حالا نوبت معلمهاست.
شاهرودی به مرتضوی :حضور در اجتماعات قانونی و بیان اعتراضات به روش مدنی از حقوق شهروندی و از مظاهر دموکراسی است لذا فرهنگیان نباید در بازدداشت بمانند!
نه تقابل نه رقابت پاسخ بهاره هدايت به تحليلي كه سخن از پدرخواندگي گنجي گفته است.
آسيه اميني تعريف ميكرد كه در روزهاي بازداشتشان، جزء عجيبترين چيزهايي كه ديده بودند، برخورد پليسهاي مرد با پليسهاي زن بوده است. ميگفت با همان خشونتي كه ما را به طرف اتوبوس ميراندند و با همان لحني كه به ما توهين ميكردند و با ما حرف ميزدند، با همان صورت و به همان شكل هم پليسهاي زن را به طرف ما هدايت ميكردند. ميگفت ما مانده بوديم كه اينها هر دو پليسند اما تفاوت بين نوع برخورد آيا فقط به خاطر جايگاه اداري و قدرت است يا همان بحث معروف جنسيت؟
از زبان همسالان خودمان زياد شنيدم كه "عزيزم تو نه! اما خوب قبول كن كه مردها از زنها برترند."
يا "بهتان برنخورد ها! منظورم شما نيستيد، اما قبول كنيد كه زنها با مردها خيلي خيلي فاصله دارند."
يا " بايد قبول كرد كه به جز در موارد استثنايي(با چشم و سر و كله هم به تو اشاره ميكند.) زنها ذاتن از مردها ناتوانترند."
چيزي وجود دارد به نام مردسالاري پنهان. يعني زير بازي كردن. مردان پليس رو بازي ميكنند، بازجوها زير. مسنترها و بزرگترها رو بازي ميكنند، جوانترها و همسالان زير. مادربزرگها رو بازي ميكنند، اما گاه مادرها به ناچار زير. اما خوب! وجود دارد. در پوست و گوشت و خون همه ما مردسالاري وجود دارد. تمرين زيادي ميخواهد تا آن زير بازي كردن خودمان را هم كشف كنيم.
يكي كتك مي زند. يكي پوز خند ميزند. يكي استخدام نمي كند. يكي شوخي ميكند. يكي دشنام جنسي ميدهد. يكي اجازه بروز نميدهد. يكي به حساب نمي آورد. يكي به عنوان صندوقچه احساس باهات رفتار ميكند، كه وقتي نياز شد درت را باز كند. يكي توهين ميكند. يكي قضاوت ميكند. يكي... يكي... يكي... همهي اينها همان مردسالاري است. گاهي رو است و ميتواني نامش را تذكر بدهي و گاهي زير است و اگر نامش را بگويي به تهمت زدن متهم مي شوي. اما خوب! ما كه ميدانيم. همهمان خوب ميدانيم همهاش همان است.