یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۵
جمعه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۵
نخبگي و مردسالاري= جمع اضداد
نوشتههاي محبوبه حسين زاده راجع به بازجوييهايش تكاندهنده است.
بچههاي بازداشتشدهي ديروز، همگي آزاد شدهاند.
نميدانم چقدر نياز به همبستگي وجود دارد بين گروههايي كه منتقد دولت و حكومت هستند؟ نميدانم چقدر از لحاظ مديريت پيشبرد جنبشها لازم است كه گروههايي كه هدفهاي مشتركي دارند، در مواردي به ائتلاف برسند؟
اما خوب نقض آشكار حقوق بشر مثل نابرابريهاي اجتماعي و جنسيتي، ناعدالتي اجتماعي و جنسيتي، عدم آزادي تفكر و بيان موارد بارزي هستند كه جنبشهاي موجود در ايران مثل جنبش زنان و دانشجويان به آنها انتقاد دارند و مطالباتشان همه رنگي از آن نوع دارند.
برايم عجيب است كه وقتي ادوار تحكيم مراسمي به مناسبت روز جهاني زن ميگيرد تمام فعالينش در مراسم شركت ميكنند، بيانيه ميخوانند و خشونتهاي عليه زنان را محكوم ميكنند اما در تجمع زنان شركت نميكنند.
اينجا در ايران به نظرم تا تخصصي شدن مطالبات مدني فاصله بسيار زياد است، پس چرا دختران دانشجو، براي اصلاحات، براي پويندهها و مختاريها، براي 18 تير، براي گنجي، براي محمديها شركت ميكنند و كتك ميخورند، اما وقتي پاي جنبش زنان پيش ميآيد همه خودشان را كنار ميكشند و از دور بيانيه ميخوانند و آرزوي موفقيت ميكنند؟
شايد دليلي قانع كننده بر اين جدايي وجود داشته باشد، اما موضوع مهم اين است كه مردان هنوز نيازي به جنبش زنان نميبينند، هنوز مطالبات جنبش زنان به طور جدي چيزي نيست كه جز خواستههاي آنها باشد. به نظر هنوز مردان آنطور كه در نوشتههايشان، در شعارهايشان و در مطالباتشان نياز به آزادي و دموكراسي را فرياد ميكنند، برابري حقوق و منابع اجتماعي براي زن و مرد را نياز نميبينند.
شايد اين انتقاد به جا باشد كه وقتي هنوز خيلي از زناني هستند كه از حقوق خود آگاه نيستند توقعي از مردان نبايد داشت، اما روي بحث من با نخبگاني است كه دم از آزادي ميزنند، در صورتي كه در بند قوانين بودن نيمي از جمعيت را مشكلي براي خوشان تصور نميكنند و كم شنيده نميشود حتي در جمع نخبگان و نظريه پردازان كه كار زنان را بايد به خودشان واگذار كرد. مرداني كه سالها براي رسيدن به دموكراسي مبارزه ميكنند در صورتي كه به يكي از موارد بزرگ نقص دموكراسي، نابرابي جنسيتي، اهميت چنداني نميدهند.
نميدانم مردان چند نسل بعد از ما به اين درك از شناخت مي رسند كه زندگي كردن با كسي كه محدود و مقيد در حصار قوانين مدني و عرفي است، در عين در حصار بودن خود آنها است؟ نميدانم مردان چند نسل بعد از ما، پدر، برادر و همسر بودنشان براي زناني در قيد و حصار تبعيضها را عين زندانباني ميشناسند و خودشان را مبري ميكنند از زندانباني مادران، دختران، خواهران و همسرانشان؟ نميدانم تا چند سال بعد، مرداني خواهند بود كه شرم داشته باشند از شعار آزادي و دموكراسي دادن، در جامعهاي كه نظام مستبد مردسالاري دارد؟
پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵
8 مارس 2007
دوست ندارم حتي يك پست ديگر را هم با اين جمله آغاز كنم. كجاي دنيا وكيل متهم را روزها در سلول انفرادي نگه ميدارند؟
امروز جلوي مجلس خيلي از زنان هميشه نبودند. به دليل زندانها، تهديدها و حكمهايي كه مثل تيغ بالاي سر بچهها آماده بود، اما خوب به نظر ميرسد جنبش زنان چنان شاخ و برگي گستردهاست كه با تهديد 50 نفر از نخبگانشان باز هم جمعيتي حدود 500- 600 نفر جمع بشود. گرچه هنوز راه خيلي طولاني است.
اما خوب گويا آقايان فكرش را نميكردند. نيروهاي ضد شورش مرد حدود بيست دقيقه بعد از زماني كه قرار اصلي بود رسيدند. به شهلا انتصاري بلندگو دادند تا بيانيه هيات هماهنگي را براي همه بخواند. و فاطمه گوارايي نيز همراهيش كرد. تجمع را آرام پراكنده ميكردند گرچه بين آرام آنها تا آرام ما فاصله زياد است. نزديك ساعت سه دو تا مينيبوس خانمهاي پليس را وارد ميدان كردند. مظلومترين قشر زنان به نظرم اينها هستند.
پيشرفت خانمهاي پليس از 22 خرداد تا به امروز: - همهشان بدون چادر پياده شدند.
- تعداديشان مقنعههايشان را توي مانتوشان گذاشته بودند( احتمالن براي اينكه راحت بدوند.)
- دو تا راه قرمز هم به كنار مانتوها و شلوارهايشان اضافه شده بود.( يعني اينها حرفهاي تر هستند حتمن.)
- به شدت جوانتر از نيروهاي قبلي بودند. شايد حدود بيست و يكي دوساله و يا حتي كمتر.
جزء تنها درگيريهايي كه امروز پيش آمد، دختري را كشان كشان مشت و لگد زنان بردند. و البته 3 نفر ديگر را هم.
دخترك دويد. مثل آهو. زنان پليس هيچ كدامشان به گردش هم نرسيدند. يك دفعه يك لباس شخصي از بين جمعيت كنده شد و مثل برق دنبال دختر جهيد. ته خيابان دست دختر را گرفت. پشتش پيچاند رو به ماشيني حل داد و نگه داشت تا زنان پليس رسيدند، شايد عقده سرعت نداشتهشان را، شايد باز توليد ظلمها و خشونتهاي را كه بهشان شده بود با مشت و لگد تحويل دخترك بيچاره دادند. و شايد 5 يا 6 نفري كشان كشان تو خيابان بردندش.
اگر قرار است زن پليس زنان را بگيرد، بايد خودش بتواند نه باز هم مردان. وقتي نمي تواند پس يعني پليس زن فقط براي شعار است. هيچ كدام خانمهاي پليس به گرد پاي دخترك هم نرسيد. يعني زماني براي پرورش خانمها نبوده است فقط خشونت بلدند و همين.
بعدش مراسم كمسيون زنان تحكيم وحدت. تو آن دفتر كوچكشان.
خيليها بودند. موسوي خوئيني يار هميشه جنبش زنان. يوسف مولايي. تمام بچههاي فعال تحكيم. رئيسدانا. بابك احمدي و خشايار ديهيم كه تو تجمع هم زنان را همراهي كردند. اميرانتظام. و تمام فعالان زنان. تو جلسه با گنجي تماس تلفني گرفتند و مثل هميشه صدايش دلگرمي بود. گرچه به نظر فاصله بين جنبش زنان و ديگر جنبشهاي برابري خواه زياد است. بعدن مفصل راجع بهش مينويسم.
و همه اينها امروز بود.
گرچه ديدن تك تك بچههايي كه زندان بودند اين دو سه روز و همسرانشان كه گويي دوباره نو شدند، كلي شادي دارد و انرژي ميدهد، گرچه بسيار اميدواري دارد كه شادي وكيل بينالمللي است كه نميتوانند زياد نگهش دارند، گرچه امروز جز يك نفر كسي كتك نخورد، گرچه جز 4 نفر كه گويا قرار است تا آخر شب آزادشان كنند كسي دستگير نشد، گرچه همه اينها آرامشآفرين است براي شروع پر انرژيتر بقيه كارها، گرچه... گرچه ... گرچه... اما دلم خيلي گرفته است. گويا خيلي خستهام.
من دلم براي زني كه دختركمان را لگد ميزد ميسوزد. كاش امشب آرام بخوابد.
من دلم براي دختري كه لپهاي سرخش نشان از جوانيش ميداد و هيجان اولين باري كه ميخواهد مردم را بزند مضطربش كرده بود، ميسوزد. كاش دختر به خشونت عادت نكند.
نميدانم عجيب دلم گرفته است...
5) قانون مدني با تبصرههايي براي دور زدن تكاليف
قوانين مربوط به طلاق:
اولين قوانين مربوط به طلاق سال 1314 در ايران به تصويب رسيده است. چيزي حدود 70 سال پيش. اما با اين وجود نابرابريهايي كه هنوز در آن وجود دارد بسيار پررنگ است:
اول اين كه در قانون طلاقدهنده تحت هر شرايطي مرد است. ممكن است طبق تبصرههايي كه اضافه شده، به زن حق داده كه در يك شرايط خاص تقاضاي طلاق كند، اما در اين شرايط هم فاعل طلاق مرد محسوب مي شود.
حتي در مواردي كه زنان شرط طلاق را به عنوان شرط ضمن عقد، در سند ازدواج هم وارد ميكنند، اين شرط به اين صورت منتقل ميشود كه مرد طبق سند محضري( كه اين خيلي مهم است و علاوه بر شرط ضمن عقد اين مورد هم حتمن لازم است.) به زن وكالت ميدهد كه از طرف مرد خودش را طلاق بدهد. يعني حتي اگر زني حق طلاق را هم خودش بگيرد، اجازه دارد از طرف شوهر خودش را طلاق بدهد، و گرنه كه اين حق به خود زن به عنوان يك انسان به طور كامل داده نميشود.
يك توضيحي هم همين جا اضافه كنم، در سال 1358 قانون خانواده تغييراتي كرد كه به موجب قوانين جديد، نابرابريها به ضرر زنها چندين برابر شد.
مساله تقسيم اموال به دست آمده در دوران زندگي مشترك و دادن نصف آن به زن فقط در صورتي است كه اولن مرد تقاضاي طلاق كرده باشد و بعد اين كه دليل طلاق موارد زير نباشد: 1. سوء رفتار زن نباشد 2. زن از انجام وظايف همسري كوتاهي نكرده باشد.( تمام نيازهاي جنسي مرد برآورده شده باشد. عدم تمكين نباشد.)
يكي اين كه وقتي دلايل طلاق مرد دو مورد بالا نباشد، يعني مرد زني را ميخواهد طلاق بدهد كه همه نيازهاي جنسي او را هميشه برآورده كرده است و به تمام وظايفش طبق قانون(از جمله تمكين) به خوبي عمل كرده است و ديگر اين كه از نظر رفتاري و اخلاقي هم مشكلي بين آنها وجود نداشته است.
پس كاملن جاي فكر دارد كه چه لزومي در اين شرايط براي طلاق ميماند جز بيمسئوليتي و يا هوسانگارانه پيش رفتن كه قانون آن را در نظر گرفته است؟ كاملن تاسف آور و ظالمانه است. مرد به صرف مرد بودن حق دارد در چنين شرايطي زنش را طلاق بدهد چه او بخواهد و چه نخواهد و بدتر اين كه زن هرگز چنين حقي ندارد حتي در مواردي هم كه دلايل محكم و منطقي داشته باشد، تقاضاي زن بسيار سخت مورد قبول ممكن است واقع بشود، چه برسد به زماني كه دليل منطقي و قانوني(قانون فعلي ايران منظور است) نداشته باشد.
به نظر ميرسد اين تقسيم اموال به عنوان حق منطقي و بديهي زن بعد از مدتها زندگي مشترك در نظر گرفته نشده است، بلكه فقط نوعي باجدادن است كه در اين شرايط مرد بتواند راحت طلاق زن را بدهد؛ و گرنه اين كه زندگي مشترك يعني سهيم بودن در اموالي كه در طي آن به دست آمده است نه به عنوان حق طبيعي و نه قانوني هيچ جايگاهي براي زن در زندگي خانوادگي و پيشرفت مالي قائل نيست.
و تازه اين مواردي كه براي در نظر گرفتن اين حق براي زن وضع شده است آن قدر سست است كه به راحتي ميشود گفت عملن اجرا شدني نيست. كم نبوده مواردي كه مرد آن قدر زن را تحت فشار و آزار قرار داده است تا زن مجبور به ترك خانه شده است و مرد خيلي راحت ادعاي عدم تمكين از طرف زنش كرده است و تمام! او را طلاق داده است بدون دليل خاصي و بدون اين كه يك ريال بابت تمام سالاي زندگي مشترك به او چيزي داده باشد.
اين همه تبعيض، نابرابري و خوار در نظر گرفتن زن در حقوق مدني ايران واقعن تعجبآور است.
محبوبه، شادي، ژيلا
تيتر اشتباه روز آنلاين جنبش زنان را به چالش مياندازد
نامه به قوه قضاييه براي بازداشت اخير با 620 امضا
برنامه امروز پنجشنبه هم راس ساعت 2 جلوي مجلس برگزار خواهد شد.
حالا چند تا نكته كوچك بنويسم و بعد مفصل. بغل كردن بچهها كه ديشب آخر مراسم اهداي تنديس صديقه دولت آباديرسيدند و همان موقع آزاد شده بودند و يك راست از اوين ميآمدند، لذتي داشت كه براي اولين بار تو زندگي تجربه كردم.
و تقريبن همه كساني كه آنجا بودند از ته دل ميخنديدند در حالي كه اشك ميريختند.
و بعد آزادي بقيه بچهها به خصوص بچههايي كه بيمار بودند و تو انفرادي به نظر روحيه ها را براي امروز كامل ترميم كرد.
اما شادي صدر و آن دو تاي ديگر همچنان در زندان و انفرادي. نيما راست ميگويد آقاي حسين نيلچيان واقعن ديشب غمگين بود.
ناهيد كشاورز به طرز باور نكردني پر انرژي بود. همه را سرحال كرد و ديگر اين كه چه خوب كه سيمين بهبهاني در جمع بود. چه مقاوم و چه شادكنندهاست اين زن.
**پينوشت: آها اين را يادم رفته بود بنويسم بچههاي را كه ديروز طي تماسي بهشان گفته بودند بايد بروزند ادارهء پيگيري اطلاعات ديروز با كلي نگراني پيدايشان كردم. هيچ كدامشان نرفتهاند و همه گفتند كه اظهار نامه بايد كتبي و قانوني به آنها اعلام بشود تا بروند.
اميدوارم تمام بشود اين ماجراي خجلت آور
ديگر اينكه مراسم تحكيم وحدت هم 5 امروز است، البته اميدوارم تا آن موقع همه چيز به خوبي پيش برود.
چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵
تجمع پنجشنبه برگزار ميشود
روز جهانی زن را زمانی گرامی میداریم که هنوز قوانین تبعیضآمیز بر سر زنان میهنمان سنگینی میکند. سیاستهای جداسازی و سهمیهبندی جنسیتی با شدت هرچه تمامتر اعمال میشود. جنگ طلبان با کوبیدن بر طبل جنگ، آرامش و امنیت را از مردم سلب میکنند، حقوق بشر به طور مستمر نقض میشود. زنان، کودکان و سایر قربانیان خشونت و بیعدالتی، پناهی نمییابند و آسیبهای اجتماعی و فقر هرچه بیشتر چهرهای زنانه به خود میگیرد. در این شرایط، زنان با تلاشهای خستگیناپذیر در مسیر احقاق حقوق انسانی، شهروندی و جنسیتی همچنان پای میفشارند. ما با تاکید بر خواستههای دموکراتیک و مسالمت جویانه خود، از همه زنان و مردان آزاداندیش دعوت میکنیم برای ابزار همبستگی تا رفع هر گونه تبعیض و بیعدالتی علیه زنان و اعتراض به دستگیر شدن عدهای از فعالان زنان، به تجمع ما که در روز 8 مارس، 17 اسفند 85 از ساعت 2 تا 3 بعد از ظهر در مقابل در اصلی مجلس برگزار خواهد شد، بپیوندند.
پ.ن1: اين تجمع بدون سر دادن هيچگونه شعاري و در سكوت برگزار خواهد شد. لطفن اگر ميآييد حتا اگر به شما توهين كردند با آنها درگير نشويد و حرفي نزنيد.
پ.ن2: با توجه به كمبود وقت و شايعهي لغو اين مراسم، تا جايي كه امكان دارد براي انتشار اين اطلاعيه بكوشيد.
پ.ن3: اين تجمع تنها براي بزرگداشت مراسم 8 مارس و در اعتراض به بازداشت فعالان زن برگزار خواهد شد و هيچ هدف ديگري را دنبال نميكند و وابسته به هيچ سازمان يا فرد خاصي نيست و فقط تصميم جمعي از فعالان زن است كه دستگير نشدهاند!
5 شنبه آري يا نه؟
ديروز جلسهاي غير رسمي بود با زناني كه در جايگاه قدرت قرار دارند، در مورد تجمع فردا مشورت شد. نظرات آنها به صورت زير بود:
الهه كولايي: برگزاري تجمع كمكي به بهبود وضعيت نميكند و فشار را بيشتر خواهد كرد. مهم اين است كه از عملي كه انجام ميدهيم به فايده مثبت برسيم. همه ميدانيم كه تجمع بدون سلاح و آرام طبق اصل 27 آزاد است و قانوني است، اما موضوع اين است كه فعلن عاملان اجراي قانون براي هر تجمعي مجوز لازم ميدانند. بنابراين چون تجمع 5شنبه هم مجوز ندارد، عاقلانهتر آن است كه لغو بشود. به خصوص كه تمام پنج نفر كميتهء هماهنگي تجمع در زندان هستند. البته بهتر است حتمن در يك فرصت ديگر با نمايندگان مجلس به شكل درستش رابطه برقرار كرد.
اعظم طالقاني: بچههايي كه رفتند جلوي دادگاه با ما مشورت نكردند كه حالا نياز به نظر ما باشد، در هر صورت در مورد تجمع 5 شنبه من قبلن گفته بودم نيروهايي كه از نظر ما زير سوال هستند خارج بشوند، ما تاييد ميكنيم. خود من تصميم داشتم 5 شنبه بروم جلو مجلس نمايندگان را بخواهم و با هايشان صحبت كنم، اما بهم پيشنهاد شد، اين هفته و در اين شرايط اين كار را نكنم. حالا هم بهتر است اين هفته اقدامي نشود، و اگر هفتهء بعد همه آزاد نشدند آن وقت بايد اقدام كرد. اما نظر من اين است كه تجمع لغو بشود.
فريده ماشيني: اين كه دوستان با كي مشورت كردند مهم نيست. مهم اين است كه عملشان نه مستوجب زندان بوده است و نه چنين بازداشتي. اما جريانات زنان در صورتي ميتواند مفيد باشد كه تبديل به حركت مردمي شده باشد. اما اگر تعداد 50-60 بيشتر نباشيم، آسيب پذيري بيشتر ميشود و بيانگر هيچ نكتهِ خاصي هم در جنبش زنان نخواهد بود.
با توجه به نوشتهي كيهان، اين سناريوي از پيش تعيين شده است و احتمال بسيار زياد است كه بگير و ببند بيشتري در پيش باشد، طبق تجربههاي گذشته از نوشتههاي كيهان و وقايع بعد از آن در جامعه. به نظر من با توجه به اين كه نميخواهيم خسارت به مردم وارد بشود، برنامه را بهتر است كنسل كنيم.
آذر منصوري: گويا با پديدهاي مواجه شديم كه هيچ انصاف و دورانديشي نميتوان در مورد آن در نظر گرفت. امنيتي كردن موضوع، باعث كم شدن حجم همبستگي مردمي ميشود و بنابراين بهتر است بيانيهاي داد و موضوع را كنسل كرد. آن حركتي كه كاملن مسالمتجويانه بوده است چنان باهاش برخورد كردند، پس اين طبق سناريوي از پيش تعيين شده برخورد بسيار بدتري صورت خواهد گرفت.
باز اعظم طالقاني اضافه كرد: بايد ديد روند بازجوييها چطور بوده است تا بتوان حركت بعدي را انجام داد. يك مورد اين كه از بين سه وكيل روز دادگاه، شادي صدر، دكتر شريف و نسرين ستوده فقط به خانم صدر اجزه داده شده است وارد دادگاه بشود و پرونده را بخواند و حالا از بين سه وكيل فقط هم او را گرفتند. بايد ديد چي پس اين روندها هست.
فاطمه راكعي هم با تاكيد بر حمايت از جنبش بزرگ كل زنان ايران خبر داد كه طي يك نشست با كروبي، سعي در پيگيري موضوع بازداشتها و حلشان را دارند.
طبق حرفهاي ديشب و با مشورت دوباره و تصميم گيري، بيانيهاي ديشب صادر شد كه مربوط به تعويق انداختن تجمع بود. در صورتي كه دانشجويان فعال زنان، تمام ديروز در سه دانشكده دانشگاه تهران خبر تجمع را به طور گسترده پخش كرده بودند.
از طرفي طبق خبرهاي شنيده شده از اين و آن هم بچههاي بازداشتي در خلال تماسهايشان خواستهاند كه تجمع 5 شنبه حتمن برگزار بشود. با اصرار همه بچهها و پيشبينيشان كه جمعيت زيادي روز 5 شنبه تجمع خواهند كرد و اين هزينه را به شدت كاهش ميدهد، بعضي از امضا كنندگان بيانيه ديشب امضايشان را از پاي بيانيه برداشتند، اما به خاطر نگراني بيش از حد از شرايط كنوني فقط سكوت كردند در مورد مراسم 5 شنبه. بيانيه ديشب جايي بر روي سايتهاي عمومي نرفتهاست. به نظر تصميم بر اين است كه تجمع به صورت خودجوش پيش برود. پاي بيانيههاي برگزاري تجمع هم هيچ اسمي نيست.
چيزي كه موضوع را حساستر ميكند وضعيت بسيار بد بچههاي بازداشت شده و تغيير روند بازجوييها است. نظر خودم را راجع به تجمع خواهم نوشت.
+ اضافه: مراسم امروز دانشكده حقوق هم برگزار نشد.
4) قانون مدني: زن= فقط دستگاه توليد مثل
ميگويد بچهها اعتصاب غذاي خشك كردند؛ تمام روز را ميچرخم بدون اينكه يادم باشد، چيزي بخورم و حالا كه آب و آب و آب...
ميگويد ام اس پروين اذيتش ميكند؛ تمام شب ميخوابم و باز ميپرم و باز...
ميگويد ژيلا تازه تبرئه شده بود؛ ياد دورههاي بيپايان دانشگاه ميافتم و اين كه يك صدم اينها هم نبود...
ميگويد مينو چهار سال حكم زندان تعليقي داشت؛ ياد تعليق و تعليق و تعليق ميافتم...
ميگويد سارا، زارا، نيلوفر، محبوبه، پرستو، ناهيد، فريده، سميه، آزاده،مريم، ساقي، ساغر، فاطمه، مهناز، نسرين و شايد چند تاي ديگر بار اولشان است؛ فكر ميكنم همه چيز اولش هول بسيار دارد.
نوشين، شادي، سوسن، شهلا، فاطمه، ناهيد پروندهشان قطورتر ميشود؛ پروندههاي كلفتِ محاكمه كافكا كي يادش است؟...
با همهء اينها از قوانين مينويسم كه همهي دوستداشتنيترينهايمان براي اينها نيستند كنارمان!
حضانت و ولايت.
دو تا سه تا جملهء معركه دارد قانون اساسي در اين باره:
يكي اين كه "رياست خانواده جز خصايص مرد است." حالا چطور چند تا حقوق دان و فقهدان ميتوانند خصايص ذاتي مرد را تشخيص بدهند؟ و با چه صلاحيتي؟ بماند!
ديگر اين كه "ولايت فرزندان، تا وقتي به سن رشد برسند به طور قهري به عهدهء پدر و يا جد پدري است." ولايت قهري يعني اين كه اين از حقوق طبيعي است. و پدر يا جد پدري نمي توانند در زمان حيات، اين حق را از خود سلب كنند و به غير واگذار كنند.
دقت كنيد حقوق طبيعي. اما باز چطور ميشود حقوق مربوط به انسانهاي ديگر را جز حقوق طبيعي آدمها به حساب آورد؟
هيچ بحثي راجع به سن رشد در دختر و پسر، سن حضانت مادر، تفاوت اين قوانين با كشورهايي مثل سوريه و عراق و مصر كه همگي مسلمانند نميكنم، فقط حلقه گمشده اين وسط آن موجودي است كه يكي از كورموزمهاي بچهي مورد بحث از او است. موجودي كه نه ماه جنين را از خون خودش تغذيه ميكند و به دنيا مي آورد.
چه اهميت دارد بگويم زن يا يك دستگاه توليد مثل با يك كورموزوم اضافي؟!!!
"مادر مجبور نيست به طفل خود شير دهد مگر در شرايطي كه تغذيهي طفل جز با شير مادر ممكن نباشد."
تاكيد چند صد باره بر صرف دستگاه توليد مثل بودن. اصلن طبق قانون بچه متعلق به پدر است و خودش مسئول همه چيز او است. اگر لازم بداند به دستگاه توليد مثل پولي هم ميدهد بابت تغذيه بچهي خودش.
بعد آقايان مورد آخر را در بوق و كرنا ميكنند كه اين طبق نص صريح قرآن است و ببينيد كه اسلام بسيار سهلگيرانه با زنان برخورد كرده است و اين از روشن بودن عقايد آن است.
حالا شايد بشود نگاه و ديد ابزاري به زن را بهتر معني كرد.
تجمع 5شنبه به تعويق افتاد
در آستانه روز جهانی زن 17 اسفند8 مارس ، بیش از سی نفر از فعالان جنبش زنان که روز یکشنبه 13 اسفند 85 براي ابراز همبستگي با پنج نفر از فعالان جنبش زنان كه به اتهام دعوت به تجمع مسالمتآميز 22 خرداد در ميدان هفت تير به دادگاه انقلاب فراخوانده شده بودند دستگیر شدند.
با دستگیری این فعالان زمینه برخوردهای خشونت آمیز و به تبع آن امنیتی شدن فضای جامعه افزایش یافته و مسیر جنبش مسالمت آمیز زنان را مخاطره آمیز کرده است.
ما گروهی از فعالان جنبش زنان، ضمن محکوم کردن اینگونه رفتارهای غیرمدنی وغیرقانونی خواهان آزادی بی قید شرط همراهان و دوستان خود هستیم تا بتوانیم در فضایی مدنی مراسم روز جهانی زن را که حق مسلم تمام زنان جهان است برگزار کنیم .
پیش بینی ما با توجه به رفتارها و دیگر نشانه های نیروهای امنیتی کشور در آستانه روز جهانی زن (از جمله لغو همایش ها و سخنرانی های مجوزدار در دانشگاه ها و تهدیدهای آشکار و نهان) این است که گروه هایی قصد افزایش خشونت و افراطی کردن فضای مدنی جامعه را دارند.
به همین دلیل، معتقدیم که نمی بایست به چنین تحریکاتی پاسخ داد لذا جهت جلوگیری از افزایش فشاربر دوستان دستگیرشده و خانواده هایشان و کاهش هزینه هایی که بر گرده خانواده ها و جنبش زنان تحمیل می شود پیشنهاد خود را مبنی بر به تعویق افتادن فراخوان برگزاری مراسم تجمع در جلوی مجلس را که حق قانونی و مدنی هر فرد ایرانی است تا فراهم شدن فضایی مناسب اعلام می کنیم.
هما هودفر، شهلا اعزازي، فاطمه فرهنگخواه، سهيلا طهماسبي، ليلي فرهادپور، ترانه بنييعقوب، ناهيد توسلي، منيژه حكمت، نيره توكلي، مريم امي، سيما مايل افشار، شهين عليايي زند، سحر مرانلو، ساناز قاضي زاده، شيوا دولتآبادي، فاطمه حاجيلو، شهلا اختري، سارا محمدي، منيرو روانيپور، زهرا عمراني، گيسو فغفوري و ...
بنا بر آخرین اخبار با خانواده های پنج تن از بازداشت شدگان تجمع مسالمت آمیز مقابل دادگاه انقلاب تماس گرفته اند تا فردا کفیلی را به دادگاه معرفی کنند تا این افراد آزاد شوند.
اسامی این بازداشت شدگان به این شرح است: ناهید کشاورز، ناهید جعفری، آسیه امینی، سمیه فرید و زینب پیغمبرزاده.
سهشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۵
Eight Women Released, 24 Women on Hunger Strike, One in Solitary Confinement
The eight women who were released today confirmed that the 24 women who are still in section 209 of Evin Prison have started a hunger strike in protest to their illegal confinement. They suspect that other women would not be released soon.
Among the 24 women still in custody, Shahla Entesari has been held in solitary confinement since her arrest following the protest at the court on Sunday. She was one of the five women who were being prosecuted in the court Sunday. She was arrested immediately after the court session ended.
translated by: Sanam Dolatshahi
خبرهاي سهشنبه
1) خوشبختانه 8 نفر از بچهها آزاد شدند.
2) شهلا انتصاري تو انفرادي است و حالش هم هيچ خوب نيست
3) بچههايي كه ماندهاند دست به اعتصاب غذاي خشك زدند. و گويا خبري از آزاد شدنشان نميرود.
4) يك خبر خيلي مهم اين است كه تجمع روز پنجشنبه جلوي مجلس لغو شده است، به خاطر اينكه خسارت كمتذي به عموم مردمي كه نيمي از كل جمعيت را تشكيل مي دهند و بخش اصلي جنبش زنان هستند. بيانيه اش سعي مي كنم اگر رسيد تا صبح بگذارم. و راجع به روند اين تصميم گيري هم خواهم نوشت.
5) فردا چهارشنبه ساعت 17-19 مراسم اهداي تنديس صديقه دولت آبادي، مراسم بسيار مفيدي است. از دستش ندهيد.
6)فردا يك مراسم به اسم زن در عرصهء حقوق عمومي در تالار انصاري دانشكده حقوق دانشگاه تهران از ساعت 10 تا 16 برگزار ميشود. به نظر مباحث بسيار مهمي قرار است بين حقوقدانان به مباحثه گذاشته بشود.
حالا چند تا خبر زير زميني:
پرستو دوكوهكي بالافاصله پس از آزاد شدن، جلوي اوين توسط خبرنگار بي بي سي مورد مصاحبه قرار گرفته است.
فاطمه راكعي و فريده ماشيني و الهه كولايي در مراسم زن جبهه مشاركت از معلومالحال بودن جريان بازداشت زنان گفتند كه توسط كيهانيها پي گرفته ميشود.
بچههايي كه در بازداشت باقي ماندند طي تماسهايي با بيرون خبر از وضعيت بد خود دادند و خواستار كمكهاي همهجانبه شدند.
***اين روزها خبررساني كار خيلي مهمي است. به نظر گاه همين كه كسي را بشناسيم دليلي بر غير موثق بودن او است. به نظر بايد بيش از پيش به هم اعتماد كنيم و البته هوشيار بمانيم.
جشن همبستگي
2) سايت زنستان براي بعضيها فيلتر است، به جايش اين وبلاگ را زدند.
3)از بچهها كسي خبري داري؟ بالاخره كسي آزاد شد؟
دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵
باز هم دوستانمان
در آستانه 8 مارس روز جهاني زن، جمعي از فعالان جنبش زنان، بار ديگر مورد خشونت واقع شدند.
اين افراد در اعتراض به روند غير قانوني بازداشت، بازجويي و دادگاه فعالان جنبش زنان در يك سال گذشته، مقابل دادگاه انقلاب گرد هم آمدند تا با تجمع مسالمت آميز خود از پنج تن از فعالان جنبش زنان ( نوشين احمدي خراساني، پروين اردلان، سوسن طهماسبي، فريبا داوودي مهاجر، شهلا انتصاري ) حمايت كنند.
ساعتي پس از آغاز، با وجود فضاي آرام حاكم بر تجمع، نيروي انتظامي اقدام به فحاشي، ضرب و شتم، دستگيري و بازداشت سي و سه تن از فعالان جنبش زنان ايران كرد.
اسامي بازداشت شدگان به شرح زير است:
جلوه جواهري – سارا لقماني – زارا امجديان- نوشین احمدی خراسانی- پروین اردلان- ناهید کشاورز- محبوبه حسین زاده- محبوبه عباسقلی زاده- نیلوفر گلکار- پرستو دوکوهکی- مریم میرزا- مریم حسین خواه- ناهید جعفری- مینو مرتاضی- فاطمه گوارایی- شهلا انتصاری- سوسن طهماسبی- آزاده فرقانی- ژیلا بنی یعقوب- ناهید انتصاری- آسیه امینی- شادی صدر- ساقی لقایی- ساغر لقایی- الناز انصاری- سارا ایمانیان- زینب پیغمبرزاده – طلعت تقي نيا- نسرین افضلی- مهناز محمدی- سمیه فرید- فریده انتصاری- رضوان مقدم.
هم اكنون طبق آخرين اخبار رسيده بازداشت شدگان در بند 209 زندان اوين به سر ميبرند.
برگزاري تجمعهاي مسالمت آميز بر اساس ماده 20 منشور حقوق بشر و اصل 27 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، از جمله حقوق بديهي شهروندان است و چنين برخوردهايي نقض صريح حقوق اوليه جوامع انساني است.
اين در حالي است كه اتهامات و پرونده سازيهاي اخير جريانات بنيادگرا در جهت زير سئوال بردن استقلال و وابسته نشان دادن جنبش زنان به جريانات خارج از كشور است.
كانون هستيا انديش ضمن محكوم كردن دستگيري و بازداشت سي و سه تن از فعالان زن، خواستار آزادي بيقيد و شرط تمامي دستگيرشدگان تجمع اخير و توقف برخوردهاي غير انساني است.
ما، ضمن اعلام همبستگي خود با فعالان جنبش زنان، همچنان پيگير وضعيت بازداشت شدگان خواهيم بود.
«كانون هستيا انديش»
از دادگاه انقلاب با خانواده بعضی از بچه ها تماس گرفته اند که فردا ساعت ۸ صبح آنها را با قرار کفالت آزاد می کنند و خواسته اند که والدینشان همان موقع دادگاه باشند. ضمنا شنیدم که کروبی هم وضع بچه ها را پیگیری می کند.
پی نوشت: گفته می شود حدود ۱۰ نفر از بچه ها فردا آزاد می شوند. با خانواده های سارا و ساقی لقائی رستو دوکوهکی و نیلوفر گلکار تماس گرفته اند که فردا برای کفالت به دادگاه مراجعه کنند. افراد دیگر را خبر ندارم اما با ما تماسی نگرفته اند.
قانون مدني/ بردگي جنسي (3
حالا اين كه تمكين چي است؟
تمكين به معناي برآوردن نيازهاي شوهر و اجابت كردن خواستههاي مشروع او است. كه يكي از اين موارد و وظايف رابطهي جسمي و جنسي است.
همين اول اين كه معيار مشروعيت يك خواسته چي است؟ ابهامي است كه در قانون وجود دارد.
مورد بعد اين كه چطور ميتوان ثابت كرد كه فلان خواسته غير مشروع بوده است؟
ديگر اينكه موضوعي كه به اتاق خواب و بستر مربوط ميشود را كدام قانون و كدام قاضي ميتواند مشروع بودن يا نبودنش را تعيين كند و فرضن هم كه تعيين شد، بعد از كلي فشار روحي و رواني كه به فرض محال زن بتواند ثابت كند كه ديگر آن موقع به نظر كار از كار گذشته و به روح آزار ديده او چطور مي شود آرامش داد؟
بعد نابرابر بودن هم اينجا به وضوح به چشم ميخورد. وظيفه شوهر برآورده كردن نيازهاي فيزيكي است، هر نيازي كه براي يك موجود زنده لازم است. ( از مثالي كه ميزنم متاسفم اما اگر حيوان خانگي هم قرار باشد نگهداري كنيم، آب و غذا و جا و ... لازم دارد، حالا يك فرق كوچك كرده است و آن اين كه موجود خانگي يك زن است و لباس و چيزهايي از اين قبيل هم لازم دارد.) در عوض وظيفه زن برآوردن تمام خواستههاي مرد است.( بهتر است بگويم تمام نيازهاي جسمي و جنسي و هر چه كه موجب لذت باشد.)
تمكين موارد ديگر هم دارد و آن اينكه زن مجبور است جايي زندگي كند كه شوهر تعيين مي كند، حالا تو يك قصر، تو يك آلونك، يك جايي آن سر دنيا، تو يك جزيره يا هر جاي ديگر كه مرد تعيين كند، حتي اگر با زندگي قبلي كلي فاصله داشته باشد، حتي اگر مجبور بشود، تمام تحصيلات و تجربه و كار و زندگيش را هم بابت آن تغيير بدهد و يا ناديده بگيرد. و اگر بدون دليل موجه آنجا را ترك كند و يا حتي بياجازه از آنجا خارج بشود، يعني عدم تمكين، مرد مي تواند 1) نفقهاش را قطع كند، 2)از دادگاه درخواست طلاق كند، 3) بدون نياز به اجازه زن، همسر دوم اختيار كند.
به همين سادگي!!!
مورد ديگرش سوء رفتار زن است يعني يا شغلي داشته باشد كه مرد راضي نيست يا با كساني معاشرت كند كه مرد نميپسندد، حتي اگر آن كسان خانوادهء زن باشند.
به طور خلاصه اينكه طبق قانون جمهوري اسلامي، مرد به موجود زندهاي از نوع زن نياز دارد كه مثل يك برده در جايي كه او مي گويد، تمام عمر هميشه براي دادن لذت جنسي به مرد آماده باشد، و با اختيار خودش، جايي نرود، كاري نكند، با كسي معاشرت نداشته باشد. مرد هم اسباب معيشت او خوراك و خواب و پوشش را در عوض مهيا كند. اسم اين را به جاي همسري فقط ميشود گذاشت بردگي جنسي.
آها يك مورد هم راجع به زماني كه مرد بدون هيچ دليلي نفقه ندهد، اول اين كه زن بايد موضوع دادن نفقه را در حضور شهود به مرد اعلام كند، بعد اگر باز مرد در صورت داشتن امكانات نفقه را نداد، يا در صورت نداشتن امكانات در صدد اصلاح برنيآمد، زن مي تواند اظهارنامهاي به دادگاه بدهد، دادگاه بعد از بررسي مهلتي به مرد مي دهد كه اگر بعد از اين مهلت باز نفقه نداد، زن ميتواند براي حفظ سلامت خودش خانه را ترك كند. فقط روند قانوني آن را با عدم تمكين مقايسه كنيد!!!
***پي نوشت: 1.حالا قاضيان چنين قانوني حكم به دستگيري، فهيمترين و شايستهترين زنان جامعه دادهاند، فقط چون به كار آقايان انتقاد وارد شده است. به نظر در عهد بربريت هستيم. چه انتظاري ميشود داشت؟ نگرانشانم.
2. اين هم فهرست سخنراني هاي دانشگاههاي تهران براي روز زن
باز هم خبر از دوستان
بيانيه كمسيون زنان تحكيم وحدت در حمايت از بازداشتشدگان ديروز
تجمع جنبش زنان مقابل مجلس روز 17 اسفند
جنبش زنان از بند 209 عبور خواهد کرد: پرتره ای از پروین اردلان به قلم مهرانگیز کار
*** پي نوشت: كاش ميشد فهميد تو آن 209 لعنتي بازجويي آغاز شده يا نه؟
كاش بچهها را اذيت نكنند. كاش توهين آميز باهاشون حرف نزنند،روحشان را آزار ميدهد.
كاش بچهها با هم باشند. كاش از هم با خبر باشند.
كاش جنب و جوش و خبرهاي اين بيرون بهشان برسد.
كاش كاش كاش ....
یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۵
بالاخره بچهها را بردند بند 209
طبق آخرین اخبار بازداشت شده گان را در دو مینی بوس سوار کرده و به بند دویست و نه بازداشتگاه اوین منتقل کرده اند. بند دویست و نه زندان اوینٰ متعلق به وزارت اطلاعات است.
خانواده های بازداشت شدگان در بیرون بازداشتگاه وزرا دست به اعتراض زده اند و یک خبرنگار هلندی حاضر در محل نیز دستگیر شده است.
ماموران به خانواده های بازداشت شده گان اطلاع داده اند که لااقل تا فردا کسی آزاد نخواهد شد و فردا با خانواده برخی از زنان تماس خواهند گرفت تا برای آزادی آنها وثیقه تهیه کنند و سایر زنان کماکان بازداشت خواهند ماند
عکسهای تعدادی از زنان بازداشت شده در تجمع مسالمت آمیز امروز صبح مقابل دادگاه انقلاب- بخش اول
عکسهای تعدادی از زنان بازداشت شده در تجمع مسالمت آمیز امروز صبح مقابل دادگاه انقلاب- بخش دوم
استقبال از 8 مارس
سخنراني شادي صدر به هم خورد. چون تو وزار در بازداشت بود.
مادر جلوه، پدر انتصاريها، همسر سميه، همسر پرستو و و و ...وقتي ملتهب و نگران با لبخند جلوي وزار ايستاده بودند، فكر ميكردم چطور آدمهايي كه آن تو هستند رويي براي جواب دارند؟
نوشين، پروين، سارا ،مريم،زارا،نيلوفر، محبوبه، طلعت، ناهيد، الناز... ليست را نگاه ميكنم. حالا چرا وزرا؟
جانداشتهاند.
از بچههاي رسانهء كمپين كه گويا همهشان...
زنستان مرتب خبرهاي وزار و باقي ماجرا را ميگذارد.
شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۵
قانون مدني= لذت يكطرفه مردانه (2
با اينكه خيلي جاها در توجيه وجود مهريه آن را هديهاي از طرف مرد به همسرش ميدانند يا خيلي از حقوقدانان از صداق استفاده ميكنند و آن را دليلي بر صدق محبت مرد به زن ذكر ميكنند( با اشاره به قرآن البته)، اما موضوع اين است كه به نظر مهريه بهاي چيزي جز رابطهجنسي كه بين مرد و زن برقرار ميشود نيست. و البته بهايي كه فقط مرد بايد در ازاي تمتع جنسي به زن بدهد.
گويي كه تاكيد بر يكطرفه بودن لذت، يا بياهميت بودن لذت زن آنقدر بديهي بوده است كه حتي در عوض لذت، مرد بايد چيز ديگري به زن بدهد. يا شايد بهتر باشد بگويم لذتش را از زن بخرد. به طور خاص آيهء 24 سورهء نساء ميگويد:" زناني را كه براي استمتاع انتخاب ميكنيد اجور آنان را بپردازيد." كه خيلي از فقها و حقوقدانان هم با اشاره به همين آيه مهريه را جز اصول ازدواج قرار دادهاند.
يك مورد جالب ديگر در بارهء مهريه و آن اين كه در صيغه يا نكاح منقطع ( واژه استفاده شده در متون حقوقي) در صورت ذكر نشدن مهريه عقد باطل ميشود در صورتيكه در ازدواج دائم يا نكاح دائم ذكر نكردن مهريه موجب بطلان عقد نميشود.
به نظر ميرسد، واضع قانون با اين فرض كه در زندگي دائم در هر صورت ممكن است مرد كارهاي ديگري در قبال لذت يكطرفهاش براي زن انجام بدهد كه ذكر نكردن مهريه چيزي را باطل نكند، (مثل دو معاملهگري كه سر قيمت آن اول با هم شرط نميكنند چون كه قرار است طرف مشتري دائم شخص باشد و مطمئن هستند كه با هم كنار ميآيند.) اما در صيغه چون مدتدار و محدود است و ممكن است فرصت جبران پيش نيآيد به خاطر همين تعيين قيمت را همان اول جز اصل لازم گذاشته است. و در مورد آنها هم در وسائل الشيعه نوشتهاند كه : زناني كه به عقد منقطع در ميآيند اجير شده اند( مستاجرات).
و يك چيز ديگر هم اين كه زماني كه بعد از وقوع عقد، طلاق صورت بگيرد، قانون دو حالت را براي اين مورد در نظر گرفته است:
و حالت دوم وقتي طلاق قبل از نزديكي صورت بگيرد، در اين صورت نصف مهريه اسمي يا مقداري كه در تمتع مرد هست فقط بايد پرداخت بشود.
جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵
قانون مدني جنسي (1
بنابراين از حالا تا روز 8 مارس، چيزهايي را كه به ذهنم برسد مرور خواهم كرد:
اول از نكاح شروع ميكنم. بيشتر حقوقدانان نكاح را اينطور تعريف كردند: " نكاح رابطهاي حقوقي- عاطفي است كه بوسيله عقد بين زن و مرد حاصل ميگردد و به آنها حق مي دهد كه با يكديگر زندگي كنند؛ و مظهر بارز اين رابطه حق تمتع جنسي است."
بنابراين با اين صراحت در اشاره ميتوان بدون توجيهات اضافي و تفره رفتن در هر مورد دليل صريح هر مورد را به سادگي برداشت كرد.
يكي در مورد اجازهء ازدواج براي دختران: طبق قانون اجازهءازدواج دختر را پدر يا جد پدري يا قاضي دادگاه بايد صادر كند، البته به شرطي كه دختر بالغ و باكره باشد. حالا حتي اگر دختر قبلن ازدواج كرده و يك بار طلاق گرفته است اما همچنان باكره است، نيز براي ازدواج مجدد بايد از پدر كسب اجازه كند.
اما دختري كه باكره نيست، حتي اگر قبلن ازدواج هم نكرده است اختيارش دست خودش است.
حالا فرض كنيد دختر سيو دو سالهاي كه تحصيلات عالي دارد، سالها تجربهء شاغل بودن و در اجتماع رابطه داشتن با انواع و اقسام آدمها را دارد اما باكره است، بايد موقع ازدواج از پدرش كسب اجازه كند.
در عوض دختر 15 سالهاي كه در اثر يك اتفاق، مثل تصادف يا حتي تجاوز بكارت را از دست داده، براي ازدواج خودمختار است و نيازي به اجازه پدر ندارد.
اين كه قدرت تصميم گيري و تعقل دختران را قانون به قسمتي فيزيكي مرتبط دانسته است، كه بود و نبودش بيشتر به رابطهء جنسي وابسته است، خيلي جالب است. به نظر قانون مدني ما جز جنسيترين قانونهاي دنيا است. كه بيشتر از هر چيز ديگري در انسان(زن) فيزيكش مورد توجه است.
** مدتي پيش خانم مهرانگيز كار عزيز به چندين مورد از منظر حقوقي پرداخته بودند كه بسيار مفيد بود.