جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵

قانون مدني جنسي (1

مدتي است مي‌خواستم دربارهء تعدادي از حقوق مدني خانواده( زنان) چيزهايي بنويسم، از منظري كمي متفاوت با آن چه تا به حال ديگران نوشته‌اند و گفته‌اند و شنيده‌ايم. **

بنابراين از حالا تا روز 8 مارس، چيزهايي را كه به ذهنم برسد مرور خواهم كرد:

اول از نكاح شروع مي‌كنم. بيشتر حقوق‌دانان نكاح را اينطور تعريف كردند: " نكاح رابطه‌اي حقوقي- عاطفي است كه بوسيله عقد بين زن و مرد حاصل مي‌گردد و به آنها حق مي دهد كه با يكديگر زندگي كنند؛ و مظهر بارز اين رابطه حق تمتع جنسي است."
بنابراين با اين صراحت در اشاره مي‌توان بدون توجيهات اضافي و تفره رفتن در هر مورد دليل صريح هر مورد را به سادگي برداشت كرد.

يكي در مورد اجازهء ازدواج براي دختران: طبق قانون اجازهء‌ازدواج دختر را پدر يا جد پدري يا قاضي دادگاه بايد صادر كند، البته به شرطي كه دختر بالغ و باكره باشد. حالا حتي اگر دختر قبلن ازدواج كرده و يك بار طلاق گرفته است اما همچنان باكره است، نيز براي ازدواج مجدد بايد از پدر كسب اجازه كند.
اما دختري كه باكره نيست، حتي اگر قبلن ازدواج هم نكرده است اختيارش دست خودش است.
حالا فرض كنيد دختر سي‌و دو ساله‌اي كه تحصيلات عالي دارد، سالها تجربهء شاغل بودن و در اجتماع رابطه داشتن با انواع و اقسام آدمها را دارد اما باكره است، بايد موقع ازدواج از پدرش كسب اجازه كند.
در عوض دختر 15 ساله‌اي كه در اثر يك اتفاق، مثل تصادف يا حتي تجاوز بكارت را از دست داده، براي ازدواج خودمختار است و نيازي به اجازه پدر ندارد.

اين كه قدرت تصميم گيري و تعقل دختران را قانون به قسمتي فيزيكي مرتبط دانسته است، كه بود و نبودش بيشتر به رابطهء جنسي وابسته است، خيلي جالب است. به نظر قانون مدني ما جز جنسي‌ترين قانونهاي دنيا است. كه بيشتر از هر چيز ديگري در انسان(زن) فيزيكش مورد توجه است.

** مدتي پيش خانم مهرانگيز كار عزيز به چندين مورد از منظر حقوقي پرداخته بودند كه بسيار مفيد بود.

هیچ نظری موجود نیست: