فيلم "به آهستگي"، دومين فيلم بلند مازيار ميري را ديدم. فيلم اولش "قطعهء ناتمام" گرچه مضمون پر حرفي داشت، اما ساختار آرام و هنريش، موضوع به روز و جنجال برانگيزش را تحت تاثير ميگذاشت.
حالا به آهستگي، به شكسته شدن حريم خصوصي، به فضولي و دخالت و زندگي قبيلهاي مردم ميپردازد كه هنوز هم كه هست، اين را خيرخواهي و انسان دوستي معنا ميكنند.
از خالهزنكيها، از يك كلاغ و چهل كلاغ، از حرف مردم، از قضاوتهاي مردم و از همان چيزيهايي كه همين روزها من و تو، دوست بسيار روشنفكر و مدعيام، باهاش خرخره همديگر را مي جويم و فضا را حتي براي نفس كشيدن، از هم ميگيريم.
بگذريم. فيلم، اشكالاتي دارد، و ميتوانست بسيار خوش ساخت تر از اين باشد. اما بازي خوب فروتن و نكتهسنجيهايش را نميشود ناديده گرفت.
- يك نكته بسيار جالب اين كه تو فيلم گرچه مثل خيلي ديگر از مردم مدام دم از فضولي و هوچيگري زنها ميزند، اما عملن بزرگترين سهم اين بيفرهنگي را بر دوش مردها نشان ميدهد.( قصاب، نجار، مرد حزبالهي در قطار، همكارهاي محمود، در مقابل پير زن صاحبخانه و زن دايي پري ) از اين منصفانه ديدنش بسيار خوشم آمد.
- نشان ميدهد كه مردم چقدر در بند ظواهر دين هستند، آنجايي كه مردي به اصرار مي خواهد كه براي مردهاش در قبال پول نماز و روزهء قضا به جا بيآورند.
- نشان ميدهد كه دين گرچه در گوشت و پوست زندگي مردم رخنه كرده است، اما چه ساده خودش را از مسئوليتها كنار ميكشد، آنجا كه فروتن( سيد محمود ) استخاره ميكند كه دنبال زنش برود يا نه، و جواب ميانه ميآيد.
- نشان ميدهد كه چقدر زندگي پيچيده ميشود، وقتي كساني كه بسيار اظهار دوستي و نزديكي ميكنند، به خودشان حق بدهند كه زندگيت را هم بزنند.( رابطهء نجار با سيد محمود)
- نشان ميدهد كه وقتي جماعتي، اكثريت جامعه، چيزي را دهن به دهن ميچرخانند و ميگويند، چقدر سخت ميتوان بر عقيده قبلي و بر اعتمادت، كه بر خلاف حرف مردم است، استوار ماند ( به زندان انداختن پري ).
- و جاهايي از فيلم چيزي شبيه انتقام به چشمم خورد، البته شايد اشتباه برداشت از من بوده، اما اگر چنين است، اشكال اساسي فيلم است. ( جايي كه محمود چندين بار به كسي كه به جاي او استخدام شدهاست، خيره ميشود. و باز به زندان انداختن پري، با وجود اينكه بعدش زندگيشان را ادامه دادند. )
- يك سوتي هم تو تدوين به چشمم آمد، گويا تكهاي از فيلم را در تدوين نهايي حذف كرده، اما اسم بازيگر با كاركترش در تيتراژ آخر ميآيد. ( يابندهء نوار كاست )
- راستي طرح كلي فيلم كپي از فيلم Malena بود.
حالا يك پيشنهاد: اگر احساس ميكنيد خيلي مهربانيد، يا اگر حس ميكنيد در دوستيهايتان بيش تر از بقيه نگران و پيگير دوستهايتان هستيد، بد نيست يك بار اين فيلم را ببينيد فقط اين يك دفعه را خوش انصافي كنيد و خودتان را جاي قهرمان ( سيد محمود و پري ) نگذاريد.
چهرهمان بسيار زشت تر از آن است كه تا حالا تصور ميكرديم، نه؟
حالا به آهستگي، به شكسته شدن حريم خصوصي، به فضولي و دخالت و زندگي قبيلهاي مردم ميپردازد كه هنوز هم كه هست، اين را خيرخواهي و انسان دوستي معنا ميكنند.
از خالهزنكيها، از يك كلاغ و چهل كلاغ، از حرف مردم، از قضاوتهاي مردم و از همان چيزيهايي كه همين روزها من و تو، دوست بسيار روشنفكر و مدعيام، باهاش خرخره همديگر را مي جويم و فضا را حتي براي نفس كشيدن، از هم ميگيريم.
بگذريم. فيلم، اشكالاتي دارد، و ميتوانست بسيار خوش ساخت تر از اين باشد. اما بازي خوب فروتن و نكتهسنجيهايش را نميشود ناديده گرفت.
- يك نكته بسيار جالب اين كه تو فيلم گرچه مثل خيلي ديگر از مردم مدام دم از فضولي و هوچيگري زنها ميزند، اما عملن بزرگترين سهم اين بيفرهنگي را بر دوش مردها نشان ميدهد.( قصاب، نجار، مرد حزبالهي در قطار، همكارهاي محمود، در مقابل پير زن صاحبخانه و زن دايي پري ) از اين منصفانه ديدنش بسيار خوشم آمد.
- نشان ميدهد كه مردم چقدر در بند ظواهر دين هستند، آنجايي كه مردي به اصرار مي خواهد كه براي مردهاش در قبال پول نماز و روزهء قضا به جا بيآورند.
- نشان ميدهد كه دين گرچه در گوشت و پوست زندگي مردم رخنه كرده است، اما چه ساده خودش را از مسئوليتها كنار ميكشد، آنجا كه فروتن( سيد محمود ) استخاره ميكند كه دنبال زنش برود يا نه، و جواب ميانه ميآيد.
- نشان ميدهد كه چقدر زندگي پيچيده ميشود، وقتي كساني كه بسيار اظهار دوستي و نزديكي ميكنند، به خودشان حق بدهند كه زندگيت را هم بزنند.( رابطهء نجار با سيد محمود)
- نشان ميدهد كه وقتي جماعتي، اكثريت جامعه، چيزي را دهن به دهن ميچرخانند و ميگويند، چقدر سخت ميتوان بر عقيده قبلي و بر اعتمادت، كه بر خلاف حرف مردم است، استوار ماند ( به زندان انداختن پري ).
- و جاهايي از فيلم چيزي شبيه انتقام به چشمم خورد، البته شايد اشتباه برداشت از من بوده، اما اگر چنين است، اشكال اساسي فيلم است. ( جايي كه محمود چندين بار به كسي كه به جاي او استخدام شدهاست، خيره ميشود. و باز به زندان انداختن پري، با وجود اينكه بعدش زندگيشان را ادامه دادند. )
- يك سوتي هم تو تدوين به چشمم آمد، گويا تكهاي از فيلم را در تدوين نهايي حذف كرده، اما اسم بازيگر با كاركترش در تيتراژ آخر ميآيد. ( يابندهء نوار كاست )
- راستي طرح كلي فيلم كپي از فيلم Malena بود.
حالا يك پيشنهاد: اگر احساس ميكنيد خيلي مهربانيد، يا اگر حس ميكنيد در دوستيهايتان بيش تر از بقيه نگران و پيگير دوستهايتان هستيد، بد نيست يك بار اين فيلم را ببينيد فقط اين يك دفعه را خوش انصافي كنيد و خودتان را جاي قهرمان ( سيد محمود و پري ) نگذاريد.
چهرهمان بسيار زشت تر از آن است كه تا حالا تصور ميكرديم، نه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر