دوستمان راجع به تغییر کردن آدمها و رفتارشان صحبت می کرد.
به نظر همه مان صحبت هایش منطقی و قابل قبول بود.
ما با هم به نتیجه رسیدیم که ناشناخته بودن شرایط باعث مقاوت آدمها در برابر تغییر می شود.
من می گویم گاهی هم شبیه سازی شرایط به شرایط گذشته، باعث مقاومت در برابر تغییر می شود. و این به نظر من قدرت کشف رفتار جدید و لذت در زندگی را از ما می گیرد. کسی که در شرایط نامطلوب، به جای تغییر در رفتار و شرایطِ نامطلوب، کل آن جایگاه را حذف کند که دیگر نامطلوب نباشد؛ به نظرم هر زمان دیگری هم که مساله را حل کند، برایش راه حل مطلوب آن زمانِ خاص محسوب نمی شود. بلکه مثل جدول ضربی است که دوم راهنمایی یاد می گیرد و به همان اندازه درک مسائلی را که جدول ضرب پایهء آنها بوده است از دست داده است.
به نظر همه مان صحبت هایش منطقی و قابل قبول بود.
ما با هم به نتیجه رسیدیم که ناشناخته بودن شرایط باعث مقاوت آدمها در برابر تغییر می شود.
من می گویم گاهی هم شبیه سازی شرایط به شرایط گذشته، باعث مقاومت در برابر تغییر می شود. و این به نظر من قدرت کشف رفتار جدید و لذت در زندگی را از ما می گیرد. کسی که در شرایط نامطلوب، به جای تغییر در رفتار و شرایطِ نامطلوب، کل آن جایگاه را حذف کند که دیگر نامطلوب نباشد؛ به نظرم هر زمان دیگری هم که مساله را حل کند، برایش راه حل مطلوب آن زمانِ خاص محسوب نمی شود. بلکه مثل جدول ضربی است که دوم راهنمایی یاد می گیرد و به همان اندازه درک مسائلی را که جدول ضرب پایهء آنها بوده است از دست داده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر