانه حرکت و تلاش مردمی و مدنی ما همواره با سرکوب نیروهای امنیتی روبرو بوده است به طوری که اعضا ما همواره نه تنها در زندگی اجتماعی بلکه در زندگی خصوصی خود نیز امنیت ندارند . شاهد مثال: احضار، دستگیری و احکام حبس وممنوع الخروج کردن اعضا کمپین برای برگزاری مراسم ختم، عید دیدنی، مهمانی ، عیادت از بیمار ، نشست های دوستانه حتی با تعداد اندک و شرکت در جلسات و سمینارها می باشد.
دراین مدت پلیس امنیت به صورت غیر قانونی و سلیقه ای به بدترین وجه ممکن با ما ، مادران و فرزندانمان برخورد کرده است.
سوال ما ازآن مقام محترم این است که این همه فشار به اعضا کمپین چه دلیلی دارد ، آن هم با توجه به این که حرکت و تلاش جمعی برای تغییر قوانین در کمپین یک میلیون امضا منطبق بر قانون اساسی جمهوری اسلامی است؟ آیا احضار بازداشت و احکام صادره نا عادلانه و سلیقه ای برای اعضا کمپین به بهانه های مختلف قانونی است ؟ بازداشت مریم مالک دانشجوی جوان، مومن و متعهد و صدور وثیقه سنگین برای او بی هیچ دلیل و منطق قانونی ، شرعی و عرفی به چه دلیل است ؟
ما مادران کمپین از آن مقام تقاضای پاسخگویی و رسیدگی به موارد فوق و آزادی هر چه سریع تر و بدون قید وشرط مریم مالک فرزند عزیزمان را داریم.و بی صبرانه منتظر پاسخ آن مقام و مسولان در دفتر جناب آقای جمشیدی سخنگوی محترم قوه قضاییه هستیم .
با تشکر - کمیته مادران کمپین یک میلیون امضا 8/2/88
رونوشت : جناب آقای جمشیدی – سخنگوی محترم قوه قضائیه
رونوشت – سرکار خانم خالقی – مسئل محترم دفتر حمایت از حقوق کودکان و زنان
رونوشت – ریاست محترم ستاد حقوق بشر
یکشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۸
مریم بیا تا صبح به حال امنیت کشور بگرییم
تازه از دادگاه (به معنی سابق عدالت خانه) برگشته ام که خبرهای پشت هم از احضار و تفتیش و بازجویی مریم. شوکه می شوم، فکر می کنم کاش این تعطیلی خبری می گرفتم. کاش از دادگاه برنمی گشتم.
کی بود؟ هفته پیش بود؟ 5 روز پیش؟ مریم از نحوهء بازجویی این ...، "نجفی مقدم" می پرسید.
وقتی می خوانم که درست وقتی که من از روی حکمم رونوشت می کردم، مریم در ساختمان پشتی داشته عقده های مانده بچه ماموران بی قانون را پس می داده دلم خیلی می گیرد.
می دانم در کدام یک از اتاق ها بازجویی شده است.
یکی از همانها که کارآموز جدید حتی یک سال هم پشت میزهایش ننشسته. خوب می دانی، کارآموزی مراحل دارد:
باید اول مامور خیابانی باشی. از آنها که مردم را کتک می زنند، بعد از اینکه دستت آمد، بعد می رود یک درجه بالاتر، از مردم عکس و فیلم می گیری، بعد از مدت زمانی که اینها را خوب یاد گرفتی و هم و چم کار دستت آمد، به عنوان مامور تفتیش می ری.
البته می دانی مامور تفتیش برای خانه و دنبال مواد گشتن، تا مامور برای تفتیش یک فعال مدنی، هم هر چقدر مستبد باشی باز فرق می کند.
مثلن مامور فعال مدنی یا حتی سیاسی، تو لباس زیرها و نوار بهداشتی دخترها، یا تو گاز و یخچال خانه و اتاق بچه ها را نمی گردد، البته اگر کارش را بلد باشد وگرنه اگر فیلم زیاد دیده باشد که هیچ...
همه اینها را که در زمانهای کافی پشت سر گذاشتی، اگر باهوش بودی و در سلامت روانی، آنوقت بازجویی کردن را یاد می گیری.
بازجوهای حرفه ای اهل مطالعه اند و باسواد.
حالا فکر همه این کارها را یک آدم انجام بدهد. هم کتک بزند. هم عکس بگیرد، هم تفتیش کند، هم بازجویی کند، هم تو بتوانی موقع گزارش نوشتن آنقدر حواسش را پرت کنی که کاغذ رسمی بازجویی را پاره کند و دوباره از نو بنویسد.
تاره توهین هم بکند، تازه بی قانونی هم بکند. مریم را برده وزار تا صبح پرونده های همکارهایش را دوره کند و بقیه بازجویی فردا.
از ساختمان پشتی تا به اتاق بازپرس برسیم می دوید که من را جا بگذارد، راهروها را از حولش گم کرده بود و با خنده من به مسیر برگشت، مطمئنم مریم هم می تواند تمام امشب و فردا را به دستپاچگی کارآموز جدید بخندد، ما با هم به خیلی چیزها خندیده بودیم.
هر دو سوال در میان تاکید می کرد که واحد فنی برای بازجویی گذرانده و من بی واکنش به حس حقارتش می خندیدم. مطمئنم مریم هم به کوچکی کسی که می خواهد از اهداف مردم سر در بیاورد می خندد.
نگران امنیت کشور است و درست نزدیک انتخابات حیاتی به قول خودشان، دارد آزمون و خطا مامور اطلاعاتی شدن را تمرین می کند.
خنده دار نیست. بهش گفتم من تو را آدم شرعی و یا حتی مامور قضایی کشور نمی شناسم، باید یک مرجع صلاحیت دار کشوری نظرش را در مجامع عمومی در مورد کمپین اعلام کند. عصبی می شد. کاش آبروی کشور با گرفتن مریم، با عصبانیت های ناشیانه اش نبرد.
کی بود؟ هفته پیش بود؟ 5 روز پیش؟ مریم از نحوهء بازجویی این ...، "نجفی مقدم" می پرسید.
وقتی می خوانم که درست وقتی که من از روی حکمم رونوشت می کردم، مریم در ساختمان پشتی داشته عقده های مانده بچه ماموران بی قانون را پس می داده دلم خیلی می گیرد.
می دانم در کدام یک از اتاق ها بازجویی شده است.
یکی از همانها که کارآموز جدید حتی یک سال هم پشت میزهایش ننشسته. خوب می دانی، کارآموزی مراحل دارد:
باید اول مامور خیابانی باشی. از آنها که مردم را کتک می زنند، بعد از اینکه دستت آمد، بعد می رود یک درجه بالاتر، از مردم عکس و فیلم می گیری، بعد از مدت زمانی که اینها را خوب یاد گرفتی و هم و چم کار دستت آمد، به عنوان مامور تفتیش می ری.
البته می دانی مامور تفتیش برای خانه و دنبال مواد گشتن، تا مامور برای تفتیش یک فعال مدنی، هم هر چقدر مستبد باشی باز فرق می کند.
مثلن مامور فعال مدنی یا حتی سیاسی، تو لباس زیرها و نوار بهداشتی دخترها، یا تو گاز و یخچال خانه و اتاق بچه ها را نمی گردد، البته اگر کارش را بلد باشد وگرنه اگر فیلم زیاد دیده باشد که هیچ...
همه اینها را که در زمانهای کافی پشت سر گذاشتی، اگر باهوش بودی و در سلامت روانی، آنوقت بازجویی کردن را یاد می گیری.
بازجوهای حرفه ای اهل مطالعه اند و باسواد.
حالا فکر همه این کارها را یک آدم انجام بدهد. هم کتک بزند. هم عکس بگیرد، هم تفتیش کند، هم بازجویی کند، هم تو بتوانی موقع گزارش نوشتن آنقدر حواسش را پرت کنی که کاغذ رسمی بازجویی را پاره کند و دوباره از نو بنویسد.
تاره توهین هم بکند، تازه بی قانونی هم بکند. مریم را برده وزار تا صبح پرونده های همکارهایش را دوره کند و بقیه بازجویی فردا.
از ساختمان پشتی تا به اتاق بازپرس برسیم می دوید که من را جا بگذارد، راهروها را از حولش گم کرده بود و با خنده من به مسیر برگشت، مطمئنم مریم هم می تواند تمام امشب و فردا را به دستپاچگی کارآموز جدید بخندد، ما با هم به خیلی چیزها خندیده بودیم.
هر دو سوال در میان تاکید می کرد که واحد فنی برای بازجویی گذرانده و من بی واکنش به حس حقارتش می خندیدم. مطمئنم مریم هم به کوچکی کسی که می خواهد از اهداف مردم سر در بیاورد می خندد.
نگران امنیت کشور است و درست نزدیک انتخابات حیاتی به قول خودشان، دارد آزمون و خطا مامور اطلاعاتی شدن را تمرین می کند.
خنده دار نیست. بهش گفتم من تو را آدم شرعی و یا حتی مامور قضایی کشور نمی شناسم، باید یک مرجع صلاحیت دار کشوری نظرش را در مجامع عمومی در مورد کمپین اعلام کند. عصبی می شد. کاش آبروی کشور با گرفتن مریم، با عصبانیت های ناشیانه اش نبرد.
شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۸
امان از اين 5 امين روزهاي ارديبهشت
و اما اين دفعه شما جاي من را خالي كنيد.
حكم گرفتم:
يك سال حبس تعزيري
حكم گرفتم:
يك سال حبس تعزيري
سهشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۸
ما و مساله حجاب
بچگي آدمها پر از ابراز احساسات خانواده و اطرافيان( كه انگار اولين موجود زنده اي هستي كه ميبينند) كه هر روز به يك شكل در ميآورندت و باهات عكس ميگيرند و صدايت را ضبط ميكنند و ... اين روزها هم كه كلن خود بچه را كامل ثبت ميكنند.
مثلن فكر كنم بيشتر آدمهاي هم نسل ما و به خصوص چند سال قبل از ما، عكس هاي لخت مادرزاد دارند، گرچه اين يك مورد بيشتر درباره شازده پسرها صدق ميكند و شاهكار خلقتشان كه اصرار داشتهاند ثبت بشود كه همه بدانند پسرشان، كاملن پسر بوده است.
اما در مورد دخترها هم انواع و اقسام عكسهاي مشابه هست، مثلن كلي عكس با ميني ژوب. كلي عكس وقتي موهايش افشان بوده است. كلي عكس وقتي موهايش كوتاه مثل پسرها بوده است. كلي عكس با روسري عمقزي. كلي عكس با چادر ننه جون. كلي عكس با كلاه حاج ممد آقا . كلي عكس با مايو و خلاصه...
من هم از تمام عكسهاي چپر چوله بچگيم دو تا عكس دارم با چادر گل گلي خانگي.
حالا در اين وانفساي شبها كه تا صبح به صورت فشرده پشت سر هم انواع و اقسام خوابهاي گوناگون ميبينم، خواب ديدم به اين دو تا عكس گير دادند.
حدس بزنيد كي ها؟
از طرفي بازجويان گرامي امنيتي كه آن را به همان مزخرفاتي كه خودشان هميشه ميگويند ربط ميدادند و پرت و پلا ميبافتند.
از آن طرف دوستان گرامي (فمينيست مانند) خودمان كه ميگفتند پس نظر تو در مورد حجاب فلان و بهمان است. و شاهد هم همان دو تا عكس 2-3سالگي.
من هم در خواب مبهوت فقط مانده بودم آخر به چنين سوالات و چنين اتهاماتي از هر دو طرف چي بايد جواب بدهم.
حالا چي شد كه اين خواب را ديدم، داشتم يك چيزهايي را جابه جا ميكردم از شواهدي پي بردم كه در پي مهماني برادران به خانه ما، عكسهاي بچگي من را هم به طور مفصل بررسي فرموده اند.
نتيجه اخلاقي: بابا جان! عكسهاي ايدئولوژيك نياندازيد از بچههاي بيچاره فلك زدهتان كه 20-30 سال بعد مجبور به پاسخگوي بربيآيند.
مثلن فكر كنم بيشتر آدمهاي هم نسل ما و به خصوص چند سال قبل از ما، عكس هاي لخت مادرزاد دارند، گرچه اين يك مورد بيشتر درباره شازده پسرها صدق ميكند و شاهكار خلقتشان كه اصرار داشتهاند ثبت بشود كه همه بدانند پسرشان، كاملن پسر بوده است.
اما در مورد دخترها هم انواع و اقسام عكسهاي مشابه هست، مثلن كلي عكس با ميني ژوب. كلي عكس وقتي موهايش افشان بوده است. كلي عكس وقتي موهايش كوتاه مثل پسرها بوده است. كلي عكس با روسري عمقزي. كلي عكس با چادر ننه جون. كلي عكس با كلاه حاج ممد آقا . كلي عكس با مايو و خلاصه...
من هم از تمام عكسهاي چپر چوله بچگيم دو تا عكس دارم با چادر گل گلي خانگي.
حالا در اين وانفساي شبها كه تا صبح به صورت فشرده پشت سر هم انواع و اقسام خوابهاي گوناگون ميبينم، خواب ديدم به اين دو تا عكس گير دادند.
حدس بزنيد كي ها؟
از طرفي بازجويان گرامي امنيتي كه آن را به همان مزخرفاتي كه خودشان هميشه ميگويند ربط ميدادند و پرت و پلا ميبافتند.
از آن طرف دوستان گرامي (فمينيست مانند) خودمان كه ميگفتند پس نظر تو در مورد حجاب فلان و بهمان است. و شاهد هم همان دو تا عكس 2-3سالگي.
من هم در خواب مبهوت فقط مانده بودم آخر به چنين سوالات و چنين اتهاماتي از هر دو طرف چي بايد جواب بدهم.
حالا چي شد كه اين خواب را ديدم، داشتم يك چيزهايي را جابه جا ميكردم از شواهدي پي بردم كه در پي مهماني برادران به خانه ما، عكسهاي بچگي من را هم به طور مفصل بررسي فرموده اند.
نتيجه اخلاقي: بابا جان! عكسهاي ايدئولوژيك نياندازيد از بچههاي بيچاره فلك زدهتان كه 20-30 سال بعد مجبور به پاسخگوي بربيآيند.
پنجشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۸
کجاست در این تاریکی این همه هیچ؟
لحظه هایی که پر می شوند و خالی می شوند و باز هیچ.
اصلن اینکه چی باید بماند در انتهای لحظه ها جز خودم که بودم و هستم و هیچ.
زمانها عقب می روند و جلو می آیند و در این قژاقژ همه چیز پیدا می شود و در عین حال هیچ.
آدمهایی که بودند و نیستند و آدمهایی که هستند و نبودند و آدمهایی که هستند و هستیم و همه باز منم که همچنان هیچ.
خنده هایی که باید دوباره بهشان خندید با مکث، نگرانیهایی که باید دوباره نگرانشان شد، شادیهایی که باید به انگیزه های خوشی دوباره با تردید خوشی را جست و ترس هایی که باید دوباره ترسید اما این بار کامل.
وقتی یادم می افتد که چطور بچه ها همدیگر را متهم می کردند که عامل شکاندن اعتمادند و ما سرخوشانه از هیچ می گفتیم که بر باد رفتنی نیست، به لحظه های از دست رفته مان گه فکر می کنم دلم می خواهد فریاد بزنم، فکر می کنم که درست انتخاب کرده اند، اشتراک در هیچ هم چیزی جدید ساخت برای شکاندن.
اما هنوز هم سر حرفم هستم، تنها اشتراک ما اگر زن بودنمان باشد، همین برای همه عمر کافی است.
اصلن اینکه چی باید بماند در انتهای لحظه ها جز خودم که بودم و هستم و هیچ.
زمانها عقب می روند و جلو می آیند و در این قژاقژ همه چیز پیدا می شود و در عین حال هیچ.
آدمهایی که بودند و نیستند و آدمهایی که هستند و نبودند و آدمهایی که هستند و هستیم و همه باز منم که همچنان هیچ.
خنده هایی که باید دوباره بهشان خندید با مکث، نگرانیهایی که باید دوباره نگرانشان شد، شادیهایی که باید به انگیزه های خوشی دوباره با تردید خوشی را جست و ترس هایی که باید دوباره ترسید اما این بار کامل.
وقتی یادم می افتد که چطور بچه ها همدیگر را متهم می کردند که عامل شکاندن اعتمادند و ما سرخوشانه از هیچ می گفتیم که بر باد رفتنی نیست، به لحظه های از دست رفته مان گه فکر می کنم دلم می خواهد فریاد بزنم، فکر می کنم که درست انتخاب کرده اند، اشتراک در هیچ هم چیزی جدید ساخت برای شکاندن.
اما هنوز هم سر حرفم هستم، تنها اشتراک ما اگر زن بودنمان باشد، همین برای همه عمر کافی است.
یکشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۸
شعبه 28 دادگاه انقلاب
آقا جایتان پر (متضاد جایتان خالی) فردا دادگاه دارم.
یک کم در گوگل محترم دنبال نام رئیس شعبه و سوابقش گشتم، در سایتهای قوه قضائیه و مرتبط که چیزی نبود، اما به جایش اسم بعضی از کسانی را که در حال حاضر و یا این اواخر در این شعبه محاکمه شده اند در آوردم، به هر حال یک دید کلی می دهد:
رکسانا صابری
سارا ایمانیان
ناهید کشاورز
محبوبه حسین زاده
مهرچهره مشرفی و همسرش
محسن نادری
محمد احسانی
نسیم سرابندی
فاطمه دهدشتی
ابراهیم مددی
معصومه ضیا
مهدی حبیبی
محمد صالح ایومن
رضا دهقان
علی عزیزی
آرمان صداقتی
این لینک هم یک چیزهایی داشت که بعضیهایش به درد می خورد
پي نوشت اطلاعات تكميلي:
يك چيزهايي اضافه كنم كه دست كم آيندگان وقتي جستجو مي كنند يك چيزي گيرشان بيايد.
قاضي اين شعبه روحاني معمي است به نام آقاي مغيثي يا مغيثه.
زياد خوش اخلاق نيستند (شما بخوانيد اصلن) البته كمي به هم حال و هوايشان بستگي دارد.
هر چي از قضاوت و بيطرفي و اينها شنيديد و كنار بگذاريد و بدانيد كه دست دادستان ا از پشت بستند.
راستي صداي قوي و بلند لازم داريد براي فرياد زدن اگر ميخواهيد البته در دادگاه از خودتان دفاع كنيد.
كلن هم شما و هم وكيلتان خودتان را براي دفاع شفاهي آماده نكنيد كه تقربن ممكن نيست.
راستي سرعتشان هم بنا به ميزان عصبانيت و حال و حوصله در صدور حكم قابل تغيير است.
یک کم در گوگل محترم دنبال نام رئیس شعبه و سوابقش گشتم، در سایتهای قوه قضائیه و مرتبط که چیزی نبود، اما به جایش اسم بعضی از کسانی را که در حال حاضر و یا این اواخر در این شعبه محاکمه شده اند در آوردم، به هر حال یک دید کلی می دهد:
رکسانا صابری
سارا ایمانیان
ناهید کشاورز
محبوبه حسین زاده
مهرچهره مشرفی و همسرش
محسن نادری
محمد احسانی
نسیم سرابندی
فاطمه دهدشتی
ابراهیم مددی
معصومه ضیا
مهدی حبیبی
محمد صالح ایومن
رضا دهقان
علی عزیزی
آرمان صداقتی
این لینک هم یک چیزهایی داشت که بعضیهایش به درد می خورد
پي نوشت اطلاعات تكميلي:
يك چيزهايي اضافه كنم كه دست كم آيندگان وقتي جستجو مي كنند يك چيزي گيرشان بيايد.
قاضي اين شعبه روحاني معمي است به نام آقاي مغيثي يا مغيثه.
زياد خوش اخلاق نيستند (شما بخوانيد اصلن) البته كمي به هم حال و هوايشان بستگي دارد.
هر چي از قضاوت و بيطرفي و اينها شنيديد و كنار بگذاريد و بدانيد كه دست دادستان ا از پشت بستند.
راستي صداي قوي و بلند لازم داريد براي فرياد زدن اگر ميخواهيد البته در دادگاه از خودتان دفاع كنيد.
كلن هم شما و هم وكيلتان خودتان را براي دفاع شفاهي آماده نكنيد كه تقربن ممكن نيست.
راستي سرعتشان هم بنا به ميزان عصبانيت و حال و حوصله در صدور حكم قابل تغيير است.
شنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۸
دست گل ذهن
هر چه من تصورم از خودم آدم بزرگتر و پر هیبت تر و پر ... تر باشد، بیشتر درگیر بزرگ نشان دادن، پر هیبت نشان دادن و ... نشان دادن خودم می شوم و به همان نسبت از خود ساختگی و بزرگ تربیت کردن خودم بیشتر غافل می شوم.
حالا تصور کن چنین و چنان نشان دادن، مشغولیت ذهنی تعدادی آدم بشود که دارند کار گروهی انجام می دهند...
میزان به هم ریختگی روابط بین آدمها را نگه دار و به آن اضافه کن فعالیت اجتماعی- فرهنگی جمعی...
حاصل را به شیوه برنامه نویسان در یک گوشه ذخیره کن و هر چه فشار حکومتی و اجتماعی هم برای کار اجتماعی در ایران وجود دارد هر بار به قبلی اضافه کن...
حالا اگر تصور ذهنی هنوز همان قبلی باشد، می توانی حدس بزنی که ذهن برتری طلب چه برداشتهایی برای خودش می سازد و کجاها به، به به و چه چه از خودش می رسد و کجاها مصمم تر به برتر نشان دادن خودش پیش می رود؟
ذهنمان گاهی بازهایی با ما پیش می گیرد که هزینه اش خیلی بیش از خوش خوشان لحظه ای ذهنی است.
حالا تصور کن چنین و چنان نشان دادن، مشغولیت ذهنی تعدادی آدم بشود که دارند کار گروهی انجام می دهند...
میزان به هم ریختگی روابط بین آدمها را نگه دار و به آن اضافه کن فعالیت اجتماعی- فرهنگی جمعی...
حاصل را به شیوه برنامه نویسان در یک گوشه ذخیره کن و هر چه فشار حکومتی و اجتماعی هم برای کار اجتماعی در ایران وجود دارد هر بار به قبلی اضافه کن...
حالا اگر تصور ذهنی هنوز همان قبلی باشد، می توانی حدس بزنی که ذهن برتری طلب چه برداشتهایی برای خودش می سازد و کجاها به، به به و چه چه از خودش می رسد و کجاها مصمم تر به برتر نشان دادن خودش پیش می رود؟
ذهنمان گاهی بازهایی با ما پیش می گیرد که هزینه اش خیلی بیش از خوش خوشان لحظه ای ذهنی است.
پنجشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۸
كرميها
كم پيش مي آيد كه از آزادي خوشحال نشوي
اما خوشحال نبود.
ديوار بلند اوين وقتي پايين پله ها ميايستي كه نميدانم چي؟ كه شايد تنبيه بشوي كه عزيزي آزاد شده خواهي داشت بلندترو سردتر به نظر ميآيد.
آرام، بيذوق پايين آمد و من مانده بودم كه اين آزادي است و يا اسارت تازه؟
بي هيچ احساس بيروني، يك سلام و عليك بعد از يادآوري كردن و بعد تلفن به دوست و آشنا و آدمهاي منتظر كه خواهرم آزاد شد.
اما ايرانمهر گويي زندان تازه بود، يك زن در طي 13 روز به يك جسد زنده تبديل شده بود و باورش براي مسافر اوين سخت بود.
با همه اينها فكر ميكنم چقدر خوب است كه هنوز خلاصي وجود دارد
خلاصي از درد
خلاصي از اميد و نااميدي مداوم و پشت هم
خلاصي از نگراني
خلاصي از التماس به قاضي ناانسان
خلاصي از يك پا بيمارستان و يك پا دادگاه و يك پا سر كار و يك پا مريض ديگري در خانه
خلاصي از زندگي
2-3 ساعتي كه پشت اوين بوديم از گردآوري اطلاعات مجموع كساني ميگفتيم كه در جنبش زنان اين روزها هزينه دادند...
با خنده گفت اما هزينه هايي كه ما داديم هيچ وقت جايي نيست كه بتواند در آن ثبت بشود.
و به وضوح ميديدي كه فشار چطور يك مرد را فشرده ميكند
اما خوشحال نبود.
ديوار بلند اوين وقتي پايين پله ها ميايستي كه نميدانم چي؟ كه شايد تنبيه بشوي كه عزيزي آزاد شده خواهي داشت بلندترو سردتر به نظر ميآيد.
آرام، بيذوق پايين آمد و من مانده بودم كه اين آزادي است و يا اسارت تازه؟
بي هيچ احساس بيروني، يك سلام و عليك بعد از يادآوري كردن و بعد تلفن به دوست و آشنا و آدمهاي منتظر كه خواهرم آزاد شد.
اما ايرانمهر گويي زندان تازه بود، يك زن در طي 13 روز به يك جسد زنده تبديل شده بود و باورش براي مسافر اوين سخت بود.
با همه اينها فكر ميكنم چقدر خوب است كه هنوز خلاصي وجود دارد
خلاصي از درد
خلاصي از اميد و نااميدي مداوم و پشت هم
خلاصي از نگراني
خلاصي از التماس به قاضي ناانسان
خلاصي از يك پا بيمارستان و يك پا دادگاه و يك پا سر كار و يك پا مريض ديگري در خانه
خلاصي از زندگي
2-3 ساعتي كه پشت اوين بوديم از گردآوري اطلاعات مجموع كساني ميگفتيم كه در جنبش زنان اين روزها هزينه دادند...
با خنده گفت اما هزينه هايي كه ما داديم هيچ وقت جايي نيست كه بتواند در آن ثبت بشود.
و به وضوح ميديدي كه فشار چطور يك مرد را فشرده ميكند
یکشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۸
عيدانه 88
حضور ميهمانان نوروزي به همراه شیرین عبادی و دیگر وکلای خود در دادياری امنيت دادسرای انقلاب
ورژن مردانه ي عيدديدني اوين
ورژن زنانه ي عيدديدني اوين
كتاب جديد ژانت آفاري
پينوشت:
امضاهاي نفيسه را بهش پس دادند.سياست امنيتي شلخته و بيدر و پيكر به اين ميگويند.
همه با هم به امنيت مستحكم كشورمان بخنديم.
ورژن مردانه ي عيدديدني اوين
ورژن زنانه ي عيدديدني اوين
كتاب جديد ژانت آفاري
پينوشت:
امضاهاي نفيسه را بهش پس دادند.سياست امنيتي شلخته و بيدر و پيكر به اين ميگويند.
همه با هم به امنيت مستحكم كشورمان بخنديم.
شنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۸
ساربان زن نباشد
وسط عصبانيت و بحث با همسرش، ميگويد: "همه اينها مال وقتيه كه آدم افسارشو بده دست زن." و اين جمله اش را با تاكيد تو چشمهاي من نگاه ميكند و تمام ميكند.
بيشتر از اينكه ناراحت يا عصباني بشوم خندهام ميگيرد كه چطور وسط دعوا يادش ميماند يك تكه هم حواله من كند و ديگر اينكه چه بامزه كه خودش تاييد مي كند كه افساري وجود دارد كه بايد دست كسي باشد،حالا فقط بر سر جنسيت افسار به دست مناقشه است.
با همان نگاه قبلي صورتش را دنبال ميكنم و نااميد از چهره خالي من ميرود تو اتاق و رنگ صورتش به سرخي نزديكتر ميشود.
بيشتر از اينكه ناراحت يا عصباني بشوم خندهام ميگيرد كه چطور وسط دعوا يادش ميماند يك تكه هم حواله من كند و ديگر اينكه چه بامزه كه خودش تاييد مي كند كه افساري وجود دارد كه بايد دست كسي باشد،حالا فقط بر سر جنسيت افسار به دست مناقشه است.
با همان نگاه قبلي صورتش را دنبال ميكنم و نااميد از چهره خالي من ميرود تو اتاق و رنگ صورتش به سرخي نزديكتر ميشود.
فيلم هاي نوروزي
كار بيضايي: " ما همه خوابيم" به طرز تاسف گونهاي كار بدي بود.
در تمام طول فيلم بغض گلويم را فشار ميداد و دلم براي بيضايي ميسوخت. نميدانم اين همه فشار تا كي قرار است اين بلاها را سر ما بيآورد.
نقدي بر فيلم
"سوپراستار" هم جز يك فيلم كه خوش ساخت از كار درآمده است، با يك فيلمنامه كليشهاي كه مدل هاليوودي و باليوودي زيادي ازش ساخته شده است، حرف خاصي براي گفتن نداشت.
خلاصه اينكه ازش خوشم نيآمد.
در تمام طول فيلم بغض گلويم را فشار ميداد و دلم براي بيضايي ميسوخت. نميدانم اين همه فشار تا كي قرار است اين بلاها را سر ما بيآورد.
نقدي بر فيلم
"سوپراستار" هم جز يك فيلم كه خوش ساخت از كار درآمده است، با يك فيلمنامه كليشهاي كه مدل هاليوودي و باليوودي زيادي ازش ساخته شده است، حرف خاصي براي گفتن نداشت.
خلاصه اينكه ازش خوشم نيآمد.
چهارشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۸
خانواده ایرانی
چرا گفتی آن هست و این نیست؟...
چرا وقتی من راست می آمدم تو کج کج رفتی؟...
چرا بمانیم وقتی تحمل همدیگر را نداریم؟...
چرا من فلانی را ببینم و تو بهمانی را نبینی؟...
چرا غرب برویم و چرا شرق نرویم؟...
چرا من تو را ... و تو او را ...؟
چرا...؟
زندگی ها فرساینده و تحمل ناپذیر می گذرد.
آدمها ناراحت، عصبانی و لجباز در سکوت و ناامنی پیش می روند. نه! درجا می مانند، نه! پس رفت می کنند.
چرا وقتی من راست می آمدم تو کج کج رفتی؟...
چرا بمانیم وقتی تحمل همدیگر را نداریم؟...
چرا من فلانی را ببینم و تو بهمانی را نبینی؟...
چرا غرب برویم و چرا شرق نرویم؟...
چرا من تو را ... و تو او را ...؟
چرا...؟
زندگی ها فرساینده و تحمل ناپذیر می گذرد.
آدمها ناراحت، عصبانی و لجباز در سکوت و ناامنی پیش می روند. نه! درجا می مانند، نه! پس رفت می کنند.
جمعه، اسفند ۳۰، ۱۳۸۷
لحظه های دلتنگی
دلتنگی هایی فقط مخصوص یک لحظه هستند.
اما در هر حال هستند.
دلتنگی نه از آن جنس که کاش فلانی را می دیدی، یا فلانی کنارت بود، یا فلانی...
دلتنگی فقط از آن جنس که لحظه ای از ذهنت می گذرد و همان لحظه دلتنگ می شوی.
و شاید بشود احساس خوب را جایگزین دلتنگی، برایش آرزو کنی.
لحظاتی دلتنگ همه دانشجویانی بودم که این روزها هم در زندان هستند.
لحظاتی دلتنگ عشق و ...
لحظاتی دلتنگ کسانی که دیگر توان دوست داشتن ندارند.
لحظاتی...
پارسال از لحظاتی مثل حالا با اضطراب شروع شد و تا انتها احساس ناامنی اما نه ناامیدی، پررنگتر از هر حس دیگری بود.
و حالا ...
همیشه همه زندگی چیزهایی برای نگرانی دارد، دوست دارم این روزها را فقط استراحت کنم. یک سال دیگر برای نگرانی وقت هست.
اما در هر حال هستند.
دلتنگی نه از آن جنس که کاش فلانی را می دیدی، یا فلانی کنارت بود، یا فلانی...
دلتنگی فقط از آن جنس که لحظه ای از ذهنت می گذرد و همان لحظه دلتنگ می شوی.
و شاید بشود احساس خوب را جایگزین دلتنگی، برایش آرزو کنی.
لحظاتی دلتنگ همه دانشجویانی بودم که این روزها هم در زندان هستند.
لحظاتی دلتنگ عشق و ...
لحظاتی دلتنگ کسانی که دیگر توان دوست داشتن ندارند.
لحظاتی...
پارسال از لحظاتی مثل حالا با اضطراب شروع شد و تا انتها احساس ناامنی اما نه ناامیدی، پررنگتر از هر حس دیگری بود.
و حالا ...
همیشه همه زندگی چیزهایی برای نگرانی دارد، دوست دارم این روزها را فقط استراحت کنم. یک سال دیگر برای نگرانی وقت هست.
چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۷
شمارش معكوس 2
و روز آخر كاري:
اوضاع روبراه است. پروژههايي كه دستم بود به جايي رسيد كه قول داده بودم يا شركت قول داده بود.
طرحهايي كه از طرف من در دست بررسي بود، به جواب رسيد جوري كه رئيس با لبخند بيايد و احوال پرسي كند.
خلاصه اوضاع جوري است كه بنشينم و وبلاگ بنويسم و گاهي اين روز آخري با رفقا چت كنم.
و من:
هميشه روزهاي آخر سال گلهاي رنگ و وارنگ براي باغچه خريدن مال من بوده است و حالا دل تو دلم نيست كه بتوانم رزهاي ريز سرخابي پيدا كنم به اضافه يك هديه خوشرنگ براي گلخانهايها كه از تنهايي در بيآيند.
آخرين خوابها هم ته مانده اضطرابهاي امسال است.
ديشب انگار يك دنيا خسته باشم، بعد از مدتها دلم ميخواست جلوي چشمهاي مامان بخوابم...
نشسته نشسته، سر خوردم و ديدم گلوله شدهام و هر از گاهي چشم بازميكردم و وقتي ميديدم مامان هنوز نگاهم مي كند باز آرام خوابم ميبرد.
و همچنان آخرين دغدغههاي آخرين روزها كه نميدانم چه عجلهاي است كه همهاش به اين سرعت حل بشود اگر زمانش نرسيده هنوز...
اوضاع روبراه است. پروژههايي كه دستم بود به جايي رسيد كه قول داده بودم يا شركت قول داده بود.
طرحهايي كه از طرف من در دست بررسي بود، به جواب رسيد جوري كه رئيس با لبخند بيايد و احوال پرسي كند.
خلاصه اوضاع جوري است كه بنشينم و وبلاگ بنويسم و گاهي اين روز آخري با رفقا چت كنم.
و من:
هميشه روزهاي آخر سال گلهاي رنگ و وارنگ براي باغچه خريدن مال من بوده است و حالا دل تو دلم نيست كه بتوانم رزهاي ريز سرخابي پيدا كنم به اضافه يك هديه خوشرنگ براي گلخانهايها كه از تنهايي در بيآيند.
آخرين خوابها هم ته مانده اضطرابهاي امسال است.
ديشب انگار يك دنيا خسته باشم، بعد از مدتها دلم ميخواست جلوي چشمهاي مامان بخوابم...
نشسته نشسته، سر خوردم و ديدم گلوله شدهام و هر از گاهي چشم بازميكردم و وقتي ميديدم مامان هنوز نگاهم مي كند باز آرام خوابم ميبرد.
و همچنان آخرين دغدغههاي آخرين روزها كه نميدانم چه عجلهاي است كه همهاش به اين سرعت حل بشود اگر زمانش نرسيده هنوز...
سهشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۷
شمارش معكوس 3
ديگر روزشمار اتمام ماراتن امسال است.
انگار كه امسال را چندين سال زندگي كرده باشم، آنقدر خستهام كه دارم خودم را اين روزهاي آخر فقط ميكشانم.
دارم اينها را مينويسم كه خودم را سانسور كرده باشم.
دارم اينها را مينويسم كه عصبانيتم به در و ديوار نخورد.
دارم اينها را مينويسم كه همه چيز تحت كنترل باشد، ( اين كه به چه قيمتي؟ اين كه در عوض چه فشاري ميآيد؟ هيچ كدام مهم نيست. مهم اين است كه همه چيز محدود به بايدها باشد.)
انگار كه امسال را چندين سال زندگي كرده باشم، آنقدر خستهام كه دارم خودم را اين روزهاي آخر فقط ميكشانم.
دارم اينها را مينويسم كه خودم را سانسور كرده باشم.
دارم اينها را مينويسم كه عصبانيتم به در و ديوار نخورد.
دارم اينها را مينويسم كه همه چيز تحت كنترل باشد، ( اين كه به چه قيمتي؟ اين كه در عوض چه فشاري ميآيد؟ هيچ كدام مهم نيست. مهم اين است كه همه چيز محدود به بايدها باشد.)
یکشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۷
نظریه هم نیمکتی
مدرسه که می رفتیم دوستی مان با نزدیک ترین فردی که کنارمان نشسته بود شکل می گرفت.نحوه شکل گیریش به کنار، اما با همین روند ادامه پیدا می کرد.
هم نیمکتی می شد دوست صمیمی و دوستی صمیمی می شد در نزدیک ترین فاصله فیزیکی بودن.
اگر صبح تو صف کلاس، نزدیک هم نیمکتی، که دیگر تبدیل به دوست شده بود نمی ایستادی، برداشت تو، دوست صمیمیت و بقیه همکلاسی ها این بود که یک سوراخی در دوستیتان شکل گرفته است.
اگر زنگ تفریح ها موقع یارکشی تو و هم نیمکتی در دو تیم مقابل هم می رفتید و خودت هم به این جدایی معترض نمی شدی، باز معنیش این بود که دوستی به چالش جدی رسیده است.
نمی دانم چقدر طول کشید که دوستی هایم را فراتر از هم نیمکتی و کنار هم نشستن و همیشه در نزدیکترین مکان بودن، بشناسم و تعریف کنم.
اما جنس دوستی های مورد انتظار هنوز همان هم نیمکتی بودن است. هنوز توقع عمومی این است که در صف بین شما دو تا کسی نباشد...
هنوز تعریف دوستی این است که زنگ تفریح ها، همبازی همیشگی تو، دوستت باشد...
هنوز اصرار بر این است که موقع یارکشی، جز دوستت هیچکس هم تیمی تو نباشد...
هنوز کل دنیای آدمها خلاصه می شود به یک نیمکت، حتی اگر در یک کلاس، که نه در یک مدرسه زندگی کنی....
هنوز توقع های گفته و ناگفته این است که از همه دنیا، به یک آدم قناعت کنی و هیچ چیز جز او نبینی...
هنوز سوراخهای دوستی را کنار هم ننشستن، می سازد...
هنوز چالشهای رابطه ها، با به اتفاق آمدن و نیامدن، مداوم کنار هم بودن و نبودن، در تمام شرایط با هم ماندن و نماندن تعریف می شود.
نفسم را بند می آورد فشار این انتظارات عمومی.
حس تلخ نارضایتی بهم می دهد، برای صاف و سالم نگه داشتن انتظار عموم، دیدم را با یک آدم پر کنم.
میله های قفس "نظریه هم نیمکتی"، زندگی معمول و سالم را هم می دزدد، بی آنکه بدانیم کی و چگونه؟
هم نیمکتی می شد دوست صمیمی و دوستی صمیمی می شد در نزدیک ترین فاصله فیزیکی بودن.
اگر صبح تو صف کلاس، نزدیک هم نیمکتی، که دیگر تبدیل به دوست شده بود نمی ایستادی، برداشت تو، دوست صمیمیت و بقیه همکلاسی ها این بود که یک سوراخی در دوستیتان شکل گرفته است.
اگر زنگ تفریح ها موقع یارکشی تو و هم نیمکتی در دو تیم مقابل هم می رفتید و خودت هم به این جدایی معترض نمی شدی، باز معنیش این بود که دوستی به چالش جدی رسیده است.
نمی دانم چقدر طول کشید که دوستی هایم را فراتر از هم نیمکتی و کنار هم نشستن و همیشه در نزدیکترین مکان بودن، بشناسم و تعریف کنم.
اما جنس دوستی های مورد انتظار هنوز همان هم نیمکتی بودن است. هنوز توقع عمومی این است که در صف بین شما دو تا کسی نباشد...
هنوز تعریف دوستی این است که زنگ تفریح ها، همبازی همیشگی تو، دوستت باشد...
هنوز اصرار بر این است که موقع یارکشی، جز دوستت هیچکس هم تیمی تو نباشد...
هنوز کل دنیای آدمها خلاصه می شود به یک نیمکت، حتی اگر در یک کلاس، که نه در یک مدرسه زندگی کنی....
هنوز توقع های گفته و ناگفته این است که از همه دنیا، به یک آدم قناعت کنی و هیچ چیز جز او نبینی...
هنوز سوراخهای دوستی را کنار هم ننشستن، می سازد...
هنوز چالشهای رابطه ها، با به اتفاق آمدن و نیامدن، مداوم کنار هم بودن و نبودن، در تمام شرایط با هم ماندن و نماندن تعریف می شود.
نفسم را بند می آورد فشار این انتظارات عمومی.
حس تلخ نارضایتی بهم می دهد، برای صاف و سالم نگه داشتن انتظار عموم، دیدم را با یک آدم پر کنم.
میله های قفس "نظریه هم نیمکتی"، زندگی معمول و سالم را هم می دزدد، بی آنکه بدانیم کی و چگونه؟
جمعه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۷
جهانمان
بیش از تاریخها، شکل و رنگ و بوی روزها هستند که در من خاطرات را یادآوری می کنند.
بوی روزهای اسفند،
رنگ آفتاب آخرین روزهای سال،
هوای ابری که بوی بهار و شادابی همراه دارد...
به محض رسیدن بی اختیار می پرسم ... هم هست و خودم متعجب از سوالی که پرسیدم من من می کنم و صورتم کمی گرم می شود.
احساس ناآشنایی که انتظارش را می کشیدم و یک لحظه تلاقی نگاهم با دختر که تلخ است و تلخیش زیر زبانم سر می خورد و تلاش که خودم را جمع و جور کنم و چندین دقیقه ای طول می کشد.
تلاش نه چندان ساده برای تفکیک احساس...
تلاش نه چندان ساده برای ساختن احساس جدید...
تلاش نه چندان ساده برای صبور ماندن در زمانی که برای شناخت من و شاید خودش لازم داریم...
دارم سعی می کنم با احترام به احساس خودم چیزی نو دراندازم...
بوی روزهای اسفند،
رنگ آفتاب آخرین روزهای سال،
هوای ابری که بوی بهار و شادابی همراه دارد...
به محض رسیدن بی اختیار می پرسم ... هم هست و خودم متعجب از سوالی که پرسیدم من من می کنم و صورتم کمی گرم می شود.
احساس ناآشنایی که انتظارش را می کشیدم و یک لحظه تلاقی نگاهم با دختر که تلخ است و تلخیش زیر زبانم سر می خورد و تلاش که خودم را جمع و جور کنم و چندین دقیقه ای طول می کشد.
تلاش نه چندان ساده برای تفکیک احساس...
تلاش نه چندان ساده برای ساختن احساس جدید...
تلاش نه چندان ساده برای صبور ماندن در زمانی که برای شناخت من و شاید خودش لازم داریم...
دارم سعی می کنم با احترام به احساس خودم چیزی نو دراندازم...
یکشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۷
8 مارس 1387
تلخم تلخ. آنقدر تلخ که دلم می خواهد همه 8 مارسهای تاریخ را بالا بیآورم.
شده بهت ظلم کرده باشند و درست همان موقع دهنت را گرفته باشند که جیک نزنی...
شده گریه ات بگیرد، اما همه اش را در خودت فرو بدهی که مبادا...
شده بخواهی داد بزنی از درد، اما بهت بگویند برای حفظ آبرو (نمی دانم کدام آبرو؟) تحمل کن و صبور باش...
شده خسته باشی و در عین حال مجبورت کنند مسیری را بدوی...
نمی دانم این همه خستگی را 8 مارس امسال از کجا آورده ام؟
خاله سوسکه می گفت اگر من زنت بشوم من را با چی می زنی؟
خنده مان می گرفت هم از سوال خاله سوسکه و هم از جواب بقال و قصاب و رمال و که و که...، اما حالا دیگر لبخند هم بر لبمان می ماسد از بس روشنفکر و فیلسوف و دین شناس و وکیل و بازرگان و و و ... از همان جنس مردان زمان خاله سوسکه مانده اند و خود خاله سوسکه ...
حالا خاله سوسکه باید سوالهایش را بیشتر و پیچیده تر کند:
باید بپرسد من را با چه لحنی تحقیر می کنی اگر همسرت (همتراز) بشوم؟
باید بپرسد با چه منطقی بی مسئولیتی را که قانون بهت هدیه داده است، توجیه می کنی اگر همرات بشوم؟
باید بپرسد عصبانیت های جامعه مدرن را چگونه به پشتوانه سنت همچنان بر سر من می کوبی، اگر یارت بشوم؟
باید بپرسد جای خالی شعارهای آزادانه و دموکرات خواه و انسانی و حقوق بشری را با چه ابزاری پر می کنی، اگر همسازت بشوم؟
به همه اینها اضافه کن تواناهایی امروز خاله سوسکه را که علاوه بر مینیژوب و لپ های گلی، تخصص حرفه ای دارد، دانش مدیریتی می داند، تیزهوشی تصمیم گیری بهینه کسب کرده است و حقوق نداشته اش را می شناسد و برای گرفتنش تلاش می کند.
خاله سوسکه! حالا می ماند که عشق را چگونه معنی کنیم در این بی معنایی و ناامنی مکرر؟
پي نوشت:
واقعيتهاي جنسيتي در دنيا
جام همبستگي زنان// اين
خداست :)
وضعيت زنان در ايران
شده بهت ظلم کرده باشند و درست همان موقع دهنت را گرفته باشند که جیک نزنی...
شده گریه ات بگیرد، اما همه اش را در خودت فرو بدهی که مبادا...
شده بخواهی داد بزنی از درد، اما بهت بگویند برای حفظ آبرو (نمی دانم کدام آبرو؟) تحمل کن و صبور باش...
شده خسته باشی و در عین حال مجبورت کنند مسیری را بدوی...
نمی دانم این همه خستگی را 8 مارس امسال از کجا آورده ام؟
خاله سوسکه می گفت اگر من زنت بشوم من را با چی می زنی؟
خنده مان می گرفت هم از سوال خاله سوسکه و هم از جواب بقال و قصاب و رمال و که و که...، اما حالا دیگر لبخند هم بر لبمان می ماسد از بس روشنفکر و فیلسوف و دین شناس و وکیل و بازرگان و و و ... از همان جنس مردان زمان خاله سوسکه مانده اند و خود خاله سوسکه ...
حالا خاله سوسکه باید سوالهایش را بیشتر و پیچیده تر کند:
باید بپرسد من را با چه لحنی تحقیر می کنی اگر همسرت (همتراز) بشوم؟
باید بپرسد با چه منطقی بی مسئولیتی را که قانون بهت هدیه داده است، توجیه می کنی اگر همرات بشوم؟
باید بپرسد عصبانیت های جامعه مدرن را چگونه به پشتوانه سنت همچنان بر سر من می کوبی، اگر یارت بشوم؟
باید بپرسد جای خالی شعارهای آزادانه و دموکرات خواه و انسانی و حقوق بشری را با چه ابزاری پر می کنی، اگر همسازت بشوم؟
به همه اینها اضافه کن تواناهایی امروز خاله سوسکه را که علاوه بر مینیژوب و لپ های گلی، تخصص حرفه ای دارد، دانش مدیریتی می داند، تیزهوشی تصمیم گیری بهینه کسب کرده است و حقوق نداشته اش را می شناسد و برای گرفتنش تلاش می کند.
خاله سوسکه! حالا می ماند که عشق را چگونه معنی کنیم در این بی معنایی و ناامنی مکرر؟
پي نوشت:
واقعيتهاي جنسيتي در دنيا
جام همبستگي زنان// اين
خداست :)
وضعيت زنان در ايران
سهشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۷
دوستی در خواب؟
خواب می بینم که با هم دوستیم.
قبلتر کمی سعی کرده بودم. اما کمی در مورد من یعنی واقعن کمی چون منحنی ارتباط گیری نزدیک با آدمها در مورد من به زمان بی نهایت میل می کند...
حالا مرتب خواب می بینم باهاش دوست شده ام. یادم نمی آید چطور و از چه جنسی، اما وقتی از خواب بیدار می شوم نگرانم...
شاید هم بیشتر یک اشتیاق باشد در این انتظار، اشتیاق دیگری...، شاید هم اشتیاق تایید دوباره... شاید هم ....
قبلتر کمی سعی کرده بودم. اما کمی در مورد من یعنی واقعن کمی چون منحنی ارتباط گیری نزدیک با آدمها در مورد من به زمان بی نهایت میل می کند...
حالا مرتب خواب می بینم باهاش دوست شده ام. یادم نمی آید چطور و از چه جنسی، اما وقتی از خواب بیدار می شوم نگرانم...
شاید هم بیشتر یک اشتیاق باشد در این انتظار، اشتیاق دیگری...، شاید هم اشتیاق تایید دوباره... شاید هم ....
دوشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۷
12 زن چادر سياه با روايت هاي رنگي زير چادرهايشان
بعد از مدتها يك نمايش خوب كه همه چيزش حسابي بود و رويش كار شده بود.
نوشته خوب
طراحي لباس و صحنه خوب
بازيهاي عالي
انتخاب بازيگران خوب
و از همه مهم تر موضوع متن و روايت خوب
نمايش "كوكوي كبوتران حرم"
اين وبلاگ شخصي كارگردان
اين يك نوشته راجع به كار
اين عكسهاي تمرين نمايش
شنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۷
پنير گم شده پيتزا
شده كلي تصوير بيايد تو ذهنت و شكل بگيرد و حركت كند و خرامان جا عوض كند اما همه چيز بيروايت باشد؟
نميدانم داستانم را گم كردهام يا تصويرها را از داستانهاي ديگر كش رفتهام كه يادم نميآيد.
نميدانم داستانم را گم كردهام يا تصويرها را از داستانهاي ديگر كش رفتهام كه يادم نميآيد.
چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۷
راه دراز
تا صبح راه دراز است
منم و این همه آشفتگی ذهن که یا آرام می گیرد و آرام می شوم یا من را آشفته تر می کند و آرامم را می گیرد
منم و این همه آشفتگی ذهن که یا آرام می گیرد و آرام می شوم یا من را آشفته تر می کند و آرامم را می گیرد
تكرار
وقتي سردردها بي وقفه و پشت هم تكرار ميشود، با هر بار صبح از خواب بيدار شدن...
با و يا بي هر مسكني...
و همچنان تكرار و تكرار... يادم ميافتد كه گويا چيزي روي ذهنم است كه به چشم نميآيد
تكرارها اذيت ميكنند.
تكرار درد
تكرار بحث
تكرار دعوا
تكرار موضوع
تكرار شادي
تكرار حرف
تكرار من
تكرار تو
با و يا بي هر مسكني...
و همچنان تكرار و تكرار... يادم ميافتد كه گويا چيزي روي ذهنم است كه به چشم نميآيد
تكرارها اذيت ميكنند.
تكرار درد
تكرار بحث
تكرار دعوا
تكرار موضوع
تكرار شادي
تكرار حرف
تكرار من
تكرار تو
پنجشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۷
خود قابل لمس
احساسم از خودم، خود فيزيكي خودم، يعني بدنم، چهرهام در تنهايي كامل است.
در طول روز وقتهايي كه ساعتها سر كارم يا تمام طول روز مجبورم بيرون باشم، احساسم بيشتر گم است،مبهم است.
چون بيشتر من (من فيزيكي) خلاصه شده در چهرهام است. چهرهاي كه حتي رنگ و لعاب مصنوعي هم نميتواند تمام من را، من فيزيكي، را منتقل كند.
پس در اين شرايط تمام آرايش خلاصه شده و گنگ و مبهم است، همان طور كه حس خودم چنين است.
اما وقتهايي كه با تو هستم چه؟
در آن لحظات احساسم از خودم چقدر وابسته به احساس تو است ؟
يا شايد اين سوال كه احساس تو چقدر در احساس من تاثير ميگذارد؟
يا اين ديگري سوال: چقدر بايد بگذارم كه احساس تو نسبت به من در احساس خودم نسبت به خودم (خود فيزيكي) تاثير بگذارد؟
اگر به طور مطلق و مستقل به اين سوال پاسخ بدهم كه هيچ و احساس من( اين من را بدون در نظر گرفتن جنسيت تصور كنيد)نسبت به خودم مستقل از احساس ديگري است كه در رابطه نزديك با من و بدنم وجود دارد، پس ميزان لذت بردن از ارتباط با ديگري (ارتباط كامل كه شامل فيزيك هم ميشود) چگونه است و چطور ساخته ميشود و چطور پيش ميرود و دقيقن چه چيزهايي باعث شادي، آرامش و لذت در چنين ارتباطي ميشود؟
در طول روز وقتهايي كه ساعتها سر كارم يا تمام طول روز مجبورم بيرون باشم، احساسم بيشتر گم است،مبهم است.
چون بيشتر من (من فيزيكي) خلاصه شده در چهرهام است. چهرهاي كه حتي رنگ و لعاب مصنوعي هم نميتواند تمام من را، من فيزيكي، را منتقل كند.
پس در اين شرايط تمام آرايش خلاصه شده و گنگ و مبهم است، همان طور كه حس خودم چنين است.
اما وقتهايي كه با تو هستم چه؟
در آن لحظات احساسم از خودم چقدر وابسته به احساس تو است ؟
يا شايد اين سوال كه احساس تو چقدر در احساس من تاثير ميگذارد؟
يا اين ديگري سوال: چقدر بايد بگذارم كه احساس تو نسبت به من در احساس خودم نسبت به خودم (خود فيزيكي) تاثير بگذارد؟
اگر به طور مطلق و مستقل به اين سوال پاسخ بدهم كه هيچ و احساس من( اين من را بدون در نظر گرفتن جنسيت تصور كنيد)نسبت به خودم مستقل از احساس ديگري است كه در رابطه نزديك با من و بدنم وجود دارد، پس ميزان لذت بردن از ارتباط با ديگري (ارتباط كامل كه شامل فيزيك هم ميشود) چگونه است و چطور ساخته ميشود و چطور پيش ميرود و دقيقن چه چيزهايي باعث شادي، آرامش و لذت در چنين ارتباطي ميشود؟
دوشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۷
Mr.
مردآلمانی جواب میلم را داده است و نوشته:
Dear Mr. Parastoo
پیش فرض کار فنی در همه جای دنیا، مردانه است.
Dear Mr. Parastoo
پیش فرض کار فنی در همه جای دنیا، مردانه است.
جمعه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۷
به سکوت بچه های پیگیری
نباید چیزی گفت. سکوت.
چی می گفتیم؟ یک نفر که نمی دانیم کی بود اما از ما نبود آمد و احساس امنیت ما را مخدوش کرد و رفت؟
چی می گفتیم؟ از کجا آمده بود؟ از جایی که نمی دانیم؟ یا کسی که بین ماست؟ یا یکی از ما؟ به فرض که کسی از ما بود، ما همه زن بودیم و همین زن بودنمان هدف مشترک بود و نه دیگر هیچ. چه می خواست بکند؟ چه خبری می خواست ببرد؟ خبرهایی را که خودمان را به در و دیوار می زدیم که عمومی بشود؟
زنگ های بی جواب. 2-3 بار زنگ و بعد به محض شنیدن صدا تمام.
او ارتباط را ایجاد می کرد. او صدای تو را می شنید. No number, private callو هیچ...
کسی هست که نیست...
کسی جایی هست که ناکجا است...
کسی همیشه حضور دارد که زمان را کش دار می کند...
دفعه بعد، صبح آفتابی روز تعطیل بود. می خندیدم و همه چیز را با وسواس و دقت و پیش بینی آینده و درک دیگری در مخاطبمان می چیدیم. زنگ در. می گوید پلیس امنیت. باز می خندیم. این چه جور شوخی است؟ کدام یکی از بچه ها است؟
جدی می گویم. به اسم و فامیل من را خواند و گفت بروم پایین. باز خندیدم. اااا پس اسمت را هم می داند!!! سکوت. جدی بود. باید شوخی هایمان را در پستوی خانه نگه داریم. یکی گفت پرستو باهاش برود پایین. پرستو تو برو... حتی یادم نمی آید که چه فصلی بود. تابستان یا بهار دو سال پیش شاید.
همه چیز درست بود. پلیس بود. از کلانتری فلان. با چند تا مامور که شماره پلاک ماشین های تو کوچه را یادداشت می کردند و آدمهایی را که در کوچه می رفتند و می آمدند، برانداز می کردند. اسم گفت و این که باید باهاش برویم کلانتری. کارتش را خواستیم و دیدم و گفتیم نامه کتبی بیآورید تا بیاییم. از مراسم پرسید و از دوستیمان گفتیم و ...
او هم مغرور بود شبیه من. یادم نمی آید اشکش را قبل از آن دیده بوده باشم. تو آسانسور بغلش کردم. می لرزید. و بغض تا خیسی چشمها آمده را غورت داد. شاید هم قورت داد. چه فرق می کند؟ فضای امن خانه هم شکسته شده بود.
باز هیچ نگفتیم. تنها بود و خانه اجاره ای و نگرانی نزدیکان دور و موضوع ادامه دار... . سکوت. فضا پاره شده بود و ما سکوت.
دیگر آنجا نرفتیم. اما باز کسی بود که نمی دیدم. تماس ها بود و ... . بچه ها می آمدند و لباس شخصی هایی که دم در ازشان نام و چه و چه پرسیده بودند. گفت که مهمان نداشته باشم. حکم نداشت اما. ما سکوت کردیم. خوب است که حکم نداشت که باعث سکوت ما می شد. پسر همسایه را یادت هست که آشنای فضای خانه می آمد و دخترانگی تو را متجاوز می شد بی حکم و می رفت و تو سکوت می کردی که چه بگویم؟ که فلانی حکم تجاوز نداشته و چه کسی باور می کند و یا کدام محکمه می پذیرد؟ اما یادمان رفت و یادمان می رود که به هر حال فضا را پاره کرده بود و این واقعیت نیاز به حکم و نام و برگه نداشت.
و مدام تکرار می شد و ما نیز تکرار می شدیم، گرچه کسانی را دیگر ندیدیم، کسانی را که مغرور بودند، با اراده بودند و کار که می کردند کامل بودند. ولی هر از گاهی با یک جمله ساده که به دلایل شخصی می خواهم کارم را کمتر کنم، اما دوست دارم در جریان کارهایتان باشم و هر از گاهی جمله ای که از دلتنگی می گفت و دردی پنهان که سکوت بود و سکوت...
صبح زنگ می زد که عصر مهمانها برگردند وگرنه خشونت. و من که خوب شما بیایید با خشونتتان، من هم هستم با وکیلم که همه چیز قانونی باشد. در هوای روشن نمی آمد، اما فضای مبهم و تیره و ترس آور را نگه می داشت. چه می گفتیم؟ می گفتیم با هوا آمد؟ می گفتیم آن مرد آمد؟ می گفتیم با پژوی سفید بی نشان آمد؟
دم در ایستادند که هستیم تا مهمانها بروند و باز هم وگرنه... بعد از ساعتی مهمانها رفتند، گرچه رفتنشان از کمپین نبود و نیست.
ما را می شناختند. ما اهل سکوت بودیم در این باب. پس بگذار درست بر همانجایی که صدایی ندارد و صدایی ازش در نمی آید، فشار بیآوریم. سکوت. سکوت. سکوت...
می دانی چه چیز این سکوت را تلختر می کرد و می کند و فشار را مضاعف؟
اولین جمله هایی که به هر ذهنی می رسد که از کودکی بارها شنیده ایم. حتمن دختره کاری کرده است که مردان را برانگیخته.
شماها بی احتیاطی می کنید. شماها ... . احتیاطمان را چند برابر می کردیم. آنقدر که متوهم به نظر می آمدیم. اما سکوت سر جایش بوده است. و مردان امنیتی هم همچنان مثل قبل وقیحانه فشار می آوردند.
وارد خانه اش شدند. نشستند و گفتند و بازجویی کردند و تهدید کردند و رفتند. تهدید و فضای همیشگی مادرانه که از جنس پدر سالاری بود که نجابت نکردی و چیزی نگو و سکوت کن. تلخ. تلخ. تلخ گاهی حتی حالمان را هم بد می کرد.
مردان گستاخ امنیت پایین آپارتمانش آشکارا می رفتند و می آمدند که ما هستیم. هر بار که دیدمش آسیب دیده تر بود. بیش از هر چیز از سکوت خم شده بود. تعریف که کرد بی تاب شدم. از دیدنش که آمدم تو ماشین تا خانه با عصبانیت گریه می کردم. اما نمی شد جای دیگری تصمیم گرفت. بیشتر اما این بهانه شبیه یک بازی بود. این انتخاب دیگری... این تصمیم شخصی... .
وقتی که تصمیم بر آشکار گویی بود با پذیرش تمام هزینه ها، بهانه بودن بهانه ها تلخ تو ذوق می زد. باشد به حریم دختره تجاوز شده است، حالا اما اگر این را بلند بلند بگوییم مسیر تجاوز را برای بقیه باز می گذاریم. نمی دانم باید خندید یا گریست؟
تجاوز وجود دارد. واقعی است. لمس می شود. فشار می آورد. یک روز بر من. یک روز بر تو. یک روز بر دیگری. چه بگوییم چه نگوییم. چه حکم باشد چه نباشد. چه بی احتیاطی در زندگی کردن (این هم جمله ای است، "بی احتیاط زندگی می کنی، همیشه با پوتین، با چشمهای باز، و با دهان بسته زندگی کن و بخواب.") باشد و چه نباشد. چه کت بسته در سلول او مورد تجاوز قرار بگیری و چه دهان بسته در خانه خودت مورد تجاوز قرار بگیری.
دلم برای کسانی که به خاطر سکوت ما دیگر نیستند تنگ شده است. برای ...، ... و ... که حتی بردن نامشان هم باید هنوز در سکوت بگذرد.
چی می گفتیم؟ یک نفر که نمی دانیم کی بود اما از ما نبود آمد و احساس امنیت ما را مخدوش کرد و رفت؟
چی می گفتیم؟ از کجا آمده بود؟ از جایی که نمی دانیم؟ یا کسی که بین ماست؟ یا یکی از ما؟ به فرض که کسی از ما بود، ما همه زن بودیم و همین زن بودنمان هدف مشترک بود و نه دیگر هیچ. چه می خواست بکند؟ چه خبری می خواست ببرد؟ خبرهایی را که خودمان را به در و دیوار می زدیم که عمومی بشود؟
زنگ های بی جواب. 2-3 بار زنگ و بعد به محض شنیدن صدا تمام.
او ارتباط را ایجاد می کرد. او صدای تو را می شنید. No number, private callو هیچ...
کسی هست که نیست...
کسی جایی هست که ناکجا است...
کسی همیشه حضور دارد که زمان را کش دار می کند...
دفعه بعد، صبح آفتابی روز تعطیل بود. می خندیدم و همه چیز را با وسواس و دقت و پیش بینی آینده و درک دیگری در مخاطبمان می چیدیم. زنگ در. می گوید پلیس امنیت. باز می خندیم. این چه جور شوخی است؟ کدام یکی از بچه ها است؟
جدی می گویم. به اسم و فامیل من را خواند و گفت بروم پایین. باز خندیدم. اااا پس اسمت را هم می داند!!! سکوت. جدی بود. باید شوخی هایمان را در پستوی خانه نگه داریم. یکی گفت پرستو باهاش برود پایین. پرستو تو برو... حتی یادم نمی آید که چه فصلی بود. تابستان یا بهار دو سال پیش شاید.
همه چیز درست بود. پلیس بود. از کلانتری فلان. با چند تا مامور که شماره پلاک ماشین های تو کوچه را یادداشت می کردند و آدمهایی را که در کوچه می رفتند و می آمدند، برانداز می کردند. اسم گفت و این که باید باهاش برویم کلانتری. کارتش را خواستیم و دیدم و گفتیم نامه کتبی بیآورید تا بیاییم. از مراسم پرسید و از دوستیمان گفتیم و ...
او هم مغرور بود شبیه من. یادم نمی آید اشکش را قبل از آن دیده بوده باشم. تو آسانسور بغلش کردم. می لرزید. و بغض تا خیسی چشمها آمده را غورت داد. شاید هم قورت داد. چه فرق می کند؟ فضای امن خانه هم شکسته شده بود.
باز هیچ نگفتیم. تنها بود و خانه اجاره ای و نگرانی نزدیکان دور و موضوع ادامه دار... . سکوت. فضا پاره شده بود و ما سکوت.
دیگر آنجا نرفتیم. اما باز کسی بود که نمی دیدم. تماس ها بود و ... . بچه ها می آمدند و لباس شخصی هایی که دم در ازشان نام و چه و چه پرسیده بودند. گفت که مهمان نداشته باشم. حکم نداشت اما. ما سکوت کردیم. خوب است که حکم نداشت که باعث سکوت ما می شد. پسر همسایه را یادت هست که آشنای فضای خانه می آمد و دخترانگی تو را متجاوز می شد بی حکم و می رفت و تو سکوت می کردی که چه بگویم؟ که فلانی حکم تجاوز نداشته و چه کسی باور می کند و یا کدام محکمه می پذیرد؟ اما یادمان رفت و یادمان می رود که به هر حال فضا را پاره کرده بود و این واقعیت نیاز به حکم و نام و برگه نداشت.
و مدام تکرار می شد و ما نیز تکرار می شدیم، گرچه کسانی را دیگر ندیدیم، کسانی را که مغرور بودند، با اراده بودند و کار که می کردند کامل بودند. ولی هر از گاهی با یک جمله ساده که به دلایل شخصی می خواهم کارم را کمتر کنم، اما دوست دارم در جریان کارهایتان باشم و هر از گاهی جمله ای که از دلتنگی می گفت و دردی پنهان که سکوت بود و سکوت...
صبح زنگ می زد که عصر مهمانها برگردند وگرنه خشونت. و من که خوب شما بیایید با خشونتتان، من هم هستم با وکیلم که همه چیز قانونی باشد. در هوای روشن نمی آمد، اما فضای مبهم و تیره و ترس آور را نگه می داشت. چه می گفتیم؟ می گفتیم با هوا آمد؟ می گفتیم آن مرد آمد؟ می گفتیم با پژوی سفید بی نشان آمد؟
دم در ایستادند که هستیم تا مهمانها بروند و باز هم وگرنه... بعد از ساعتی مهمانها رفتند، گرچه رفتنشان از کمپین نبود و نیست.
ما را می شناختند. ما اهل سکوت بودیم در این باب. پس بگذار درست بر همانجایی که صدایی ندارد و صدایی ازش در نمی آید، فشار بیآوریم. سکوت. سکوت. سکوت...
می دانی چه چیز این سکوت را تلختر می کرد و می کند و فشار را مضاعف؟
اولین جمله هایی که به هر ذهنی می رسد که از کودکی بارها شنیده ایم. حتمن دختره کاری کرده است که مردان را برانگیخته.
شماها بی احتیاطی می کنید. شماها ... . احتیاطمان را چند برابر می کردیم. آنقدر که متوهم به نظر می آمدیم. اما سکوت سر جایش بوده است. و مردان امنیتی هم همچنان مثل قبل وقیحانه فشار می آوردند.
وارد خانه اش شدند. نشستند و گفتند و بازجویی کردند و تهدید کردند و رفتند. تهدید و فضای همیشگی مادرانه که از جنس پدر سالاری بود که نجابت نکردی و چیزی نگو و سکوت کن. تلخ. تلخ. تلخ گاهی حتی حالمان را هم بد می کرد.
مردان گستاخ امنیت پایین آپارتمانش آشکارا می رفتند و می آمدند که ما هستیم. هر بار که دیدمش آسیب دیده تر بود. بیش از هر چیز از سکوت خم شده بود. تعریف که کرد بی تاب شدم. از دیدنش که آمدم تو ماشین تا خانه با عصبانیت گریه می کردم. اما نمی شد جای دیگری تصمیم گرفت. بیشتر اما این بهانه شبیه یک بازی بود. این انتخاب دیگری... این تصمیم شخصی... .
وقتی که تصمیم بر آشکار گویی بود با پذیرش تمام هزینه ها، بهانه بودن بهانه ها تلخ تو ذوق می زد. باشد به حریم دختره تجاوز شده است، حالا اما اگر این را بلند بلند بگوییم مسیر تجاوز را برای بقیه باز می گذاریم. نمی دانم باید خندید یا گریست؟
تجاوز وجود دارد. واقعی است. لمس می شود. فشار می آورد. یک روز بر من. یک روز بر تو. یک روز بر دیگری. چه بگوییم چه نگوییم. چه حکم باشد چه نباشد. چه بی احتیاطی در زندگی کردن (این هم جمله ای است، "بی احتیاط زندگی می کنی، همیشه با پوتین، با چشمهای باز، و با دهان بسته زندگی کن و بخواب.") باشد و چه نباشد. چه کت بسته در سلول او مورد تجاوز قرار بگیری و چه دهان بسته در خانه خودت مورد تجاوز قرار بگیری.
دلم برای کسانی که به خاطر سکوت ما دیگر نیستند تنگ شده است. برای ...، ... و ... که حتی بردن نامشان هم باید هنوز در سکوت بگذرد.
چهارشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۷
یکشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۷
روز دهم
امروز 10 روز از بازداشت عاليه اقدام دوست ميگذرد.
و ما، همه ماهايي كه در ميدان هفت تير با او همصدا بوديم، اين بيرونيم و قانون فقط ...
حالم را به هم ميزند اين دستگاه قضاوت.
*** خباثت ترحم/ فاطمه صادقي
و ما، همه ماهايي كه در ميدان هفت تير با او همصدا بوديم، اين بيرونيم و قانون فقط ...
حالم را به هم ميزند اين دستگاه قضاوت.
*** خباثت ترحم/ فاطمه صادقي
جمعه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۷
قضاوت
خسته تر از آنم که مفصل بنویسم.
امضا جمع کردن برای کمپین مثل نامه نوشتن برای آسفالت خیابان است.
عالیه اقدام دوست در نهایت بی شرمی دستگاه قضاوت هنوز در بازداشت است.
" The Reader" داستان زنی است که جزء ماموران نازی در اردوگاه های یهودیان بوده است، و در دادگاه محکامه می شود.
این که چطور می شود قضاوت کرد وقتی درکی از احساس و رفتار محکوم نداریم، حتی اگر محکوم مامور به قتل رساندن صدها آدم بوده باشد.
این که چطور می شود برتری احساسی به وجود آورد و تعیین کرد؟
احساس تو با ارزش تر است، حتی اگر به قیمت احساس بد دیگری تمام بشود!!!
این که نادانی و نا آگاهی گرچه توجیه کننده نیست، اما قابل درک شدن است.
گرچه در ذهنم زیاد دنبال روش بهتر می گردم و هنوز نیافته ام، اما احساس ناامنی و تعریف اخلاقیات در چنین وضعی مثل یک معادله بی جواب جلوی چشم آزارم می دهد.
فیلم کار خوبی از آب در آمده است. بازیهای خوب و قابل درک و نوشته منسجم. کاندید چند جایزه اسکار هم بوده است.
امضا جمع کردن برای کمپین مثل نامه نوشتن برای آسفالت خیابان است.
عالیه اقدام دوست در نهایت بی شرمی دستگاه قضاوت هنوز در بازداشت است.
" The Reader" داستان زنی است که جزء ماموران نازی در اردوگاه های یهودیان بوده است، و در دادگاه محکامه می شود.
این که چطور می شود قضاوت کرد وقتی درکی از احساس و رفتار محکوم نداریم، حتی اگر محکوم مامور به قتل رساندن صدها آدم بوده باشد.
این که چطور می شود برتری احساسی به وجود آورد و تعیین کرد؟
احساس تو با ارزش تر است، حتی اگر به قیمت احساس بد دیگری تمام بشود!!!
این که نادانی و نا آگاهی گرچه توجیه کننده نیست، اما قابل درک شدن است.
گرچه در ذهنم زیاد دنبال روش بهتر می گردم و هنوز نیافته ام، اما احساس ناامنی و تعریف اخلاقیات در چنین وضعی مثل یک معادله بی جواب جلوی چشم آزارم می دهد.
فیلم کار خوبی از آب در آمده است. بازیهای خوب و قابل درک و نوشته منسجم. کاندید چند جایزه اسکار هم بوده است.
پنجشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۷
چهارشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۷
6
امروز ششمين روز بازداشت نفيسه است.
و عاليه نيز همچنان در زندان است.
هر بار كه دوش ميگيرم، هر بار كه ميخوابم و بلند ميشوم، هر بار هر بار هر بار.... انگار همراه با نفيسه من دارم دوباره بازجويي ميشوم.
لحن تحقير كننده شان و جملههاي كودكانه بازجو كه " من براي بازي رواني راه انداختن واحد پاس كردهام،دوره فني ديدم."
و حالا ترجمه دوره فني، خشونت فيزيكي و وحشيگري است.
به اين فكر ميكنم كه چه فشاري بايد به آقايان وارد شده باشد كه نفيسه را 6 روز در بازداشتگاه موقت وزرا نگه دارند كه تحت فشار بگذارند؟
به حقارتي كه در خودشان وجود دارد فكر مي كنم كه براي رهايي از آن تحقير ميكنند.
و عاليه نيز همچنان در زندان است.
هر بار كه دوش ميگيرم، هر بار كه ميخوابم و بلند ميشوم، هر بار هر بار هر بار.... انگار همراه با نفيسه من دارم دوباره بازجويي ميشوم.
لحن تحقير كننده شان و جملههاي كودكانه بازجو كه " من براي بازي رواني راه انداختن واحد پاس كردهام،دوره فني ديدم."
و حالا ترجمه دوره فني، خشونت فيزيكي و وحشيگري است.
به اين فكر ميكنم كه چه فشاري بايد به آقايان وارد شده باشد كه نفيسه را 6 روز در بازداشتگاه موقت وزرا نگه دارند كه تحت فشار بگذارند؟
به حقارتي كه در خودشان وجود دارد فكر مي كنم كه براي رهايي از آن تحقير ميكنند.
اشتراک در:
پستها (Atom)