در
مورد قوانین «توقف بارداری»، زبان و اصطلاحات پزشکی و حقوقی ایران متفاوت است.
مثلا به زبان پزشکی محصول بارداری را در ۸ هفته اول رویان مینامند و تقریبا به جز
تشکیل شدن/ نشدن قلب که باید در هفته ششم اتفاق بیفتد و لانهگزینی در محل مناسب داخل
رحم، موردی دیگر از سلامت آن قابل تشخیص نیست. جالب است که فقط یکی از پزشکان پریناتولوژیستی
که من رفتم سراغشان، زودتر از ۱۲ هفته بعد از بارداری وقت معاینه به زنان باردار نمیدهد
چون تا قبل از آن اختلال قابل تشخیصی وجود ندارد. اما در قوانین حقوقی که استخراج
شده از فقه شیعه است محصول بارداری به محض تشکیل را جنین مینامند و در هر مرحله
توقف رشد آن به هر علت را «سقط جنین» میگویند. حتی تبصره قانونی که از سال ۱۳۸۴
با تصویب مجلس، مجوز برای خاتمه بارداری در موارد خاصی صادر میکند و تصویب شدهاست به نام قانون «سقط
درمانی» شناخته میشود. معنی مردن حتی در موارد همراه با مجوز نیز نگه داشته
شدهاست. در صورتی که محصول بارداری حداقل تا ۱۹ هفتگی به تفسیر فقه شیعه، یا
قوانین کشورهای دیگر ۲۰ هفته و حتی ۲۴ هفته حیات انسانی ندارد.
نمیخواهم
به موارد خاص قانونی یا مقایسه با دیگر کشورها و جزئیات مربوط به آن بپردازم، چون خیلی
گستردهاست و خارج بحث وبلاگی و اطلاعات حقوقی و پزشکی بیشتری نیاز دارد که من
درحال حاضر ندارم. از طرف دیگر و نکته مهم مثل بقیه موارد ممنوع در کشور، به سادگی در دسترس و به همان نسبت پرخطر است.
قانون در حال حاضر فقط چهارچوبی است که دست پزشکان را از لحاظ حقوقی بسته و در
مقابل موجب انواع ریسک اجرای این عمل شده است؛ طبق معمول هیچ آمار قابل استنادی
هم از تعداد واقعی انواع عمل «توقف بارداری» در کشور موجود نیست. حتی آمار واقعی
از بارداریهای با برنامه یا بدون آن هم در ایران وجود ندارد.
نقص
قانونی با وجود تبصره ناهنجاریهای خاص گرچه با فتوا
و موارد خاص بررسی شده است ولی آن چه در عمل اجرایی نمیشود صدور مجوز برای
این شرایط است. برای نمونه یکی از موارد سقط درمانی در صورتی است که مادر MS داشته باشد.
البته جمله کامل قانون این است: M.S «هايي كه بيمار DISABLE شده باشد.» یعنی امکان هیچ
نوع حرکتی نداشته باشد و فقط دستگاه تولید مثلش کار کند.