كور خوندي
فكر ميكردي زنجيرهاي گرداننده چرخ مخرب كه شل شد ايستاندنش ساده تر ميشود
كور خوندي
فكر ميكردي دور از چرخيها به ايستاندنش همراه ميشوند
كور خوندي
فكر ميكردي له شدگي بخشي از پروسه ايستاندن است كه درمان ميشود
كور خوندي
هر لحظه كه بخواهي دوباره سرپا بايستي، بيمقاومت در برابر چرخ يا با مقاومت، تو اولين هدف چرخ هستي براي رد شدن از رويت
فقط براي اينكه يادت بماند كه كور خوندي
۳ نظر:
پرستو جان
مرا نمی دانم در این مخمصه به یاد داری یه نه ؟ ما حدود 1.5 سال پیش ساعتی در میدان ونک گب ردیم و من امضا هایم را تحویلت دادم. نه پرس که کجا بودم با جرا پیدایم نشد ؟ چیزی ندارم بگم جز بهانه های ابلهانه و شاید کودکانه آدمهای برزگ سال که چیزی نیست جز گرفتار بودم دجار غم غربت بودم بی پول بودم ...
تاره یادم افتاده که کمپینی هست و منم دغدغه زنان داشتم،با این خیال که دیر شده ولی
هنوز فقط هست اسم تنها حلقه ارتباطی که داشتم رو سرج کردم که نتیجه چیزی نبود جر خبر حکمت . اینو خوب می دانم که اشک من گرچه میزد ولی در کیلو مترها فاصله دردی از تو دعوا نمی کنه
به هر حال من الان جان تازه گرفتم برای اهدافممان نمی دانم در چه حالی ولی دوست دارم بدانی که هستم در کنار دوستان دیگر در کمپین استرالیا .
اگر هنوز حال و حوصله برایت مانده لطفا به من ایمیل بزن
تا بیشتر صحبت کنیم .
به امید برابری
گلناز بهگو
golnaz.behgu@gmail.com
ظاهرا فارسی بنده آب رفته
*دردی از تو دوا نمیکنه
گلناز عزیزم
نمی دانم این چه سری است که هربار خسته از همه چیز فکر می کنم رها کنم همه چیز را یکی شبیه تو که شاید فقط 1 بار همدیگر را دیدیم باز امید تازه می دهد.
یادم است. خوب یادم است.
من همه داوطلبان کمپین را با اسم و چهره به یاد می آورم. و باورش برای خودم هم سخت است که دلتنگشان می شوم.
بهت میل می زنم.
ارسال یک نظر