و همچنان نگران بازداشتيها و شكنجه ها و اعتراف گيري از آنها هستم.
فاز يك:
اعتراف امير حسين مهدوي و شايد به زودي افراد ديگري مانند او
واكنش هاي همدلانه و نقادانه به فاز يك
فاز دو:
پخش اخبار تحت فشاربودن از لحاظ جسمي افراد مقاومي مثل حجاريان براي فشار خوديها از بيرون براي اعتراف و خلاصي جان
اين يعني مقاومت نخبگان سابقهدار سياسي همچنان بسيار بالا است و دوست دارم هزار باره و بلند بلند تكرار كنم كه ستودني است.
جلايي پور
باقي
ژيلا بني يعقوب
و تمام آنهايي كه اين دو- سه هفته هيچ خبري از وضعيتشان داده نشده و ميشود حدس زد كه در 209 اين روزها چه ميگذرد.
به خصوص كه همه ما ميدانيم كه دولت روي كار، فاز بازجوييهايش را دو- سه سالي هست كه از بازجويي فني- اطلاعاتي به بازجويي سطحي و در عين حال خشن فيزيكي كشانده است.
فاز سه:
دستگيريهاي ادامه دار به روزنامهنگاران جوان كم سابقه رسيده است، شايد از آنها چيزي حاصل بشود.
و در عين حال ديپلماتهاي انگليسي كه شايد پيگيري سناريو از راه آنها ممكن بشود.( كه به نظرم اين غيرعقلاني ترين راهكار آخري است كه دارند به اجرا ميگذارند.)
اين را تكرار ميكنم بچه هاي فعال سياسي- اجتماعي اگر فكر ميكنند (ميكنيم) به هر دليلي توان و يا خواست مقاومت در برابر بازجوييهاي طولاني و خشن را ندارند (نداريم)، مراقب باشيم به سادگي تن به بازداشت ندهند (ندهيم).
۱ نظر:
-سه ، دو، یک،اکشن.
-بچه ها سلام
می دانم شب است.
می دانم که تاریک است.
می دانم که اینجا مامنی نیست.
می دانم که نور اینجا دگر معنی ندارد.
می...
-کات!تو چه می گویی؟قرار ما نبود ه است این.
قرار این بود از رنگ ولعاب ما بگویی.
قرار از توبه بود از ندامت.
دوباره از سر واز نو بگیرید.
-تو می گویی، بگویم نادمم من!
-درست است تو همین باید بگویی.
-تو می گویی که من بیراه رفتم!
-آفرین "زندانی" خوبم.همین ها را بگو.
از خطا هایت، گنا هانت.
کمی هم شور باشد.پیاز داغش افزون کن.
تو آزادی اگر از خود بدی گویی.
-نمی گویم که اینک من پشیمانم.
نمی گویم که من با این اجانب کار کردم.
نمی گویم که کارم اشتباه بوده.
نبوده.
اگر مثله شوم، من اینها را نمی گویم.نمی گویم.
-تو نادانی!
تو گر حلاج هم باشی ،من از تو اعترافاتی تمیز وشسته می گیرم.
نمایش می دهم در پیش رویت، سخنهایی که تو هرگز نگفتی.
بفر ما ! این خطم، این هم نشانم.
من اهل سایبرم!نمی دانم دقیقا آن چه است!
آهان "چت روم"ش گویند.چیزی شبیه صد" اتواستاپ " در نصف خیابان .
"کامنت" هم هست.فحش مکتوب است.
ساتور سایبرم تیز است وبرا.
ولیکن آن مکان اصلی تخریب تو" سیمای ملی" است.
من آنجا "دار " دارم.
راستی! نمی خواهی تو فیلم اعترافت را ببینی؟
-نفله "پخش"ش کن!
"بچه ها سلام!
اینک من پشیمانم!
می دانم تمام کارهایم اشتباه بوده!
نادمم با این اجانب کار کردم!
می دانم که من بیراه رفتم!
تمام کار هایم اشتباه بوده!
من اینک نادمم!ناد...!"
-نفله!فدیش کن!
من اینها را به توباید بگویم؟
به آهنگی جگر سوز! به تصویر عراق وغزه فدیش کن!
ارسال یک نظر